• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هجرت پیامبر به مدینه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدت سیزده سال در شهر مکه به تبلیغ دین اسلام مشغول بود. آن حضرت با مشکلات بسیار زیادی در راه تبلیغ دین اسلام و با فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی در مدینه تصمیم گرفت به این شهر مهاجرت کند. با ورود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه حکومت اسلامی در این شهر تشکیل شد. پیروان دین اسلام زیاد شدند و کمتر از ده سال تقریبا تمام شبه جزیره عربستان به دین اسلام گرویدند. در واقع همین اهمیت سبب شد که هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه به عنوان آغاز تاریخ اسلام مطرح شود.



کلمه «هجرت» در لغت به معنای دوری و ترک‌کردن می‌باشد. هجرت خصوصا اگر به منظور فراهم‌آوردن شرایط بهتری برای ترویج دین، حفظ دین و یا دوری از محیط گناه باشد، مورد سفارش اسلام است. در قرآن کریم و در روایات به اهمیت چنین هجرت‌هایی که نمونه بارزش، در هجرت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه به مدینه تبلور یافته، اشاره شده است. خداوند متعال در آیه ۱۰۰ سوره نساء می‌فرماید: «ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله؛هر کس به عنوان مهاجر به سوی خداوند و رسولش هجرت کند و سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست.»
در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «ان الذین آمنوا و‌هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المومنون حقا لهم مغفره و رزق کریم؛آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مومنان حقیقی هستند و برای آنها آمرزش و روزی شایسته‌ای است.»
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و در خصوص اهمیت هجرت (هجرت از محیط گناه) آمده است: «من فربدینه من ارض الی ارض وان کان شبرا من الارض استوجب الجنه؛هر کس به منظور حفظ دینش از نقطه‌ای از زمین به نقطه‌ای دیگر هجرت کند، اگر چه یک وجب باشد، مستوجب رسیدن به بهشت است.»


حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدت سیزده سال در شهر مکه به تبلیغ دین اسلام مشغول بود.
[۵] دینوری، احمدبن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمودی مهدوی، تهران، نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱، ص۱۰۲.
آن حضرت با مشکلات بسیار زیادی در راه تبلیغ دین اسلام مواجه بود. مشرکان مکه با تمام توان سعی داشتند جلوی رشد اسلام را بگیرند، لذا در این مدت سیزده سال مسلمانان (نسبت به ده سال تبلیغ در مدینه) بسیار کم بودند. با فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و گرایش دو قبیله بزرگ مدینه (اوس و خزرج) به اسلام پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تصمیم گرفت با یاران ستمدیده خویش به این شهر مهاجرت کند. در واقع تصمیم به هجرت به نوعی خواست و دستور الهی بود.
[۶] بیهقی، احمدبن حسین، دلائل النبوه، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۶۱، ج۲، ص۱۴۳.
بنابر این پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مسلمانان خواست تا به شهر مدینه هجرت کنند. مسلمانان کم‌کم شهر مکه و در واقع خانه و زندگی خویش را ترک کردند و به مدینه رفتند. جز پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّمعلی (علیه‌السّلام)، ابوبکر و عده‌ای از اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تعداد معدودی از دیگر مسلمانان، کسی از آنها در مکه باقی نماند.
مشرکان مکه پس از اطلاع از هجرت مسلمانان به مدینه سخت نگران شدند و با خود گفتند: «اگر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم به مدینه هجرت کند، این شهر پایگاهی جدی بر علیه آنها خواهد شد. بنابراین تصمیم گرفتند در «دارالندوه» (محلی که معمولا برای مشورت در خصوص مسائل مهم به آنجا می‌رفتند.) جمع شوند و در این خصوص به رایزنی بپردازند.
[۸] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۲.



