• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مصادیق متکبران (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله به برخی از مصادیق متکبران از دیدگاه قرآن کریم اشاره شده است.





۱.۱ - تکبر ابلیس

ابلیس، از متکبران در برابر فرمان خدا بود.
قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین( (خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل! » ) قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصـغرین.(گفت: «از آن (مقام و مرتبه‌ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی! )
قال یـابلیس ما لک الا تکون مع السـجدین((خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجده‌کنندگان نیستی؟!»)قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصـل من حما مسنون.(گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیده‌ای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریده‌ای، سجده نخواهم کرد!»)
واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس قال ءاسجد لمن خلقت طینـا(به یاد آورید) زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید! » آنها همگی سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که او را از خاک آفریده‌ای؟! » ) قال ارءیتک هـذا الذی کرمت علی...( (سپس) گفت: «به من بگو، این کسی را که بر من برتری داده‌ای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشه کن خواهم ساخت! » )
قال یـابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت‌ام کنت من العالین(گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود! ) » ) قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین.(گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل!»)قال فاخرج منها فانک رجیم.(فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منی!)
تکبر و خودبرتربینی ابلیس، مانع سجده وی بر آدم علیه السلام شد.
قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصـغرین.
قال یـابلیس ما لک الا تکون مع السـجدین• قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصـل من حما مسنون• قال فاخرج منها فانک رجیم.
واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس قال ءاسجد لمن خلقت طینـا قال ارءیتک هـذا الذی کرمت علی لئن اخرتن الی یوم القیـمة لاحتنکن ذریته الا قلیلا.
قال یـابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت‌ام کنت من العالینقال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین.

۱.۲ - اشراف

سران کفرپیشه قوم نوح، دارای روحیه تکبر بودند.
فقال الملا الذین کفروا من قومه ما نرک الا بشرا مثلنا وما لنرک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرای وما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کـذبین.(اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینیم! و کسانی را که از تو پیروی کرده‌اند، جز گروهی اراذل ساده لوح، مشاهده نمی‌کنیم؛ و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‌بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور می‌کنیم! »)

۱.۳ - تکبر اهل کتاب

اشخاصی متکبر، در میان اهل کتاب بودند.
ومن اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیکومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قائمـا ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل...(و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز می‌گردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمی‌گردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این بخاطر آن است که می‌گویند: «ما در برابر امیین(غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ می‌بندند؛ در حالی که می‌دانند (این سخن دروغ است).)

۱.۴ - باغ دار متکبر

تکبر صاحب باغ، به علت فراوانی مال و نیرومندی بستگان خود بود.
واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب وحففنـهما بنخل وجعلنا بینهما زرعـا( (ای پیامبر! ) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. )وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا.(صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت؛ به همین جهت، به دوستش -در حالی که با او گفتگو می‌کرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم! » )

۱.۵ - تکبر بنی اسرائیل

بنی اسرائیل مردمی متکبر و دارای خوی خودبرتربینی بودند.
وکتبنا له فی الالواح من کل شیء موعظة... فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا باحسنها ساوریکم دار الفـسقین(و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم؛ و بیانی از هر چیز کردیم - «پس آن را با جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد! » )ساصرف عن ءایـتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق...( بزودی کسانی را که در روی زمین بناحق تکبر می‌ورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف می‌سازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه‌ای را ببینند، به آن ایمان نمی‌آورند؛ اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی‌کنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می‌کنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند! )
وقضینا الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا.(ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری‌جویی بزرگی خواهید نمود.)

