• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

میرزامحمد بخاری(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اخباری جلد: ۷شماره مقاله:۲۹۹۰
اَخْباری، میرزا محمد، ابو احمد جمال الدین (۲۱ ذیقعده ۱۱۷۸- م ق ۲۸ ربیع الاول ۱۲۳۲ق /۱۲ مه ۱۷۶۵- ۱۵ فوریه ۱۸۱۷م )، فرزند عبدالنبى بن عبدالصانع نیشابوری استرابادی، فقیه، محدث و از پایه گذاران مكتب اخباریه.
درباره نسب او اختلاف بسیار است، یكى از نوادگان وی به نام ابراهیم بن میرزا احمد، در مقدمه كتاب، ایقاظ النبیه (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۱۳) میرزا محمد را از سادات رضوی دانسته، و نسبش را به حسین پسر موسى المبرقع از فرزندان امام جواد (علیه السلام) رسانده است (ابن عنبه، ج۱، ص۲۰۱). در جایى نیز به نقل از كتاب ضیاء المتقین میرزا محمد، نسب او به شمس الدین محمد جوینى وزیر و صاحب دیوان رسانده شده است (آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۲). شاید به جهت همین اختلاف است كه برخى، سلسله نسب او را فقط تا عبدالصانع بر مى شمارند (خوانساری، ج۷، ص۱۲۷).
میرزا محمد در اكبرآباد (معصوم علیشاه، ج۱، ص۱۸۳؛ شیروانى، ج۱، ص۵۸۱) یا فرّخ آباد (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۱۴) در سرزمین هند، از مادری استرابادی (آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۱) متولد شد. جدش عبدالصانع از مردم استراباد و پدرش عبدالنبى مقیم نیشابور بود كه بعدها به هند مهاجرت كرد (امین، ج۹، ص۱۷۳). اینكه تنكابنى (تنكابنى، ج۱، ص ۱۷۷) او را از مردم بحرین دانسته است، صحت ندارد.
میرزا محمد تحصیلات مقدماتى خود را در هندوستان به انجام رسانید و در حدود ۲۰ سالگى برای گزاردن حج، با خانواده راهى حجاز شد و در میانه راه، پدرش را از دست داد (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۱۴- ۳۱۵). پس از اتمام مناسك، راه عراق را در پیش گرفت و چندی در نجف و سپس در كربلا ماند و سرانجام در كاظمین سكنى گزید. در این شهرها، محضر چند تن از علمای برجسته، مانند آقا محمدعلى بهبهانى، میرزا مهدی شهرستانى و شیخ موسى بحرینى را درك كرد و دیری نپایید كه در علوم معقول و منقول صاحب بصیرت شد. او در كنار علوم متداول دینى، در علوم غریبه از قبیل طلسمات و نیرنجات و جفر و اعداد مطالعاتى كرد و در بحث و جدل نیز مهارت یافت (شیروانى، ج۱، ص۵۸۱).