آنها پس از طرح پیشنهاداتی چند من جمله زندانی کردن، تبعید و قتل آن حضرت، سرانجام طبق پیشنهاد ابوجهل تصمیم گرفتند از هر قبیله‌ای جوانی ورزیده و چالاک را انتخاب کنند، این افراد شبانه به منزل پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بریزند و آن حضرت را به قتل برسانند. و بدین‌وسیله همه قبایل در ریختن خون محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شریک باشند و بنی‌هاشم نتوانند کاری بکنند.
[۱۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۲.
قران کریم در آیه ۳۰ سوره انفال به همین مطلب اشاره دارد. در این آیه آمده است: «و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین؛و یاد آور وقتی را که کافران در حق تو نیرنگ می‌کردند تا تو را در بند کشند یا بکشند یا بیرونت کنند، و خدا هم نیرنگ می‌کرد، و خداوند از همه نیرنگ کننده‌گان ماهرتر است.»
فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شد و به پیامبر دستور داد که خانه‌اش را ترک کرده و به سوی مدینه هجرت کند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از خارج شدن از خانه به علی (علیه‌السّلام) دستور داد تا در بستر آن حضرت بخوابد تا دشمنان گمان کنند آن حضرت در خانه است. ابن‌هشام می‌نویسد: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به علی (علیه‌السّلام) دستور داد امشب در بستر من بخواب و همان بردی که من هنگام خوابیدن روی خود می‌کشم، روی خود بینداز.»علی (علیه‌السّلام) با کمال میل این خطر را به جان خرید و حاضر شد آن شب در بستر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بخوابد. تا آن حضرت بتواند با خیال آسوده از شهر مکه دور شود. علاوه بر این حضرت علی (علیه‌السّلام) مامور بود تا اماناتی که مردم نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داشتند را به آنها بر گرداند. و با اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی مدینه رهسپار شود. ابن‌سعد می‌نویسد: «پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اینکه خانه‌اش محاصره بود، از خانه بیرون آمد، مشتی خاک به سوی دشمنان پاشید و آیات ابتدائی سوره یس را تلاوت کرد.
[۱۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
مورخان می‌نویسند: «ابوبکر با اجازه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این سفر همراه حضرت شد.»
[۱۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
پیامبر به منظور گمراه‌کردن دشمنان بر خلاف جهت حرکت به سوی مدینه (جهت شمال) با همسفر خویش به سمت جنوب مکه رفتند و در غار ثور پنهان شدند.» جوانان قریش که خانه پیامبر را محاصره کرده بودند، آماده بودند که شبانگاه به خانه حمله کنند و آن حضرت را به قتل برسانند. طبق نقل برخی از منابع، ابولهب عموی پیامبر که با دشمنان آن حضرت همراه بود، مانع شد و گفت: درا ین خانه زن و بچه‌ها هستند و حمله شبانه موجب ترس و وحشت آنها خواهد شد.
دشمنان هنگام صبح به خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ریختند، اما از آن حضرت خبری نبود. حضرت علی (علیه‌السّلام) را دیدند که در بستر پیامبر خوابیده است. وقتی از آن حضرت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سوال کردند، آن حضرت اظهار بی‌اطلاعی کرد.
[۲۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
و طبق نقلی دیگر فرمود: «شما از او خواستید از این شهر بیرون رود و او رفت.» ایثار و فداکاری حضرت علی (علیه‌السّلام) در این شب که به «لیلة المبیت» مشهور شده است، سبب شد آیه ۲۰۷ سوره بقره در این خصوص نازل شود.
[۲۲] کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، بی جا، التابعه لوازاة الثقافه و الارشاد الاسلامی، اول، ۱۴۱۰، ص۶۵.
در این آیه آمده است: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله روف باالعباد؛ و از مردم کسانی هستند که جان خویش را به منظور جلب رضایت الهی می‌فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»


