میلتون فریدمن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میلتون فریدمن اقتصاددان معروف آمریکایی، از بانفوذترین و در عین حال قویترین چهرههای تفکر
اقتصاد لیبرالیستی و از سران
مکتب پولگرایان در
اقتصاد کلان است. او بهمدت ۳۰ سال استاد دانشگاه شیکاگو بود؛ که در سال ۱۹۷۶ موفق به دریافت
جایزه نوبل در اقتصاد گردید. زمینههای اصلی فعالیتهای علمی فریدمن موضوع
پول و
آزادی بود.
میلتون فریدمن در سال ۱۹۱۲ در نیویورک در خانوادهای مهاجر (اتریشی-مجار) و
فقیر متولد شد. وی در دوران دبیرستان به
ریاضیات علاقهمند بود؛ اما با راهیابی به دانشگاه راتجرز در نیوجرسی، علاقه وی به رشته
اقتصاد زیاد شد و تصمیم گرفت تا مطالعات خود را در ریاضیات و اقتصاد بهطور همزمان دنبال کند. وی در سال ۱۹۳۳ لیسانس خود را دریافت کرد؛ سپس به دانشگاه شیکاگو رفت و توانست مدرک فوق لیسانس خود را از آن دانشگاه دریافت کند. فریدمن توانست با یک کمکهزینه تحصیلی به دانشگاه کلمبیا برود. زمانیکه تحصیل وی در دانشگاه کلمبیا به پایان رسید، او به دانشگاه شیکاگو بازگشت و بهعنوان دستیار پژوهشی در کنار هنری شوارتز (Henry Schultz: ۱۸۹۳-۱۹۳۸) به فعالیت پرداخت. او سپس به واشنگتن رفت و با دولت روزولت، به همکاری مشغول شد. همچنین او در واشنگتن در اداره ملّی تحقیقات اقتصادی با سیمون کوزنتس به مطالعه بازارها برای متخصصان مستقل نظیر پزشکان و وکلا پرداخت و سرانجام این مطالعه موضوع رساله دکترای فریدمن شد.
وی در سال ۱۹۴۶ موفق به اخذ مدرک دکترا از دانشگاه کلمبیا شد. او بعد از مدت کوتاهی تدریس در دانشگاههای واشنگتن و مینسوتا، به دانشگاه شیکاگو، یعنی همان جایی که با جورج استیگلر توانست به توسعه مکتب شیکاگو مبادرت ورزد، بازگشت. فریدمن با داشتن یک ستون همیشگی در مجله نیوزویک (۱۹۶۶-۱۹۸۴)، پرفروشترین کتاب اقتصادی (آزادی و سرمایهداری) در سال ۱۹۶۲ و ساخت یک سریال ده قسمتی، بهعنوان یک چهره مشهور در آمریکا شناخته شد. وی در سال ۱۹۶۷ به سمت ریاست انجمن اقتصادی آمریکا رسید و در سال ۱۹۷۶
جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد.
این جایزه به سه دلیل به وی تعلق گرفت: مطالعه بر روی تابع مصرف، اظهارات وی پیرامون سیاستهای تثبیتی اشتغال و همچنین بهدلیل تدوین مجدد نظریه پولی. فریدمن در سال ۱۹۷۷ از دانشگاه شیکاگو بازنشسته شد و بهعنوان محقق ارشد در مؤسسه هوور در کالیفرنیا به ادامه فعالیتهای علمی خود پرداخت. فریدمن در سال ۲۰۰۶ در کالیفرنیا از دنیا رفت.
فریدمن را میتوان یکی از طرفداران جامعه آزاد و آزادی فردی بهحساب آورد. وی برای آزادیهای فردی اهمیت زیادی قائل است و برای حفظ آن معتقد به محدود کردن دخالت
دولت است. طبق نظر فریدمن برای تغییر و اجرای قوانین در
جامعه، نمیتوان صرفا به
عرف و
عادت متکی باشیم و نتیجتا به یک میانجی یا داور احتیاج داریم. بنابراین نقش اساسی
دولت در یک جامعه آزاد، تجهیز وسایل لازم برای تغییر شکل قوانین و ایفای نقش میانجی است. از نظر وی، دولت باید وظایفی را برعهده گیرد که از عهده بازار ساخته نیست. این وظایف، عمدتا اعمال قوانین مختلف و ایفای نقش میانجیگری است. قوانین (مانند قوانین انعقاد قرارداد، چاپ اسکناس و غیره)، ضوابطی است که
نظام سرمایهداری، صریحا به آن نیاز دارد. وظایف میانجیگری، توسط دستگاه امنیتی، دیوان عالی و بانک مرکزی کشور اعمال میشود.
