امیر مؤمنان در خطبه (۱۶۰) میفرماید: «اگر میخواهی (نمونه دیگری از وارستگی) در مورد حضرت عیسی (علیهالسّلام) بگویم: بالش او، سنگ بود، و لباس زبر و خشن میپوشید، و نان خشک میخورد، خورش او گرسنگی و چراغ شب او، ماه و سایبان زمستانش، شرق و غرب زمین بود (صبحها در جانب مغرب و عصرها در جانب مشرق بر روی آفتاب قرار میگرفت) و میوه و گلهای او آن بود که در زمین برای چهار پایان میروئید، نه زنی داشت که او را به خود مشغول دارد، و نه فرزندی که او را اندوهگین سازد، و نه ثروتی که توجهش را به خود جلب کند، و نه طمعی داشت که او را خوار سازد. مرکب او دو پایش و خدمتکار او دو دستش بود».
در کتاب عده الداعی، همین مضمون از حضرت عیسی (علیهالسّلام) نقل شده، به اضافه این مطلب که فرمود: «و لیس لی شییء و لیس علی وجه الارض احد اغنی منی؛ من چیزی از مالدنیا ندارم، در عین حال هیچ فردی در روی زمین، بینیاز تر از من نیست». نیز نقل شده، امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: در کتاب انجیل آمده: عیسی (علیهالسّلام) به خدا عرض میکرد: «خدایا، صبح، گرده نان جوین به من عطا کن، و شب نیز آن را به من بده، و بیشتر نده که طغیان کنم».