نمونه فرهنگ اصول۲
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ذ»
ذرایع
وسایل و اسباب رسیدن به حکم شرعی
ذرایع جمع ذریعه و در لغت به معنای وسیله است. این واژه از اصطلاحات رایج میان علمای اهل سنت است و آنان در معنای اصطلاحی آن اختلاف کردهاند؛ برخی هم چون «شاطبی» گفتهاند:«ذریعة» به معنای وسیله قرار دادن چیز دارای مصلحت است برای رسیدن به چیزی که دارای مفسده است». و یا این که گفتهاند:ذریعة چیزی است که برای رسیدن به شیء ممنوع و مفسده دار، وسیله قرار میگیرد.
اما بعضی دیگر تعریف بالا را صحیح ندانسته و گفتهاند:ذریعة به هر وسیلهای گفته میشود چه به مفسده منتهی گردد و چه به مصلحت به همین دلیل، تعریف قبلی را فقط ناظر به «ذرایع محرمة» دانستهاند.
سپس در صدد ارایه تعریف بهتر برآمده و گفتهاند:«الذریعة ما کان وسیلة و طریقا الی الشیء؛ ذریعه به معنای چیزی است که وسیله برای رسیدن به چیزی دیگر گردد».
این تعریف شامل «سد ذرایع» و «فتح ذرایع» میگردد.
آن گاه در پاسخ این اشکال که «الشیء» عمومیت داشته و هر وسیلهای را شامل میگردد، چه انسان را به حکم شرعی برساند و چه نرساند، گفتهاند:به قرینه این که از ذریعة در بحث احکام شرعی سخن به میان آمده است، از کلمه «شیء» امور شرعی به ذهن تبادر میکند.
برخی دیگر میگویند:ذریعه یعنی هر وسیلهای که باعث رسیدن به احکام پنج گانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) گردد.
سد ذرایع؛ فتح ذرایع.
زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج۲، ص۸۷۳و۸۷۶.
جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۳۶۹ و ۳۷۳.
ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۲۱۳.
مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۵۴۱.
ابو زهره، محمد، اصول الفقه، ص۲۶۸.
طباطبایی حکیم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۴۰۸.
ذکوریت راوی
مرد بودن راوی حدیث؛ از مرجحات غیر منصوص در باب تعارض اخبار
ذکوریت راوی، به این معنا است که نقل کننده روایت از معصوم (علیهالسلام)، مرد باشد.
در کتاب «مفاتیح الاصول» آمده است:
«و منها:کون راوی احدهما ذکرا او حُرّا فیرجح خبرهما علی خبر
۴۸۰
المرأة و العبد و قد حکی هذا فی المنیة عن بعض فقال و رجح بعضهم بالذکورة و الحریة قیاسا علی الشهادة و قال شیخنا فی (النهایة) لا بأس به، انتهی. قلت عزی هذا فی (النهایة) الی قوم».۱
یکی از مرجحات غیر منصوص، ذکوریت راوی است. کسانی که ذکوریت راوی را از مرجحات غیر منصوص میدانند، این مسئله را به باب شهادات قیاس نمودهاند.
۱. مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص۶۹۱.
ذی المقدمه
شیء متوقف بر شیء دیگر به حسب وجود
ذی المقدمه، در لغت به چیزی گفته میشود که دارای مقدمه باشد و در اصطلاح، عبارت است از چیزی که وجود آن متوقف بر وجود مقدمه بوده و بین وجود آن و وجود مقدمه، تغایر (هر چند اعتباری) است؛ به بیان دیگر، ذی المقدمه چیزی است که بین آن و چیز دیگر (مقدمه) رابطه مقدمیت وجود داشته باشد؛ یعنی تحقق آن به تحقق مقدمه وابسته باشد.
==!==
مقدمه.
ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۳۳۶.
محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۲، ص۱۳۴.
حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۲، ص۲۳۵.
خمینی، روح الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۳۵۶.
عراقی، ضیاء الدین، مقالات الاصول، ص۲۹۰.
جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۲، ص۳۰۰.
اصفهانی، محمد تقی بن عبد الرحیم، هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، ص۱۹۲.
آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۱۵۶.