• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقض علت خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نقض علت به ابطال قياس مستدل از طريق وجود علّت ادعايى بدون وجود معلول «حكم» اطلاق می‌شود و در علم اصول فقه کاربرد دارد.



نقض، در لغت به معناى گشودن و باطل نمودن است و در اصطلاح، نقض علت، از مبطلات قياس بوده و عبارت است از وجود وصفى كه مستدل، علت بودن آن را براى حكم در قياس خود، در موردى كه حكم از آن تخلف كرده است، ادعا مى‌كند؛ يعنى با وجود اين كه علت ادعايى وجود دارد، معلول آن، كه حكم باشد، وجود ندارد و معترض از اين طريق، قياس مستدل را باطل مى نمايد.(النقض وجود العلة بلا حكم)(۱) براى مثال، «شافعى» معتقد است در روزه واجب اگر روزه‌دار در شب نيت نكرد، روزه او صحيح نيست و دليل عدم صحت روزه را خلوّ اول روزه از نيت مى‌داند، اما «حنفى» به او اعتراض نقض علت مى‌كند؛ به اين بيان كه در روزه مستحبى كه اول روزه، خالى از نيت است اگر شخص در اثناى روز نيت كند، روزه او صحيح است؛ بنابراين، در اين روزه، وصفى كه ادعاى عليت آن شده است خلوّ اوّل صوم از نيت وجود دارد، اما حكم عدم صحت روزه وجود ندارد، زيرا روزه مستحبى در اين حالت صحيح است.(۲(۳)(۴)(۵)(۶)


اصولى‌هاى اهل سنت در مبطل بودن نقض علت، به شرح زير، اختلاف دارند:
۱. در ميان «حنفيه» معروف است كه نقض علت مطلقا مبطل عليت علت نيست؛
۲. «شافعى» و «فخررازى» اعتقاد دارند كه نقض علت مطلقا مبطل عليت علت است؛
۳. بيشتر «شافعى»ها معتقدند نقض علت، در علل مستنبط مبطل عليت علت است و در علل منصوص مبطل نيست؛
۴. «بيضاوى» معتقد است نقض علت در صورتى كه تخلف حكم از علت بدون وجود مانع باشد مبطل است، اما اگر تخلف به خاطر وجود مانع باشد، مبطل نيست.
(۱) جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص۱۰۸.
(۲) زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۴، ص۱۲۲-۱۱۹.
(۳) فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج۵، ص۲۲۷.
(۴) عبدالبر، محمد زكى، تقنين اصول الفقه، ص۸۲.
(۵) عبدالبر، محمد زكى، تقنين اصول الفقه، ص۸۴.
(۶) زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج۱، ص۷۰۰.



جعبه ابزار