میترائیسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیین مهرپرستی یا میترائیسم، مذهبی ایرانی بود که در روند زوال
بتپرستی امپراتوری روم از
شرق وارد دنیای
غرب شد و در آنجا رشد نمود و
قدرت گرفت.
کلمه
میترا یا (مهر) را دار مستتر به معنی
دوستی و
محبت میداند. در (گاتها) کلمه میترا به معنی عهد و
پیمان آمده است. مهر در اوستا از آفریدگان اهورا مزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از اینرو فرشته فروغ و روشنائی است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص اوست. در کتیبههای هخامنشی نیز این اسم به املاء و تلفظ اوستائی آن، (میثر) Mithra آمده است. در سانسکریت (میترا) Mitra و در پهلوی (میتر) Mitr و در پارسی مصطلح امروز (مهر) خوانده میشود. «میترا» یعنی خدای نور و خورشید، خدایی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید. میترا،
خداوند آبها و دریاها نیز هست و یکی از صفاتش اود دام یعنی محاصره کننده است و همسرش وارونی الهه
شراب است و در اساطیر گاهی با نامهایی چون (سورا) یا (ماد) نیز خوانده میشود.
مهر (میترا) یکی از خدایان کهن و باستانی آریایی است. از آنچه که بر میآید، معلوم است که در عهد قبل از
زرتشت دارای مقام و اهمیتی بسیار بوده است که به صورت مؤثری در اوستا راه یافته و مقامی پیدا کرده است. در یسنای چهل و ششم، بند پنجم نام این خدای قدیم آمده است، و یکی از یشتها نیز به نام او شده است یعنی یشت دهم موسوم به مهر یشت. اما سابقه کهنتر، اینکه در ودای برهمنان از وی به عنوان خدایی بزرگ یاد شده و پیش از آن در کتیبه یی متعلق به چهارده
قرن پیش از میلاد نیز نام میترا آمده است که حکام میتانی به نام وی
سوگند یاد کردهاند.
پس سابقه و عظمت این خدای بزرگ آریایی روشن میشود. از لحاظ معنای لغوی از برای مهر معانی چندی گفتهاند که اغلب یک مفهوم کلی را میرساند، و آن دوستی و محبت است. کسانی دیگر نیز چون بارتولومه Bartholomae و یوستی Yusti از ریشه میهن، خانه و سرا منظور از آن را میهمان یا مهمان دانستهاند و برخی نیز از لحاظ قرابت معنی آن را به
وطن معنی کردهاند. در «فرگرد Fargard چهارم وندیداد» به مفهوم عهد و پیمان آمده است، چنانکه در «مهر یشت» نیز به همین مفهوم عهد و پیمان تکراری دارد. به هر انجام در زبان سانسکریت نیز به معنای دوستی و محبت است. همچنان که در اوستا مهر ایزد روشنایی و فروغ و نور است، در ریگ ودا نیز همین معنا را ارائه میکند. در ودا اغلب نام وارونه یا خدای بزرگ به همراه میترا ذکر میشود.
برخی از محققان خواستهاند مقایسه و تطابقی میان میترا و آپولون Apollon یونانی که خدای نور و صنعت و پیشگویی است برقرار کنند، اما این مقایسه بسیار بعید به نظر میرسد، چنانکه بخواهیم مقایسهای میان ایشتار ایزد بانوی عشق و شهوت بابلی و آفرودیته یا ونوس Venus الهه عشق و زیبایی یونانی و رومی با آناهیتا Anahita برقرار سازیم.
همچنان که «اهورا مزدا» در مزدیسنا از لحاظ نزدیکی مطلق تنها یک ذات واحد محسوب میشوند و گاهی به صورت مقدم و مؤخر اهورا- مزدا و مزدا- اهو را جلوه مینماید در ودا نیز این دو این چنین به هم پیوستهاند در ودا و خدایان برهمنی نیز بسیار به این چنین وضعی بر میخوریم و میترا- وارونه Mitra Varuna و وارونه- میترا بسیار به چشم میخورد. این دو خدایانی هستند متحد و متفق که به معاضدت و کمک همکار بندگان و احوال طبیعت را سامان بخشیده و این توافق و پیوستگی در آنان چنان است که حتی سوار گردونه یی میشوند با دو چرخ. البته در اینجا از میترا (نور و روشنایی و یا خورشید استنباط میشود، آسمان نورانی،
آسمان و
خورشید) و در پرتو این معنا است که رمز این به هم پیوستگی روشن میشود. باری هندوان و
ایرانیان از زمانهای بسیار دوری به
پرستش مهر یا میترا سابقه داشتهاند و این ایزد برایشان بسیار محبوب و قابل اهمیت بوده، اما چه در آیین برهمنی و چه در آیین مزدیسنی زرتشتی، مقام این خدای بزرگ در اصلاح و ساختار بعدی به مرتبه ایزد و صفتی برجسته تنزل پیدا کرده است. اما این تنزل، مقام اساسی و اصالتی حقیقی به مهر ایزد اعطا کرد و وسیلهای شد برای راستی، درستی، خوشبینی، نیکخویی و
انسانیت. البته آیین مهر یا میتراپرستی در جهان باستان چنان عظمتی یافت که نزدیک بود
آیین مسیحیت را برانداخته و آیین عمومی نیمی بیش از
جهان شود، اما این را نیز بایستی در نظر داشت که آیین مهری که از
ایران به
روم گسترش یافت و در نیمی از
اروپا عمومیت و رواج یافت، به قدری دچار تغییر و تبدیل و دگرگونگی شد که هیچ روی قابل مقایسه با آیین مهرپرستی در میان آریاهای باستان و مزدیسنی ایرانیان نبود.
