گرایشهای تفسیری (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جريان تفسيرنويسی مسلمانان در دوره جديد (دوره مواجهه جهان اسلام با جهان غرب) نه تنها كُند يا متوقف نشده، بلكه سرعت بيشتری گرفته و علاوه بر استمرار شيوهها و گرايشهای گذشته و پديد آمدن آثاری با همان الگوها و بعضاً بازنويسی برخی تفاسير قديم، انواع ديگری از تفسير و ديدگاهها و روشهای جديد در قلمرو پژوهشهای قرآنی پديد آمده است. تفسيرنويسی جديد، كه ريشه در تجددخواهی جهان اسلام دارد، همان اهداف كلی تجددخواهی را دنبال كرده است، از قبيل ايجاد وحدت در ميان مسلمانان برای مبارزه با غرب استعمارگر، خرافهزدايی از باورهای مسلمانان و برگرداندن آن به راه و رسم سلف و هماهنگ ساختن آموزههای دين اسلام با علم و يافتههای جديد دانش بشری. (عنايت، ص۱۱ ) تفسيرنويسی جديد از حيث انگيزه با تفسيرنويسی در روزگار گذشته تفاوت چندانی ندارد اما آنچه آن را از تفسيرنويسی قديم متمايز میسازد اهداف و موضوعات و روشهای آن است.
آنچه موجب شد قرآن محور پژوهشهای تجددخواهان در اين دوره، خاصه در ميان اهل سنّت، قرار گيرد اين اعتقاد بود كه قرآن بر ديگر منابع انديشه اسلامی (از قبيل حديث و قياس و اجماع) اولويت دارد. (عنايت، ص۲۵ ) در مجموع تفاسير و پژوهشهای تفسيری جديد، با وجود اختلافات و پراكندگيها، اين سه عنصر مشترك ديده میشود: تلاش برای ارائه تفسيری معقول از قرآن، كوشش در جهت خرافهزدايی و افسانهزدايی از ساحت قرآن، و تلاش برای عقلانی ساختن بنيادهای نظری دين يا اصول و بنيادهايی كه به قرآن ارجاع میشوند يا به كمك آن توجيه میگردند. (دايره المعارف دين، ج ۱۴، ص۲۴۲ ) آنچه در اين راه به كمك آغازكنندگان اين جريان آمد و تا حدی به كار آنان مشروعيت بخشيد عبارت بود از استفاده از شيوه مرسوم فقيهان در بررسی دقيق روايات مشكوك يا مجعولی چون اسرائيليات كه به تفاسير راه يافته بود و نيز به كار گرفتن شيوه جديد تحقيق متون تاريخی و ادبی كه بسياری از گزارشهای مشكوك و مجعول را بی اعتبار میكرد. (عنايت، ص (۲۷
مجموعه نوشتههای تفسيری معاصر را از حيث شكل پردازش میتوان به دو دسته اصلی تقسيم كرد: كتابهای مفصّلی كه به تفسير تمام يا بخش عمده سورهها و آيات قرآن از ديدگاه جديد میپردازند و كتابها يا رسالهها و مقالاتی كه روش جديدی در تفسير پيشنهاد میكنند بی آنكه آن را با كل قرآن يا بخش عمده آن تطبيق دهند. دسته دوم اگر چه از مقبوليت دسته اول برخوردار نيستند، اهميت آنها از حيث روش پيشنهادی و نتايج حاصل از آن كمتر از دسته اول نيست. (نيفر، ص ۲۷ ) در دسته اولِ آثار تفسيريِ دوران جديد، رويكردهای متمايزی همچون رويكرد سلفی، رويكرد عقلی ـ اصلاحی و رويكردِ تفسير برای تغيير شايان ذكرند. رويكرد سلفی در تفسير، مبتنی بر آرای مفسران كهن و سنّت مأثور و سيرت سلف صالح است و اگر چه به نوعی ادامه سنّت تفسيری قديم محسوب میشود، (محتسب، ص ۴۱) نوع تلقیاش از كتاب و سنّت متمايز از شيوه تفسيری مرسوم است. در واقع، مفسران سلفی تمسك به سنّت را ضامن وحدت فرهنگی و فكری مسلمانان و سدّی در برابر هجوم بيگانگان میدانند. (نيفر، ص ۲۷) مهمترين مفسران سلفی عبارتاند از: شَنقيطی )متوفی ۱۳۵۲ ش)، دانشمند و مفسر موريتانيايی، صاحب تفسير ناتمامِ اضواءالبيان فی ايضاحالقرآن؛
عبدالرحمانبن ناصر آلسعدی الناصری )متوفی ۱۳۳۶ش)، فقيه اهل عربستان، صاحب تفسير تيسيرالكريم الرحمان فی تفسير كلامالمنّان؛ محمدطاهر بن عاشور (متوفی ۱۳۵۲ش)، فقيه و مصلح مشهور تونسی، صاحب تفسيرِ التحرير والتنوير در سی مجلد كه مهمترين تفسير در مغرب عربی محسوب میشود؛ (نيفر، ص (۳۵
محمدعلی صابونی نويسنده تفسير روائعالبيان فی تفسير آياتالاحكام فی القرآن. در ايران و عالم تشيع نيز دو مفسر با گرايش سلفی شايان ذكرند: محمدحسن شريعت سنگلجی (متوفی۱۳۲۲) با كتاب كليد فهم قرآن و يوسف شعار (متوفی ۱۳۵۲ ) با كتاب تفسير آيات مشكله قرآن .
