• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گنبد و بارگاه حضرت رضا علیه السلام(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



درباره سابقه تاريخي حرم مطهر، مورخان و نويسندگان اقوال بسيار نقل کرده‌اند، برخي از تاريخ‌نويسان بر اين عقيده‌اند که بقعه مبارکه حضرت رضا عليه‌السلام پس از وقايع و حوادث مهم خراسان که در طول قرن‌ها به وجود آمد، در معرض تحولاتي قرار گرفت و به واسطه تاخت و تاز اقوام مختلف و لشکرکشي‌ها به سرزمين خراسان، مانند تهاجم‌هاي سبکتکين و غزهاي ترکمان و مغول‌ها بارها به ‌کلي ويران و سپس بازسازي گرديد. (۱)
نويسندگان ديگر بر اين نظرند که خرابي‌هاي وارده از تهاجم‌ها به گونه‌اي نبوده است که بناي بقعه را به‌ کلي ويران کند، بلکه برخي حملات، خرابي‌هايي در قسمت فوقاني ايجاد کرده‌اند و به قسمت تحتاني ديوارها آسيبي نرسيده است، پايه‌هاي بقعه همان بناي اوليه است که ابتدا شالوده اصلي آن را با گل چينه ساخته‌اند و به دفعات قسمت‌هايي از ديوارهاي آن مرمت‌ شده و تزيين يافته است.
قراين و شواهد نشان مي‌ دهد که نظر اخير بيشتر مقرون به صحت است و نظريه تخريب کامل بقعه منوره دور از واقعيت است، چه اولا در ادوار مختلف گروهي از مورخان و جغرافيدانان و جهانگردان، شخصا مرقد مبارک امام ‌عليه ‌السلام را از نزديک ديده و توصيف کرده‌اند. (۲)
ثانيا، آثار و سبک‌هاي گوناگون و فنون معماري و کاشي‌کاري قرون مختلف مانند آثار معماري غزنويان و سلاجقه و عهد تيموريان در حرم موجود است و در آخر عبارات مکتوب بر کاشي‌هاي نفيس و ممتاز بعضا نام باني و تاريخ‌هاي ۵۱۲، ۶۱۲ و ۷۶۱ هجري نوشته شده است.
ثالثا، اگر بقعه منوره بکلي ويران شده بود، با توجه به اين که اثري از گور هارون برجاي نمي‌ ماند، بانيان و ارادتمندان به امام ‌عليه‌السلام که پس از آن، اقدام به احداث مجدد بنا نمودند، مي‌توانستند از نظر معماري در ساختن مجدد ديوارها به گونه‌اي عمل کنند که قبر مطهر امام‌ عليه‌السلام در وسط بناي جديد واقع شود. در صورتي که وضع فعلي بقعه منوره چنين نيست و همان گونه است که مامون براي قبر پدرش در سال‌۱۹۳ ه. ق در نظر گرفت و ده سال بعد که حضرت به شهادت رسيد پيکر مقدس او را در داخل بقعه در قسمت ‌بالاسر هارون به خاک سپردند، در نتيجه خاکسپاري پيکر مطهر حضرت، تنگنايي در محل بقعه و بالاي سر مبارک به وجود آمد که تا اين اواخر باقي بود و در توسعه اخير نسبتا وسعت‌ يافت. بنابراين، سوابق و ادله قاطع و قراين موجود در بنا نشان مي‌دهد که حرم و بقعه مبارکه از قديم‌ترين بناهاي مشهدالرضا است ولي البته گنبد مطهر در طول زمان بر اثر حوادث طبيعي و تهاجم‌هاي وحشيانه ويراني‌هاي مکرر ديده است. (۳)

عصر غزنويان
به دنبال ترميم و تزيين اساسي بقعه در عهد ديلميان، به دستور سبکتکين (۳۸۷ـ۳۶۶) پادشاه غزنوي در قرن چهارم سقف و قسمتي از ديوار بقعه ويران شد و مردمان از زيارت حضرت منع شدند. اما شيعيان مخفيانه به زيارت قبر امام ‌عليه‌السلام ادامه دادند، در حالي که تا مدتها همچنان بقعه نيمه ويران باقي بود. تا اين که سلطنت ‌به سلطان محمود غزنوي رسيد. مي‌گويند او شبي پيامبر اکرم‌ صلي الله عليه وآله و يا به روايتي حضرت علي ‌بن ابي‌طالب ‌عليه‌السلام را در خواب ديد که او را مخاطب قرار داده و اشاره به آن گنبد ويران مي‌کند و مي‌فرمايد تا کي چنين خواهد بود؟ گفته‌اند سلطان محمود صبح روز بعد معماري را به حضور طلبيد و به طوس فرستاد. بنا به نوشته تاريخ بيهقي در سال ۴۰۰ ه. ق ابوبکر شهمرد بناي بقعه را بار ديگر بر روي بازمانده ديوارهاي گلين با آجر مي‌سازد و مناره‌اي هم بر آن اضافه مي‌کند که اين بنا هسته اصلي حرم مطهر را تشکيل مي‌دهد. (۴)

