• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




مَكْر (به فتح میم و سکون کاف) از واژگان قرآن کریم به معنای تدبیر است، اعمّ از آن كه در كار بد باشد و يا در كار خوب.
در خصوص مکر توجه به سه نکته لازم است:
۱. در بسيارى از آيات آن‌گاه كه نسبت مكر به خدا داده شده، مكر در مرتبه ثانى است. يعنى اوّل مكر بد‌كاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است، سپس مكر خدا و آن دو نوع است مجازات و غير آن.
۲. در برخی آيات نسبت مكر به خدا اشكالى ندارد، كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجرّ به حرمان و عذاب بد‌كاران می‌شود. و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بد‌كار و نيكو‌كار از هم شناخته نمی‌شوند، پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است‌.
۳. گاهى مكر منسوب به خدا، مكر ابتدایى است.



مَكْر به معنای تدبير است، اعمّ از آن كه در كار بد باشد و يا در كار خوب.
در مفردات و اقرب الموارد می‌گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‌اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آن است كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم بعكس است.
در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را با آنچه گمان نمی‌كرد می‌كشد و اغلب در تدبير بد كار می‌رود.
اينكه در قاموس گفته: المكر: الخديعة و در صحاح آمده: المكر: الاحتيال و الخديعة هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‌اند.
بنا بر قول اقرب، مفردات، مجمع و المنار مكر اعمّ و شامل تدبير خوب و بد هر دو است.


مؤيّد اين سخن (مکر اعم و شامل تدبیر خوب و بد هر دو است)، قول خداوند است كه فرموده:
(اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ‌ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ‌) (اينها همه به خاطر استكبار در زمين و نيرنگ‌هاى بدشان بود؛ و نيرنگ بد تنها دامان صاحبانش را مى‌گيرد.)
وصف «السّيّئ» می‌رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيّئ است و گاهى حسن ايضا آیات‌:
(فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا) (خداوند او را از توطئه‌هاى شوم آنها نگه داشت.)
(أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ‌ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ‌) (آيا كسانى كه توطئه‌هاى شومى كردند از اين ايمن گشتند كه خدا آنها را در زمين فرو برد.)
در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود:

۲.۱ - مکر بدکاران و مکر خدا

در بسيارى از آيات، آن‌گاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است. يعنى اوّل مكر بد‌كاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است، سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلا در آيه‌:
(وَ يَمْكُرُونَ‌ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ‌) (آنها توطئه مى‌كردند، و خداوند هم تدبير مى‌كرد؛ و خدا بهترين تدبيركنندگان است.)
مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشرکین است، كه می‌خواستند حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند. و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است، كه آن حضرت (صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) را مأمور به هجرت نمود.
ايضا در آيه‌ :
(وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ‌) (و خداوند براى حفظ او و آيينش، تدبير نمود؛ و خداوند، بهترين تدبير كنندگان است.)
كه مراد از مكر اول حيله يهود است درباره كشتن عیسی (علیه‌السّلام) و منظور از مكر اللّه نجات دادن عيسى از دست آنها است.
ولى در آياتى نظير:
(وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ). (آنها توطئه مهمّى چيدند، و ما هم تدبير مهمّى داشتيم؛ در حالى كه آنها نمى‌فهميدند.)
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ‌ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ‌) (بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان را همگى نابود كرديم!)
منظور از مكر اوّل طفره زدن و انحراف كفّار است از پيروى حضرت صالح (علیه‌السّلام)، و غرض از مكر دوّم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود، چنان‌كه فرموده:
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ) (بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان را همگى نابود كرديم!)
و نيز روشن می‌كند كه، مكر خدا همان «دمرنا» است.
ايضا:(إِذا لَهُمْ‌ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ‌ مَكْراً) (در مورد آيات ما با توجيهات ناروا توطئه مى‌كنند؛ بگو: «تدبير خداوند از شما سريع‌تر است؛)

۲.۲ - مکر خدا به معنای تدبیر

در اين‌گونه آيات نسبت مكر به خدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجرّ به حرمان و عذاب بد‌كاران می‌شود. و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست، و گرنه بد‌كار و نيكو‌كار از هم شناخته نمی‌شوند. پس آن مكر ممدوح است، زيرا كه عدالت است‌.
(أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌) (آيا كسانى كه مرتكب بدي‌ها و گناهان شدند چنين پنداشتند كه ما آنها را همچون كسانى قرار مى‌دهيم كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند.)