میترائیسم (Mithraism) به مهر پرستی گفته میشود که، مقارن استقرار آئین زردشت در اواخر دوره
هخامنشیان در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت. این آئین را آریائیها به ایران آوردند، آنگونه که به
هند نیز بردند. مهر پرستان معتقد بودند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک غار ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی
ایمان آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطرهای از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد.
به هر حال آئین میترایی مربوط به دورههای نخستین مهاجرین آریایی تبار به فلات ایران و سرزمین هند است که موجب اشتراکات اعتقادی زیادی در مدت زمان طولانی مابین اقوام ایران و هند شده بود. این پیشینه تاریخی به دو هزار چهارصد سال قبل از میلاد مسیح میرسد. با گذشت زمان این اشتراکات اعتقادی دچار اختلاف شد. در آثار ودا به وجه مشترک بین دو قوم مهاجر برخورد میکنیم. اشورا در ودا همان اهورای ایرانیان است. این آئین در سرزمین هند به نام میترا و در ایران به نام مهر شناخته میشد. مهر یا میترا (از ریشهٔ میثر) از کهنترین ایزدان ایرانی و هندی است، برخی نشانههای پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر میگردانند.
درباره آغاز دین مهرپرستی در ایران نمیتوان به درستی آن را روشن ساخت ولی میدانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز
ستایش میکردند، آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت. امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینه پیوسته این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا میگفتهاند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد. مهر پرستی یا آیین میترائیسم یکی از ادیان قدیمی است. در زمانی که آریاییها به ایران آمدند، دارای اساطیر، خدایان، مراسم، افسانهها و معتقدانی بودند، اما در این سرزمین تازه به ناچار بر حسب مقتضیات و شرایطی به دگرگونیها و تغییر و تبدیلاتی زدند. علاوه بر علل طبیعی چون موقعیت جغرافیایی،
آب و هوا و علل طبیعی دیگر که قهرا در معتقدات بشری اثر میگذارد، معتقدات و
فرهنگ بومیان ایرانی نیز به زودی در فرهنگ آریاییهای تازه وارد شروع به نفوذ کرد.
چنین به نظر میرسد که قبل از جداشدن دو تیره هند و ایرانی از یکدیگر تفاوتی میان دو گروه از خدایان عمده آنها بوده است. یک گروه را دیوها «دیو Daiva» میخواندند و در راس آن خدای جنگجویی به نام ایندرا Indar قرار داشت، و گروه دیگر را اسورها Asura «به ایرانی اهورا Ahura» میگفتهاند و بزرگترین آنها وارونه Varuna و میترا Mitra بود. اکثر دانشمندان برآنند که مزداه Mazdh ایرانیان که به معنی «دانا» و بزرگترین اهوره میباشد، همان وارونه قدیم است، که نام اصلیاش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده است.
از لحظه ورود ایرانیان به عرصه تاریخ ما به دو شکل مختلف از مذهب ابتدایی آنها برخورد میکنیم. یک گروه به پرستش میترا Mitra «در متون ایرانی میثره» مشغولند، که در این هنگام در راس دیوها قرار دارد، و گروه دیگر که خدای بزرگ آنها مزداه میباشد. پرستندگان میترا یا مهر در ستایش او و خدایانی که در گرد اویند، یشتها را میسرایند و این همان سرودهایی است که نمونههایی چند از آنکه با اصول
دین زرتشتی تطبیق شده در قسمت موسوم به «بخش جدید اوستا» تا امروز برای ما محفوظ مانده است. از جمله این گروه خدایان یکی رشنو Ranu یا رشن، یعنی راستی و دیگری سراوشه «سروش» به معنای
اطاعت است.
این نامها همچون غالب اسامی خدایان اوستایی مانند «مجردات مجسم» به نظر میآید. این خدایان در حقیقت نماینده و مظهر هیئتهای اجتماعی میباشند. به گمان او «رشنو» خدای آزمایش اوردالی- ور ordalie-var/varangh و سروش خدایی است حافظ دین و آماده
دفاع. مهر «پرتو خورشید». اشی ایزد بانوی باروری و زناشویی که به
مؤمنین برکت در
ازدواج و هرگونه
سعادت ارزانی میداشت. دیگر از زمره خدایان ورثرغنه «بهرام» خدای حمله و پیروزی- خدای جنگ، و خورنه Xvarenah، یا فری که جلال و اقبال و شوکت شاهان به حق از اوست میباشد، و بسی خدایان کوچک دیگر. پرستندگان مهر هنگام قربانی جانوران برای خدایان، خود را با هوم/ هئومه Haoma سرمست میکردند، و آن مشروبی بود که از فشرده گیاهی به همین نام به دست میآمد.
