• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مطالعات میان‌فرهنگی درباره ارتباط غیرکلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مطالعات میان‌فرهنگی درباره ارتباط غیرکلامی، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی اجتماعی بوده که به بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های ابراز هیجانی افراد در موقعیت‌های هیجانی مشابه در فرهنگ‌ها و نقاط جغرافیایی متفاوت می‌پردازد. در این مقاله به نظریه‌هایی در ظاهر متضاد در این بحث می‌پردازیم.



در برخورد با افرادی که در مناطق جغرافیایی بسیار متفاوت زندگی می‌کنند و تا به حال با آن‌ها برخورد نداشته‌ایم درمی‌یابیم که افراد در موقعیت‌های هیجانی مشابه حالات مشابهی ابراز می‌کنند، به طوری که به راحتی و دقیق می‌توان آن حالات را تشخیص داد. البته در زمینه علایم غیرکلامی و شیوه ارتباط غیرچهره‌ای مانند زبان‌ بدن و کیفیت صدا، تفاوت‌های فرهنگی قابل توجهی نیز وجود دارد.

۱.۱ - داروین

داروین، نخستین کسی بود که با انتشار کتاب "ابراز هیجان‌ها در انسان‌ها و حیوانات" (The expression of emotions in man and animals) در سال ۱۸۷۲ به این موضوع توجه کرد. داروین، تحت تاثیر شباهت‌های فراوان هیجان‌های مردم در فرهنگ‌های مختلف قرار گرفت. علاوه بر آن شباهت‌های آشکاری بین علایم هیجانی انسان و سایر انواع خاص غیرانسانی به خصوص نخستی‌ها (Primate) یافت. او بیان کرد از آن‌جا که ابراز هیجان‌ها (لبخند، گریه، ترس و...) در تمامی اجتماعات انسانی و حتی برخی از گونه‌های غیرانسانی مانند نخستی‌ها کاملا مشابه به نظر می‌رسد، احتمالا ابراز هیجان تحت تاثیر عوامل ژنتیکی و تکاملی مشابه می‌باشد.

۱.۲ - پل اکمن

مطالعات میان‌فرهنگی پل اکمن (Paul Ekman) و همکارانش شواهد قانع کننده‌ای در زمینه همگانی بودن علایم غیرکلامی ارایه داده است. این پژوهش‌گران به مناطق دور افتاده‌ای از "گینه‌نو" سفر کردند و از ساکنان آن‌جا خواستند حوادث هیجان‌برانگیز مختلف را تصور کنند. هیجانات آن‌ها مانند خوشحالی، غمگینی، شگفتی، ترس، خشم و بیزاری بسیار شبیه حالت‌های هیجانی بقیه افراد بود. مشابه چنین یافته‌هایی در سایر مطالعات در فرهنگ‌های مختلف دیگر نیز گزارش شده است که نشان می‌دهد انسان‌ها در سراسر جهان برای بیان هیجان‌ها، حالات چهره‌ای مشابهی از خود نشان می‌دهند.
[۱] کریمی، یوسف، روان‌شناسی اجتماعی، ص۳۴۹، تهران، ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ چهاردهم.



در مقابل، یافته‌های متفاوتی وجود دارد که ظاهرا این نتایج را تایید نمی‌کنند. البته می‌توان این نتایج را به نوعی با تحقیقات قبلی سازگار کرد.

۲.۱ - دسته اول

دسته‌ای از آن‌ها به قواعد بیان هیجان‌ها مربوط می‌شود. فرهنگ‌های مختلف برای شدت، میزان و موقعیت ابراز هیجان‌ها قواعد متفاوتی دارند. مثلا در بسیاری از کشورهای آسیایی نشان دادن مخالفت مستقیم و تکذیب گفتار یا اعمال فرد دیگر زشت به شمار می‌آید. در مقابل در فرهنگ‌های اروپایی و آمریکای شمالی، مخالفت یا تکذیب بی‌قید و شرط مناسب‌تر قلمداد می‌شود. مقدار و میزان ابراز هیجان‌ها امری کاملا فرهنگی است که در کشورهای مختلف متفاوت است. سوئدی‌ها، عادت دارند که تقریبا خونسرد و آرام باشند، برعکس ایتالیایی‌ها بسیار پر احساس هستند.

