کون (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کون از
واژگان قرآن کریم به معنای بود، هست، واقع شده و غیر آن میآید.
کون کان به معنی بود، هست، واقع شده و غیر آن میآید.
راغب میگوید: کان عبارت است از زمان گذشته.
در
صحاح گفته: کان را اگر عبارت از زمان گذشته دانستی احتیاج به خبر خواهد داشت زیرا فقط به زمان دلالت کرده و اگر آن را عبارت از حدوث شیء و وقوع آن دانستی از خبر بینیاز است زیرا به زمان و معنی هر دو دلالت کرده است.
اکنون چند نوع «کان» را بررسی میکنیم:
۱-
(ما کانَ اِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً) (
ابراهیم نه
یهودی بود و نه
نصرانی؛ بلكه
موحّدی خالص و
مسلمان بود.)
این هر دو «کان» معمولی و از افعال ناقصهاند و دلالت بر زمان گذشته دارند.
۲-
(اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً) (زيرا
خداوند، مراقب شماست.)
(اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً) (و خداوند، دانا و حكيم است.)
(وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً) (و اين كار براى خدا آسان است.)
(اِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً) (كه خداوند،
آمرزنده و مهربان است.)
(اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً) (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست.)
کان در این گونه
آیات دلالت بر ثبوت و لزوم دارد و معنای «هست» میدهد نه زمان گذشته. یعنی خدا رقیب است. علیم است، حکیم است و هکذا.
راغب گوید کان در بسیاری از اوصاف خدا معنی ازلیّت میدهد. ظاهرا غرضش آن است که
(کانَ اللَّهُ عَلِیماً) یعنی خدا از ازل چنین بوده است.
ولی به نظر نگارنده زمان در آن ملحوظ نیست.
و حق همان است که گفتیم،
جوهری در صحاح گوید: کان گاهی زاید آید برای توکید است.
مثل
(کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً) نگارنده گوید این سخن کاملا حقّ است و «کان» فقط برای تثبیت وصف غفران و رحمت برای خدا است. در اقرب آنرا دوام و استمرار گفته است.
۳-
(وَ کانَ الْاِنْسانُ عَجُولًا) (و
انسان، هميشه عجول بوده است.)
(وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً) (و
شیطان در برابر پروردگارش، بسيار
ناسپاس بود.)
(اِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْاِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً) (زيرا هميشه شيطان
دشمن آشكارى براى انسان بوده است.)
«کان» در این گونه مواقع نیز دلالت بر ثبوت وصف و قلیل الانفکاک بودن آن دارد.
۴-
(کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ) «شما بهترین امّت هستید که برای مردم به وجود آمده است.»
(کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا) «چطور سخن گوییم با آن که کودک در گهواره است.»
معنی کان در هر دو آیه به معنی «هست» است که همان وقوع باشد.
درباره آیه اوّل گفتهاند: کان برای حال است. راغب در آیه دوّم گفته دلالت بر گذشته دارد و لو به طور لحظه باشد.
۵-
(اَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ) (به خاطر نافرمانى و تكبّرش از
کافران شد.)
گفتهاند کان در آیه به معنی «صار» است یعنی «امتناع و خود پسندی کرد و از کافران شد.»
۶-
قاموس و اقرب الموارد تصریح کردهاند که کان به معنی استقبال نیز میآید.
(وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً) (و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مىترسند.)
را شاهد آوردهاند.
۷-
(وَ اِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ اِلی مَیْسَرَةٍ) (و اگر بدهكار، قدرتِ پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايى، مهلت دهيد.)
گفتهاند کان در آیه تامه و به معنی «وقع» است یعنی اگر قرضدار در تنگی باشد مهلت است تا وسعت یافتن او است.
مکان اسم مکان به معنی موضع حصول شیء است.
راغب گوید در اثر کثرت استعمال توهم شده که میم آن از اصل کلمه است.
(اَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ) «یا باد او را به مکانی دور ساقط کند.»
مکانت به معنی موضع و منزلت است. مثل
(وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلی مَکانَتِهِمْ) مجمع در ذیل آیه گفته: مکانت و مکان هر دو به یک معنی است یعنی «اگر میخواستیم آنها را در جایشان مسخ میکردیم.»
(قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکُمْ اِنِّی عامِلٌ) مکانت در آیه به معنی تمکّن است: «ای قوم به قدر تمکّن خود کار کنید و در کفر پایدار باشید من نیز همان قدر کار خواهم کرد.»
•
قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کون»، ج۶، ص۱۶۹.