کره (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كَرْه (به فتح کاف و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ناپسند داشتن و امتناع است. از مشتقات این کلمه در
نهج البلاغه كُرْه (به ضم کاف و سکون راء) به معنای مشقّتى است كه از درون نفس آدم باشد.
كَرَاهِية (به فتح کاف و راء) به معناى ناپسند داشتن است.
إكْرَاه (به کسر الف و سکون کاف) به معنای اجبار و مجبور كردن است.
تَكَارِه(به فتح تاء و کاف) به معنای دشمن داشتن و مكروه داشتن است.
كَرْه (مثل عقل و قفل) به معنی ناپسند داشتن و امتناع است. در
قاموس و
مفردات و
مصباح آمده «كَره» به فتح اوّل ناپسندى و مشقتى كه از خارج وارد مىشود و به ضمّ اول مشقّتى است كه از درون نفس آدم باشد.
كراهيه نيز مصدر است به معنى ناپسند داشتن است.
اكراه به معنی اجبار و مجبور كردن است.
تكاره به معنی دشمن داشتن و مكروه داشتن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
مرگ خويش بعد از ضربت ديدن فرمود:
«وَاللهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَلاَ طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ» «به
خدا قسم از مرگ چيزى كه ناپسند داشتم بر من نيامد، و نه ظاهر شوندهاى كه باورش را نداشتم.»
چنان كه فرموده:
«أَفْضَلُ الاَْعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ» «افضل اعمال عملى است كه خودت را بر آن مجبور كردهاى.»
به بعضى از فرماندهان نوشته:
«فَإِنَّ الْمُتَكَارِهَ مَغِيبُهُ خَيْرٌ مِنْ شُهُودِهِ وَقُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ» «آن كه چيزى را ناخوش دارد، غایب بودنش بهتر از حضور و نشستناش بهتر از قيام است.»
حضرت فرموده:
«كَرَائِهُ الاُْمُورِ» «كارهاى ناپسند.»
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «کره»، ج۲، ص۹۰۰.