از آنجا كه وی سلوك اخباری را در پیش گرفته بود، با فقها و مجتهدان اصولى از جمله شیخ جعفر نجفى، سید على طباطبایى، سیدمحمدباقرحجت الاسلام اصفهانى و محمدابراهیم كلباسى، سخت درگیر شد و میان آنان دشمنى درگرفت (تنكابنى، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۰). فشار اصولیان سبب شد تا میرزا محمد، عراق را ترك گوید و راهى ایران شود. وی مدتى را در مشهد و دیگر شهرهای ایران گذراند و با استقبال دستگاه حكومتى فتحعلى شاه، مدت ۴ سال در تهران اقامت كرد (شیروانى، ج۱، ص۵۸۱). حضور او در تهران مصادف با شروع دوره اول جنگهای ایران و روسیه (۱۲۱۸- ۱۲۲۸ق) بوده است. وی در تمام این مدت مورد توجه و احترام شاه قاجار بود و روزگار را به تصنیف و تدریس مى گذرانید و از آنجا كه از او كراماتى در میان عامه شهرت یافت، به «صاحب الكرامات» ملقب شد (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۱۴- ۳۱۵). یكى از كراماتى كه بدو منتسب شد، داستان پیشگویى در خصوص قتل تسیتسیانف ۱ فرمانده سپاه روسیه در منطقه قفقاز بود: میرزا محمد به فتحعلى شاه پیشنهاد كرد كه حاضر است برای نابودی این فرمانده روسى چله بنشیند تا پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ تسیتسیانف را برای شاه بیاورند و در عوض، حكومت قاجار متعهد گردد كه حقیقت ماجرا را آشكار، و از اخباریگری حمایت كند. به دنبال این گفت وگو، میرزا محمد به مزار حضرت عبدالعظیم در ری رفت و در حجره ای در به روی خود بست و با اعمالى خاص چله نشست (نفیسى، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲؛ سپهر، ج۱، ص۸۲ -۸۳). پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ سردار روس توسط سواری به درگاه فتحعلى شاه آورده شد. به هر تقدیر با فشار و سعایت رجال متنفذ، شاه قاجار دست از حمایت میرزامحمد برداشت و او را روانه عراق ساخت (تنكابنى، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۰). در این میان نقش علمای اصولى، به ویژه شیخ جعفر نجفى را كه كتابى با عنوان كشف الغطاء در ذم میرزا محمد تصنیف كرد و برای شاه فرستاد، نباید نادیده گرفت (خوانساری، ج۲، ص۲۰۲).
میرزا محمد پس از ترك تهران در كاظمین رحل اقامت افكند (شیروانى، ج۱، ص۵۸۱) و باز از ابراز مخالفت علنى با اصولیان «چه در گفتار و چه در نوشتار» خودداری نكرد و همین امر سبب شد كه حكم قتل او توسط علما و مجتهدان بنام آن زمان، همچون سیدمحمد مجاهد (صنیع الدوله، ج۳، ص۱۶۷)، شیخ موسى، سید عبدالله شبر و شیخ اسدالله كاظمینى (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۳) صادر شود. البته جنگ قدرتى كه میان دو تن از عوامل حكومت عثمانى كه داعیه حكمرانى بغداد را داشتند، یعنى اسعد پاشا كه مصلحت خویش را در حمایت از میرزا محمد مى دید، و داوود پاشا كه در صدد جلب حمایت علمای اصولى و مجتهدان بود، بر آتش این اختلاف دامن زد (سپهر، ج۱، ص۸۳). در پى صدور حكم قتل میرزامحمد، گروهى به خانه او هجوم بردند و او را به همراه فرزندش احمد و یكى از شاگردانش به قتل رساندند (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳؛ معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۴). پیكر میرزا محمد را با بستن ریسمان به پای وی، در كوچه و بازار گردانیدند (شیروانى، ج۱، ص۵۸۱). بر زبانها چنان بود كه میرزا محمد چند سالى پیش از كشته شدنش در رساله ای تاریخ كشته شدن خود را اینگونه پیش بینى كرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا» (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۳) كه عبارت «صدوق غلب» به حساب ابجد ۱۲۳۲ق را نشان مى دهد. حتى برخى مدعیند كه او شب قبل از حادثه، به صراحت گفته بود كه چند ساعتى بیش، از زندگانى وی باقى نمانده است (سپهر، ج۱، ص۸۳).
میرزا محمد یك دختر و ۳ پسر به نامهای محمد، احمد و على داشت و دختر وی همسر ملا هادی سبزواری بود (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۳). با وجود تقابل اندیشه میان او و مجتهدان مشهور، همگان كمابیش به فضل و جامعیت او در علوم معقول و منقول اذعان داشتند (خوانساری، ج۷، ص۱۲۷؛ شیروانى، ج۱، ص۵۸۱).
از جمله شاگردان او مى توان این كسان را نام برد: فتحعلى خان شیرازی (آقابزرگ، ج۱۶، ص۳۴۴)، محمد ابراهیم بن محمد على طبسى (آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۱)، محمدباقر بن محمد على لاری دشتى كه الكلمات الحقانیة را در شرح كتاب البرهانیة میرزا محمد تألیف كرده است (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۱)،محمدرضابن محمدجعفردوانى (آقابزرگ، ج۱۵، ص۱۲۹)، محمد جواد سیاه پوش (آقابزرگ، ج۸، ص۲۶۷)، مصطفى بن اسماعیل موسوی، صاحب اللوامع المحمدیه (آقابزرگ، ج۱۸، ص۳۷۰) و عبدالصاحب بن محمد جعفر دوانى (آقابزرگ، ج۱۶، ص۳۳۶).
