مقالات امام علیزاده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سلام مقاله زیر را به چند مقاله تبدیل کنید با عناوین:
جزیه در قرآن، جزیه در شرایع پیشین، جزیه در اسلام، احکام و آثار جزیه
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
جزیه در قرآن: مالیات سرانه پرداختی اهل ذمه به حکومت اسلامی بر طبق قرارداد ذمه
جزیه از ریشه «ج ـ ز ـ ی» به معنای کفایت کردن، کافی بودن
و نوعی مکافات و پاداش
گرفته شده و در اصطلاح فقه مالی است که از اهل کتاب مانند یهود و نصارا بر اساس قرار داد ذمه دریافت میشود.
این مال در نیازهای اهل ذمه مانند حفظ جان و مال و دفاع از آنان هزینه میشود.
برخی گفتهاند: جزیه مالیاتی است که حکومت اسلامی به جای خمس و زکات دریافتی از مسلمانان، از اهل کتاب دریافت میکند.
به نظر بسیاری از محققان، واژه جزیه از زبان فارسی وارد عربی شده
و در اصل، «گزیت» یا «گزید» یا «گزیه» به معنای مالیات بوده است.
برخی بر آناند که اطلاق جزیه بر این مال از آن روست که جزیه مزد و پاداشی است که اهل کتاب در برابر برخورداری از امنیت و دفاع از خود به دولت اسلامی میپردازند
یا از آن رو که پاداشی است که در برابر باقی ماندن بر کفر و مقابله نکردن مسلمانان با آنان به حکومت میپردازند.
خراج نیز همانند جزیه نوعی مالیات بوده که از اهل کتاب دریافت میشده و از این رو، برخی این دو را مترادف یکدیگر دانستهاند.
در برخی احادیث
و نیز منابع فقهی
و منابع لغوی
این دو واژه گاه به جای هم و به معنای یکدیگر به کار رفتهاند؛ ولی به نظر برخی این دو اصطلاح از ابتدا متباین بوده و از جهات متعددی تفاوت داشتهاند؛ از جمله آنکه حکم جزیه با نص قرآن ثابت شده؛ ولی خراج حکمی حکومتی است. کمترین مقدار جزیه در شرع تعیین شده؛ اما میزان خراج با رای حاکم تعیین میشود. جزیه با اسلام آوردن کافر ساقط میشود؛ ولی خراج ساقط نمیگردد.
جزیه بیشتر به مالیات سرانه دریافتی از اهل ذمه اطلاق میگردد
؛ ولی خراج به مالیاتی گفته میشود که حکومت اسلامی از برخی زمینها دریافت میکرده است.
واژه جزیه در قرآن یک بار آمده است: «حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صـغرون».
به علاوه، مفسران ذیل برخی آیات دیگر مانند ۱۱۴ بقره
و ۱۵۲ اعراف (اعرف: ۱۵۲) از جزیه و برخی احکام آن سخن گفتهاند. محتوای این مباحث عبارت است از پیشینه جزیه در ملل و شرایع پیشین، چگونگی تشریع آن در اسلام، فلسفه تشریع جزیه و برخی از احکام فقهی آن.
••••••••••••••••••••••••••••••
جزیه در ملل و شرایع پیشین:
جزیه گرفتن از اقلیتهای دینی یا اقوام مغلوب، ویژه اسلام نیست، بلکه این امر در میان ملل گوناگون و شرایع الهی مانند بنی اسرائیل، یونانیان، رومیان و ایرانیان رایج بوده است.
برخی مفسران و مورخان، ذیل آیات ۴۹ بقره
و ۶ ابراهیم
که از سختی و شدت عذاب فرعون در مورد بنی اسرائیل یاد کرده، یکی از مصادیق این عذاب را گرفتن جزیه از آنان دانستهاند،
چنان که یکی از موارد آزار و اذیت را در آیه ۱۲۹ اعراف
جزیه گرفتن فرعون از بنی اسرائیل دانستهاند.