عصر سلجوقيان
در اين دوره اولين سنگ مزار امام ‌عليه‌السلام که متعلق به سال‌۵۱۶ ه. ق است‌ به ابعاد ۶•۳۰•۴۰ سانتي‌متر بر روي قبر مطهر نصب شد که کتيبه آن چنين است:
«امر بعمارة المشهد الرضوي علي بن موسي عليه‌ السلام. العبد المذنب الفقير الي رحمته ابوالقاسم احمدبن علي بن احمد العلوي الحسيني تقبل الله منه» اين قطعه سنگ امروز در ميان ديگر آثار تاريخي در موزه آستان قدس رضوي موجود است.
مهمترين واقعه اين دوره حمله غزهاي ترکمان به حرم مطهر رضوي بود. در سال ۵۴۸ ه. ق ترکان غز به مشهد و ناحيه طوس حمله کردند و همه شهر را به آتش کشيدند و بسياري از مردم از جمله علما و بزرگان را کشتند. در اين جريان به بناي حرم لطمه وارد شد که چند سال بعد شرف‌ الدين ابوطاهر بن سعد بن علي قمي حاکم مرو در عهد سلطان سنجر (۵۵۷ـ۵۱۱ ه. ق) به مرمت آن همت گماشت.

مغولان و حرم مطهر
ابن ابي‌الحديد در شرح نهج‌البلاغه مي‌نويسد که مغولان در سال ۶۱۸ ه. ق ابتدا به طوس حمله آوردند، شهر را غارت کردند و مردم را به قتل رسانيدند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. اگر چه بعضي منابع از خرابي بارگاه مقدس رضوي به دست مغولان سخن گفته‌اند ولي باز مؤلف تاريخ آستان قدس رضوي از قول ابن ابي‌الحديد مي‌نويسد با وجودي که مردم مشهد را به قتل رسانيدند، بارگاه رضوي را حداقل تخريب نکردند و احتمالا به غارت اموال و اثاثيه آن اکتفا کردند. نيز عطاملک جويني مؤلف جهانگشا از خرابي حرم مطهر به دست مغولان ذکري به ميان نياورده است. منظومه فضل بن روزبهان خنجي در مهمان‌نامه بخارا که حمله مغولان را به طوس و مشهد نگاشته است، دلالت مي‌کند که حرم مطهر را خراب نکرده‌اند، زيرا نوشته‌هاي سال ۶۱۲ که قبل از حمله مغولان بوده هنوز پابرجاست. (۵)
در دوره ايلخانان فرسودگي‌ها و احيانا خرابي‌ها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوي جبران گرديد.

دوره تيموريان
در قرن نهم هجري (سال ۸۲۱ ه. ق) به دنبال کوشش‌هاي شاهرخ تيموري در آباداني مشهد، به همت همسر وي گوهرشادآغا نخستين مسجد جامع شهر با نام وي در سمت قبله حرم که صحن جنوبي آستانه مبارکه را تشکيل مي‌دهد به اتمام رسيد. در دوران تيموري، صحن تيموري (عتيق) و اساس ايوان طلا توسط امير عليشير نوايي وزير سلطان‌ حسين بايقرا به وجود آمد که بعدها در دوره شاه عباس اول صفوي توسعه يافت و ايوان مزبور توسط نادرشاه مطلا گرديد. (۶)