با آنكه میرزا محمد ردیه هایى بر عقاید صوفیه نوشته است، صاحب بستان السیاحه، در طریقت، سلسله او را به طریقه «مهدیه» مى رساند (شیروانى، ج۱، ص۵۸۱) كه البته طریقه ای ناشناخته است. برخى دیگر نیز عقایدی نزدیك به عقیده عرفانى شیخ احمد احسایى را بدو نسبت داده اند و گفته میرزا محمد در كتاب ومضة النور را شاهد آورده اند كه وی شیخ احمد احسایى را با تعبیر «استادنا فى علم الیقین احمد بن زین الدین » ستوده است (شورا، ج۹، ص۵۸۴ – ۵۸۵).
آثار: میرزا محمد كتاب های متعددی نوشته كه غالباً در فقه، كلام و در دفاع از تعالیم اخباریه و مخالفت با تعالیم اصولیان است. نوشته های میرزا محمد، بالغ بر ۸۰ كتاب و رساله است كه ابراهیم بن میرزا احمد مجموعاً ۳۰ كتاب و ۵۶ رساله و ۲ دیوان شعر او را فهرست كرده است (ابراهیم بن میرزا احمد، ج۱، ص۳۱۶-۳۲۱). بیشتر آثار وی به عربى، و برخى نیز به فارسى است.
الف - چاپى : ۱. آیینه عباسى در نمایش حق شناسى، كه به نام امالى عباسى نیز فهرست شده است. این كتاب به فارسى است و به دستور عباس میرزا در رد عقاید یهود، نصاری و مجوس و اثبات نبوت نوشته شده است (آقابزرگ، ج۱، ص۵۳؛ آقابزرگ، ج۲، ص۳۱۸). مشار از چاپ كتاب گزارش كرده است (مشار خان بابا، ج۵، ص۵۸۸). ۲. ایقاظ النبیه، در فقه كه میرزا ابراهیم از نوادگان میرزا محمد آن را تصحیح كرده، و جزء اول كتاب را همراه با مقدمه ای در ۱۳۵۶ق /۱۹۳۷م در مصر به چاپ رسانده است. ۳. دوائر العلوم. مؤلف در این كتاب مطالب خود را از دانشهای گوناگون در دایره هایى گرد آورده، و فهرست آنها را در آغاز كتاب یادآور شده است. این كتاب كه نام دیگر آن تحفة الخاقان است (آقابزرگ، ج۸، ص۲۶۷)، در ۱۴۰۲ق در قم به چاپ رسیده است. ۴. البرهان فى التكلیف و البیان، در بیان تكلیف و اسباب آن و تشیید مسلك اخباری و رد مجتهدان كه على محمد باب آن را حاشیه كرده، و برخى از مطالب آن را مورد اعتراض قرار داده است. به این اعتراضات، توسط یكى از شاگردان میرزامحمد به نام میرزا محمدباقر لاری دشتى در الكلمات الحقانیه كه شرحى بر كتاب البرهان است، پاسخ گفته شده است (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۳۶). البرهان كه البرهانیه نیز خوانده شده، در ۱۳۴۱ق در بغداد به چاپ رسیده است. ۵. فتح الباب، كه میرزا محمد آن را برای یكى از شاگردانش به نام ملا عبدالحسین تألیف كرده است (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۳۸). این كتاب در ۱۳۴۲ق به اهتمام جمال الدین میرزا احمد اخباری به چاپ رسیده است. ۶. مصادر الانوار فى الاجتهاد و الاخبار، كه در ۱۳۴۱ق در بغداد و در ۱۳۴۲ق در نجف انتشار یافته است.