رويكرد عقلی ـ اصلاحی ــ كه در واقع جزئی از رويكرد سلفی است (نيفر، ص ۴۱) ــ به سبب توجه به عقل و معتبر دانستن آن در تفسير، مكتب عقلی در تفسير ناميده میشود. (رومی، ج ۲، ص ۷۳۰) رويكرد عقلی ـ اصلاحی، عقل را هممرتبه وحی قرار میدهد و در واقع، وحی را مكمل عقل میداند؛ از همين رو، عقايد اسلامی را بر اساسِ احكام عقلی و كشفيات تمدن غرب تأويل میكند و میكوشد كاستنِ فاصله بين تمدن اسلامی و تمدن غرب را توجيه نمايد. (رومی، ج ۱، ص ۸۰۹ ـ۸۱۰) نماينده و بنيانگذار اين رويكرد محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳) بود كه خود تحت تأثير انديشهها و تعليماتِ مصلحی چون سيدجمالالدين اسدآبادی قرار داشت كه معتقد بود مسلمانان به جای كسب هدايت از قرآن تنها به كشف ظواهر آيات (مانند تفسير باء بسمله و نظاير آن بسنده كردهاند). (مخزومی، ص ۱۶۰) عبده تدريس تفسير قرآن را از آغاز تا آيه ۱۲۵ سوره نساء ادامه داد. (رشيدرضا، ج ۱، ص ۱۴) وی همچنين جزء آخر قرآن و سوره والعصر را تفسير و به طور مستقل منتشر كرد. هدف عبده از تفسير، تبيين مسائلی بوده كه مفسران در باب آنها كوتاهی كردهاند )رشيدرضا، ج ۱، ص ۱۴ـ ۱۵) وی تفاسير كهن را، كه بيشتر معطوف به بيان ابعاد دستورِ زبانی و بلاغی قرآن است، با روح قرآن ناسازگار و موجب محروم شدن مردم از فهم درست آيات میداند. (رشيدرضا، ج ۱، ص ۲۶ـ۲۷) آرای تفسيری عبده مبتنی بر آرا و مواضع اصلاحگرانه وی است و چون وی در مقام تعارضِ عقل و نقل، اولی را مرجَّح دانسته، (عبده، ۱۹۷۶، ص ۴۵) تفسير مأثور از ديدگاه او چندان معتبر نيست. (رشيدرضا، ج ۱، ص ۹ـ۱۰) بر اساس همين ديدگاه عقلی است كه وی به كتابهای تفسيری قدما مراجعه نمیكرده و كلمات و مفاهيمی چون فرشته و شيطان (رشيدرضا، ج ۱، ص ۲۶۹؛ رشيدرضا، ج ۱، ص ۲۸۱ـ۲۸۲) و سحر (عبده، ۱۹۷۳، ج ۵، ص ۵۶۷؛ عبدالغفار عبدالرحيم، ص ۲۵۵ـ ۲۵۸) و «حجارةٍ مِن سِجّيل« و «طيراً اَبابيل» (عبده، ۱۹۷۳، ج ۵، ص ۵۲۷ ـ۵۲۹( را به گونهای كه در نظر او عقلپذير باشد تأويل نموده است. عبده ضمن اعتقاد به وحدت موضوعی آيات قرآن، (عبده، ۱۹۷۳، ج۲، ص۱۱) فهم مراد خداوند را از آيات قرآن مبتنی بر به كار گرفتن دانشهايی چون نحو و معانی میداند. (رشيدرضا، ج ۱، ص ۲۲) وی همچنين توجه به بستر تاريخی واژههای قرآن و كاربرد اوليه آنها را اصل مهمی در فرآيند فهم مراد خداوند تلقی میكند. (رشيدرضا، ج ۱، ص ۲۱ـ۲۲(