دوره صفويه
در دوره صفويه بر عظمت و شکوه حرم مطهر افزوده شد و مناره نزديک گنبد که در عهد غزنويان به دستور ابن‌معتز حاکم نيشابور برپا گرديده بود به امر شاه طهماسب مرمت و طلاکاري شد و در سال ۹۳۲ ه. ق خشت‌هاي نفيس کاشي روي گنبد به خشت‌هاي طلا تبديل شد.
در سال‌۹۹۷ ه. ق يعني دومين سال سلطنت ‌شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله ‌خان ازبک قرار گرفت، چون از جانب مردم به سوي او تيري شليک شد غضبناک گرديد و دستور به قتل عام مردم مشهد داد به طوري که در روضه منوره حضرت رضا خون جاري گرديد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکريانش به مشهد حمله کرد، مردم و به خصوص سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوي که در مشهد بودند به آستانه مبارکه پناهنده شدند. در حالي که اينان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن‌ خان و دين محمد سلطان به اتفاق عده‌اي از جنجگويان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام نمودند. چنان خشمگين بودند که شعله خشم و غضب‌شان جز به ريختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمي‌شد. آنان زايران را از داخل حرم بيرون مي‌کشيدند و با کمال قساوت به شهادت مي‌رسانيدند. چنان که مير محمد حسين مشهور به «ميربالاي سر» را که از سادات متقي مشهد بود و پيوسته در بالاي سر مبارک به تلاوت قرآن مجيد مشغول بود، دو نفر از ازبکان در کنار ضريح با شمشير پاره پاره کردند. در اين موقع زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتل عام وحشيانه اقوام و خويشان خود بودند.
سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قنديل‌هاي مرصع طلا و نقره و شمعدان‌ها و نيز ميل طلاي بالاي گنبد و بسياري از ظرف‌ها و فرش‌ها و کتاب‌هاي کتابخانه آستانه مبارکه را به غارت بردند و زنان و کودکان را که اسير شده بودند به ماوراءالنهر فرستادند. عبدالمؤمن ‌خان سرانجام به سخت‌ترين وجهي به دست اتباع خود به قتل رسيد. (۷)
در پي اين خرابي در سال ۱۰۱۰ ه. ق که شاه ‌عباس پياده به زيارت آمد مجددا دستور ترميم گنبد را داد و آن را طلاکاري کرد. به دنبال اين اقدامات تحولات ديگري در قلمرو حرم مطهر صورت گرفته از جمله توسعه صحن عتيق، احداث ايوان شمالي و اطاق‌ها، غرفه‌ها، سردرها، و ايوان‌هاي شرقي و غربي آن ايجاد رواق توحيدخانه و نيز گنبد الله‌وردي‌خان. شاه عباس با توجه خاص به آستانه حضرت رضاعليه‌السلام، دستور داد تا هر کس به زيارت آن حضرت توفيق يابد مي‌تواند عنوان «مشهدي» را مانند حاجي و کربلايي بر نام خود بيفزايد و اين لقب از آن زمان رواج يافت. (۸)

افشاريه
در اين دوره به ويژه در زمان نادرشاه افشار ايوان طلاي صحن عتيق (انقلاب) و مناره بالاي آن و بناي مناره ايوان شمالي طلاکاري و تذهيب شد و سقاخانه اسماعيل طلايي صحن عتيق احداث گرديد. اما چندي بعد به وسيله نوادگانش به اين ساحت مقدس اهانت‌هايي شد که اينک ذکر مي‌شود.
در سال‌۱۱۸۳ ه. ق شاهرخ فرزند رضا قلي ميرزا فرزند نادرشاه افشار در خراسان حکومت مي‌کرد. احمد شاه دراني به مشهد حمله کرد و نصرالله ميرزا پسر شاهرخ که وليعهد بود با او مقابله‌اي مردانه کرد و وي را شکست داد و او را وادار به صلح نمود. اين امر موجب غرور وي شد که خيال جهانگيري را در سر پرورانيد.
در سال ۱۱۹۰ ه. ق که خزانه پدرش خالي شده و براي پرداخت‌ حقوق سپاهيانش درمانده شده بود به تحريک برخي از فرومايگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوي را از قنديل‌ها و درها جدا کرد، مقداري را به فروش رسانيد و مقداري از طلاها و نقره‌ها را سکه زد و صرف پرداخت‌ حقوق و تهيه سپاه نمود.
نادرميرزا برادر نصرالله ميرزا نيز که پس از خلع وي توسط پدرش رضاقلي ميرزا، وليعهد شده بود دست تعدي و تجاوز به اموال موقوفه و غيرموقوفه گشود و حتي خشت‌هاي طلاي روي گنبد مطهر را کند و به نام خود سکه زد و جواهرات حرم را به فروش رسانيد. حتي سرطوق مکلل را که بالاي گنبد نصب بود کند و نيز قالي زربافت را که هفت‌هزار تومان ارزش داشت‌ سوزانيد.
نصايح مرحوم آيةالله ميرزا مهدي مجتهد توليت وقت آستان قدس نيز مانع اعمال ناشايست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض کردند و سکه‌هاي ضرب شده را که در بازار بود جمع‌آوري مي‌نمودند و به ميرزا مهدي مجتهد جد سادات شهيدي مشهد برمي‌گرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر ميرزا نيز که اين شورش را از ناحيه ميرزا مهدي مي‌دانست وي را در سال ۱۲۱۸ ه. ش به شهادت رسانيد و مرحوم ميرزا مهدي مجتهد به «شهيد رابع» معروف شد. (۹)

