• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موارد إعمال قسامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قسامه یکی از قواعد فقهی در اسلام می‌باشد که موجب اثبات جرم قتل می‌گردد؛ برای تحقق قسامه وجود لوث ضروری است و برای تحقق لوث وجود قراین و اماراتی که سبب ظن برای قاضی گردد ضرورت دارد.





۱.۱ - ادعای قتل

به دلیل نص صریح روایات، قسامه فقط در خصوص قتل (عمد، شبه عمد و خطای محض) قابل اعمال است. در فقه عامه در سایر جرایم علیه تمامیت جسمانی، از قبیل ضرب و جرح، قطع عضو و زوال منفعت، قسامه قابل اعمال نیست. اما در فقه شیعه قسامه در اعضاء مانند قسامه در نفس است. یکی از شرایط معتبر قسامه، ادعای اولیای دم بر وقوع قتل است، بنابراین اگر قتلی اتفاق بیفتد و ولی دم، علیه فرد یا افرادی دعوی قتل ننماید؛ اصلا قاعده قسامه موضوعیت پیدا نمی‌کند. شیخ طوسی رحمه الله‌علیه در نهایه می‌گوید: قتل به دو چیز ثابت می‌شود: به قیام بینه و طرح دعوی بر علیه قاتل که او مقتول را کشته و دوم به اقرار خود شخص علیه خودش مبنی بر قاتل بودن. در دو مورد یاد شده، فرقی بین قتل عمد، خطا و شبه عمد نیست.از نظر فقه حنفی، قسامه وقتی کاربرد دارد که قاتل مجهول باشد. از نظر این مکتب، اگر قاتل معلوم باشد حکم قصاص یا دیه بر حسب مورد قابل اعمال است.

۱.۲ - وجود لوث

از نظر کلیه فرق حنفی،
[۶] کاسانی، بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۸۸.
شافعی، مالکی و حنبلی،
[۷] ابن رشد اندلسی، بدایة المجتهد، ج۲، ص۴۲۲.
[۸] شربینی، مغنی المحتاج، ج۴، ص۱۱۱ به بعد.
قسامه وقتی قابل اعمال است که قتل از موارد «لوث» باشد؛ و اگر لوث نباشد، قسامه نخواهد بود و منکر، تنها یک قسم بر برائت خود یاد می‌کند. لوث یعنی بینه‌ای که در قتل وجود دارد (لوث اماره‌ای است که به سبب آن، ظن به صدق مدعی حاصل می‌شود؛ مانند اینکه مقتول در خانه قومی یا محله آنان و یا روستای آنان یافت شود) و نیز اقرار قاتل وجود نداشته باشد. اگر قاتل با بینه یا اقرار به اثبات برسد، حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم خواهد شد. از نظر فقهای شیعه نیز قسامه وقتی قابل اعمال است که قتل لوث باشد. محقق حلی (متوفی ۶۷۶ هـ. ق.) در شرایع و مختصر النافع می‌گوید: قتل با اقرار ، بینه و قسامه ثابت می‌شود... و قسامه ثابت نمی‌شود مگر با وجود لوث


۱. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۷.    
۲. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۵۳۱.    
۳. النهایة، الشیخ الطوسی، ج۱، ص۷۴۱.    
۴. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۵۳۰.    
۵. النهایة، الشیخ الطوسی، ج۱، ص۷۴۰.    
۶. کاسانی، بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۸۸.
۷. ابن رشد اندلسی، بدایة المجتهد، ج۲، ص۴۲۲.
۸. شربینی، مغنی المحتاج، ج۴، ص۱۱۱ به بعد.
۹. الشیخ محمد حسن النجفی الجواهری، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۲۴۳.    
۱۰. الشهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۱۰، ص۱۲۴.    
۱۱. آیت الله خویی، تکملة المنهاج، ج۱، ص۷۹ به بعد.    
۱۲. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۳۱.    
۱۳. الشیخ محمد حسن النجفی الجواهری، جواهرالکلام، ج۴۲، ص۲۲۶.    
۱۴. آیت‌الله خویی، تکملة المنهاج، ج۱، ص۸۲.    
۱۵. المحقق الحلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۹۶.    
۱۶. المختصر، المحقق الحلی، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۷. المحقق الحلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۹۷.    



قواعد فقه، برگرفته از مقاله «موارد إعمال قسامه»، ج۴، ص۳۱۲.    



جعبه ابزار