از پيروان اين رويكرد میتوان به اين مفسران اشاره كرد: محمد رشيدرضا )متوفی ۱۳۴۵)، مهمترين شاگرد عبده و صاحب تفسير ناتمام المنار، كه در روش و نگرش عقلی به قرآن پيرو استادش عبده بوده (ذهبی، ج ۲، ص ۵۵۱) اما چنانكه در مقدمه خود بر المنار (محمد رشيدرضا، ج ۱، ص ۱۶) میگويد در پارهای موارد (مثلاً در استفاده از روايات صحيح در تفسير) با عبده اختلاف نظر دارد؛ محمد جمالالدين قاسمی (متوفی ۱۳۳۳)، صاحب تفسير محاسنالتأويل؛ محمد مصطفی المراغی (متوفی ۱۳۶۴)، شاگرد عبده؛ محمد عزّه دَرْوَزه (متوفی ۱۳۶۳ ش)، صاحب التفسير الحديث كه آن را بر اساس ترتيب نزول نوشته؛ عبدالحميدبن باديس (متوفی ۱۳۵۹)، از متفكران مصلحالجزاير و رهبر جنبش آزاديبخش الجزاير در برابراستعمار فرانسه (عبدالمنعم نمر، ص ۱۳۷) كه بخشی از مباحث تفسيریاش با عنوان مجالسالتذكير من كلامالحكيمالخبير منتشر شده است؛ احمد مصطفی المراغی (متوفی ۱۳۷۲)، صاحب تفسير المراغی؛ عبدالعزيز جاويش، صاحب اسرارالقرآن؛ عبدالكريم خطيب، مؤلف التفسيرالقرآنی للقرآن؛ و عبدالقادر مغربی (متوفی ۱۳۷۵) كه تفسير جزء بيست و نهم قرآن از او باقی مانده است. (رومی، ج ۱، ص (۲۰۷ در شبهقاره هند نيز اين ابوالكلام آزاد (متوفی ۱۳۷۹/ ۱۳۳۸ ش) دانشمند و محقق و همرزم گاندی در مبارزات استقلالخواهانه در برابر بريتانيا، تفسير ترجمان القرآن را به اردو، متأثر از مكتب عبده تأليف كرد. (آزاد فاروقی، ص ۴۷ـ۷۰(
همپای فرآيند نوسازی كشورهای اسلامی به شكل غربی، مبارزات سياسی و اجتماعی و فرهنگی وسيعی در جهان اسلام پديد آمد كه از جمله آنها به مبارزات گسترده گروههای اسلامی میتوان اشاره كرد. از ويژگيهای مشترك اين گروهها محور قرار دادن قرآن بود و سردادن شعار بازگشت به قرآن و مبارزه به شكلهای مختلف در راه عملی كردن احكام آن. اين حركت را شايد بتوان تفسير برای تغيير ناميد. حسن البنا، بنيانگذار جمعيت اخوانالمسلمين، از جمله اين افراد است كه چند اثر در زمينه تفسير با اين ديدگاه دارد، از جمله: رسالتان فی التفسير و سوره الفاتحه و مقاصد سوره البقره. (خرمشاهی، ص ۲۹)
شاخصترين فرد در اين رويكردِ تفسيری سيد قطب (متوفی ۱۳۴۵ ش)، از اعضای اخوانالمسلمين، بود. وی چند اثر قرآنی نوشت كه مهمترين آنها تفسير فی ظلالالقرآن است. اگر چه او تحتتأثير آموزههای رويكرد تفسيريِ عقلی ـ اصلاحيِ المنار بود، در بسياری موارد با آن مخالفت كرد؛ از جمله در باب مفاهيمی چون شياطين و ملائكه از تأويلهای عقلی موجود در اين رويكرد خودداری ورزيد و معتقد بود كه به اموری از اين قبيل بايد بدون چون و چرا ايمان آورد. (قطب، ج ۴، ص ۳۰ـ۳۱؛ قطب، ج ۸، ص ۶۷۰ـ۶۷۱) سيد قطب بر آن است كه مفسر بايد از دخالت دادن پيشينِ عقل در مواجهه با دادههای قرآنی امتناع كند. (قطب، ج ۸، ص ۶۷۱) از ديدگاه سيد قطب همه سورههای قرآن واجد موضوعی واحدند كه او آن را «محور» ناميده است (قطب، ج ۱، ص ۲۳؛ قطب، ج ۲، ص ۶۲۳؛ قطب، ج ۵، ص (۱۲۱ وی قرآن را چونان متنی ادبی در نظر میگيرد كه مفسر وظيفه دارد آن را رمزگشايی كند اما رمزگشايی آن تنها در توان كسانی است كه بتوانند قرآن را تجربه كنند و خود را مخاطب آن بدانند، نظير مسلمانان صدر اسلام؛ بنابراين، كسانی قدرت فهم قرآن را دارند كه انگيزه تغيير را در سر داشته باشند. (نيفر، ص ۶۴ـ ۶۵) در واقع، سيد قطب سلفی انديشی است كه به جای الگو قرار دادن ميراث فرهنگی سلف، جهاد اسلامی مسلمانان صدر اسلام را سرمشق قرار میدهد. (نيفر، ص ۶۴ـ ۶۵)
در ايران و به طور كلی در ميان شيعيان، مهمترين مبارز و مفسری كه با رويكرد اصلاح برای تغيير تفسير نوشت سيد محمود طالقانی (متوفی ۱۳۵۸ ش) بود. تفسير پرتوی از قرآن وی از آغاز تا آيه ۲۸ سوره نساء و سراسر جزء سیام را در بر میگيرد. هدف طالقانی از نوشتن اين تفسير ــ كه حاصل تلاش فكری وی در دوران زندان و تبعيد است ــ عبارت بود از احيای تعاليم قرآن و باز گرداندن آن به صحنه انديشه و عمل. (طالقانی، ج ۱، ص ۱۳) در پاكستان نيز ابوالاعلی مودودی متفكر و نويسنده شهير (متوفی ۱۳۵۸ ش) تفسير تفهيم القرآن را به اردو، با همين ديدگاه نگاشت.
در مجموعِ تفاسيری كه در عصر حاضر در جهان اسلام نوشته شده، تفسيرهايی وجود دارند كه نمیشود آنها را به طور مطلق در يكی از رويكردهای ياد شده جای داد، تفاسيری كه متأثر از فضا و مقتضيات عصر جديدند اما ضمن استفاده از دستاوردهای رويكردهای ياد شده، مقيد به چارچوب هيچكدام از آنها نيستند. در ميان نويسندگان اهل سنّت میتوان به آثار تفسيری محمود شلتوت (متوفی ۱۳۴۲ ش/ ۱۹۶۳)، مُفتی اعظم مصر، اشاره كرد، از جمله: الی القرآنالكريم، مِنْ هُدَی القرآن و تفسيرالقرآنالكريم. در ميان شيعيان در اين زمينه میتوان از تفسير نوين محمدتقی شريعتی، برخی آثار مهدی بازرگان، تفسير نمونه (زير نظر ناصر مكارم شيرازی) و التفسيرالكاشف اثر محمدجواد مغنيه نام برد. اما مهمترين تفسير شيعی در اين زمينه تفسير الميزان، اثر سيد محمدحسين طباطبائی، است كه در آن از روش تفسير قرآن به قرآن استفاده شده و نويسنده ضمن بهرهگيری از آيات قرآن برای تفسير آيات ديگر از ميراث ادبی و تفسيری و حديثی و كلامی گذشته و دوران معاصر نيز استفاده كرده و در عين حال كه به معضلات فكری و اجتماعی عصر حاضر توجه نشان داده از فرو غلتيدن به قلمرو علمگرايی در امان مانده است. (خرمشاهی، ص ۱۱۵ـ (۱۳۲
در دسته دوم آثار تفسيری معاصر، كه متضمن ارائه روشی برای تفسير و بررسی قرآن هستند، میتوان به دو رويكرد ادبی و تأويلی و رويكردهای مستقل كسانی چون حسن حنفی و محمد شُحرور اشاره كرد.