۱.۶ - تکبر فرعون

فرعون، مردی مغرور و متکبر بود.
فما ءامن لموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون وملاهم ان یفتنهم وان فرعون لعال فی الارض وانه لمن المسرفین.((در آغاز،) هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!)
قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم فی جذوع النخل ولتعلمن اینا اشد عذابـا وابقی.((فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع می‌کنم؛ و شما را از تنه‌های نخل به دار می‌آویزم؛ و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است! » )
وقال فرعون ذرونی اقتل موسی ولیدع ربه انی اخاف ان یبدل دینکم او ان یظهر فی الارض الفساد(آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند؛ ولی خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند! )وقال موسی انی عذت بربی وربکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب.(موسی گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‌برم از هر متکبری که به روز حساب ایمان نمی‌آورد! »)
ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم الیس لی ملک مصر وهـذه الانهـر تجری من تحتی افلا تبصرون(فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟)ام انا خیر من هـذا الذی هو مهین ولا یکاد یبین.(مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی‌تواند فصیح سخن بگوید برترم؟)

۱.۷ - فرعونیان

فرعونیان، گروهی متکبر و خودخواه بودند.
وقال فرعون ذرونی اقتل موسی ولیدع ربه انی اخاف ان یبدل دینکم او ان یظهر فی الارض الفسادوقال موسی انی عذت بربی وربکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب.
وقال الذی ءامن یـقوم انی اخاف علیکم مثل یوم الاحزاب(آن مرد باایمان گفت: «ای قوم من! من بر شما از روزی همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم!) ولقد جاءکم یوسف من قبل بالبینـت فما زلتم فی شک مما جاءکم به حتی اذا هلک قلتم لن یبعث الله من بعده رسولا کذلک یضل الله من هو مسرف مرتاب(پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد! )الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـن‌اتـهم کبر مقتـا عند الله وعند الذین ءامنوا کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار.(همانها که در آیات خدا بی آنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمی خیزند؛ (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آورده‌اند به بار می‌آورد؛ این گونه خداوند بر دل هر متکبر جباری مهر می‌نهد! )

۱.۸ - تکبر قارون

قارون در میان قوم خویش متکبر بود.
ان قـرون کان من قوم موسی فبغی علیهم وءاتینـه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبة اولی القوة اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین(قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد! )قال انما اوتیته علی علم عندی...( (قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام! » آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.)

۱.۹ - تکبر کافران

کافران، از روحیه تکبر برخوردار بودند.
فقال الملا الذین کفروا من قومه ما نرک الا بشرا مثلنا وما نرک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرای وما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کـذبین.
وما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کـفرون(و ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری بیم دهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‌اید کافریم! » )وقالوا نحن اکثر امولا واولـدا وما نحن بمعذبین.(و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!)؛ و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»)
بل الذین کفروا فی عزة وشقاق.(ولی کافران گرفتار غرور اختلافند!)
وسیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاءوها فتحت ابوبها وقال لهم خزنتها الم یاتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایـت ربکم وینذرونکم لقاء یومکم هـذا قالوا بلی ولـکن حقت کلمة العذاب علی الکـفرین(و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می‌شوند؛ وقتی به دوزخ می‌رسند، درهای آن گشوده می‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها می‌گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟! » می‌گویند: «آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم! ) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است. )قیل ادخلوا ابوب جهنم خــلدین فیها فبئس مثوی المتکبرین(به آنان گفته می‌شود: «از درهای جهنّم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبّران!»).
قالوا او لم تک تاتیکم رسلکم بالبینـت قالوا بلی قالوا فادعوا وما دعـؤا الکـفرین الا فی ضلـل(آنها می‌گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» می‌گویند: «آری!» آنها می‌گویند: «پس هر چه می‌خواهید (خدا را) بخوانید؛ ولی دعای کافران (به جایی نمی‌رسد و) جز در ضلالت نیست!») ان الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـن‌اتـهم ان فی صدورهم الا کبر ما هم ببــلغیه فاستعذ بالله انه هو السمیع البصیر.(کسانی که در آیات خداوند بدون دلیلی که برای آنها آمده باشد ستیزه جویی می‌کنند، در سینه هایشان فقط تکبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بیناست! )
من دون الله قالوا ضلوا عنا بل لم نکن ندعوا من قبل شیــا کذلک یضل الله الکـفرین(همان معبودهایی را که جز خدا پرستش می‌کردید؟! » آنها می‌گویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند؛ بلکه ما اصلا پیش از این چیزی را پرستش نمی‌کردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه می‌سازد! ) ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق وبما کنتم تمرحون.(این (عذاب) بخاطر آن است که بناحقّ در زمین شادی می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می‌پرداختید!)