عصر قاجاريه
تعميرها و تغييرهايي که در طول دوران حکومت قاجار در آستانه مقدسه به انجام رسيد عبارتند از: بناي صحن آزادي (نو) در سمت مشرق حرم به امر فتحعلي‌شاه و به مباشرت فرزندش علينقي ميرزا و معماري حاج آقاجان صاحب بازارچه معروف در مشهد، ساخته شد. بناي دارالسعاده توسط الله‌يارخان آصف‌ الدوله به سال ۱۲۵۱ ه. ق احداث شد و ترکيب رواق دارالضيافه در سال ۱۳۲۰ ه. ق انجام يافت. متاسفانه حرم مطهر در اين دوره دوبار مورد بي‌حرمتي و اهانت متجاوزان قرار گرفت:

۱ ـ غارت سالار ـ محمد حسن خان سالار فرزند الله‌يارخان آصف ‌الدوله در سال‌۱۲۶۳ ه. ق يعني يک سال قبل از پايان پادشاهي محمدشاه قاجار از آشوب هرات و هرج و مرج دربار استفاده کرد و در خراسان علم مخالفت‌ برافراشت و در اندک زماني قلعه کلات را متصرف شد. او نزديک به دو سال در خراسان به استقلال حکومت کرد. در سال بعد به فرمان وي تمامي قنديل‌ها، چراغ‌ها و اثاثيه زرين حرم حضرت رضا عليه‌السلام را ذوب کردند و به نام وي سکه زدند. همچنين او طلا و جواهرات در مرصع و جواهرنشاني که فتحعلي‌شاه قاجار در سال‌۱۲۳۳ ه. ق به شکرانه استيلا بر خراسان تقديم آستان قدس نموده بود غارت کرد. اما پس از رفع فتنه در سال ۱۲۶۸ ه. ق حسام‌ السلطنه عموي ناصرالدين شاه مجددا سطح در مزبور را از طلاي ضخيم پوشانيد و آن را با دانه‌هاي ياقوت و زمرد و لعل زينت‌ بخشيد و در جاي اوليه‌اش نصب نمود.
در پي اين غارتگري‌ها و بي‌حرمتي‌ها نسبت‌ به بارگاه مقدس، سالار در سال‌۱۲۶۶ ه. ق به دست‌ حسام ‌السلطنه مغلوب گرديد و به حرم مطهر پناهنده شد. در اين موقع ميرزا عسکري امام جمعه مشهد از خاندان ميرزا مهدي شهيد و علما و متوليان بارگاه مقدس رضوي به نزد سالار آمدند، و ضمن ملامت او به خاطر جسارت هايش به آستانه مقدسه او را از روضه منور طرد کردند. در نتيجه وي تنها ماند و به دستور حسام‌ السلطنه او را از بست‌ خارج کردند و سپس با برادرش محمد علي‌خان و پسرش اصلان‌خان به سزاي اعمال شنيع‌شان به هلاکت رسانيدند. (۱۰)