مشرکان مکه وقتی نقشه خویش را نقش بر آب دیدند ناامید نشدند. آنها با تمام توان تصمیم گرفتند به جستجوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بپردازند.
[۲۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۴.
و در مکه اعلام کردند، هر کس محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را زنده دستگیر کند و به قریش بسپارد، صد شتر به او پاداش خواهند داد. هر چند مشرکان مکه در جستجوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا نزدیک غار ثور هم آمدند، اما تارهای عنکبوت که بر در غار تنیده شده بود، و کبوتری که در آنجا لانه ساخته بود، آنها را مطمئن ساخت که کسی داخل این غار نشده است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سه شبانه روز در غار ثور بسر برد. در این مدت ابوبکر نیز با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. آرامش بر آن حضرت حاکم بود و حتی گاهی که ابوبکر اظهار اضطراب می‌کرد، به او دلداری می‌داد و می‌فرمود: «لا تحزن ان الله معنا؛ مترس خدا با ماست.»
در این مدت افرادی من جمله "عبدالله بن ابوبکر" و "عامر بن فهیره"، به طور پنهانی با آنان ارتباط داشتند و آب و غذا به ایشان می‌رساندند و اخبار مکه را در اختیار پیامبر می‌گذاشتند. با عادی‌تر شدن اوضاع آن حضرت تصمیم گرفت از غار ثور خارج شده و به سوی مکه حرکت کنند. ابن اثیر زمان خروج پیامبر را از غار، اول ماه ربیع الاول سال ۱۴ هجری نوشته است. هنگام حرکت به سمت مدینه علاوه بر ابوبکر غلام ابوبکر، "عامر بن فهیره" و "عبدالله بن ارقط" (به عنوان راهنما) همراه حضرت بودند.
از مکه تا مدینه مشکل چندانی برای حضرت پیش نیامد. تنها مورخان به این نکته اشاره دارند که فردی به نام "سراقه بن مالک" به امید رسیدن به جایزه قریش، به تعقیب پیامبر و همراهانش پرداخت. اما بر اثر دعای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستان اسبش به زمین فرو رفت و سرانجام از کرده خویش پشیمان شد.


طبق قول مشهور پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الاول سال ۱۴هجری به منطقه قبا (ابتدای مدینه) رسیدند. مسلمانان که مشتاقانه منتظر رسیدن پیامبر به شهر مدینه بودند، به استقبال آن حضرت آمده بودند. پیامبر در همین منطقه ماند تا حضرت علی (علیه‌السّلام) و همراهانش به آن حضرت ملحق شوند.
طبق برخی نقل‌ها پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چهار شبانه روز یعنی روزهای دوشنبه، تا پنج شنبه را در قبا (دو فرسخی مدینه) ماند و در این مدت مسجد قبا را بر پا کرد.
[۳۴] قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۷، ج۱، ص۴۷۳
سرانجام با ورود حضرت علی و همراهانش به قبا، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با استقبال پر شور مسلمانان مدینه وارد این شهر شدند و رسالت خویش را در این شهر دنبال کردند. هجرت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه سر آغاز تحولی عظیم در تاریخ اسلام محسوب می‌شود. با ورود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه حکومت اسلامی در این شهر تشکیل شد. پیروان دین اسلام زیاد شدند و کمتر از ده سال تقریبا تمام شبه جزیره عربستان به دین اسلام گرویدند. در واقع همین اهمیت سبب شد که هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه به عنوان آغاز تاریخ اسلام مطرح شود.


۱. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸، چاپ اول، ج۵، ص۲۵۱.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    
۳. انفال/سوره۸، آیه۷۴.    
۴. نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج۲۱، ص۳۵.    
۵. دینوری، احمدبن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمودی مهدوی، تهران، نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۱، ص۱۰۲.
۶. بیهقی، احمدبن حسین، دلائل النبوه، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۶۱، ج۲، ص۱۴۳.
۷. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۲۱.    
۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۲.
۹. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۱، ص۳۹.    
۱۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۲.
۱۱. انفال/سوره۸، آیه۳۰.    
۱۲. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۳. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۳.    
۱۴. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۲، ص۳۹.    
۱۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
۱۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
۱۷. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، ۱۴۰۴ ه.ق، ج۱، ص۲۷۵.    
۱۹. راوندی، قطب، الخرائج و الجرائح، قم، موسسه امام مهدی، ۱۴۰۹ ه.ق، ج۱، ص۱۴۳.    
۲۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۳.
۲۱. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۲، ص۳۹.    
۲۲. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، بی جا، التابعه لوازاة الثقافه و الارشاد الاسلامی، اول، ۱۴۱۰، ص۶۵.
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷.    
۲۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۲۱۴.
۲۵. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۶.    
۲۶. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۱، ص۳۹.    
۲۷. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۶.    
۲۸. توبه/سوره۹، آیه۴۰.    
۲۹. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۵.    
۳۰. ابن اثیر، عز الدین، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹، ج۱، ص۲۸.    
۳۱. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۳۷.    
۳۲. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۲، ص۴۰.    
۳۳. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۱، ص۴۱.    
۳۴. قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۷، ج۱، ص۴۷۳



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هجرت پیامبر به مدینه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱.    



جعبه ابزار