ب - خطى : ۱. اصول دین و فروع آن، رساله ای است در عقاید كه مؤلف در آن به استدلال نپرداخته است. با توجه به وجود دو تحریر فارسى و عربى از این كتاب، احتمال مى رود كه میرزا محمد، این كتاب را به دو زبان فارسى وعربى نگاشته باشد (منزوی، خطى، ج۲، ص۸۸۷). ۲. تحفه امین، یا درثمین. این رساله در پاسخ ۱۲ پرسش محمد امین خان همدانى نوشته شده است (منزوی، خطى، ج۲، ص۹۴۱). ۳. تحفه جهانبانى. این كتاب به فارسى و در اثبات امامت حضرت على (علیه السلام ) به استناد ادله عقلى و نقلى است و مباحثى دیگر در اصول دین را شامل مى شود. مؤلف این اثر را به محمدعلى میرزا پسر فتحعلى شاه قاجار اهدا كرده است (منزوی، خطى، ج۲، ص۹۰۸ - ۹۰۹). ۴. تحفه لاریه، كه در نسخه ها به نامهای لاریه (منزوی، خطى، ج۲، ص۹۱۱) و مختصر لاریه (منزوی، خطى مشترك، ج۲، ص۱۰۵۷) نیز آمده است. ۵. حجر ملقم، در تاریخ پیدایش روش اجتهاد و عمل به اخبار و اثبات امامت به روش اخباری كه در آن ۱۲ دلیل عقلى و نقلى برای ابطال اجتهاد نیز اقامه شده است (منزوی، خطى، ج۲، ص۹۳۳). ۶. حرمة التنباك و القهوة. این كتاب مجموعه ای از احادیث و روایت هاست كه مؤلف در اثبات حرمت استعمال تنباكو و نوشیدن قهوه به آنها استناد كرده است (مرعشى، ج۱۵، ص۶۳ - ۶۴). ۷. ذخیرة الالباب و بغیة الاصحاب، در ۲۳ باب كه در آن دانش های گوناگون را در دایره ها و جدول هایى همانند كتاب دیگرش دوائر العلوم آورده است. باب اول این كتاب درباره حروف و باب آخر آن شامل مباحثى از فقه است (آقابزرگ، ج۱۰، ص۱۴). ۸. رساله در رد عقاید صوفیه (مركزی، ج۱۰، ص۱۶۸۵). ۹. رساله در رد وحدت وجود و توجه صوفیان در نماز و دعا به مرشد (مركزی، ج۱۰، ص۱۶۸۶). ۱۰. رساله شهادت بر ولایت در اذان، كه در پاسخ پرسش فتحعلى شاه در خصوص شهادت بر ولایت به هنگام اذان نوشته شده است (شورا، ج۱۰، ص۷۲- ۷۳). ۱۱. فلاح المؤمن و صلاح الامین. در سند دعای «الحرز الیمانى»، معروف به دعای «سیفى» كه مؤلف آن را به نام سید محمدخان بن میرزا معصوم خان طباطبایى تألیف كرده، و دارای ۵ فصل و یك خاتمه است (آقابزرگ، ج۱۲، ص۲۰۹). ۱۲. شمس الحقیقة، در تعالیم اخباریه كه در ۳۴ «شمس» تألیف شده است (آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۱). ۱۳. ضیاء المتقین، در رد اصولیه كه مؤلف آن را در ۱۲۲۸ق در كاظمین نوشته است (آستان قدس، ج۱، ص۳۹۱؛ معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۳۸). ۱۴. قبسة العجول و منبهة الفحول «یا منیة الفحول». به زبان فارسى كه در اخبار و اصول و رد بر عقاید اصولیه نوشته شده، و تألیف آن در پاسخ سؤال سید بحرالعلوم بوده است (آقابزرگ، ج۱۷، ص۳۵-۳۶؛ آستان قدس، ج۱، ص۴۴۱). ۱۵. القسورة، در بیان اعتراض هایى بر مجتهدان كه مؤلف، آن را برای میرزای قمى فرستاده، و میرزا نیز كتابى در رد آن نوشته بوده است (آقابزرگ، ج۱۷، ص۸۳). ۱۶. قلع الاساس، در رد اساس الاصول، كه نام دیگر