رويكرد ادبی به تفسير قرآن ــ كه رويكرد بيانی هم ناميده میشود و میكوشد قرآن را از ديدگاه ادبيِ صرف بررسی كند ــ در واقع ريشه در رويكرد تفسيرِ المنار دارد كه بر اين جنبه قرآن تأكيد میورزد. (نيفر، ص ۷۹) اگر چه توجه به بُعدِ ادبی قرآن در سنّت تفسيری قديم هم وجود داشت، هدف از توجه به آن اثبات اعجاز قرآن بود اما در رويكرد ادبی، جنبه ادبی متن قرآن هدف نهايی است (رومی، ج ۳، ص ۸۸۱ ـ۸۸۲) و آيات قرآن بیهيچ انگيزه و ملاحظه ديگری فقط از حيث زبانی و بلاغی بررسی و تفسير میشوند. (خولی، ص ۲۳۰) صاحبان اين رويكرد هم چون اصحاب رويكرد المنار هدف اصلی تفسير قرآن را نمايان كردن جنبه هدايتی قرآن میدانند اما در عين حال معتقدند كه پيش از آن مفسر بايد عربی بودن متن قرآن را در نظر بگيرد. (خولی، ص ۲۲۹؛ شكری محمد عياد، ص ۶ـ۷) آنان میكوشند مسئله اعجاز قرآن را به موضوعی بيانی و ادبی و درون متنی تقليل دهند و همچنين بر آناند كه كشف معنای قرآن، توجه به سياق و بافت تاريخی و جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی آن را در ارتباط با واقعيت بر مفسر الزام میكند.
بنيانگذار اين رويكرد امين خولی، نويسنده و محقق صاحب نام مصری )متوفی ۱۳۴۵ ش)، است كه مهمترين آرای خود را در اين زمينه در كتاب مناهجالتجديد فی النحو والبلاغه و التفسير و الادب (۱۹۵۱) و مقالهای با عنوان «التفسير» در دائره المعارفالاسلاميه (دائره المعارف الاسلاميه، ج ۹، ص ۴۱۱ـ ۴۳۸) آورده است. تفسير ادبی مورد نظر خولی شامل دو مرحله است: در مرحله نخست، آيات قرآن برحسب موضوع كنار هم نهاده میشوند تا مقاصد قرآن روشنتر گردد و در مرحله دوم، نخست سرشت تاريخی آيات و واژهها و سپس عوامل بيرونيِ ناظر به متن (محل نزول وحی و زندگی و فرهنگ مخاطبان اوليه قرآن) بررسی میشود (خولی، ص ۲۳۵) و سرانجام متن قرآن از حيث واژگان و عوامل مختلف تحول معنايی آنها و تركيبات و جملات بررسی میگردد و در مورد سبك و اسلوب آيات تحقيق میشود. ) خولی، ص ۲۳۷ـ۲۳۹) شاگرد و همسر امين خولی، عايشه عبدالرحمان بنتالشاطی (متوفی ۱۳۷۷ ش)، بر همين سبك و سياق آثاری پديد آورد كه مهمترين آنها التفسير البيانی للقرآن الكريم (اعجاز بيانی قرآن) است كه در آن شيوه تفسير ادبی دنبال شده است.
