• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نافع بن هلال جملی مرادی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نافع بن هلال جَمَلی مرادی از اصحاب امیر مؤمنان علی
[۱] تسمیة من قتل، ش۶۷.
[۲] وسیلة الدارین، ص۱۹۶.
و امام حسین علیهما السلام و از شهیدان کربلا است.
[۴] تسمیة مَنْ قُتِل مَعَ الحسین علیه السلام، ش۶۷.





نام پدرش هلال بن نافع است و به مذْحجی، جملی و مرادی مشهور می ‏باشد. نقل کرده‏ اند که وی مردی بزرگ راز نگهدار، شجاع، قاری قرآن، حافظ و کاتب حدیث بود و در جنگ‏های جمل، صفّین و نهروان شرکت داشت..
[۶] تسمیة مَنْ قُتِل مَعَ الحسین علیه السلام، ش۶۷.




او در منزلگاه «عذیب الهجانات» همراه چند تن دیگر به امام حسین علیه السلام پیوست.
[۷] تنقیح المقال ج۳، ص۲۶۶.




پس از این که سپاه پسر سعد آب را بر اردوگاه امام حسین علیه السلام بست، امام علیه السلام برادرش عباس علیه السلام را به همراه شماری از اصحاب از جمله نافع بن هلال، برای آوردن آب مأمور کرد. آنان در تاریکی شب به فرات رفتند و پس از درگیری شدید با نگهبانان، موفّق شدند مقداری آب به خیمه ‏ها برسانند.
[۸] وسیلة الدارین، ص۱۹۶.




از ابومخنف نقل شده است که نافع بن هلال در روز عاشورا به میدان رفت و چنین رجز خواند:
انَا الْجَمَلی • انَا عَلی‏ دینِ عَلی‏
من از طایفه جملی و بر دین علی -بن ابی طالب علیه السلام- هستم.
برخی هم نقل کرده‏ اند که او و مسلم بن عوسجه با هم به میدان رفتند و نافع این رجز را خواند:
انَا عَلی دینِ عَلی‏ • ابْنُ هِلالِ الجَمَلی‏
اضْرِبُكُمْ بِمُنْصَلی‏ • تَحْتَ عَجاجِ القسْطَلِ
[۱۰] مقتل الحسین علیه السلام خوارزمى ج۲، ص۱۸.

من پیرو دین علی علیه السلام و فرزند هلال جملی هستم.
با شمشیر خود، در میان گرد و غبار، شما را می‏زنم.



مردی به نام مزاحم بن حریث به جنگ او آمد و گفت: من بر دین عثمانم. نافع گفت:
تو بر دین شیطان هستی؛ و آن گاه حمله کرد و او را از پای در آورد. در این هنگام عمرو بن حجاج فرمانده نیروهای دشمن به سربازان خود گفت: آیا می‏دانید با چه کسانی می ‏جنگید؟ اینان دلاوران شهر و مردمی آگاه و شهادت طلب هستند. از این پس با آنان جنگ تن به تن نکنید.
خوارزمی این قضیه را با اندك تفاوتى به هلال بن نافع نسبت داده است.
[۱۲] مقتل خوارزمى ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.




نوشته‏ اند که وی تیر انداز بود و نام خود را روی تیرها می‏ نوشت و به سوی دشمن پرتاب می‏کرد.
[۱۳] تاریخ طبرى ج۵، ص۴۴۱.




او بنابر نقلی دوازده نفر و به نقلی دیگر هفتاد تن از نیروهای دشمن را از پای در آورد. و شماری را هم مجروح کرد.
سرانجام دستگیر شد؛ و او را نزد پسر سعد بردند. ابن سعد خطاب به او گفت: ای نافع چه چیز سبب شد که این گونه با خود رفتار کنی؟ نافع، در حالی که خون بر محاسن‏اش جاری بود، گفت: به خدا سوگند دوازده تن از یاران تو را کشتم و شماری را زخمی کردم و خود را بر این کار سرزنش نمی‏کنم و اگر در بازوانم توانی مانده بود، نمی‏ توانستید مرا اسیر کنید. پسر سعد به شمر گفت: سر از بدن او جدا کن! چون شمر شمشیر کشید، نافع گفت: اگر مسلمان بودی برایت دشوار بود که خدای را در حالی دیدار کنی که خون من بر گردنت باشد. خدا را سپاس می‏گویم که پایان کار ما را به دست بدترین آفریدگان خود سپرد. آن گاه به دست شمر شهید شد.



در زیارت ناحیه، درباره وی می‏خوانیم: «السّلامُ عَلی‏ نافِعِ بْنِ هِلالِ بْنِ نافِعِ البَجَلی‏ الْمِرادی‏» .
[۱۷] الاقبال ج۳، ص۷۸.

در زیارت رجبیه نیز بر او درود فرستاده شده است.
[۱۸] الاقبال ج۳، ص۳۴۴.



 
۱. تسمیة من قتل، ش۶۷.
۲. وسیلة الدارین، ص۱۹۶.
۳. رجال الطوسی، ص۱۰۶.    
۴. تسمیة مَنْ قُتِل مَعَ الحسین علیه السلام، ش۶۷.
۵. رجال الطوسی، ص۱۰۶.    
۶. تسمیة مَنْ قُتِل مَعَ الحسین علیه السلام، ش۶۷.
۷. تنقیح المقال ج۳، ص۲۶۶.
۸. وسیلة الدارین، ص۱۹۶.
۹. مقتل الحسین علیه السلام ابومخنف، ص۱۵۰.    
۱۰. مقتل الحسین علیه السلام خوارزمى ج۲، ص۱۸.
۱۱. تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۱.    
۱۲. مقتل خوارزمى ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.
۱۳. تاریخ طبرى ج۵، ص۴۴۱.
۱۴. مناقب آل ابی طالب ج۴، ص۱۱۳.    
۱۵. تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۶.    
۱۶. تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۶-۳۳۷.    
۱۷. الاقبال ج۳، ص۷۸.
۱۸. الاقبال ج۳، ص۳۴۴.




جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۶۸-۳۷۰.










جعبه ابزار