مراد از ذلت در آیه ۱۱۲ آل عمران: «ضربت علیهم الذلة...»
به نظر مفسران جزیهای است که برخی از قبایل یهود به مجوس و نصارا میپرداختند.
در کتاب مقدس نیز از جزیه گرفتن بنی اسرائیل از کنعانیان پس از غلبه بر آنها،
جزیه گرفتن حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام
و نیز برخی از پادشاهان
یاد شده است. دریافت جزیه از سوی پادشاهان فارس مانند بهرام
و انوشیروان
و نیز از جانب یونانیان و رومیان پس از غلبه بر برخی مناطق در منابع تاریخی گزارش شدهاند؛
البته جزیه در اسلام رویکرد دیگری دارد که به آن اشاره میشود.
•••••••••••••••••••••••••••
جزیه در اسلام:
تشریع حکم جزیه پس از اسلام، به گونه رسمی در سال نهم هجری با نزول آیه ۲۹توبه صورت گرفت که مسلمانان را به جنگ با اهل کتاب تا تسلیم شدن و پرداخت جزیه از سوی آنان فرمان داد:
«قـاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون».
بسیاری از مفسران نزول این آیه را هنگامی دانستهاند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای جنگ با رومیان عازم تبوک شد.
برخی نزول این آیه را در سال دهم هجرت و در ماجرای مسیحیان نجران دانستهاند
؛ ولی به نظر برخی دیگر، پذیرش جزیه از سوی نجرانیان در سال ششم هجرت رخ داده است.
برخی منابع تفسیری نیز جزیه خواستن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را سالهای ششم و هفتم هجری دانستهاند.
با توجه به نزول آیه مذکور در سال نهم یا دهم هجری از یک سو و مطرح شدن اخذ جزیه در سال ششم یا هفتم هجری از سوی دیگر، برخی برای رفع این ناهماهنگی، دو احتمال دادهاند: ۱. این آیه دو بار نازل شده باشد: یک بار پیش از صلح حدیبیه در سال ششم هجری و دیگر پس از فتح مکه در سال نهم هجری. ۲. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیش از نزول این آیه، از اهل کتاب از جمله مسیحیان نجران جزیه نخواسته، بلکه برپایه قرارداد مصالحه میان دو طرف، مال مزبور را مطالبه کرده و بعدها آیه جزیه در تایید کار آن حضرت نازل شده است.
پس از نزول آیه جزیه، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با نوشتن نامه به برخی افراد و قبایل یا پادشاهان غیر مسلمان از جمله منذر بن ساوی، اهل یمن و هرقل پادشاه روم، آنان را به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه دعوت کرد
؛ همچنین برخی مفسران مراد از خواری دنیوی را که در آیه ۱۱۴ بقره
از آن سخن به میان آمده، جزیهای دانستهاند که اسلام بر اهل کتاب وضع میکند.
برخی دیگر نیز مراد از ذلت دنیوی را که در آیات ۶۱ بقره
و ۱۵۲ اعراف
مطرح است پرداخت جزیه شمردهاند.
در برخی منابع تفسیری و حدیثی از دریافت جزیه در آخرالزمان و هنگام ظهور حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف سخن به میان آمده و از جمله ذیل آیه ۲۸ فتح/۴۸ که درباره پیروزی دین حق بر همه ادیان است: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله»
نقل شده که هنگام ظهور، غیر مسلمانان، یا مسلمان میشوند یا جزیه میپردازند
؛ همچنین از وضع جزیه بر اهل کتاب از جانب حضرت عیسی علیهالسّلام پس از بازگشت به زمین در آخرالزمان سخن به میان آمده است
؛ ولی برخی برآناند که مراد از وضع جزیه در این احادیث، متروک گذاشتن جزیه از سوی حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف است؛ به دلیل عدم بقای شرک و کفر در آن زمان
یا عدم وجود نیازمندی که به او جزیه پرداخت شود.