هوم به عنوان خدایی که مؤمنان را در جذبه مذهبی و خلسه عرفانی فرو میبرد،
پرستش میشد. چنین به نظر میرسد که پرستش مزدا نیز مانند پرستش مهر در سراسر سرزمین محل سکونت ایرانیان مرسوم بود.
زرتشت «زرتوشتر»
پیغمبر نیز از میان این قوم در مکانی از ایران شرقی ظهور کرد. زمان ظهور او به هر حال مقدم بر دوران هخامنشی است. زرتشت با گاثاهای خود، که سرودهایی است و بیان آموزهها و به
شعر است، آیین پرستش مزدا را اصلاح و آن را بر پایه محکمی استوار کرد که امروزه به نام شریعت زرتشتی معروف است. کاسپیها اولین گروه ایرانی بودند که وارد فلات ایران شدند که در منابع سومری به آنها آفتابپرست گفته میشد.
تاریخ این
دین به ۸۰۰۰ سال قبل میرسد. این آیین به غیر از ایران در اروپا نیز پیروان زیادی داشت و طی قرنهایی دین اصلی مردم اروپا محسوب میشد. این دین در سدههای سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و به ویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس یکم در ۳۹۱ میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیر مسیحی ممنوع اعلام شد و همه اروپاییان مجبور بودند یا مسیحی شوند یا اینکه از تمام نعمات زندگی محروم باشند در این زمان آیین مهر پرستی کمکم از اروپا رخت بر میبندد گرچه نمادها و پرستشگاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی مانده. مهر یا میترا در
شب یلدا پا به عرصه
هستی میگذارد و زندگانی پر فراز و نشیبی را آغاز میکند در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و
شمشیر و
تیر و
کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را
استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کرهای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته است. و در
مسیحیت چون روز میلاد مسیح مشخص نبوده این روز را روز تولد مسیح اعلام کردند.
میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر میکند و بر شانه میاندازد و به غار خود میبرد. در برخی جاها میترا پیروزمندانه سوار بر گاو میشود و به سمت غار حرکت میکند. این گاو آبی رنگ بوده است.
پس از رسیدن به غار میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو میکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میآیند و عقرب برای اینکه تخم گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند.
میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمهای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی میباشد.
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار میکند تمام تیرهای او به هدف میزنند و با هر تیر موجودی را شکار میکند. بعد از شکار میترا به سراغ
دشمنان خود میرود و آنها را از پای در میآورد.
لقب مهر نبرز یا مهر شکستناپذیر از همینجا پدید میآید.
در آخرین روز زندگی زمینی میترا او در ضیافتی شرکت میکند. و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود.
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. میترا پرستان بر این باور بودند که میترا به آسمان بالا رفته است و همواره در انتظار بازگشت دوبارهاش به زمین برای اصلاح بشر و نابودی شرارتها و ناپاکیها بودند. به عقیده ایرانیان باستان میترا نظامدهنده کون و نجاتدهنده آن که تحت فرمان زمان است، چیزی جز خدای اوستای ایران باستان نیست که رنگ زروانی به خود گرفته است. میترا روزی خواهد آمد و آتشی را که همه
جهان را میبلعد خواهد افروخت همچنانکه شیوا خدای هند چنان خواهد کرد. میترا نیز جهان را از لوث کثافات پاک کند و تاریکی و اهریمن را از میان براندازد. اندیشه
مهدویت که از میترائیسم آغاز شده بود بعدها به نام سوشیانت همچنان نجاتدهنده بشر در ادیان دیگر پارسی باقی ماند.
در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان در میگیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.
(۱) هنریک ساموئل نینبرگ- دینهای ایران باستان، ترجمه سیفالدین نجمآبادی، تهران ۱۳۵۹.
(۲) گئو ویدن گرن، دینهای ایران باستان، ترجمه منوچهر فرهنگ، تهران انتشارات آگاهان دیده ۱۳۷۷.
(۳) مارتن ورمازرن، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادر زاد، تهران نشر چشمه- ۱۳۷۲.
(۴) جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، مترجم علی اصغر حکمت، انتشارات آموزشی انقلاب اسلامی.
(۵) حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران سمت- ۱۳۷۹.
(۶) مهری باقری، دینهای ایران باستان، تهران نشر قطره- ۱۳۸۵.
(۷) مهرداد بهار، ادیان آسیایی، تهران نشر چشمه، ۱۳۷۵.
(۸) سیدجواد میرخلیلی، مقاله کیش مهرپرستی، مجله هفت اقلیم، پیش شماره ۲.
دائرةالمعارف طهور، برگرفته از مقاله «میترائیسم یا مهرپرستی در ایران باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۹/۱۲.