• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کشش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در علم اقتصاد کشش (به انگلیسی: Elasticity) به معنی درصد تغییر در یک متغیر نسبت به درصد تغییر در سایر عوامل مؤثر بر آن متغیر است. معمولاً کشش در اقتصاد به کشش قیمتی، کشش جانشینی و کشش درآمدی تقسیم می‌شود. این مفهوم که با مشتق در ریاضیات مرتبط است، توسط اقتصاددان بزرگ آلفرد مارشال (۱۸۴۲- ۱۹۲۴) وارد علم اقتصاد شده است.



یک مسئله مهم برای عرضه‌کنندگان این است که بدانند که با تغییر در قیمت، چه مقدار درامد آنان تحت تاثیر قرار می‌گیرد؟ آیا با افزایش قیمت درآمدشان افزایش می‌یابد یا کاهش می‌یابد. از نگاه دیگر در آمد عرضه کنندگان همان مخارج مصرف‌کنندگان است. برای مصرف کننده نیز مهم است که بدانند تغییر در قیمت چه تاثیری بر روی مخارج کل آنان خواهد گذاشت؟
[۱] رجایی، سید محمد کاظم، اقتصاد خرد با نگاهی به مباحث اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه امام خمینی، ۱۳۹۱، چاپ اول، ص۷۷.

به عنوان مثال به دلیل قانون تقاضا با افزایش قیمت بلیط استخر، مقدار تقاضا از استخر کم شده و لذا با توجه به رابطه درامد کل که حاصلضرب قیمت در مقدار تقاضا است (TR=P. Q) نمی‌توان اظهار نظردرستی نسبت به آن نمود. زیرا مقدارQ کاهش و قیمت P افزایش اما اثر نهایی Q• P نامعلوم است لذا در مرود درآمد کلTR نمی‌توان اظهار نظر کرد.
از طرف دیگر با مقایسه تغییرات قیمت و تغییرات مقدار تقاضا یا عرضه هم نمی‌توان به تغییر درامد کل پی برد. به عنوان مثال اگرقیمت بلیط استخر ۱۰ واحد افزایش یابد و مقدار تقاضا از استخر نیز ۱۰ واحد کاهش یابد نمی‌توان به قطعیت گفت که درآمد کل تغییر نکرده ویا افزایش و یا کاهش یافته است. به عبارت دیگر از مقایسه تغییر قیمت و تغییر مقدار تقاضا نمی‌توان تغییرات درآمد کل را حدث زد. برای رفع این دو مشکل از مفهومی به نام کشش استفاده کردند.
کشش ترجمه کلمه Elasticity و برای یافتن حساسیت فاکتوری بر فاکتور دیگر استفاده می‌شود؛ این مفهوم که با مشتق در ریاضیات مرتبط است، توسط اقتصاددان بزرگ آلفرد مارشال (۱۸۴۲- ۱۹۲۴) وارد علم اقتصاد شده است.
[۲] قره‌باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، ‌تهران، رسا، ۱۳‌۷۶، چاپ دوم، ص۲۳۴.
مفهوم کشش اهمیت اساسی در روابط اقتصادی دارد؛ زیرا به اقتصاددانان این امکان را می‌دهد که بداند اگر X فلان مقدار تغییر کند، متغیر دیگر یعنی Yچقدر تغییر خواهد کرد.


کشش در واقع بیانگر نسبت تغییرات یک متغیر روی متغیر دیگر است؛
[۳] لیپسی، ریچاردجی و‌هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد۱، ارشاد فکری، مشهد، نیکا، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.
اگر اقتصاددانان تمایل داشته باشند بدانند که با افزایش قیمت کالای الف، مقدار فروش آن چه تغییری می‌کند و یا اینکه تغییرات نهاده کار چه تاثیری بر نهاده سرمایه دارد، از این مفهوم استفاده می‌کنند؛ و با E نمایش داده می‌شود.
[۴] فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، پیکان، ۷۹، چاپ هشتم، ص۳۴۲.