احادیثی که به صراحت از نپذیرفتن جزیه از سوی آن حضرت یاد کرده
یا از مسلمان شدن همگان سخن به میان آوردهاند
مؤید این دیدگاهاند.
حکمت تشریع جزیه در اسلام:
برخی از مستشرقان جزیه را نوعی باج دانستهاند که حکومت اسلامی از غیر مسلمانان دریافت میکند.
عدهای دیگر آن را رشوه اهل ذمه به حکومت اسلامی برای ماندن بر کفر و تداوم بر گناه شمردهاند.
برخی دیگر حکمت تشریع جزیه را کسب درآمد برای حکومت نو پای اسلامی برای تامین هزینه جهاد و نیز جبران خسارت قطع رابطه تجاری با مشرکان مکه دانستهاند، چنان که به نظر برخی مراد از بی نیاز کردن مسلمانان در آیه ۲۸ توبه/۹، دریافت جزیه است:
«وان خفتم عیلة فسوف یغنیکم الله من فضله».
شماری دیگر، غرض از تشریع جزیه را کیفر اهل کتاب به سبب دشمنی آنان با خداوند و دین حق و کفر ورزیدن به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و نیز در برابر حفظ خون و اموال آنان و مانع برده ساختن آنان دانستهاند.
عدهای دیگر با استناد به جمله «وهم صـغرون» در آیه ۲۹ توبه
هدف از آن را اهانت به اهل کتاب و خوار ساختن آنان دانستهاند تا آنان به پذیرش اسلام روی آورند.
ولی با این همه باید گفت حکمت اصلی تشریع جزیه، محافظت حکومت اسلامی از جان و مال ذمیان و برآوردن نیازهای مادی و معنوی آنان و دفاع از حقوق آن هاست،
چنان که در حدیثی فلسفه اخذ جزیه، همسانی اموال و جانهای آنان با اموال و جانهای مسلمانان خوانده شده است
؛ به ویژه آنکه اهل کتاب در برخی از تکالیف و مسئولیتهای حساس جامعه اسلامی مانند پاسداری از مرزها و جهاد مشارکت نداشتند
و مالیاتهایی چون خمس و زکات بر عهده آنان نبود.
به تعبیر برخی فقها پرداخت جزیه در واقع بهای زندگی اهل ذمه در کشور اسلامی با حقوقی معادل مسلمانان است.
عقوبت شمردن جزیه که براساس قرارداد ذمه و بر اساس رضایت طرفین گرفته میشود
پذیرفتنی نیست.
به علاوه بر پایه احکام فقهی، از کسانی که توانایی پرداخت جزیه ندارند، دریافت نمیشود و اصولا میزان جزیه نسبت به مالیاتهایی که مسلمانان به حکومت اسلامی میپردازند ناچیز است.
نظریه تشریع جزیه به هدف خوار ساختن اهل کتاب و در نتیجه مسلمان شدن آنان نیز از جهات مختلف مردود است، زیرا اولا، دین امری قلبی است و با اجبار نمیتوان کسی را به پذیرش قلبی آن واداشت: «لا اکراه فی الدین».
البته اقامت اهل کتاب در سرزمین اسلامی خود زمینه آشنایی بیشتر آنان با اسلام و پذیرش اختیاری و قلبی آن را فراهم میسازد، چنان که برخی این نکته را یکی از اغراض تشریع جزیه شمردهاند.
ثانیا، اسلام نه تنها با اهانت و تحقیر دیگران مخالف است، بلکه مسلمانان را به نیکی کردن و عدالت ورزیدن به غیر مسلمانان و ذمیانی فرمان داده است که با مسلمانان به جنگ برنخاستهاند: «لا ینهـاکم الله عن الذین لم یقـتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیـرکم ان تبروهم و تقسطو ا الیهم ان الله یحب المقسطین».
