• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کیا بزرگ‌امید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کیا بُزرگ اُمید، دومین داعی و رهبر اسماعیلیّه نزاری در الموت (۵۱۸ ـ ۵۳۲) بود.



کیا بُزرگ اُمید، از اهالی رودبار دیلم بود ولی از اصل و نسب دقیق او اطلاعی در دست نیست. برخلاف نظر بعضی از مستشرقان، مانند یوستی ، او با حکام وامیران باوندی و بادوسپانی مازندران و گیلان، از جمله شاه غازی رستم بن علاءالدوله (متوفی ۵۵۸)، هیچ پیوندی نداشته است. پیوندهای منسوب به او، در اصل از آنِ کیا بزرگ (متوفی ۵۵۱)، یکی از حکام علوی زیدیّه در دیلمان، است که در زمان بزرگ امید اسماعیلی می‌زیسته و با او قرابت اسمی داشته است.


از آغاز کار بزرگ امید به عنوان داعی اسماعیلیه در ایران اطلاعی نیست، ولی مسلماً در سال‌هایی که حسن صبّاح ، پس از تسخیر قلعه الموت در ۴۸۳، نفوذ خود را در مقام داعی دیلم در منطقه رودبارگسترش می‌داده، بزرگ امید در خدمت اوبوده است.


جوینی ، رشیدالدین فضل الله و کاشانی ـ که مهمترین منابع تاریخ اسماعیلیه نزاری در دوره الموت‌اند و از تواریخ نزاری همعصر، که دیگر به جا نمانده، بهره برده‌اند ـ از بزرگ امید برای اولین بار در واقعه تصرف قلعه لَمَسَر • نام می‌برند.
[۱] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۱۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲] عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
[۳] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۵۰، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
لمسر، در ناحیه علیای شاهرود و مغرب الموت در رودبار، در آن زمان در اختیار رَساموج و بستگان او بود. آن‌ها اندکی پس از آن‌که به اطاعت حسن صباح درآمدند عهد خود را با اسماعیلیان شکستند و برآن شدند که قلعه را به نوشتگین، امیر سلجوقی که از دشمنان اسماعیلیه بود، تسلیم کنند. حسن صباح برای فرونشاندن این شورش، بزرگ امید را همراه سه تن از رؤسای اسماعیلی، کیاابوجعفر و کیا ابوعلی و کیا گرشاسب ، به تسخیر لمسر فرستاد. آن‌ها در ذیقعده ۴۸۹ ـ به گفته جوینی
[۴] عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
در ۴۹۵، که صحیح به نظر نمی‌رسد ـ به لمسر حمله کردند و آن را گرفتند. حسن صباح بلافاصله بزرگ امید را به حکومت لمسر، بزرگترین قلعه اسماعیلیان نزاری در رودبار، منصوب کرد. بزرگ امید با یاری کارگران محلی به بازسازی لمسر پرداخت و آن را به یکی از استحکامات مهم نزاریه ، مجهز به ذخایر آب و آب انبارهای متعدد و عمارات و باغهای زیبا، مبدل ساخت. تصرف لمسر که الموت را از سوی مغرب محافظت می‌کرد، موقعیت نظامی نزاریان را در منطقه رودبار بسیار مستحکم کرد.


بزرگ امید بیش از بیست سال، تا هنگام مرگ حسن صباح، همچنان در لمسر ـ که پس از الموت مهمترین قلعه نزاریه در دیلم بود ـ حکومت کرد.
[۵] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۱۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۶] عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
[۷] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
در این دوره بحرانی در تاریخ نزاریه، که سپاهیان سلجوقی پیوسته به نزاریان ایران هجوم می‌آوردند، بزرگ امید در برابر تمام حملات و فشار‌ها ـ بویژه آن‌هایی که به فرمان سلطان محمد تَپَر و به فرماندهی نوشتگین شیرگیر به محاصره ممتد قلاع نزاری در رودبار، در ۵۰۳ـ۵۱۱ انجامید ـ ایستادگی و از سقوط لمسر جلوگیری کرد.
[۸] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۹] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۰] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۱] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



بزرگ امی د سرداری با کفایت و داعی برجسته نزاری بود و در علم کلام تبحر داشت. در سال‌هایی که لمسر در محاصره لشکریان سلجوقی بود، بزرگ امید، همراه سایر داعیان نزاری در جلسات بحث ومناظره بایکی از علمای سنی مذهب که از جانب سلطان محمد تپر گسیل شده بود، شرکت جست و از تعالیم اسماعیلیّه دفاع کرد.
[۱۲] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۳۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۳] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۶، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



در ربیع الا´خر ۵۱۸، حسن صباح در بستر مرگ ، کیابزرگ امید را از لمسر فراخواند و اندکی پیش از وفاتش او را به جانشینی خود منصوب کرد و سه نفر از بزرگان نزاری را به عضویت شورایی برگماشت تا او را در پیشبرد امور دعوت و اداره دولت نزاری یاری دهند. این مشاوران دهدار ابوعلی اردستانی ، حسن آدم قصرانی و کیا ابوجعفر بودند که شخص اخیر فرمانده نیروهای نزاری بود و یک سال بعد وفات یافت. دهدار ابوعلی، داعی با تجربه‌ای که یک بار حسن صباح را از وضع بسیار دشواری در الموت نجات داده بود، عمدتاً برای مشاوره در امور دعوت برگزیده شده بود.