۱.۱۰ - مترفان

مترفان و خوشگذرانان کافر، گروهی متکبر بودند.
وما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کـفرون وقالوا نحن اکثر امولا واولـدا وما نحن بمعذبین.

۱.۱۱ - تکبر مشرکان

مجادله مشرکان درباره خدا، ناشی از روحیه تکبر آنان بود.
ومن الناس من یجـدل فی الله بغیر علم ولا هدی ولا کتـب منیر(و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله می‌کنند!) ثانی عطفه لیضل عن سبیل الله... ونذیقه یوم القیـمة عذاب الحریق.((آنها با تکبّر و بی‌اعتنایی (نسبت به سخنان الهی)، می‌خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! برای آنان در دنیا رسوایی است؛ و در قیامت، عذاب سوزان به آنها می‌چشانیم!))
من دون الله قالوا ضلوا عنا بل لم نکن ندعوا من قبل شیــا کذلک یضل الله الکـفرین• ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق وبما کنتم تمرحون• ادخلوا ابوب جهنم خــلدین فیها فبئس مثوی المتکبرین.

۱.۱۲ - تکبر منافقان

منافقان، مردمی متکبر و خودبرتربین بودند.
واذا قیل لهم ءامنوا کما ءامن الناس قالوا انؤمن کما ءامن السفهاء...(و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!)
واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد.(و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید! » (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!)


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۲.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۳.    
۳. حجر/سوره۱۵، آیه۳۲.    
۴. حجر/سوره۱۵، آیه۳۳.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۲.    
۷. ص/سوره۳۸، آیه۷۵.    
۸. ص/سوره۳۸، آیه۷۶.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۲.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۳.    
۱۱. حجر/سوره۱۵، آیه۳۲ - ۳۴.    
۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۲.    
۱۴. ص/سوره۳۸، آیه۷۵.    
۱۵. ص/سوره۳۸، آیه۷۶.    
۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۲۷.    
۱۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۳۲.    
۱۹. کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۶.    
۲۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۲۳. یونس/سوره۱۰، آیه۸۳.    
۲۴. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    
۲۵. غافر/سوره۴۰، آیه۲۶.    
۲۶. غافر/سوره۴۰، آیه۲۷.    
۲۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.    
۲۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۲.    
۲۹. غافر/سوره۴۰، آیه۲۶.    
۳۰. غافر/سوره۴۰، آیه۲۷.    
۳۱. غافر/سوره۴۰، آیه۳۰.    
۳۲. غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.    
۳۳. غافر/سوره۴۰، آیه۳۵.    
۳۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۳۵. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۲۷.    
۳۷. سبا/سوره۳۴، آیه۳۴.    
۳۸. سبا/سوره۳۴، آیه۳۵.    
۳۹. ص/سوره۳۸، آیه۲.    
۴۰. زمر/سوره۳۹، آیه۷۱.    
۴۱. زمر/سوره۳۹، آیه۷۲.    
۴۲. غافر/سوره۴۰، آیه۵۰.    
۴۳. غافر/سوره۴۰، آیه۵۶.    
۴۴. غافر/سوره۴۰، آیه۷۴.    
۴۵. غافر/سوره۴۰، آیه۷۵.    
۴۶. سبا/سوره۳۴، آیه۳۴.    
۴۷. سبا/سوره۳۴، آیه۳۵.    
۴۸. حج/سوره۲۲، آیه۸.    
۴۹. حج/سوره۲۲، آیه۹.    
۵۰. غافر/سوره۴۰، آیه۷۴ - ۷۶.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مصادیق متکبران».    



جعبه ابزار