بنابر احادیثی، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آزار دادن اهل ذمه را به منزله آزار دادن خود شمرد
؛ همچنین خود را دشمن کسانی دانست که اهل ذمه را آزار دهند
یا به آنان ستم کرده، آنان را به بیشتر از توان خود مکلف کنند یا با اکراه از آنان چیزی بخواهند.
ثالثا، مراد از جمله «وهم صـاغرون»
به نظر بسیاری از عالمان اسلامی، تسلیم بودن اهل کتاب در برابر قوانین حکومت اسلامی و عدم تمرد آن هاست.
••••••••••••••••••••••••••
احکام و آثار جزیه
۱. جزیه دهندگان:
در آیه ۲۹ توبه/۹ مسلمانان مامور شدهاند که از اهل کتاب جزیه بگیرند: «من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـاغرون».
درباره مراد از اهل کتاب و نیز روا بودن دریافت جزیه از غیر اهل کتاب، آرای گوناگونی در فقه اسلامی مطرح است. به اتفاق فقهای شیعه و اهل سنت مصداق اصلی اهل کتاب یهود و نصارا هستند،
بر این اساس فرقههای منتسب به یهود مانند سامره
یا منتسب به نصارا مانند یعقوبیه، نسطوریه، ملکیه، فرنجه، رومیان و ارامنه
نیز مشمول حکم جزیهاند؛ همچنین به نظر فقهای شیعه
و بسیاری از فقهای اهل سنت
از مجوسیان که در حکم اهل کتاباند، نیز جزیه دریافت میشود. برخی در مورد الحاق مجوس به اهل کتاب به آیه ۱۷ حج/۲۲ استناد کردهاند: «ان الذین ءامنوا والذین هادوا والصـبـن والنصـری والمجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیـمة»،
زیرا در این آیه مجوس همراه با یهود و نصارا در برابر مشرکان قرار گرفتهاند.
در این زمینه، حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز نقل شده است.
بنابر احادیث منقول از امامان علیهم السلام، مجوسیان دارای پیامبر و کتابی بودهاند؛ ولی پیامبرشان را کشتند و کتابشان را سوزاندند
؛ اما برخی مجوس را به بت پرستان ملحق کردهاند که از آنان جزیه گرفته نمیشود.
درباره گرفتن جزیه از صابئان نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ بیشتر فقهای اهل سنت آنان را به نصارا یا یهود یا مجوس منتسب دانسته، گرفتن جزیه از آنان را جایز میدانند
؛ اما بیشتر فقهای امامی از آن رو که آنها را مشرک و بت پرست شمردهاند، مشمول حکم جزیه ندانستهاند.
برخی به فقهای اهل سنت نسبت دادهاند که جزیه از اهل کتاب عرب دریافت نمیشود،
زیرا آنان یا باید اسلام را بپذیرند یا مسلمانان با آنان وارد جنگ میشوند
؛ ولی فقهای امامی و بیشتر فقهای اهل سنت این نظریه را مردود شمرده و عموم آیه ۲۹ توبه/۹ را شامل همه اهل کتاب (عرب یا غیر عرب) دانستهاند.
سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز دریافت جزیه از اعراب اهل کتاب بود
؛ همچنین در مورد گرفتن جزیه از کافران غیر اهل کتاب و نیز مشرکان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ فقهای امامی
و برخی از فقهای اهل سنت
جزیه گرفتن از آنها را جایز نمیدانند. دلیل این امر به نظر برخی عموم آیاتی است که مسلمانان را به جنگ با مشرکان فرمان داده است
؛ مانند «اقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم»
؛ همچنین به آیه ۲۹ توبه استناد کردهاند که تنها از اهل کتاب برای گرفتن جزیه یاد کرده است.
مستند دیگر، آیه «تقـتلونهم او یسلمون»
است که به جنگ با مشرکان تا پذیرش اسلام فرمان داده است.