۲.۳ - مکر ابتدایی

گاهى مكر منسوب به خدا مكر ابتدایى است، مثل‌:
(أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ‌ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ‌) (آيا آنها خود را از عذاب ناگهانى خدا در امان مى‌دانند؟! در حالى كه جز زيانكاران، خود را از مجازات خدا ايمن نمى‌دانند.)
معلوم است كه مراد از مكر، عذاب خداست. در مقابل نافرمانى مردم ،النهایه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكر نشده است.

۲.۴ - تدبیر مختص خداست

(وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ‌ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ) (پيش از آنان نيز كسانى طرح‌ها و نقشه‌ها كشيدند؛ ولى تمام تدبيرها از آن خداست. او از اعمال هر‌كس آگاه است.)
اين آيه صريح است، در اينكه تدبير كلّى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمی‌توانند برد.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۲۶۵.    
۲. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ج۵، ص۳۴۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۸۴.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ج۱، ص۷۷۲.    
۵. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۵، ص۲۴۷.    
۶. رشید‌رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۹، ص۲۶.    
۷. فیروز آبادی، مجد‌الدین، القاموس المحیط، ج۲، ص۱۳۶.    
۸. جوهری، أبو‌نصر، الصحاح‌ تاج اللغه و صحاح العربیه ج۲، ص۸۱۹.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج۵، ص۲۴۷.    
۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، دار القلم، ج۱، ص۷۷۲.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۵۲.    
۱۲. رشید‌رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۹، ص۲۶.    
۱۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۳۹.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۵۷.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۸۲.    
۱۷. طبرسی، مجمع البیان، فضل بن حسن، تفسیرمجمع البیان، ج۸، ص۲۵۲.    
۱۸. طبرسی، مجمع البیان، فضل بن حسن، تفسیرمجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۵۶.    
۱۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۵.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۷۲.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۵.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۰۸.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۴۵.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۵۲.    
۲۵. النحل/سوره۱۶، آیه۴۵.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۲۷۲.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۶۲.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۸۱.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۶۲.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۶۷.    
۳۱. الأنفال/سوره۸، آیه۳۰.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۱۸۰.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۶۶.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۳۷۹.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۸.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۰۴.    
۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۵۴.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۷.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۰۶.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۲۲.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۰۴.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۸۰۹.    
۴۳. النمل/سوره۲۷، آیه۵۰.    
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۸۱.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان ج۱۵، ص۳۷۵.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۵.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۴۹. النمل/سوره۲۷، آیه۵۱.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۸۱.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۷۵.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۵.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۵۵. النمل/سوره۲۷، آیه۵۱.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۸۱.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۷۵.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۵.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۶۱. یونس/سوره۱۰، آیه۲۱.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۲۱۱.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۴-۳۵.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۴۷.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۷۳.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۷۸.    
۶۷. الجاثیة/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۰۰.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۰.    
۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۵۹.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۵۸.    
۷۳. الأعراف/سوره۷، آیه۹۹.    
۷۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۱۶۳.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۰۲.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۵۵.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۵.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۹۰.    
۷۹. ابن الاثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۴، ص۳۴۹.    
۸۰. الرعد/سوره۱۳، آیه۴۲.    
۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۲۵۴.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۷۹.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۱۹.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۳.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۹۰.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مکر»، ج۶، ص۲۶۵-۲۶۷.    






جعبه ابزار