نقص (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَقْص (به فتح نون و سکون قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای كم كردن و كم شدن است.
موارد زيادى از آن در
نهج البلاغه آمده است.
نَقْص:
(مثل عقل) به معنای كم كردن و كم شدن است.
به صورت لازم و متعدى هر دو آمده است.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
چنانكه
امام علی (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلاَمُ» «چون عقل
انسان كامل شد سخن گفتنش كم مىشود.»
(شرحهای حکمت:
)
حضرت در جريان شهادت
محمد بن ابیبکر فرمود:
«إِنَّ حُزْنَنا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ، إِلاَّ أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً، وَ نَقَصْنا حَبِيباً» «اندوه ما بر فقدان محمد به قدر شادى اهل شام است با اين فرق كه آنها مبغوضى از خود كم كردند و ما محبوبى را»
(شرحهای حکمت:
)
نقيصه: به معنای عيب، خصلت بد و بدگویى آمده است. جمع آن نقائص است. منقصة به معنى نقص است.
حضرت علی (علیهالسلام) به
محمد بن حنفیّه فرمود:
«إِنِّي أَخافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ، فاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْه، فإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدَّينِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِيَةٌ لِلْمَقْت» «به
خدا از
فقر پناه بر، كه فقر نقصانى است براى دين، (فقر
انسان را وادار به كار خلاف مىكند و آنها دين را ناقص مىكنند) به دهشت آورنده عقل انسان است، و سبب مىشود كه انسان به مردم غير فقر عداوت داشته باشد. انتقاص: مثل نقص كم كردن و كم شدن است.»
(شرحهای خطبه:
)
چنانكه حضرت به
اهل مصر مىنويسد:
«أَلاَ تَرَوْنَ إِلَى أَطْرافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ» (آيا نمىبينيد اطراف شما را گرفتهاند و شهرهاى شما را گرفتهاند و شهرهاى شما را تحت تسلّط خود درآوردهاند.)
(شرحهای نامه:
)
موارد زيادى از آن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نقص»، ج۲، ص۱۰۶۰.