در این زمینه به احادیث نیز استناد شده است
؛ ولی برخی فقها جزیه گرفتن از همه کافران را جایز شمرده
و برخی دیگر کافران عرب
و مرتدان از اسلام
را استثنا کردهاند.
جزیه تنها بر مردان بالغ و آزاد و عاقل واجب است،
چنان که این امر از آیه ۲۹ توبه/۹ قابل دریافت است:
«قـتلوا الذین... حتی یعطوا الجزیة»،
بر این اساس زنان، کودکان، دیوانگان، بردگان و افراد زمینگیر از پرداخت جزیه معافاند
؛ ولی ظاهریان پرداخت جزیه را بر زنان هم واجب شمردهاند.
۲. پرداخت جزیه:
از وظایف اهل ذمه پرداخت جزیه به حکومت اسلامی است:
«حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـاغرون»،
بر این اساس، امتناع آنان از دادن جزیه سبب نقض عهد شده، جنگ و مقابله با آنان جایز میشود.
درباره مراد از «عن ید» در این آیه، آرای گوناگونی مطرح شده است؛ بسیاری از فقها معتقدند که پرداخت جزیه باید بدون واسطه و دست به دست انجام گیرد نه با واسطه نایب یا فردی دیگر
یا آنکه جزیه نقدا پرداخت شود نه به صورت نسیه.
برخی دیگر بر آناند که این تعبیر کنایه از قدرت است؛ یعنی پرداخت جزیه باید همراه با قدرت و سلطه حکومت اسلامی بر آنان باشد
و شماری آن را کنایه از اطاعت اهل ذمه از حکومت اسلامی دانستهاند.
مراد از تعبیر «وهم صـاغرون» را برخی تسلیم بودن اهل کتاب در برابر حکومت اسلامی و التزام آنان به قوانین اسلام و اجرای آنها دانستهاند.
البته در این باره آرای گوناگون دیگری نیز نقل شده
که برخی از آنها با روح تعالیم قرآن و اسلام سازگار نیست و نمیتوان پذیرفت.
۳. مصرف جزیه:
به اعتقاد برخی، مصرف جزیه همان مصرف فی ء است
؛ لیکن برخی گفتهاند مصرف جزیه مجاهدان و رزمندگاناند.
به گفته برخی دیگر، در عهد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مستحقین جزیه مهاجران بودند و پس از آنها جزیه از آن کسانی است که در یاری اسلام و دفاع از سایر مسلمانان جانشین آنها شدند.
۴. حقوق اهل ذمه:
در برابر تکلیف جزیه و سایر وظایف ذمیان، حفظ جان و مال آنان بر حکومت اسلامی لازم است. در آیه ۲۹ توبه/۹ جنگ با اهل کتاب و امنیت نداشتن جان و مال آنان تا زمان پرداخت جزیه مقرر شده است، پس مفهوم آیه آن است که در صورت پرداخت جزیه این آثار از میان میرود و امنیت جانی و مالی برای آنان برقرار میشود.
در آیه ۱۱۲ آل عمران نیز اهل کتاب سزاوار ذلت و خواری مستمر به شمار رفتهاند، مگر اینکه به ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم تمسک جویند: «ضربت علیهم الذلة این ماثقفوا الا بحبل من الله وحبل من الناس».
به نظر مفسران، مراد از «الذلة» در آیه خواری اهل کتاب و حرمت نداشتن جان و مال آنان
و مراد از «حبل من الناس» انعقاد قرار داد ذمه با مسلمانان و پرداخت جزیه است.
در احادیث هم تعرض به جان و مال اهل ذمه پس از پذیرش قرارداد و پرداخت جزیه به شدت منع شده است.
۵. سقوط جزیه:
با مسلمان شدن هر ذمی جزیه او ساقط میشود.
برخی با استدلال به آیه ۲۹ توبه/۹ گفتهاند که زمینه پرداخت جزیه، تحقیر یا تسلیم ذمی است که با اسلام آوردن ذمی زمینهای برای این امر نمیماند.