۲ ـ توپ بستن حرم: در محرم سال ۱۳۳۰ ه. ق هنگام توليت مرتضي قلي‌خان ناييني مردي به نام يوسف هراتي در شهر مشهد آهنگ مخالفت ‌با مشروطه ساز کرد و به تحريک بيگانگان جمعي از اراذل و اوباش را به دور خويش جمع کرد و آرامش شهر را بر هم زد.
در خطه خراسان مخصوصا مشهد عده‌اي سالدات (سرباز) روس با تجهيز کامل مستقر شدند و مرکز خود را ارگ دولتي قرار دادند. طبيعي است ورود سربازان روس به منظور پشتيباني از کساني بود که با مشروطه‌خواهان و حکومت مشروطه سر مخالفت داشتند. در همين هنگام دو نفر ديگر به نام‌هاي سيد محمد طالب الحق يزدي پسرعموي سيد ضياءالدين نخست ‌وزير کودتاي رضاخان و نايب علي ‌اکبر نيز با يوسف هراتي همداستان شدند و در گوشه و کنار شهر آشکارا بر ضد مشروطه‌ طلبان تبليغ مي‌کردند. کار به جايي رسيد که رهگذران نيز در کوچه و بازار از تعرض کسان اين اشخاص درامان نماندند. يوسف هراتي خود را سردار مي‌ناميد و هزرگي و بي‌ بند و باري را به حد اعلا رسانيد. طالب‌ الحق نيز همه‌ روزه به منبر مي‌رفت و نويد و هشدار مي‌داد که محمدعلي شاه به ايران آمده و در گرگان مي‌باشد و ما احمد شاه پسر او را قبول نداريم، سربازان روسي که هدفشان مداخله مستقيم در امور شهر بود و اساسا به همين نيت‌ به اشرار پر و بال داده بودند زد و خورد بين سربازان دولتي و اشرار را دستاويز قرار دادند و به نام حفظ اتباع روسيه در مقابل تجارتخانه يکي از اهالي بادکوبه که تبعه روس بود يک عده سالدات روس مستقر کردند. کسبه و اصناف که چنين ديدند بازارها را بستند و دست از کار کشيدند. روز شبنه دهم ربيع‌الثاني ۱۳۳۰ ه. ق مطابق با دهم فروردين ۱۲۹۰ ه. ش اعلاميه‌اي از طرف کنسولگري روس صادر شد، که اگر اشرار و متجاسرين تا دو ساعت‌ به غروب مانده از صحن و حرم خارج نشوند و کسبه بازار به سر کارهاي خود برنگردند ناگزير به کمک قواي مسلح و گلوله‌هاي توپ مردم را متفرق خواهند ساخت.
چيزي نگذشت که سربازان مسلح جلو مسجد جامع و کاروانسراي بانک صف آرايي کردند و از آن طرف هم اشرار و آشوب‌ طلبان روي پشت‌بام مسجد و بالاي گلدسته‌ها با تفنگ جمع شدند و خود طالب‌ الحق که سردسته آنها بود مقابل حرم مطهر مستقر گرديد. سربازان روس و توپچي‌هاي آنان نيز از چند نقطه آماده شليک شدند. ضرب‌الاجل به پايان رسيد و به يکباره از چند جانب صداي غرش توپ‌ ها بلند شد و گلوله‌هاي آتشين به طرف گنبد مطهر و صحن امام هشتم‌عليه‌السلام پرتاب گرديد؛ هدف آنها به ظاهر امر متفرق کردن اوباش و در واقع انهدام قبه مبارک و نهب و غارت اموال نفيس حرم مطهر بود.
عده‌اي با مسلسل و توپ‌هاي سبک پيشروي کردند و حرم مطهر و ضريح حضرت را به گلوله بستند. صداي غرش توپ و شليک نظاميان روس در همه جاي شهر طنين ‌انداز شد و در منازل شهر غوغايي برپا گرديد. اصابت گلوله‌هاي توپ بر گنبد آسيب زياد وارد کرد، در ۱۸ محل گلوله‌هاي توپ که مانند کله قند بود، گنبد مطهر را سوراخ کرد و به داخل گنبد افتاد و خرابي ها به بار آورد. پس از دو ساعت بمباران نمودن، به هنگام غروب نظاميان سواره و پياده روس با حال تهاجم وارد صحن مقدس شدند، زوار و مردم به داخل حرم مطهر پناهنده شدند و درهاي حرم را بستند. عده ‌اي از نظاميان روس به پشت‌بام حرم رفته از پنجره‌ هاي گنبد و رواق ها به داخل حرم شليک مي‌کردند. عده‌اي از آنان وارد دارالسياده شده از شبکه‌ هاي پنجره نقره به داخل حرم شليک مي‌کردند و نيز دسته ديگر از شبکه‌ هاي پنجره فولاد صحن عتيق (انقلاب) حرم مطهر را تيرباران کردند. در صحن و حرم مطهر تعداد زيادي کشته و زخمي شدند. مرتضي قليخان متولي باشي آستان قدس رضوي بيرق سفيدي بر سر چوب بلند کرد و از قواي روس امان خواست. فرمانده روسي که چنين ديد دستور آتش بس صادر کرد. سپس متولي‌ باشي و خدام حرم و مردم نيز به جمع‌ آوري کشتگان و زخمي ها پرداختند. مدت چهار روز اين مکان مقدس در تصرف روس ها بود و مقدار زيادي اشياء نفيس و قيمتي به يغما رفت. يوسف‌ خان هراتي و طالب‌ الحق به دست‌ حاميان خود يعني سالداتهاي روس کشته شدند و به کيفر اعمال خود رسيدند. (۱۱)
به دنبال اين ويرانگري ها سلطان حسين ميرزا نيرالدوله به استانداري خراسان تعيين شد و در سال ۱۳۳۱ ه. ق به مرمت‌ خرابيها پرداخت هزينه تعمير گنبد مطهر به پول رايج آن زمان که قران نقره بود، سي هزار تومان برآورد شد که بيست هزار تومان آن را نيرالدوله و ده هزار تومان مرحوم حاج ميرزا محمدعلي قائم مقام التوليه رضوي پرداخت نمودند. اکنون جاي چند گلوله در ايوان طلاي صحن عتيق ديده مي‌شود. استاد ملک‌الشعراي بهار به مناسبت اين واقعه اشعاري تحت عنوان «توپ روس» سروده که در ديوان او آمده است. (۱۲)