قدر مطلق کشش را با «واحد» مقایسه کرده و اسامی زیر پدیدار می‌شود:
اگر قدر مطلق کشش بزرگتر از واحد باشد گفته می‌شود آن کالا باکشش است؛
اگر اگر قدر مطلق کشش کوچکتر از واحد باشد گفته می‌شود آن کالا بی (کم) کشش است؛
اگر قدر مطلق کشش برابر با واحد باشد گفته می‌شود آن کالا دارای کشش واحد است.
[۵] محمدی، تیمور، اقتصاد خرد، تهران، موسسه پارسه، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳.



فهم روابط میان مؤلفه‌ها، یکی از مهم‌ترین مسایل علم اقتصاد است. تاثیر تغییرات در یک مؤلفه عموما با تاثیر متقابل در فاکتورهای دیگر همراه است به عنوان مثال نمی‌توان قیمت کالایی را در بازار بی‌تاثیر از دیگر کالاها و شرایط کاملا خنثی دانست. فهم این مساله با تاثیر قیمت بنزین در شرایط فعلی کشورمان به خوبی مشهود است. گویا مؤلفه‌های زیادی در هم گره خورده‌اند.
حرکت هر یک با تغییرات دیگری همراه است و تا زمانی که فهم دقیقی از ارتباط این امور با همدیگر بوجود نیاید نمی‌توان از سیاست‌گذاری صحیحی بهره برد. یکی از بهترین مفاهیمی که جهت تاثیرات مؤلفه‌ها بر همدیگر را بررسی می‌کند کشش‌ها هستند.


یکی از عمده کاربردهای کشش در مباحث مربوط به مالیات و یارانه است. به عبارتی با استفاده از کشش می‌توانیم بفهمیم که کدامیک از خریداران و فروشنده‌گان بیشتر بار مالیاتی را تحمل می‌کنند. همین‌طور چه کسی از منفعت یارانه بیشتر بهره‌مند می‌گردد؟
قاعده عمومی به این صورت است که اگر عرضه حساسیت کمتری (کم کشش) نسبت به تقاضا داشته باشد در این صورت عرضه کننده سهم بیشتری از مالیات را پرداخت می‌نماید و برعکس اگر تقاضا حساسیت کمتری نسبت به عرضه داشته باشد در این صورت خریدار (مصرف‌کننده) سهم بیشتری از مالیات را پرداخت می‌کند.
همین‌طور چنانچه عرضه حساسیت کمتری نسبت به تقاضا داشته باشد در این صورت عرضه‌کننده سهم بیشتری از یارانه را به دست می‌آورد و اگر منحنی تقاضا کشش‌پذیری کمتری نسبت به عرضه داشته باشد در این صورت سهم مصرف‌کننده از یارانه بیشتر است.
[۶] فرجی، یوسف، تئوری اقتصاد خرد، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، ۱۳۸۵ف چاپ هفتم، ص۵۸.



در اقتصاد انواع مختلفی از کشش مطح است اما مهمترین این کشش‌ها عبارتند از:
کشش قیمتی تقاضا؛
کشش قیمتی عرضه؛
کشش درآمدی؛
کشش متقاطع.


۱. رجایی، سید محمد کاظم، اقتصاد خرد با نگاهی به مباحث اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه امام خمینی، ۱۳۹۱، چاپ اول، ص۷۷.
۲. قره‌باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، ‌تهران، رسا، ۱۳‌۷۶، چاپ دوم، ص۲۳۴.
۳. لیپسی، ریچاردجی و‌هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد۱، ارشاد فکری، مشهد، نیکا، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.
۴. فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، پیکان، ۷۹، چاپ هشتم، ص۳۴۲.
۵. محمدی، تیمور، اقتصاد خرد، تهران، موسسه پارسه، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳.
۶. فرجی، یوسف، تئوری اقتصاد خرد، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، ۱۳۸۵ف چاپ هفتم، ص۵۸.









جعبه ابزار