• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پته

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَته، شهری کوچک و جزیره‌ای به همین نام در سواحل کنیا می‌باشد.



این شهر در °۲ و´۸ عرض جنوبی و °۴۱ طول شرقی در جزیره‌ای به همین نام در مجمع‌ الجزایر لامور واقع است.
[۱] Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶، ج۱، ص۱۵۴.
[۲] Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶، ج۱، ص۱۳۳.
ظاهراً نخستین بار در حدود سال ۵۰م از این جزیره یاد شده است
[۳] The Periplus Maris Erythraei, tr L Casson, Princeton, ۱۹۸۹، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۹.
[۴] EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی از آن با نام «بتا»
[۵] احمد بن ماجد، ثلاث راهمانجات المجهولة، ج۱، ص۸۷، به کوشش تئودر شوموفسکی، مسکو، ۱۹۵۷م.
و «بطا»
[۶] محمد ادریسی، نزهة المشتاق، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
یاد شده است. بنابر روایات محلی این شهر در روزگار عبدالملک بن مروان (۶۵-۸۶ق) خلیفۀ اموی بنا شده است. کهن‌ترین آثار یافت‌شده در این جزیره، سفالینه‌های ساسانی ـ اسلامی متعلق به پیش از ۱۳۲ق/۷۵۰م است.
[۷] EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.

آورده‌اند که در ۷۶ق/۶۹۵م دو تن از امرای عمان که از اطاعت عبدالملک‌ بن‌ مروان سرباز زده بودند، به این نواحی گریختند و اندکی پس از آن زیدی‌های یمن در ۱۲۱ق/۷۳۹م به این سواحل مهاجرت کردند و تقریباً در همین ایام گروهی از ایرانیان که به شیرازی معروف بودند، در این سواحل پراکنده شدند و شهرهایی در آن بنا کردند. ظاهراً سکنای مسلمانان در پته نیز به همین دوره باز می‌گردد.
[۸] کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ج۱، ص۵۴۸-۵۴۹، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش.
[۹] ابراهیم ارکوازی، جامعه و فرهنگ جامعه، ج۱، ص۱۹-۲۰، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۰] Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۳.



با افزایش جمعیت مسلمانان مهاجر پته دولتی عربی ـ ایرانی در ۲۹۵ق/۹۰۸م در آن‌جا تأسیس شد که از مهم‌ترین دولت‌های عربی ـ ایرانی در سواحل شرقی افریقا بود و گاهی بر برخی از دولت شهرهای اسلامی سواحل شرقی افریقا چیرگی می‌یافت. شهر پته در دورۀ رونق خود دارای دژ و بارو بود و مساجد باشکوهی داشت و خانه‌های آن از سنگ بنا شده بودند.
[۱۱] Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۲.
[۱۲] Pearce, F B, Zanzibar, London, ۱۹۶۷، ج۱، ص۴۶.
این دولت شهر به تدریج به مهد زبان و تمدن سواحلی در شرق افریقا بدل شد.
[۱۳] Cornevin, R, Histoire de l’Afrique, Paris, ۱۹۷۶، ج۲، ص۱۷۹.



بنابر روایات محلی در اواخر سدۀ ۶ق/اوایل سدۀ ۱۳م گروهی از طایفۀ نبهانی که با ملوک نبهانی عمان خویشاوندی نسبی داشتند، به پته مهاجرت کردند و حکومت نبهانی آن‌جا را بنیان نهادند
[۱۴] Phillips, W, Oman: A History, Beirut, ۱۹۷۱، ج۱، ص۲۴.
[۱۵] Risso, P, Oman and Muscat, London/Sydney، ج۱، ص۱۲۰.
[۱۶] EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
دولت نبهانی پته از نیمۀ دوم سدۀ ۸ق/۱۴م به قدرت مسلط منطقه بدل شد و در دورۀ حکومت محمد بن‌ احمد (۶۹۰-۷۳۱ق/۱۲۹۱-۱۳۳۱م) و جانشینش، عمر بن‌ محمد (۷۳۱-۷۴۸ق/۱۳۳۱-۱۳۴۷م) اراضی شمالی و جنوبی پته بر قلمرو نبهانی‌های پته افزوده شد و جانشینان آن‌ها قلمرو این حکومت را در طول سواحل شرقی افریقا گسترش بیشتری دادند.
[۱۷] Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۳.