عصر پهلوي
در سال‌۱۳۰۷ ه. ش در شبکه پيرامون فلکه حرم مطهر تغييرات اساسي به عمل آمد و فلکه دور حرم به شعاع ۱۸۰ متر از نوک گنبد و به پهناي ۳۰ متر احداث گرديد که بعدا ساختمان‌ هاي موزه و کتابخانه و تالار تشريفات نيز به اين مجموعه اضافه شد، اما چندي نگذشت که به دستور رضاخان پهلوي در مجموعه بارگاه مقدس رضوي حادثه موهن و اسفناک «مسجد گوهرشاد» به وجود آمد.
علت اصلي وقوع حادثه مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ ه. ش آن بود که رضاخان تصميم حمله به فرهنگ و سنن ملي از طريق تغيير لباس را داشت و نيز کشف حجاب بانوان را هم زمزمه مي‌کرد. در اين موقع روحانيان مشهد زبان به اعتراض گشودند و مردم را به جمع شدن و تظاهرات تشويق مي‌کردند که خطباي معروف شهر مانند شيخ مهدي واعظ خراسان، شيخ عباسعلي محقق و شيخ محمدتقي بهلول در مسجد گوهرشاد و صحنهاي مطهر به منبر مي‌رفتد.
بخصوص شيخ بهلول قهرمان معرکه، که سخنراني هاي طولاني و پرحرارت انجام مي‌داد. صبح روز جمعه ۲۰ تيرماه ۱۳۱۴ برابر با دهم ربيع‌ الثاني ۱۳۵۴ ه. ق قزاقان مستقر در مشهد براي متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بي محابا در صحن جديد به روي مردم تيراندازي کردند که در نتيجه عده‌اي کشته و زخمي شدند پس از اين هجوم مردم اطراف مشهد با داس و چهارشاخ و بيل و... به سوي بارگاه مقدس رضوي سرازير شدند و در صحنها و مسجد گوهرشاد اجتماع نمودند. روحانيان به ويژه شيخ بهلول نيز به سخنراني هاي اعتراض ‌آميز خويش ادامه مي‌دادند. روز شنبه ۲۱ تيرماه که بارگاه رضوي بخصوص مسجد گوهرشاد همچنان در التهاب بود، پاکروان استاندار خراسان، سرهنگ نوايي رئيس شهرباني و سرلشکر مطبوعي فرمانده لشکر به بهانه حفاظت از بانکها دستور مي‌دهند نظاميان بارگاه رضوي و مسجد گوهرشاد را محاصره کنند. در اين موقع اسدي نايب ‌التوليه وقت آقايان مجتهدان را به بهانه اين که رضاشاه جواب تلگراف آنان را داده است ‌به کشيکخانه و دارالتوليه حرم رضوي دعوت کرد. پاسي از نيمه شب گذشته صداي غرش مسلسلهاي قزاقان بلند شد و دژخيمان رژيم پهلوي به روي مردم تيراندازي کردند. صداي «وامحمدا» و «واعليا» بلند شد، گفته‌اند در اين واقعه بين دو تا پنج ‌هزار تن به شهادت رسيدند و حدود ۱۵۰۰ نفر دستگير شدند. سپس کشته‌شدگان و حتي نيمه‌جان‌ها را شبانه با کاميون از محل خارج کردند و در گودال خشت مالها و باغ‌خوني دسته‌ جمعي دفن نمودند. سپس به شستشوي مسجد پرداختند. روز۲۳ تيرماه اثر چنداني از قتل و غارت باقي نماند. (۱۳)

