• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منشأ تکلیف(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منشأ اصلى تكاليف خداوند است(الطباطبایی، ج ۷، ص ۱۱۶؛ ضيائى فر، ص۳۰۵): «اِنِ الحُكمُ اِلاّ لِلّهِ». (انعام:۵۷؛يوسف:۴۰؛ يوسف:۶۷) اين نكته را از آيات پرشمارى مى توان استفاده كرد؛ مانند آياتى كه خداوند را تكليف كننده شمرده است: «لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» (بقره:۲۸۶؛ انعام:۱۵۲؛ اعراف:۴۲)؛ نيز آياتى كه از بيان حكم از سوى خداوند سخن به ميان آورده: «قُلِ اللّهُ يُفتيكُم فِى الكَلــلَةِ» (نساء:۱۷۶) و آياتى كه حلال• و حرام• قرار دادن اشيا را تنها با اجازه خداوند روا شمرده است: «فَجَعَلتُم مِنهُ حَرامـًا وحَلـلاً قُل ءاللّهُ اَذِنَ لَكُم اَم عَلَى اللّهِ تَفتَرون»(يونس:۵۹)؛ «اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيكُم».(انعام:۱۵۱) وظيفه رسولان الهى ابلاغ اين تكاليف به بشر و تبيين آن هاست: «ما عَلَى الرَّسولِ اِلاَّالبَلـغ» (مائده:۹۹؛نور:۵۴؛ عنكبوت:۱۸؛ شورى:۴۸)؛ «و اَنزَلنا اِلَيكَ الذِّكرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَيهِم»(نحل:۴۴؛نحل:۶۴)، بنابراين، تكاليفى نيز كه در احاديث اسلامى ـ اعم از روايات نبوى و اهل بيت(عليهم السلام) ـ براى مسلمانان بيان شده، از جانب خداوند و سخن وحى است، چنان كه اهل بيت(عليهم السلام) خود يادآور شده اند.(كلينى، الکافی، ج ۱، ص ۵۲؛ الحرالعاملى، ج۲۷، ص۸۳؛ المجلسى، ج۲، ص۱۷۹)
افزون بر تكاليفى كه در قرآن و احاديث مقرر شده و تكاليف شرعى يا سمعى خوانده مى شوند، درباره اينكه آيا عقل نيز مى تواند منبع تكليف باشد يا خير، ديدگاه هاى متفاوتى در ميان علماى اسلامى مطرح است. برخى برآن اند كه عقل نيز قادر به ادراك برخى تكاليف است و انسان ها بايد از تكاليف عقلى هم پيروى كنند.(المحمودى، ج۸، ص۱۶۷-۱۷۲) از جمله شواهد اين ديدگاه، آياتى اند كه در آن ها انسان ها به تعقل فرمان داده شده اند؛ مانند «قَد بَيَّنّا لَكُمُ الأيـتِ اِن كُنتُم تَعقِلون»(آل عمران:۱۱۸؛بقره:۷۳؛ بقره:۷۶؛ بقره:۲۴۲)؛ همچنين آياتى كه برخى انسان ها را به سبب ترك تعقل نكوهش مى كنند؛ مانند«اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِندَ اللّهِ ... الَّذينَ لايَعقِلون»(انفال:۲۲؛ يونس:۴۲؛ يونس:۱۰۰؛ زمر:۴۳)، از اين رو اينان معتقدند كسانى كه دعوت پيامبران الهى به آنان نرسيده است، مكلف به تكاليف عقلى اند و در برابر انجام دادن يا ترك آن مستحق پاداش يا مجازات مى شوند.(الطوسى، التبیان، ج۴، ص۱۱۰؛ الطوسى، التبیان، ج۶، ص۲۳۱؛ الزحيلى، ج۱، ص۶۶)