آن معاول العقول فى قلع اساس الاصول است (آقابزرگ، ج۱۷، ص۱۶۶). ۱۷. المبین و النهج المستبین، در فضایل بنى هاشم و ائمه طاهرین (علیهم السلام) و پاره ای از مطالب مربوط به فقهای سبعه و امامان چهارگانه اهل سنت و عشره مبشره كه بیشتر روایت های آن از منابع اهل سنت گرفته شده، و از آثار شیعه كمتر روایت شده است (مرعشى، ج۵، ص۲۵۴- ۲۵۵؛ مرعشى، ج۹، ص۷۰). ۱۸. معراج التوحید و الدر الفرید، در اسماء صفات و صحت حمل و اطلاق آنها بر ذات الهى كه با استناد به اخبار و احادیث نوشته شده است (مرعشى، ج۸، ص۳۳۴). ۱۹. میزان التمییز فى العلم العزیز، شامل مباحثى از علم كلام و عرفان كه الحجة البالغة نیز نامیده شده است (منزوی، خطى، ج۲، ص۱۴۳۳). ۲۰. المیزان لمعرفة الفرقان، در پاسخ سؤال شیخ عبدالله ابن شیخ مبارك بن على بن حمیدان كه در آن به ادله علمای اخباری در خصوص چگونگى قرائت تسبیحات اشاره مى شود (آقابزرگ، ج۲۳، ص۳۱۷). ۲۱. ومضة النور. مؤلف در این كتاب در تطبیق اسماء الله و اسماء ائمه (علیهم السلام) كوشیده، و اَشكالى رسم كرده است. مثنوی فارسى «مثلث الاسماء الحسنى» از میرزا محمد نیز در این كتاب آمده است (شورا، ج۹، ص۵۸۴ -۵۸۶). ۲۲. مجالى المجالى، در رد بر ملا على نوری كه تألیف آن در ۱۲۲۱ق به اتمام رسیده است. یكى از شاگردان میرزا محمد به نام محمد ابراهیم بن على طبسى، این كتاب را به نام مرآت آگاهى یا آیینه شاهى به فارسى ترجمه كرده كه نسخه اصلى آن باقى است (معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۴۰؛ معلم حبیب آبادی محمدعلى، ج۳، ص۹۳۵-۹۴۰).
----------------------------------------------------------

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) آستان قدس، فهرست؛
(۲) آقابزرگ، الذریعة؛
(۳) ابراهیم بن میرزا احمد، «ترجمه میرزا محمد الاخباری»، همراه ایقاظ النبیة میرزا محمد اخباری، قاهره، ۱۳۵۶ق / ۱۹۳۷م؛
(۴) ابن عنبه احمد، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۱م؛
(۵) امین محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م؛
(۶) تنكابنى محمد، قصص العلماء، تهران، ۱۳۶۴ش؛
(۷) خوانساری محمد باقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۹۰ق؛
(۸) سپهر محمدتقى، ناسخ التواریخ، به كوشش جهانگیر قائم مقامى، تهران، ۱۳۳۷ش؛
(۹) شورا، خطى؛
(۱۰) شیروانى زین العابدین، بستان السیاحة، تهران، ۱۳۱۵ق؛
(۱۱) صنیع الدوله محمدحسن، مطلع الشمس، تهران، ۱۳۰۳ق؛
(۱۲) مرعشى، خطى؛
(۱۳) مركزی، خطى؛
(۱۴) مشار خان بابا، مؤلفین كتب چاپى فارسى و عربى، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش؛
(۱۵) معصوم علیشاه محمد معصوم، طرائق الحقائق، تهران، ۱۳۱۸ق؛
(۱۶) معلم حبیب آبادی محمدعلى، مكارم الا¸ثار، اصفهان، ۱۳۵۱ش؛
(۱۷) منزوی، خطى؛
(۱۸) منزوی، خطى مشترك؛
(۱۹) نفیسى سعید، تاریخ اجتماعى و سیاسى ایران، تهران، ۱۳۶۱ش؛



جعبه ابزار