• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مصر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




مِصْر (به کسر میم و سکون صاد) از واژگان قرآن کریم به معنای حدّ و مرز ميان دو چيز است. اين كلمه پنج بار در قرآن كريم ذكر شده است.



مصر به معنای حدّ و مرز ميان دو چيز يا دو قطعه زمين است. شهر را از آن مصر گويند كه محدود است در قاموس و اقرب و منجد
[۵] معلوف، لوئیس، المنجد.
مصر را شهر معنى كرده نه مملكت.
راغب گفته: مصر به هر بلد ممصور (محدود) گفته می‌شود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملكت نيز گفته می‌شود.


اين كلمه پنج بار در قرآن كريم ذكر شده در چهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهرا گاهى مراد از آن شهر است، مثل‌:
(وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً) (و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: براى قوم خود، خانه‌هايى در سرزمين مصر آماده كنيد؛ و خانه‌هايتان را مقابل يكديگر و متمركز قراردهيد.)
و شايد از: (وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ‌ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ‌) (و آن كس از مردم مصر كه او را خريد (عزيز مصر)، به همسرش گفت: مقام وى را گرامى دار، شايد براى ما سودمند باشد.)
و از: (وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ‌) (و گفت: «همگى وارد مصر شويد، كه ان شاءاللّه در امنيت خواهيد بود.») نيز شهر مراد باشد.
ولى از: (أَلَيْسَ لِي مُلْكُ‌ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي) (آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟) ظاهرا مراد مملكت است.
(... اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ‌) (در شهرى فرود آييد؛ زيرا هرچه خواستيد، در آن جا براى شما هست.)
اين سخن موسى (عليه‌السّلام) به بنى اسرائيل است آن‌گاه كه از او عدس، پياز، گندم و غيره خواستند به قولى مراد از آن مصرمعروف بود در اين‌صورت صرف آن در اثر خفّت است چنان‌كه راغب گفته و به قولى مراد شهرى از شهرها بود يعنى به شهرى از شهرها وارد شويد آنچه خواهيد بدست آوريد.


اين كلمه پنج بار در قرآن كريم ذكر شده است.


۱. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۲۶۰.    
۲. طريحی، فخر الدين، تفسیر مجمع البحرين، ت-الحسینی، ج۳، ص۴۸۲.    
۳. فيروز آبادی،محمد بن یعقوب، القاموس المحيط، ج۲، ص۱۳۴.    
۴. شرتونی، سعید، أقرب الموارد، ج۵، ص۲۲۱.    
۵. معلوف، لوئیس، المنجد.
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۶۹.    
۷. يونس/سوره۱۰، آیه۸۷.    
۸. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۰، ص۱۱۴.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۶۸.    
۱۱. طبرسي، بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۵، ص۲۱۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۴۵.    
۱۳. يوسف/سوره۱۲، آیه۲۱.    
۱۴. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۳۷.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۱، ص۱۰۸.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین،تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۴۶.    
۱۷. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۵، ص۳۸۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۸۶.    
۱۹. يوسف/سوره۱۲، آیه۹۹.    
۲۰. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴۷.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۱، ص۲۴۶.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۳۶.    
۲۳. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۵، ص۴۵۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۹۸.    
۲۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.    
۲۶. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۹۳.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر الميزان، ج۱۸، ص۱۱۰.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۶۴.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۹، ص۸۶.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۴۰.    
۳۱. بقرة/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۲. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌ ص۹.    
۳۳. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر الميزان، ص۱۹۰.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیرالمیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۲۸۸.    
۳۵. طبرسي، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۱، ص۲۳۸.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۹۴.    
۳۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۶۹.    



قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مصر»، ج۶، ص۲۶۰-۲۶۱.    






جعبه ابزار