بزرگ امید، پس از مرگ حسن صباح، رئیس نزاریه الموت شد. دهدار ابوعلی اردستانی بلافاصله به دیگر قلاع نزاری رفت و از تمامی آن‌ها برای جانشینی حسن صباح که می‌بایست تا ظهور امام، نزاریان را رهبری کند، بیعت گرفت.
[۱۴] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۵] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۳، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۶] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۷] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۴۵، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۸] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۸، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۹] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
بزرگ امید، که از ابتدا‌ به‌طور مستقل به اداره امور نزاریان می‌پرداخت، در تمام زمینه ‌ها سیاستهای حسن صباح را ادامه داد ومانند او احکام شریعت را بادقت اجرا می‌کرد. او بدون مواجه شدن با مخالفان داخلی، چهارده سال بر نزاریان ایران و شام و دیگر مناطق ریاست کرد.


بزرگ امید از ابتدای حکومتش با مخالفت سلجوقیان و امرای محلی آنان مواجه شد. در ۵۲۰، سلجوقیان باردیگر به پایگاههای نزاری در رودبار و قُهستان حمله کردند که احتمالاً برای آزمودن کفایت رهبری جانشین حسن صباح بود.


سلطان سنجر نیز که، احتمالاً به علت وجود نوعی معاهده صلح میان سلجوقیان و نزاریان ، حدود دودهه از هرگونه اقدامی بر ضد نزاریان پرهیز کرده بود، برآن شد تا با نزاریان به مقابله برخیزد. او برای سرکوبی نزاریان سپاه بزرگی به فرماندهی وزیرش، معین الدین ابونصر احمد ، به طُرَیثیث در قهستان، بیهق و طرز در ناحیه نیشابور فرستاد.
[۲۰] علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۲۷۱، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
[۲۱] علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۲۷۶، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
[۲۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۱، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.

این سپاه که از خراسان گسیل شده بود، بدون کسب موفقیت بازگشت. در همان سال، سلطان محمود سلجوقی نیز لشکری به سرکردگی اصیل به رودبار فرستاد که آن‌ها هم به توفیقی نرسیدند.


نزاریان رودبار دومین حمله سلجوقیان را نیز در همان سال دفع کردند و موفق شدند که تمور طغان ، یکی از امرای سلجوقی، را اسیرکنند. تمورطغان مدتی در الموت زندانی بود تا آن‌که به خواهش سلطان سنجر آزاد شد.
[۲۳] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲۴] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



علی رغم این درگیریها، پایگاه نزاریان در رودبار در سالهای اول حکومت بزرگ امید استحکام یافت. در آن ناحیه چندین قلعه، از جمله دژ منصوره و قلاع دیگر در طالقان، به دست نزاریان افتاد. در همان سالها، نزاریان چند قلعه جدید نیز در رودبار ساختند. بزرگ امید، کوتوالی یا فرماندهی یکی از قلعه ‌ها به نام میمون دز را به دهخدا عبدالملک بن علی فشندی ، از وقایع نگاران رسمی نزاریه در دوره الموت، سپرد.
[۲۵] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲۶] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۲۷] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
در قهستان نیز نزاریان موقعیت خود را تقویت می‌کردند.


در ۵۲۱، معین الدین ابونصراحمد به دست فداییان نزاری به قتل رسید.
[۲۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۴۷، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
[۲۹] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، دستورالوزراء، ج۱، ص۱۹۴ـ ۱۹۸، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۱۷ ش.
[۳۰] عباس اقبال آشتیانی، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۶۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۸ ش.
همچنین در ۵۲۳، نزاریان قهستان برای کارزار لشکری به سیستان فرستادند.
[۳۱] تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، ج۱، ص۳۹۱، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴ ش).



در ۵۲۳، سلطان محمود صلاح در آن دید که با نزاریان درباره صلح گفتگو کند و بدین منظور سفیری از الموت فراخواند. بزرگ امید، خواجه محمد ناصحی شهرستانی را به اصفهان پایتخت سلجوقی فرستاد، اما گفتگو‌ها به جایی نرسید و فرستاده نزاری وهمراهش، پس از خروج از درگاه سلطان، به دست گروهی از اهالی شهر به قتل رسیدند. سلطان گناه این کار را به گردن نگرفت و درخواست بزرگ امید را نیز برای مجازات عاملان این حادثه رد کرد.
اندکی بعد، نزاریان خود انتقام آنان را گرفتند؛


