• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملااحمد مدرس گرجی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مدنی، سیداسدالله
از علما،‌عرفا و امامان جمعه ایران در قرن چهاردهم هجری. وی فرزند آقا میرعلی بود و در ۱۲۹۲ ش در آذرشهر یا دهخوارقان، از توابع تبریز، به دنیا آمد. سیداسدالله در چهار سالگی مادر و در شانزده سالگی پدرش را از دست داد و مسئولیت اداره زندگی خانواده اش را بر عهده گرفت. او مقدمات علوم دینی را در مدرسه طالبیه تبریز گذراند،‌سپس برای ادامه تحصیل عازم شهر مقدس قم گردید. در این شهر از درس فقه و اصول استادانی چون آیت الله حجت کوه کمری، آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری و از درس اخلاق، فلسفه و عرفان امام خمینی استفاده کرد. در ۱۳۶۲ ق به زیارت خانه خدا رفت و پس از اتمام مراسم حج،‌در نجف شرف اقامت گزید و به تحصیل و تدریس پرداخت و مورد توجه خاص آیت الله سیدمحسن حکیم واقع شد و از محضر درس بزرگانی چون آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی،‌آیت الله حکیم و آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی استفاده کرد و به درجة اجتهاد نایل گردید و خود به تدریس پرداخت و در شمار فضلا و مدرسان نامدار حوزه علمیه نجف درآمد. علم و فضل و حُسن خلق وی، مجلس درسش را شور و نشاط خاصی بخشیده بود و طلاب بسیاری در آن شرکت می کردند.
آیت الله مدنی در طول اقامت در نجف اشرف در جریان رویدادهای سیاسی ایران قرار داشت. او از استادان شهید سید مجتبی نواب صفوی بود و با فروش کتاب هایش به نواب کمک کرد تا به ایران آمده و کسروی را از حرکت انحرافیش باز دارد. پس از دستگیری امام و واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، آیت الله مدنی که در نجف ساکن بود،‌نخستین عالمی بود که حمایت و تبعیت خود را از امام اعلام داشت و در انتشار تلگرام آیت الله حکیم و به همان مناسبت، نقش بسزایی ایفا کرد و خود، کلاس های درسش را تعطیل نمود و مجالس سخنرانی متعددی تشکیل داد و راهپیمایی اعتراض آمیز بزرگی در شهر نجف برگزار کرد که طی آن رژیم شاه را به شدت محکوم نمود. وی تا یک سال بعد که امام خمینی به عراق تبعیدشد،‌محور ناراضیان رژیم ایران در نجف به شمار می رفت.
پس از تبعید امام به نجف اشرف، آیت الله مدنی همواره یار و یاور امام بود، اما پس از چندی ناچار شد که به توصیه پزشکان، نجف را به علت گرمای فزاینده اش ترک کرده روانه ایران شود. او در بدو ورود در یکی از حجره های پشت مدرسة آخوند ملاعلی در همدان ساکن شد و بعداً به اصرار دوستان، منزل محقری برای خود در آن شهر تهیه نمود. وی در همدان اقدامات عام المنفعه بسیاری کرد،‌از جمله می توان به ساختن مسجد چهل ستون،‌تأسیس صندوق قرض الحسنه،‌درمانگاه مهدیه،‌و … اشارهکرد. در ۱۳۵۱، به فرمان امام خمینی، سرپرست حوزه علمی خرم آباد گردید و در آن شهر سکونت گزید.
سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاه (ساواک)، در تمام مدت، فعالیت های سیاسی او را به دقت زیر نظر داشت. در ۱۳۵۳ که حزب رستاخیز به دستور شاه تأسیس شد آیت الله مدنی عضویت در آن را تحریم کرد. به همین دلیل به مدت بیست و دو ماه به ممسنی تبعید گردید، سپس به سبب استقبال فراوان مردم به خصوص جوانان از وی، تبعیدگاه او را به گنبدکاووس تغییر دادند و بعد از گذشت یازده مال بار دیگر به ممسنی منتقل شد و مدتی بعد به یکی از بادر دورافتاده و بد‌آب و هوای جنوب (بندر کنگان)‌تبعید گردید. در اندک مدتی انبوه جوانان بیدار و خون گرم جنوب،‌پروانه وار بر گردش حلقه زدند و از علم و اخلاق او بهره مند شدند. از اینرو رژیم،‌وی را به مهاباد، از شهرهای اهل سنت آذربایجان غربی تبعید نمود.
در مدت سه سال اقامت اجباری آیت الله مدنی در آن شهر،‌وی مورد تکریم و احترام همه اقشار سنی و شیعه قرار داشت و از بیان حقایق خودداری نمی کرد. او با بهاییان نیز مبارزات پیگیری داشت و آنان را مزدوران استعمار و ایادی رژیم می دانست. بر اثر مبارزات وی، بهاییان که پست های کلیدی زادگاهش (آذر شهر) را در دست داشتند،‌ناگزیرشدند که آن شهر را ترک گویند.
آیت الله مدنی پس از هجرت امام به پاریس در مهر ۱۳۵۷، از تبعیدگاه خود به همدان بازگشت و مورد استقبال پرشور و باشکوه مردم آن شهر قرار گرفت. وی از بدو ورود،‌خود را در خدمت انقلاب قرار داد و از دستورات امام خمینی تبعیت می کرد. از جمله اقدامات مهم و چشمگیر او در ماه های پیش از پیروزی انقلاب، جلوگیری از اعزام یگان تانک تیپ همدان جهت سرکوب مردم تهران در آستانه انقلاب بود.
آیت الله مدنی در رفع غائله حزب خلق مسلمان در آذربایجان،‌نقش بسزایی ایفا نمود و در ۱۳۵۸ به نمایندگی از سوی مردم همدان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت و پس از شهادت ایت الله قاضی طباطبایی، از طرف امام خمینی (ره) به عنوان امام جمعة‌ تبریز و نمایندة‌ ایشان در آذربایجان منصوب گردید و رسیدگی به اوضاع همدان،‌خرم آباد و زنجان نیز به او سپرده شد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، آیت الله مدنی به بسیج و اعزام نیرو به جبهه ها تشویق آنها پرداخت و خود نیز لباس رزم بر تن کرد و در سنگرهای رزمنگان حضور یافت و به مسائل و مشکلات آنان از نزدیک رسیدگی می کرد و ایشان را به مقاومت در برابر دشمنان بعثی تا پیروزی نهایی دعوت می نمود.
آیت الله مدنی از یاران نزدیک و مورد اطمینان و احترام فراوان امام بود. حضور ثمربخش او در آذربایجان،‌ سبب ناکامی بسیاری از توطئه های سیاسی – نظامی ضد انقلاب و تثبیت انقلاب در آن منطقه حساس گردید. به همین جهت او مورد خشم و کینه منافقان ضد انقلاب وارد شد و در روز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ در مصلای نماز جمعه تبریز،‌توسط یکی از منافقان به شهادت رسید.
به مناسبت شهادت او اماام خمینی پیام تسلیتی به مردم ایران، به ویژه اهالی آذربایجان صادر کرد. در این پیام آمده بود: «سید بزرگوار عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات،‌حجه الاسلام و المسلمین، شهید عظیم الشأن مرحوم حاج سید اسدالله مدنی رضوان الله علیه همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید… شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود،‌ ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را به کلی منزوی کرد. این چهرة‌ نورانی اسلامی، عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره های کم نظیر بود که به حد وافر از حلم و علم و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود…».
پیکر او در میان اندوه و ماتم مردم تبریز تشییع شد و در حرم حضرت معصومه (س) در شهر مقدس قم دفن گردید.
منبع: نامداران راحل، ۳۰۷-۳۲۱٫



جعبه ابزار