بنابراین فریدمن به هیچوجه طرفدار بیدولتی و آشوبگرایی نیست. اما وی با فلسفه کینز و کینزینها در مورد نقش و دخالت دولت در اقتصاد هم موافق نیست و از آنجا که دولت، آزادی فرد و جامعه را دچار مخاطره میکند، همواره از گسترش وظایف و فعالیت دولت بیم دارد.
وی به ضربالمثلی که میگوید "دولت بهتر، دولتی است که کمتر
حکومت کند"، اعتقاد داشت.
نظریات پولی میلتون فریدمن بدین شرح هست:
میلتون فریدمن بیانی مجدد از نظریه مقداری
پول ارائه داد. وی نظریه مقداری پول را بهعنوان یک نظریه تقاضای پول نه نظریه تعیینکننده سطح قیمتها و درآمد اسمی، تفسیر مجدد نمود.
نظریه مقداری پول، فرضیهای در مورد علّت تعییرات قدرت خرید پول و بیانگر این است که قدرت خرید، عمدتا تحت تاثیر تغییرات حجم پول در جریان است. بهطوریکه وقتی حجم پول زیاد میشود، قدرت خرید آن کاهش یافته و قیمتها افزایش مییابند. بهعبارت دیگر، طبق این فرضیه، تغییرات حجم پول تعیینکننده اصلی سطح قیمتهاست. (تناسب میان پول و قیمتها) این نظریه، گرچه در سالهای دهه ۱۹۳۰ با ظهور نظریات
کینز (John Maynard Keynes: ۱۸۸۳-۱۹۴۶)، دچار نوعی بیاعتباری شد، ولی در اواخر سال ۱۹۵۶ دوباره مطرح شد.
مرکز ثقل نظریه مقداری پول، معادله MV=PY بود که در آن، M حجم پول، V سرعت گردش پول، P سطح عمومی قیمتها و Y تولید ناخالص ملی است. در نظریه مقداری پول، V و Y در کوتاهمدت ثابت هستند. بنابراین تغییرات حجم پول، منجر به تغییر سطح قیمتها میشود.
نکته اساسی در نظریه تقاضای پول فریدمن این است که فریدمن تفکیک بین تقاضای معاملاتی و سفتهبازی در روش کینز را غیرضروری میداند؛ این در حالی است که کینز، دلیل تقاضای پول افراد را به دو بخش تقسیم میکند؛
تقاضای معاملاتی؛ به این معنا که مردم برای انجام معاملات روزمره و رویارویی با حوادث پیشبینی نشده، مقداری پول را نزد خود نگهداری میکنند.
منظور از سفته بازی
خرید و فروش اوراق در بازارهای مالی و بازار کالاها است.
از طرف دیگر فریدمن تقاضای پول برای برآورده کردن نیاز معاملاتی و ذخیره ثروت را یکجا مورد توجه قرار داده است. در دیدگاه فریدمن، تقاضای پول برای مصرفکننده مانند یک کالای مصرفی در نظر گرفته میشود؛ که ایجاد مطلوبیت مینماید. تقاضای حقیقی پول از دیدگاه فریدمن با رابطهای بهشکل زیر بیان میشود:
M/P=
(r. pe) y
در این رابطه، pe نرخ
تورم انتظاری و r نرخ
بهره است؛ آنچه سبب تفاوت تقاضای پول فریدمن میشود، این است که در نظریه فریدمن، سرعت گردش پول، مقدار ثابتی نیست؛ بلکه تحت تاثیر عوامل زیادی، از جمله نرخ بهره و نرخ تورّم انتظاری است. فریدمن معتقد است که در بلندمدت، سرعت گردش پول، گرایش به ثبات دارد. به این ترتیب، نظریه مقدرای پول، بهویژه رابطه حجم پول و سطح قیمتها را کم و بیش صحیح میداند. بدین جهت، نظریه پولی فریدمن ضمن اینکه همانند دیدگاه کینزی به تاثیر عواملی غیر از درآمد بر روی تقاضای پول توجه کرده، در نهایت، شکل مشابه اما کاملتر از نظریه مقداری پول را ارائه میدهد.