تيراندازي دژخيمان شاه به حرم مطهر
در روز۲۹ آبان‌ماه‌۱۳۵۷ ه. ش مطابق نوزدهم ذيحجه ۱۳۹۸ ه. ق در جريان انقلاب اسلامي به زعامت امام راحل ‌قدس سره حادثه‌اي دلخراش در حرم مطهر رضوي پيش آمد. آن روزها همواره ماموران ساواک در بين مردم و زوار مراقب و گزارشگر اوضاع بودند. مردم اينان را شناسايي کردند و در محاصره خود قرار دادند. نتيجه اين محاصره به زد و خورد و دستگيري عوامل رژيم انجاميد، ولي يک نفر از آنان، مجهز به سلاح کمري فرار کرد و ماجرا را گزارش داد. ماموران مسلح به صحن وارد شدند تا دستگير شدگان را از دست مردم نجات دهند، مردم به مقابله با آنان پرداختند. چند نفر از مبارزان که مورد تعقيب ماموران قرار داشتند به داخل حرم فرار کردند، و ماموران ضمن تعقيب آنها به تيراندازي پرداختند که چند گلوله به توحيدخانه مبارکه اصابت کرد. سپس از طرف کفشداري گنبد اللهورديخان تيراندازي شروع شد، به طوري که چند نقطه از در و ديوارهاي حرم بر اثر اصابت گلوله آسيب ديد. در اثر پرتاب گاز اشک‌آور در داخل حرم عده‌اي از زوار متوحش و بي‌هوش شدند و حتي يک نفر از زوار از ناحيه پا مجروح گرديد.
با ازدحام زايران و فرياد اعتراض مردم، ماموران فرار کردند. اندکي بعد استاندار خراسان به وحشت افتاد و از طريق راديوي مشهد معذرت‌خواهي کرد. اين رويداد در ميان مردم مشهد بازتابي گسترده يافت.
روز ۵ آذرماه‌۱۳۵۷ ه. ش به مناسبت هفتمين روز حادثه از جانب علماي مشهد اعلام عزا و تعطيل عمومي شد و در مشهد و سراسر کشور راهپيمايي‌هاي بزرگ به راه افتاد، مردم در راهپيمايي خود شعار مي‌دادند:
روز همه شيعيان، شام غريبان شد قبر امام هشتم گلوله‌باران شد (۱۴)

عصر جمهوري اسلامي
اين عصر را مي‌توان «عصر طلايي آستان قدس رضوي» ناميد. زيرا فعاليت‌هاي چشمگيري که در اين دوره بيست‌ ساله انجام گرفته، چندين برابر ۱۲۰۰ ساله ادوار گذشته مي‌باشد.

انفجار بمب در حرم مطهر رضوي (عاشوراي رضوي)
در دهه اول محرم‌الحرام سال ۱۴۱۵ ه. ق (۱۳۷۳ ه. ش) تعطيلات سه روزه جمعه، تاسوعا و عاشورا فرصتي براي تجمع زايران حضرت رضاعليه‌السلام فراهم آورد. از سپيده دم روز دوشنبه (عاشورا) مصادف با ۳۰ خرداد عزاداران حسيني در حال نوحه‌خواني و سينه‌زني و زنجيرزني و نيز شعارهاي مذهبي جهت‌برپايي مراسم عزاداري و گراميداشت‌سالروز شهادت حضرت حسين بن علي‌عليه‌ السلام و ياران باوفايش به سوي حرم مطهر روان بودند.
دسته ‌هاي مختلف با حالت هاي گوناگون به نوبت مشرف مي‌ شدند و با ابراز همدردي با ساير عزاداران و زيارت حريم پاک رضوي بازمي‌ گشتند. اين مراسم و سيل عزاداران همچنان ادامه داشت و صحنهاي ششگانه و بستهاي چهارگانه و نيز حرم مطهر مملو از جمعيت‌بود.
در گرماگرم عزاداري و اوج جوش و خروش و غوغاي ظهر روز عاشورا، در ساعت ۱۴ و۲۶ دقيقه بعدازظهر ناگهان بمبي قوي که مخفيانه و از قبل در کنار ستون بالاسر مبارک نزديک ضريح مقدس جاسازي شده بود منفجر شد. بر اثر اين صداي مهيب شيشه‌هاي حرم فروريخت، چراغها خاموش شد، مردم، به شدت روي هم ريختند و صداي واالها، وامحمدا، واعليا، واحسينا در ميان غوغايي عجيب و بي‌سابقه بلند شد. در اثر اين انفجار هولناک و خونين، ۲۷ نفر از زايران امام هشتم‌عليه‌السلام به درجه رفيع شهادت رسيدند و حدود ۲۹۰ نفر مجروح شدند. اين ولوله و هياهو تا هنگام شستشوي حرم مطهر از خون شهدا و مجروحان و انتقال شهدا به سردخانه و مجروحان به بيمارستانها در تمام شهر ادامه يافت و مردم به عاملان اين عمل ننگين و ضدانساني لعنت مي‌فرستادند. بدين جهت از سوي دولت جمهوري اسلامي در خراسان سه روز، و در کشور يک روز عزاي عمومي اعلام شد. (۱۵)

