• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منزل ثعلبیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منزل ثعلبیه یکی دیگر از منازلی است که امام حسین (علیه‌السّلام) همراه کاروانش یک شب در آنجا استراحت کرد.



منزل ثعلبیه، برای کسی که از مکه به کوفه میرود، بعد از منزل شقوق و قبل از منزل خزیمیه واقع شده است. مورخان حوادث و ملاقاتهایی را در مدت اقامت امام در این منزل، ثبت کرده‌اند که در ادامه آنها را می‌آوریم.


عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل می‌گویند: بعد از گفت و گو با آن مرد اسدی (در منزل زرود)، حرکت کردیم تا به کاروان امام ملحق شدیم و همراه آنان به راه خود ادامه دادیم، تا اینکه در منزل ثعلبیه فرود آمدیم. در این منزل خدمت امام رسیدیم و سلام کردیم و ایشان جوابمان را داد. آن گاه گفتیم: رحمت خدا بر شما باد؛ خبری داریم که اگر می‌خواهید آشکار و اگر می‌خواهید مخفیانه به اطلاع شما برسانیم. حضرت نگاهی به اصحابش انداخت و فرمود: لازم نیست مطلبی از اینها مخفی باشد. گفتیم: آیا آن سواری را که غروب دیروز از روبه رویتان می‌آمد، مشاهده کردید؟ فرمود: آری؛ می‌خواستم از او مطلبی را بپرسم. گفتیم: ما اخبار او را برای شما گرفتیم و شما را از پرسش از او بی نیاز کردیم. او فردی از قبیله ما، بنی اسد، و شخصی با تدبیر و راستگو و دارای عقل و فضل بود. او می‌گفت از کوفه بیرون نیامده، مگر اینکه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کشته دیده است. حتی دیده که بر پاهای آنان ریسمان انداخته و آنها را در بازار می‌کشیده‌اند. در این هنگام امام فرمود: انالله وانا الیه را جعون و چند بار فرمود: رحمت خدا بر آنان باد. گفتیم: شما را به خدا سوگند می‌دهیم که به خاطر جان خودتان و خاندانتان از همین جا برگردید که در کوفه یار و پیرو ندارید؛ بلکه بیم آن است که آنان دشمن شما شوند. در این هنگام فرزندان عقیل بن ابی طالب دگرگون شدند و گفتند: نه؛ به خدا سوگند تا انتقاممان را نگیریم یا همان طور که برادرمان به شهادت رسید، طعم شهادت را نچشیم، آنان را رها نمی‌کنیم. امام حسین (علیه‌السّلام) نیز فرمود: بعد از آنها زندگی خیری ندارد. (فرزدق پس از این منزلگاه، در منزل شقوق خبر شهادت مسلم را به امام حسین (ع) رسانده است. )


مردی کوفی امام حسین را ملاقات کرد. وقتی که به حضور امام رسید، سلام کرد. امام از او پرسید: از کدام شهری؟ گفت: از اهل کوفه. فرمود: ‌ای کوفی! به خدا قسم اگر تو را در مدینه می‌دیدم، اثر جبرئیل (گویا مراد از اثر جبرئیل، جایی است که جبرئیل بر در حجره رسول خدا بر آن می‌ایستاد و اجازه می‌گرفت که نزد آن حضرت برود و آن محل تاکنون معروف است و به دری که نزدیک آن است، باب جبرئیل می‌گویند. شاید هم محل مخصوصی در خانه رسول خدا معروف به محل جبرئیل بوده یا شاید مقصود، جای پای او بوده است؛ مانند مقام ابراهیم در کنار کعبه) را بر خانه مان، و نزول وحی را بر جدم نشانت می‌دادم. ‌ای برادر کوفی؛ سرچشمه‌های علم نزد ماست. آیا آنها می‌دانند و ما نمی‌دانیم؟ چنین نیست.


شخصی به نام بحیربن شداد اسدی می‌گوید: در منزل ثعلبیه، حسین را ملاقات کردیم. همراه با برادرم نزد او رفتم. لباسی زرد رنگ که جیبی بر روی سینه داشت، پوشیده بود. برادرم به او گفت: «می‌ترسم جان تو به خطر بیفتد». او با شلاقی که در دست داشت به روی چمدانی که در پشت سرش قرار داشت زد و گفت: این، نامه‌های بزرگان شهر است. ( ابن اعثم و خوارزمی در این منزل، از دیدار شخصی به نام ابوهرة ازدی با امام خبر داده‌اند که شبیه آن را صدوق در منزل رهیمه به شخصی به نام ابوهرم کوفی نسبت داده است.)
[۸] ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۳.
[۱۰] خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۶.



۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۷۸.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۹.    
۳. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۷۵.    
۴. ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۷۱.    
۵. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۴، ص۳۰۷.    
۶. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۱-۳۲.    
۷. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۲۹.    
۸. ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷۳.
۹. کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۷۱.    
۱۰. خوارزمی، محمدبن موسی، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۲۶.



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۵۱-۶۵۳.



جعبه ابزار