یکی از زمینههایی که فریدمن در آن دخالت دولت را میپذیرد، کنترل عرضه پول است. او معتقد است که تورّم، همیشه و همهجا یک پدیده پولی بوده و خواهد بود. آنچه مورد نظر فریدمن است، این است که نرخ رشد عرضه پول، آنچنان اهمیت ندارد. (طبق تحلیل کینز، انبساط پولی در دوران رکود، اقتصاد را دوباره وادار به حرکت میکند)؛ آنچه مهم است، این است که عرضه پول، باید با نرخ ثابتی مطابق با رشد تولید، رشد نماید؛ تا ثبات قیمت را در بلندمدت تضمین نماید. از نظر او، عرضه پول، مهمترین عامل تعیینکننده تولید ناخالص ملی پولی (PY) است.
با وجود اهمیتی که فریدمن برای تغییر عرضه پول قائل است، موافق اعمال سیاستهای پولی برای مواجهه با رکودهای اقتصادی نیست. چراکه او معتقد است که سیاست پولی، اقتصاد را با تاخیر زمانی چندماهه تحت تاثیر قرار میدهد.
میلتون فریدمن، ضمن پذیرش تفکیک
اقتصاد اثباتی و
اقتصاد دستوری، اقتصاد اثباتی را به "هستها" و اقتصاد دستوری را به "بایدها" منتسب میداند. او در عین حال، معتقد است که اقتصاد دستوری، وابسته به اقتصاد اثباتی و متاثر از آن است و نتیجه هر سیاست اقتصادی، براساس پیشبینی نتایج یک عمل اقتصادی تنظیم میشود. فریدمن، هدف نهایی یک علم اثباتی را توسعه نظریه و یا فرضیهای میداند که با آن بتوان پیشبینیهای معتبر و معناداری درباره پدیدهها ارائه کرد. هرچه نظریه مهمتر و قویتر باشد، فروض آن، غیرواقعیتر خواهد بود. در روششناسی فریدمن، کارآیی یک نظریه، در عینیّت و دقت پیشبینیهای آن است.
فریدمن در سال ۱۹۵۷ کتابی تحت عنوان "یک تئوری برای تابع مصرف" منتشر کرد؛ که هدف آن، در واقع آزمون ظرفیّت فرضیه درآمد دائمی بود. این نظریه، به این امر اشاره دارد که مردم، معمولا درآمدشان را در فواصل زمانی طولانی (مثلا ماهیانه) دریافت میکنند؛ اما طوری رفتار نمیکنند که گویی درآمد زیادی در یک روز دریافت کرده و در روز دیگر هیچ درآمدی کسب نکردهاند. مردم در ایام رونق، پسانداز و در سایر زمانها پساندازهایشان را مصرف میکنند. بدین ترتیب، فریدمن به نظریه درآمد یکنواخت یا دائمی که مردم در مقایسه با درآمد واقعی، اما متغیّر خود، ترجیح میدهند، تصمیمات مصرفی، پسانداز و سرمایهگذاریشان را از روی آن اخذ کنند، تکامل میبخشد.
فریدمن از عقیده سنّتی، مبنی بر وجود رابطه مبادله بین تورّم و
بیکاری انتقاد میکرد. تجربه کشورهای مختلف در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مؤید این مطلب بود که نرخهای فزاینده تورّم، بیکاری را بهبود نمیبخشد و هر دوی آنها با یکدیگر و با سرعت، افزایش مییابند. عصر رکود تورّمی آغاز شده بود. توضیح فریدمن این بود که اشتغال کامل، یک وضعیت غیر قابل دسترس است. حتی در اقتصادهایی که نوسانات بسیار ملایم دارند، همیشه تعدادی از مردم در حال تغییر شغل یا جابهجایی مشاغل خود هستند. بنابراین باید به یک نرخ بیکاری طبیعی برسیم. رسیدن به زیر این نرخ، ممکن است مقدور باشد؛ اما در کوتاهمدت و به بهای نرخهای شتابانی از تورم.