۲.۲ - دسته دوم

علامت‌های ویژه: در هر فرهنگ تعدادی ژست و علایم ویژه وجود دارد که معنای فرهنگی خاصی می‌دهد. مثلا در برخی فرهنگ‌ها بستن چهار انگشت و نشان دادن انگشت شست نشانه تایید است. به همین ترتیب فشار دادن بینی بین دو انگشت سبابه و شست علامت نارضایتی و تنفر می‌باشد. درآوردن زبان نیز برای مردم چین نشانه تعجب است. در هر جامعه دست کم چندین علامت برای استقبال و خوش‌آمدگویی، بدرقه، اهانت و... وجود دارد.
[۲] آذربایجانی، مسعود و دیگران، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۵۱-۵۲، تهران، سمت، چاپ سوم.


۲.۳ - دسته سوم

برخی از علایم غیرکلامی کاملا جنبه فرهنگی دارد. مثلا تفاوت‌های فرهنگی آشکاری در حفظ فاصله با دیگری وجود دارد. در فرهنگ‌های خاورمیانه میزان فاصله گرفتن از دیگری کمتر است. عرب‌ها در مقایسه با کشورهای غربی نزدیک‌تر به یکدیگر می‌ایستند. حتی در داخل یک گروه فرهنگی نیز تفاوت‌های بسیاری در حفظ فاصله از دیگران وجود دارد. تحقیقات نشان می‌دهد در آمریکا با وجود هنجارهای میان‌فردی نسبتا باز و همگن، رفتارهای حفظ فاصله با دیگران، به نژاد و طبقه اجتماعی بستگی دارد. در برخی فرهنگ‌ها نقشه‌های لمسی (Toching maps) (جاهایی از بدن خود را که برای طبقات مختلف مردم قابل لمس می‌دانند) متفاوتی با فرهنگ کشورهای غربی دارند. مثلا در جوامع بودایی، لمس سر دیگران روا نیست. زیرا سر مکان روح به شمار می‌آید. همچنین علایم فرازبانی (Cues Paralinguistic) (لحن صدا و کیفیت آن) تا حدی بستگی به زبان‌های مختلف و لهجه‌های قومی و محلی دارد ولی از طرفی اشتراکات زیادی نیز وجود دارد.
[۳] کریمی، یوسف، روان‌شناسی اجتماعی، ص۳۵۰، تهران، ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ چهاردهم.


۲.۴ - دسته چهارم

زمینه‌های موقعیتی نیز می‌توانند به یک حالت هیجانی، معانی متعددی ببخشند. این نکته را تقریبا در همه علایم غیرکلامی و حتی در همگانی‌ترین آن‌ها مشاهده می‌کنیم. گریستن می‌تواند معنای غمگینی و نیز شوق و شادی داشته باشد. لبخند که در همه فرهنگ‌ها علامت ابراز شادی است، اما می‌تواند معنای مهرورزی، تمسخر، تحقیر، تعجب و ناراحتی را هم در بر داشته باشد. در ژاپن، لبخند زدن برای ابراز لطف نیست، بلکه وسیله بیان ناراحتی و پریشان حالی است.
[۴] آذربایجانی، مسعود و دیگران، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۵۳-۵۶، تهران، سمت، چاپ سوم.



۱. کریمی، یوسف، روان‌شناسی اجتماعی، ص۳۴۹، تهران، ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ چهاردهم.
۲. آذربایجانی، مسعود و دیگران، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۵۱-۵۲، تهران، سمت، چاپ سوم.
۳. کریمی، یوسف، روان‌شناسی اجتماعی، ص۳۵۰، تهران، ارسباران، ۱۳۸۴، چاپ چهاردهم.
۴. آذربایجانی، مسعود و دیگران، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۵۳-۵۶، تهران، سمت، چاپ سوم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مطالعات میان فرهنگی درباره ارتباط غیرکلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۲۹.    



جعبه ابزار