از ميان فرق كلامى، معتزليان و اماميان نيز به حسن و قبح عقلى قائل اند و برآن اند كه عقل قادر است حسن و قبح برخى امور، مانند راستگويى و دروغگويى را ادراك كند، هرچند نسبت به ادراك حسن و قبح برخى امور ديگر، همچون عبادات، ناتوان است.(الطوسى، عدة، ج۲، ص۵۶۳؛ روحانى، ج۴، ص۴۳) برخى از علماى امامى بر آن اند كه تكاليفى مانند وجوب اطاعت• از خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) احكامى عقلى به شمار مى روند و آيات قرآنى مربوط به آن، مانند: «اَطيعُوا اللّهَ و اَطيعُوا الرَّسول»(نساء:۵۹؛مائده:۹۲؛ نور:۵۴؛ محمّد: ۳۳) در واقع تكليفى ارشادى و تأكيدى بر حكم عقل است؛ نه اينكه متضمن تكليفى جديد و حكمى تأسيسى باشد.(الطوسى، اصول، ص۲۱۷-۲۲۰؛ توحيدى، ج۴، ص۳۲؛ ) برخى از آنان تكاليف عقلى را نيز به گونه اى حكمى شرعى دانسته اند؛ با اين استدلال كه شارع خود يكى از عقلا، بلكه رئيس آن هاست، از اين رو هر آنچه عقل بدان حكم كند حكم شرع نيز خواهد بود.(مشكينى، ص۲۰۷؛ المصطفوی، ص ۲۶۸ ـ ۲۶۹؛ مظفر، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۰)
در برابر، برخى با استناد به برخى آيات كه عذاب بدكاران را منوط به فرستادن پيامبران الهى دانسته: «و ما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّى نَبعَثَ رَسولا»(اسراء: ۱۵؛آيات ۱۳۴ طه:۴۷؛قصص:۵۹) و نيز آياتى كه مسلمانان را به پيروى كردن از دستورهاى قرآن فرمان داده (مانند آيات ۱۵۵ ـ ۱۵۷ انعام(انعام:۱۵۵-۱۵۷)) گفته اند: انسان ها تنها به تكاليفى كه از سوى پيامبران الهى ابلاغ شده مكلف اند و در برابر عصيان آن ها مسئول اند نه به تكاليف عقلى.(رشيد رضا، ج۶، ص۷۳-۷۴؛ العسقلانى، ج۱۳، ص۲۹۷-۲۹۸؛ ضيائى فر، ص۵۹) برخى از فرق اسلامى، از جمله اشاعره، نيز حسن و قبح امور را تنها از ناحيه شارع دانسته و معتقدند كه عقل قادر به ادراك حسن و قبح امور و تشخيص تكاليف نيست.(الحكيم، ص۲۷۰؛ التفتازانى، ج۴، ص۲۸۲-۳۰۵؛ الطوسى، اصول، ج۲، ص۱۶۴)
در نقد اين ديدگاه مى توان گفت كه اولا واژه «رسول» در آياتى همچون آيه ۱۵ اسراء(اسراء:۱۵)عام است و افزون بر پيامبران الهى، شامل رسول باطنى، يعنى عقل، نيز مى شود.(الطبرسى، ج۶، ص۲۳۱؛ الرازى، ج۲، ص۱۵؛ القدسى، ج۲، ص۵۰۵) در احاديث نيز از عقل به عنوان رسول حق(الليثى، ص۲۷؛ رى شهرى، ج۳، ص۲۰۳) و حجت باطنى خداوند ياد شده است.(الكلينى، الکافی، ج۱، ص۱۶؛ الحرالعاملى، ج۱۵، ص۵۰۷؛ المجلسى، ج۱، ص۳۷) ثانياً مراد از «رسول» مى تواند تكليف(الانصارى، ج۲، ص۲۲؛ بروجردى، ج۲، ص۲۰۵) يا حجت الهى(روحانى، زبدة، ج۳، ص۱۹۳؛ الروحانى، منتقی، ج۴، ص۳۷۲؛ الحكيم، ج۴، ص۴۸۲) باشد، در نتيجه شامل تكليف عقلى نيز مى شود. ثالثاً اگر مراد از «رسول» صرفاً پيامبران الهى باشد، مقصود آيه امور يا تكاليفى است كه عقل راهى براى ادراك و شناخت آن ها ندارد نه همه تكاليف.(القرطبى، ج۳، ص۲۵۳؛ ابن ابى الحديد، ج۹، ص۸۴؛ مازندرانى، ج۵، ص۴۹)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲) الطباطبايى (م. ۱۴۰۲ ق.)، الميزان، بيروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛
(۳) سيد ضيائى فر، جايگاه مبانى كلامى در اجتهاد، قم، بوستان كتاب، ۱۳۸۲ ش؛
(۴) الكلينى (م. ۳۲۹ ق.)، الكافى، به كوشش غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛
(۵) الحرالعاملى (م. ۱۱۰۴ ق.)، وسائل الشيعه، قم، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۶) المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛
(۷) محمد باقر المحمودى، نهج السعاده، بيروت، التضامن الفكرى، ۱۳۸۵ ق؛
(۸) الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، التبيان، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛
(۹) وهبة الزحيلى، التفسير المنير، بيروت، دارالفكر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛
(۱۰) الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، العدة فى اصول الفقه، به كوشش انصارى قمى، قم، ستاره، ۱۴۱۷ ق؛
(۱۱) سيد محمد صادق روحانى، زبدة الاصول، قم، مدرسة الامام الصادق(عليه السلام)، ۱۴۱۲ ق؛
(۱۲) محمد رضا مظفر (م. ۱۳۸۸ ق.)، اصول الفقه، قم، دفتر تبليغات، ۱۳۷۰ ش؛
(۱۳) تقرير بحث الخوئى (م. ۱۴۱۳ ق.)، مصباح الفقاهه، توحيدى، قم، مكتبة الداورى؛
(۱۴) على مشكينى، اصطلاحات الاصول، قم، الهادى، ۱۳۸۱ ش؛
(۱۵) سيد محمد كاظم المصطفوى، مائة قاعدة فقهيه، قم، مؤسسة النشرالاسلامى، ۱۴۱۷ ق؛
(۱۶) رشيد رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)، تفسير المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛
(۱۷) ابن حجر العسقلانى (م. ۸۵۲ ق.)، فتح البارى، بيروت، دارالمعرفه؛
(۱۸) احمد القدسى، انوار الاصول، تقرير ابحاث استاد مكارم شيرازى، قم، نسل جوان، ۱۴۱۶ ق؛
(۱۹) على بن محمد الليثى (م. قرن ۶)، عيون الحكم والمواعظ، به كوشش حسنى، قم، دارالحديث، ۱۳۷۶ ش؛
(۲۰) رى شهرى، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث، ۱۴۱۶ ق؛
(۲۱) الكلينى (م. ۳۲۹ ق.)، الكافى، به كوشش غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛
(۲۲) الانصارى (م. ۱۲۸۱ ق.)، فرائد الاصول (رسائل)، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۳) محمدتقى بروجردى، نهاية الافكار، تقرير بحث آقا ضياء العراقى (م. ۱۳۶۱ ق.)، قم، مؤسسة امام مهدى(عج)، ۱۴۱۰ ق؛
(۲۴) الروحانى، منتقى الاصول، سيد عبدالصاحب الحكيم، الهادى، ۱۴۱۶ ق؛
(۲۵) سيد محمد تقى الحكيم، الاصول العامة للفقه المقارن، قم، المجمع العالمى لاهل البيت(عليهم السلام)، ۱۴۱۸ ق؛
(۲۶) القرطبى (م. ۶۷۱ ق.)، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۷) ابن ابى الحديد (م. ۶۵۶ ق.)، شرح نهج البلاغه، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربية، ۱۳۷۸ ق؛
(۲۸) محمد صالح مازندرانى (م. ۱۰۸۱ ق.)، شرح اصول كافى؛



جعبه ابزار