(۱) فردوس التواريخ، ص‌۳۱_۳۶؛ دايرةالمعارف تشيع، ص‌۵۶_۵۷
(۲) احسن التقاسيم، ص۴۸۸؛ ابن حوقل، صورةالارض، ترجمه دکتر جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۴۵، ص‌۳۶۳
(۳) دايرةالمعارف تشيع، ج‌۱، ص‌۶۲ـ۵۴؛ فردوس التواريخ، ص‌۲۹ـ ۲۳
(۴) فردوس التواريخ، ص‌۳۰ـ۳۱؛ دايرةالمعارف تشيع، ج‌۱، ص۵۶
(۵) عطاردي، عزيزالله، تاريخ آستان قدس رضوي، تهران، انتشارات عطارد، ۱۳۷۱، ج‌۱، ص‌۱۰۳ـ۱۰۱؛ شرح نهج ‌البلاغه، ج‌۸، ص‌۲۳۵؛ جهانگشا، ج‌۱، ص‌۱۱۵ـ۱۱۴؛ دايرةالمعارف تشيع، ج‌۱، ص۵۷؛ تاريخ عالم آراي عباسي، ج‌۲، ص‌۸۵۴؛ دانشنامه ايران و اسلام، ج‌۱، ص‌۹۴ـ۸۹؛ مطلع الشمس، ج‌۳، ص‌۵۰_۵۲؛ مطلع الشمس، ج‌۳، ص۱۲۷
(۶) دايرةالمعارف تشيع، ج‌۱، ص ۵۷
(۷) اسکندربيگ ترکمان، (منشي)، عالم آراي عباسي، تصحيح شاهرودي، تهران، نشر طلوع، ۱۳۶۴، ج‌۲، ص‌۳۰۷؛ فردوس التواريخ، ص‌۳۳_۳۴؛ فردوس التواريخ، ص۳۹؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مطلع الشمس، چاپ سنگي، تهران‌۱۳۰۳، ص‌۵۸۶
(۸) دايرةالمعارف تشيع، ج‌۱، ص۵۸.
(۹) مطلع الشمس، ص‌۶۳۴ـ۶۳۲؛ قدسي، محمدحسين، نادرنامه، تهرن، انجمن آثار ملي، ۱۳۳۹، ص‌۴۳۴ـ۴۳۱؛ رياض السياحه، ص‌۲۸۳؛ يادواره دويستمين سالگرد ميرزا مهدي مجتهد، ص‌۳۰ـ۲۹.
(۱۰) طاهري، ابوالقاسم، جغرافياي تاريخي از نظر جهانگردان، تهران، ۱۳۴۸، ص‌۷۳؛ شيباني، ميرزا ابراهيم، منتخب التواريخ، تهران، انتشارات علمي، ۱۳۶۶، ص‌۹۹ـ۹۸.
(۱۱) احتشام کاوياني، محمد، شمس الشموس يا انيس النفوس، بي‌نا، ۱۳۵۰، ص‌۸۸ـ۸۷؛ روزنامه خراسان، ۱۸ جمادي‌الثاني ۱۳۹۴ ه. ق.
(۱۲) عالم زاده، بزرگ، راهنماي حريم رضوي، ص ۴۵ـ۲۴؛ ديوان بهار، ج‌۱، ص‌۲۳۹ـ۲۲۹
(۱۳) واحد، سينا، قيام گوهرشاد، تهران، وزارت ارشاد اسلامي، ۱۳۶۱، ص‌۵۰ـ۴۸؛ مجله سروش(۳۰ مرداد ۱۳۶۱)، ش‌۱۵۸، ص‌۴۶ـ۴۱؛ مجله جهاد، ص‌۲، ش‌۳۷، ص۴.
(۱۴) شاکري، رمضانعلي، انقلاب اسلامي مردم مشهد، مشهد، چاپ دوم، ۱۳۶۲، ص‌۱۰۲ ـ۱۰۰.
(۱۵) روزنامه‌ هاي خراسان و قدس روزهاي ۳۱ تا ششم تيرماه‌۱۳۷۳ ش و اعلاميه آستان قدس رضوي.



جعبه ابزار