محمداحمد خَلَفاللّه (۱۳۷۷ ش/ ۱۹۹۸)، شاگرد ديگر امين خولی، تحت تأثير رويكرد تفسيری وی كتاب الفنّ القَصصی فی القرآنالكريم را نوشت كه در واقع رساله دكتری وی بود. وی با تطبيق دادن روش تفسيری خولی بر قصهپردازی قرآن كوشيد تفسيری عقلپسند از آنها عرضه كند. از ديدگاه خلفاللّه داستانهای قرآن حكاياتی اخلاقیاند كه به زبان تمثيل بيان شدهاند و ازينرو، گزارش تاريخی نيستند؛ (محمداحمد خلفاللّه، ص ۲۲) بنابراين، برای رها شدن از مشكل اسرائيليات و تأويلهايی كه برای توجيه آنها ذكر شده و نيز برای رسيدن به هدف حقيقی اينگونه قصص بايد آنها را از قلمرو تاريخ خارج ساخت. (محمداحمد خلفاللّه، ص ۷۳) شكری محمد عياد۱۳۰۰) ش ـ ۱۹۲۱ (، شاگرد ديگر خولی، نيز با نوشتن كتاب يومالدين و الحساب (عنوان ديگر آن: مِن وصفالقرآن ليومالدين و يومالحساب) تلاش كرد شيوه استاد خود را بر آيات متعلق به قيامت تطبيق دهد.
واپسين رويكرد تفسيری در روزگار جديد رويكرد تأويلی نام دارد كه در دو دهه آغاز قرن پانزدهم هجری قمری، در نقاط گوناگون جهان اسلام تكوين و رشد يافته است. اين رويكرد از يك سو در تلاشهای خولی و شاگردانش و نيز تلاشهای تأويلی قرون گذشته ريشه دارد و از سوی ديگر دستاوردهای انديشه غربی را مغتنم می شمرد. (نيفر، ص(۹۱ بر همين اساس، تأويل در اين رويكرد با تأويل در ميراث اسلامی تفاوت عمده دارد. تأويل در اين رويكرد نوعی همكنشی ميان متن و خواننده متن است (نيفر، ص ۹۲) در واقع، در اين رويكرد قرآن به مثابه پديدهای فرهنگی در معرض تأويلی قرار میگيرد كه ريشه در دانشهای جديد دارد. ) نيفر، ص ۹۲) از مهمترين صاحبان اين رويكرد اين اشخاصاند: محمداركون ۱۳۰۷) ش ـ ۱۹۲۸) صاحب كتابهايی چون قراءاتالقرآن و الفكر الاسلامی: قراءه علميه؛
نصر حامد ابوزيد (۱۳۲۲ ش ـ ۱۹۴۳) نويسنده كتابهايی چون الاتجاهالعقلی فی التفسير، مفهومالنصّ، اشكاليات القراءه و آليّاتالتأويل و النصّ، السلطه؛ و تا حدی فضل الرحمان (متوفی ۱۳۶۷ ش/ ۱۹۸۸) نويسنده آثاری در اين زمينه از جمله مضامين اصلی قرآن. (نيفر، ص ۹۱ـ (۱۰۴
همچنين بايد از دو تن ديگر از كسانی ياد كرد كه كوشيدهاند روش جديدی برای مواجهه با قرآن و تفسير آن پيشنهاد كنند؛ نخست حسن حنفی كه آرای اساسی خود را در اين زمينه در رساله دكتریاش با عنوان روشهای تفسير و نيز در بخشی از كتاب التراث والتجديد آورده است. وی با نقد روش پژوهش شرقشناسان (حسن حنفی، ۱۴۱۲، ص ۸۶) و نيز نقد شيوه پژوهش محققان مسلمان در مواجهه با ميراث اسلامی (حسن حنفی، ۱۴۱۲، ص ۹۶) بر ضرورت بازسازی اين روشها تأكيد كرده است. او روش جديدی را در تفسير پيشنهاد میكند كه میتوان از آن به روش اجتماعی در تفسير تعبير كرد. (حسن حنفی، ۱۴۱۹ ، ص ۱۷۴) در اين روش تفسيری، بخشهايی از قرآن قرائت و تفسير میشود كه پاسخگوی نيازهای آدمی باشد. (حسن حنفی، ۱۴۱۹ ، ص ۱۷۵) دوم محمد شُحرور، مهندس سوری، كه با عرضه كتابی با عنوان الكتاب و القرآن: قراءه معاصره (بيروت ۲۰۰۰) كوشيده است طرح تازهای برای قرائت و تفسير قرآن ارائه كند.