برخی نیز دلیل این امر را آیه ۱۱توبه/۹ دانستهاند که از برادری کافران با مسلمانان در صورت توبه از کفر و اقامه نماز و پرداخت زکات سخن به میان آورده است:
«فان تابوا واقاموا الصلوة وءاتوا الزکوة فاخونکم فی الدین»؛ ولی برخی برآناند که با پذیرش اسلام نیز جزیه ساقط نمیشود
؛ همچنین برخی فقها جزیه را از عهده کسانی که دچار فقر میشوند ساقط دانستهاند، زیرا آیاتی از قرآن انسانها را تنها به اندازه توان خود مکلف شمرده است
؛ ولی فقهایی دیگر با استناد به عموم آیه ۲۹ توبه/۹ گفتهاند که بر فقیر ذمی نیز پرداخت جزیه واجب است؛ ولی تا زمان برطرف شدن فقر به او فرصت داده میشود
؛ همچنین در برخی احادیث از سقوط جزیه در صورت مشارکت اهل ذمه در جنگ با مشرکان سخن به میان آمده است.
برخی از فقها نیز در مواردی مانند مشارکت اهل ذمه در جنگ با دشمنان اسلام
یا پرداخت مالیاتهای مقرر از سوی حکومت اسلامی
پرداخت جزیه را ساقط دانستهاند؛ همچنین در صورت مرگ ذمی، یا داشتن عذرهای موجه و نیز ناتوانی دولت اسلامی از حمایت اهل ذمه پرداخت جزیه ساقط میگردد،
چنان که در منابع گزارشهای متعددی از سقوط جزیه در صدر اسلام بر اثر حمایت نکردن حکومت اسلامی از اهل ذمه نقل شده است.
منابع:
آثار الحرب، وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۲ ق؛ احکام الذمیین، عبدالکریم زیدان، بغداد، جامعة بغداد، ۱۳۹۶ ق؛ احکام القرآن، ابن العربی (م. ۵۴۳ ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، لبنان، دارالفکر؛ الاقناع، الشربینی (م. ۹۷۷ ق.) ، بیروت، دارالمعرفه؛ الام، الشافعی (م ۲۰۴ ق.) ، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق؛ الامالی، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البحر الرائق، ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق؛ البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ ق.) ، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ بدائع الصنائع، علاء الدین الکاشانی (م. ۵۸۷ ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیة، ۱۴۰۹ ق؛ بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ ق.) ، به کوشش خالد العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ الامم والملوک، الطبری (م. ۳۱۰ ق.) ، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۰ ق؛ تحفة الاحوذی، المبارک فوری (م. ۱۳۵۳ ق.) ، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ ق؛ تحف العقول، حسن بن شعبة الحرانی (م. قرن۴ ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، المکتبة المرتضویه؛ ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.) ، به کوشش المخزومی و دیگران، دارالهجرة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.) ، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش؛ جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع الصغیر، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.) ، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ جامع المقاصد، الکرکی (م. ۹۴۰ ق.) ، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۱ ق؛ جزیه در اسلام، محمد علی موحد، تبریز، کتابفروشی سروش، ۱۳۴۰ ش؛ الجزیة واحکامها، علی اکبر الکلانتری، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ ق.) ، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛ حقوق اقلیتها، عباسعلی عمید زنجانی، تهران، کتابخانه صدر؛ الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ الخلاف، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ ق؛ دائره المعارف الکتابیه، ولیم وهبه بباوی و دیگران، قاهرة، دارالثقافة، ۱۹۹۲ م؛ دراسات فی ولایة الفقیه، منتظری، قم، المرکز العالمی للدراسات، ۱۴۰۹ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.) ، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ دعائم الاسلام، النعمان المغربی (م. ۳۶۳ ق.) ، به کوشش فیضی، قاهرة، دارالمعارف، ۱۳۸۳ ق؛ روضة الطالبین، النووی (م. ۶۷۶ ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ ریاض المسائل، سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.) ، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ سبل السلام، الکحلانی (م. ۱۱۸۲ ق.) ، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ ق؛ السرائر، ابن ادریس (م. ۵۹۸ ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ سنن ابی داود، السجستانی (م. ۲۷۵ ق.) ، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ ق؛ شرایع الاسلام، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ ق؛ شرح السیر الکبیر، السرخسی (م. ۴۸۳ ق.) ، به کوشش صلاح الدین، مصر، ۱۹۶۰ م؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.) ، بیروت، دارالمعرفه؛ فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ ق.) ، بیروت، دارالمعرفه؛ الفقه الاسلامی و ادلته، وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۸ ق؛ فقه السنه، سید سابق، بیروت، دارالکتاب العربی؛ فقه الصادق علیه السلام، سید محمد صادق روحانی، قم، دارالکتاب، ۱۴۱۳ ق؛ فقه القرآن، الراوندی (م. ۵۷۳ ق.) ، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ ق؛ القاموس الفقهی لغة و اصطلاحا، سعدی ابوجیب، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۹ ق؛ قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷ش؛ قاموس الکتاب المقدس، بطرس عبدالملک و دیگران، القاهرة، دارالثقافة، ۱۹۹۴ ق؛ القاموس المحیط، الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ ق؛ القواعد والفوائد، العاملی الشهید الاول (م. ۷۸۶ ق.) ، به کوشش سید عبدالهادی، قم، مکتبة المفید؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکافی فی الفقه، ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین علیه السلام، ۱۴۰۳ ق؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.) ، به کوشش عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق؛ الکتاب المقدس، بیروت، دارالکتاب المقدس فی شرق الاوسط، ۱۹۹۳ م؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.) ، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ کشاف القناع، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.) ، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ کشف اللثام، الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.) ، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ مؤلفات جرجی زیدان الکامله، جرجی زیدان، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۲ ق؛ المبسوط، السرخسی (م. ۴۸۳ ق.) ، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویه؛ مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.) ، به کوشش احمد الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.) ، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ ق.) ، دارالفکر؛ المحرر الوجیز، ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ ق.) ، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق؛ المحلی بالآثار، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ ق.) ، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دارالفکر؛ مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ مستدرک الوسائل، النوری (م. ۱۳۲۰ ق.) ، بیروت، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق؛ معجم احادیث المهدی عجّلاللهفرجهالشریف ، علی الکورانی، قم، المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ ق؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، احمد فتح الله، الدمام، ۱۴۱۵ ق؛ المعجم القانونی، حارث سلیمان الفاروقی، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۹۱ م؛ معجم لغة الفقهاء، محمد قلعة جی، بیروت، دارالنفائس، ۱۴۰۸ ق؛ المغنی والشرح الکبیر، عبدالله بن قدامة (م. ۶۲۰ ق.) و عبدالرحمن بن قدامة (م. ۶۸۲ ق.) ، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.) ، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ المقنعه، المفید (م ۴۱۳ ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ ق؛ مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، به کوشش مرکز تحقیقات حج، تهران، دارالحدیث، ۱۴۱۹ ق؛ منتهی المطلب، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.) ، چاپ سنگی؛ من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق؛ مواهب الرحمن، سید عبدالاعلی السبزواری، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۴ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میزان الحکمه، ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق؛ نصب الرایه، الزیلعی (م. ۷۶۲ ق.) ، به کوشش ایمن صالح، القاهرة، دارالحدیث، ۱۴۱۵ ق؛ النهایه، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.) ، به کوشش آغا بزرگ تهرانی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۰ ق؛ نیل الاوطار، الشوکانی (م. ۱۲۵۵ ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳ م؛ وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.) ، قم، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.