کفن (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كَفَن (به فتح کاف و فاء) از
واژگان نهج البلاغه این کلمه دو بار به لفظ جمع در
نهج البلاغه آمده است.
كَفَن
حضرت علی (علیهالسلام) درباره انسان فرموده:
«ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً وَجُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى الاَْعَوادِ» «آن گاه در حال يأس و نوميدى در كفنها پيچيده شود و به آسانى منقاد شده و در روى تختهها انداخته شود.»
(شرحهای خطبه:
)
و نيز فرموده:
«وَجُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِيحِ أَجْنَانٌ وَمِنَ التُّرَابِ أَكْفَانٌ وَمِنَ الرُّفَاتِ جِيرَانٌ» «از روى زمين براى آنها قبرها به وجود آمد و از خاک كفنها و از استخوانهاى پوسيده همسايگانى، ظاهرا كفن بودن خاک از آن جهت است كه كفنها پوسيده شده و فقط خاک بر آنها كفن محسوب مىشود.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه دو بار به لفظ جمع در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «کفن»، ج۲، ص۹۰۸.