در مجموع میتوان تلاشهای تفسيری مسلمين را در دوره معاصر در هر دو دسته ياد شده واجد سه ويژگی دانست: الف) گسترش يافتن دامنه شمول آثار تفسيری معاصر بر مخاطبانِ بيشتر، به سبب توسعه نهادهای مدنی جديد و تعليم و تربيت؛
ب) تعميم و انتقال تفسيرنويسی از مراكز اسلامی قديم به بعضی ديگر از نقاط جهان اسلام (مناطقی چون هند و پاكستان و مغرب و آسيای جنوب شرقی)؛
ج) التفات به مسائلی كه پيش از اين كمتر مورد توجه مفسران بود، نظير مسائل اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی مبتلابهِ جامعه .((دايره المعارف جهان اسلام آكسفورد، ج ۴، ص ۱۷۴؛ فهرست موضوعی تفسير الميزان با عنوان دليل الميزان؛ فهرست موضوعی تفسير نمونه؛ تفسير راهنما(
منابع:
(۱) حسن حنفی، التراث و التجديد موقفنا من التراث القديم، بيروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۲) حسن حنفی، «التفسير و مصالح الامه: التفسير الاجتماعی»، قضايا اسلاميه معاصره، ش۴ (۱۴۱۹/۱۹۹۸)؛
(۳) بهاءالدين خرمشاهی، تفسير و تفاسير جديد، تهران ۱۳۶۴ ش؛
(۴) امين خولی، الاعمال الكامله، ج۱۰: مناهج تجديد فی النحو و البلاغه و التفسير و الادب، (قاهره(۱۹۹۵؛
(۵) دائره المعارف الاسلاميه، قاهره: دارالشعب، ( ۱۹۶۹ )، ذيل «التفسير. تكمله» (از امين خولی)؛
(۶) محمدحسين ذهبی، التفسير و المفسرون، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۷) محمد رشيدرضا، تفسيرالقرآن الحكيم المشتهر باسم تفسيرالمنار، )تقريرات درس) شيخمحمد عبده، مصر، ج ۱، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج ۲، ۱۳۷۶؛
(۸) فهد بن عبدالرحمان رومی، اتجاهات التفسير فی القرن الرابع عشر، رياض ۱۴۰۷/۱۹۸۶؛
(۹) شكری محمد عياد، يومالدين و الحساب، (بی جا(۱۹۸۰؛
(۱۰) محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج ۱، تهران ۱۳۴۵ ش؛
(۱۱) عبدالغفار عبدالرحيم، الامام محمد عبده و منهجه فی التفسير، )قاهره(۱۴۰۰/۱۹۸۰ ؛
(۱۲) عبدالمنعم نمر، علم التفسير: كيف نشأ و تطور حتی انتهی الی عصرناالحاضر، قاهره ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۱۳) محمد عبده، الاعمال الكامله للامام محمد عبده، چاپ محمد عماره، ج۵ : فی تفسيرالقرآن، بيروت ۱۹۷۳؛
(۱۴) محمد عبده، رساله التوحيد، بيروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶؛
(۱۵) احمد علی بابائی و رضا محمدی، فهرست موضوعی تفسير نمونه، قم ۱۳۷۶ ش؛
(۱۶) حميد عنايت، شش گفتار در باره دين و جامعه: «تجدد فكر دينی نزد اهل سنت»، تهران ۱۳۵۲ ش؛
(۱۷) سيد قطب، فی ظلال القرآن، بيروت ۱۳۸۶/ ۱۹۷۶؛
(۱۸) الياس كلانتری، دليل الميزان فی تفسير القران، تهران ۱۳۶۲ ش؛
(۱۹) عبدالمجيد عبدالسلام محتسب، اتجاهات التفسير فی العصر الرّاهن، عمان ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۲۰) محمداحمد خلفاللّه، الفن القصصی فی القرآن الكريم، يليه عرض و تحليل بقلم خليل عبدالكريم، بيروت ۱۹۹۹؛
(۲۱) محمدپاشا مخزومی، خاطرات جمالالدين الافغانی الحسينی، بيروت ۱۹۳۱؛
(۲۲) احميده نيفر، الانسان و القرآن وجهاً لوجه، دارالبيضاء ۱۹۹۷؛
(۲۳) اكبر هاشمی رفسنجانی، تفسير راهنما: روشی نو در ارائه مفاهيم و موضوعات قرآن، قم ۱۳۷۱ ش.