با گسترش سلطۀ پرتغال در سدۀ ۱۰ق/۱۶م بر سواحل شرقی افریقا دولت پته به منظور حفظ استقلال خود خراج‌گزار پرتغال شد. دولت پته از نخستین دولت‌های شرقی افریقا بود که برای رهایی از سلطۀ پرتغالی‌ها از دولت عمان درخواست کمک کرد. پرتغالی‌ها از حدود سال ۹۱۶تا۱۱۱۰ق/۱۶۹۸م یک پست گمرکی و در ۱۰۰۴ق/۱۵۹۶م هیئتی از فرقۀ آگوستین را در جزیره مستقر ساخته بودند. نیروهای عمانی در اواسط سدۀ ۱۱ق/۱۷م، تأسیسات پرتغالی‌ها را در پته ویران کردند و پس از چند هجوم دیگر، بر سواحل شرقی افریقا چیره شدند و پس از چندی دولت نبهانی پته نیز تابعیت دولت عمان را پذیرفت.
[۱۸] Cornevin, R, Histoire de l’Afrique, Paris, ۱۹۷۶، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳.
از آن پس به نظر می‌رسد دولت‌های پته و پمبا (ه‌ م) تحت حکومت واحدی درآمدند و قدرت پته در دورۀ حکومت احمد بن‌ بوسعید (حک‌ ۱۱۵۴-۱۱۸۸ق) روبه کاهش نهاد.
[۱۹] Wilkinson, J C, The Imamate Tradition of Oman, Cambridge, ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۳-۵۶.



با افزایش نفوذ انگلستان بر سواحل شرقی افریقا و انتقال مرکزیت دولت بوسعیدی‌ها به زنگبار، پته تابع زنگبار شد
[۲۰] Wilkinson, J C, The Imamate Tradition of Oman, Cambridge, ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۷-۵۸.
و از آن پس این دولت شهر روبه اضمحلال نهاد، به گونه‌ای که خرابه‌های پته در سدۀ ۱۲ق/۱۸م موضوع یکی از بهترین اشعار سواحلی شد.
[۲۱] Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۷۷.



(۱) احمد بن ماجد، ثلاث راهمانجات المجهولة، به کوشش تئودر شوموفسکی، مسکو، ۱۹۵۷م.
(۲) محمد ادریسی، نزهة المشتاق، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۳) ابراهیم ارکوازی، جامعه و فرهنگ جامعه، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۴) کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش.
(۵) Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶.
(۶) Cornevin, R, Histoire de l’Afrique, Paris, ۱۹۷۶.
(۷) EI۲.
(۸) Pearce, F B, Zanzibar, London, ۱۹۶۷.
(۹) The Periplus Maris Erythraei, tr L Casson, Princeton, ۱۹۸۹.
(۱۰) Phillips, W, Oman: A History, Beirut, ۱۹۷۱.
(۱۱) Risso, P, Oman and Muscat, London/Sydney.
(۱۲) Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴.
(۱۳) Wilkinson, J C, The Imamate Tradition of Oman, Cambridge, ۱۹۸۷.


۱. Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶، ج۱، ص۱۵۴.
۲. Britannica Atlas, Chicago, ۱۹۹۶، ج۱، ص۱۳۳.
۳. The Periplus Maris Erythraei, tr L Casson, Princeton, ۱۹۸۹، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۹.
۴. EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
۵. احمد بن ماجد، ثلاث راهمانجات المجهولة، ج۱، ص۸۷، به کوشش تئودر شوموفسکی، مسکو، ۱۹۵۷م.
۶. محمد ادریسی، نزهة المشتاق، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
۷. EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
۸. کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ج۱، ص۵۴۸-۵۴۹، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش.
۹. ابراهیم ارکوازی، جامعه و فرهنگ جامعه، ج۱، ص۱۹-۲۰، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰. Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۳.
۱۱. Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۲.
۱۲. Pearce, F B, Zanzibar, London, ۱۹۶۷، ج۱، ص۴۶.
۱۳. Cornevin, R, Histoire de l’Afrique, Paris, ۱۹۷۶، ج۲، ص۱۷۹.
۱۴. Phillips, W, Oman: A History, Beirut, ۱۹۷۱، ج۱، ص۲۴.
۱۵. Risso, P, Oman and Muscat, London/Sydney، ج۱، ص۱۲۰.
۱۶. EI۲، ج۱۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
۱۷. Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۱۳.
۱۸. Cornevin, R, Histoire de l’Afrique, Paris, ۱۹۷۶، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳.
۱۹. Wilkinson, J C, The Imamate Tradition of Oman, Cambridge, ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۳-۵۶.
۲۰. Wilkinson, J C, The Imamate Tradition of Oman, Cambridge, ۱۹۸۷، ج۱، ص۵۷-۵۸.
۲۱. Trimingham, J S, Islam in East Africa, Oxford, ۱۹۶۴، ج۱، ص۷۷.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پته»، شماره۵۴۸۱.    



جعبه ابزار