مشی (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَشْى (به فتح میم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای راه رفتن با اراده است.
مَشْى به معنای راه رفتن با اراده است: «الانتقال من مكان الى مكان بارادة»
در راه رفتن معنوى نيز به كار رود، مواردى از آن در
نهج البلاغه آمده است.
چنانكه
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمايد:
«امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ» «با مرضت راهبرو تا با تو راه مىرود»
(شرحهای حکمت:
) يعنى مادامى كه مرض قابل تحمل است در فكر دوا و دكتر مباش، تا بدن خودش آن را دفع بكند.
حضرت به
معاویه مىنويسد: چه نيک مشابهت دارى به عموها و دایىهاى خودت كه شقاوت و آرزوى باطل به انكار
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وادارشان كرد:
«فَصُرِعُوا مَصَارِعَهُمْ حَيْثُ عَلِمْتَ، لَمْ يَدْفَعُوا عَظِيماً، وَلَمْ يَمْنَعُوا حَرِيماً، بِوَقْعِ سُيُوف مَا خَلاَ مِنْهَا الْوَغَى، وَ لَمْ تُمَاشِهَا الْهُوَيْنَى» «وغى»: به معنی جنگ. «هوينا» مصّغر هونى، مؤنثّ اهون به معنى سستتر است. «لم تماشها» يعنى مماشات و مرافقت نكرد با آنها، معنى كلام چنين است «پس آن عموها و دایىهايت در قتلگاه خود كه مىدانى افتادند، نه كار بزرگى را دفع كردند و نه از حريمى دفاع نمودند، بلكه به خون غلطيدند با شمشيرهایى كه ميدان جنگ از آنها خالى نشد و سستى با آنها را همراهى نكرد (سستى در آنها پديدار نشد).»
(شرحهای نامه:
)
حضرت میفرماید:
«مَشْياً سُجُحاً» «رفتن آسان»
(شرحهای خطبه:
) رجوع شود به «سجح»
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مشی»، ج۲، ص۹۷۹.