دهههای ۱۹۴۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی در آمریکا دورانی است که انقلاب کینزی در قالب نظریات اقتصادی در این کشور جای گرفت.
در همین دوران، تعدادی از اقتصاددانان، به رهبری فریدمن در قالب ایدئولوژی اقتصادی مکتب پولی از اقتصاد و سیاستهای مالی کینز انتقاد میکردند. فریدمن آماج حملات فکری خود را از چهار جناح مختلف بر مواضع محکم کینز و کینزینها به شرح زیر آغاز کرد:
۱. مهمترین عامل تعیینکننده مخارج کل و بالطبع درآمد ملی، عرضه پول است.
۲. تابع تقاضای پول به مراتب گستردهتر از تابع تقاضای پول کینز است و فریدمن ضمن ارائه تفسیر تازهای از نظریه مقداری پول بهعنوان نظریه رجحان دارایی، نظریه پولی خود را با نظریه سرمایه ادغام میکند.
۳. فریدمن ضمن رد
منحنی فیلیپس (منحنی فیلیپس که توسط ویلیام فیلیپس (William Phillips: ۱۹۱۴-۱۹۷۵) مطرح شد، نشاندهنده یک رابطه تاریخی معکوس بین نرخ تورم و نرخ بیکاری است؛ به این معنا که هرگاه نرخ تورم افزایش یابد، نرخ بیکاری کاهش مییابد و بالعکس.) از مواضع کینزینها انتقاد کرد. او با اعتقاد به اینکه دولت در اجرای سیاست اشتغال، آن حیطه عملی را که ظاهرا منحنی ساده فیلیپس در اختیارش میگذارد، ندارد، با تغییر بعضی مفاهیم نظری منحنی فیلیپس، اقدام به طرح نظریه رکود تورّمی کرد.
۴. در صورت ثبات نرخ افزایش در عرضه پول، میزان بیکاری نهایتا در سطح طبیعی خود تثبیت میشود و نرخ تورّم سرانجام برابر با تفاوت بین نرخ افزایش عرضه پول و نرخ رشد محصول خواهد گردید.
مهمترین آثار فریدمن عبارتند از:
۱) درآمد مشاغل تخصصی و مستقل (با همکاری سیمون کوزنتس: ۱۹۴۶)؛ این کتاب در واقع رساله دکتری میلتون فریدمن بود.
۲) مقالاتی در اقتصاد اثباتی (۱۹۵۳)؛ این کتاب مجموعه مقالههای منتشره او درباره روششناسی علم اقتصاد، منحنی تقاضای
مارشال و مطلوبیت نهایی درآمد است.
۳) نظریهای درباره تابع مصرف (۱۹۵۷)؛ شهرت فریدمن پس از انتشار این کتاب فراگیر شد. وی در این کتاب تابع مصرف کینز را با تفسیر مجدد بهجای درآمد جاری به در آمد همه عمر (درآمد دائمی) مرتبط ساخت.
۴) سرمایهداری و آزادی (۱۹۶۲)؛ وی در این کتاب به زبانی عامهفهم از موضوعاتی مثل مالیات بر درآمد منفی، نیروهای مسلح داوطلبانه، نرخ ارز شناور و نظایر آن صحبت میکند و تلاش دارد، نشان دهد که مکانیزم بازار، قادر به حل تمامی مسائل اجتماعی عصر ماست.
۵) تاریخ پولی آمریکا (با همکاری آنا جی شوارتز: ۱۹۶۳)؛ فریدمن در این کتاب نشان داد که بحران اقتصادی سالهای ۱۹۳۰ نتیجه اتخاذ سیاستهای پولی نادرست بانک مرکزی آمریکا بوده است.
از آثار دیگر فریدمن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بامها یا سقفها؟ مشکل جاری خانهدار شدن (با همکاری
جورج استیگلر: ۱۹۴۶).
مطالعاتی در نظریه مقداری پول (۱۹۵۶).
تراز پرداختها (با همکاری رابرت وی. روسا: ۱۹۶۳).
انتخاب آزاد (با همکاری همسرش رز فریدمن: ۱۹۸۰).
بدسگالی پول: حوادثی در تاریخ پولی (۱۹۹۲).
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «میلتون فریدمن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۲/۱۹.