نزاریان رودبار به قزوین حمله بردند و حدود چهارصد تن را کشتند و غنایم بسیار به دست آوردند. این حادثه سرآغاز دشمنیهای ممتد میان اهالی قزوین و همسایه های نزاریشان در رودبار شد که اغلب به صورت جنگ علنی بروز می‌کرد. بعدها، سلطان محمود حمله ناموفق دیگری به الموت تدارک دید و در همان حال سپاهی که از عراق برای تسخیر لمسر گسیل شده بود، کاری از پیش نبرد.
[۳۲] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۳] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



با مرگ سلطان محمود در ۵۲۵ و نزاعی که بر سر جانشینی او میان برادران و پسرش درگرفت، نزاریان ایران فرصت دیگری برای تقویت پایگاه خویش به دست آوردند؛

و در همان زمان بزرگ امید متوجه ایالات جنوب دریای مازندران شد. در این منطقه، نزاریان پیوسته با دشمنی باوندیان مازندران و نیز حکمرانان زیدی که از گسترش دعوت نزاریه در قلمرو خود جلوگیری می‌کردند، روبرو بودند.


در رویارویی با ابوهاشم علوی گرگانی ـ که در بخشی از دیلم مدعی امامت زیدیه بود و تا خراسان نیز پیروانی داشت ـ موفقیت بسیاری به دست آوردند.
ابوهاشم به نامه های پندآمیز بزرگ امید بتندی پاسخ می‌گفت و پیوسته نزاریان را به کفر والحاد متهم می‌کرد. در محرم ۵۲۶، بزرگ امید، برای سرکوبی ابوهاشم که او نیز قوایی فراهم کرده بود، از الموت به گیلان سپاهی فرستاد. در جنگ میان این دو فرقه، زیدیان شکست خوردند و ابوهاشم اسیر شد. ابوهاشم را به الموت بردند و در آن‌جا داعیان نزاری، به فرمان بزرگ امید، درباره اصول عقاید اسماعیلیه و زیدیه با او به مباحثات طولانی پرداختند. بنابر روایت وقایع نگار نزاری دوره بزرگ امید، ابوهاشم از مواضع ضد اسماعیلی خود اظهار پشیمانی کرد، اما نزاریان سرانجام او را کشتند.
[۳۴] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۵ـ۱۷۹، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۳۵] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.

در زمان بزرگ امید، داعیان نزاری همچنان به اشاعه دعوت در مناطق مختلف می‌پرداختند؛


همچنانکه فداییان نزاری نیز تعداد دیگری از دشمنان نزاریه را به قتل رسانیدند. درمیان مشهورترین دشمنان نزاری که در زمان بزرگ امید به دست فداییان به قتل رسیدند، و تعدادشان کم‌تر از کشته شدگان زمان حسن صباح بود،
[۳۶] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۷، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۷] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۳۸] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۳۹] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
می توان از خلیفه فاطمی آمر (۴۹۵ـ۵۲۴) و خلیفه عباسی مسترشد (۵۱۲ـ۵۲۹) نام برد. مسترشد در جنگ با سلطان مسعود سلجوقی شکست خورد و به اسارت به مراغه برده شد و در آن‌جا دسته بزرگی از فداییان نزاری او را به قتل رسانیدند (ذیقعده ۵۲۹). بزرگ امید یک هفته قتل مسترشد را در الموت جشن گرفت.
[۴۰] رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۴۱] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



کیا بزرگ امید که پس از حسن صباح در گسترش دعوت وتحکیم مبانی دولت نزاری مهمترین تأثیر را داشت، در ۲۶ جمادی الاولی ۵۳۲ درگذشت
[۴۲] عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۸۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
و او را در کنار قبر حسن صباح در ناحیه الموت دفن کردند. این قبور که پیش از حمله مغول به رودبار زیارتگاه نزاریان بود، در ۶۵۴ به دست مغولان ویران و نابود شد.


(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۲) عباس اقبال آشتیانی، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۳) علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴) تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴ ش).
(۵) عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
(۶) غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، دستورالوزراء، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۱۷ ش.
(۷) رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۸) عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.


۱. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۱۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲. عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
۳. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۵۰، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴. عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
۵. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۱۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۶. عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
۷. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۸. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۲۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۹. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۰. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۱. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۳۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۳. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۶، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۴. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۵. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۳، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۶. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۷. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۴۵، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۸. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۸، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۹. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۰. علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۲۷۱، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۱. علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۲۷۶، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۱، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۲۳. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۴. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۵. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۸، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۶. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۲۷. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۴۷، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۲۹. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، دستورالوزراء، ج۱، ص۱۹۴ـ ۱۹۸، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۱۷ ش.
۳۰. عباس اقبال آشتیانی، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۶۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۳۸ ش.
۳۱. تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، ج۱، ص۳۹۱، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴ ش).
۳۲. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳۳. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۴. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۵ـ۱۷۹، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۵. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳۶. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۷، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳۷. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۳۸. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۹. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴۰. رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
۴۱. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴۲. عبدالله بن علی کاشانی، زبدة التواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، ج۱، ص۱۸۲، ساخته ۷۰۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۶ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «کیا بزرگ‌امید»، شماره۱۲۷۸.    

span class=tag dark_tagtitrtag dark_tag/span



جعبه ابزار