ابوالفرج اصفهانی به گفتگوی پدر بجلی با پیامبر اشاره کرده که طی آن وی از رسول خدا دعای خیر طلب کرده و ایشان خواستِ او را پذیرفته است.
هرچند این نویسنده شیعی متذکر شده است که به سبب شرکت بجلی در جنگ صفّین در جبهه مخالف حضرت علی صلواتاللهعلیه و اعمال زشت نوه او، خالد بن عبداللّه، در صحت صدورِ این روایتتشکیک کرده است.
[۸]ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۴ـ۵، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
به استناد گفتگویی میان بجلی و پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم که در آن وی حدیث «اَحِبَّ لِلنّاسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ» را از ایشان شنیده و نقل کرده است، نویسندگان کتب رجال او را از صحابه شمردهاند و این حدیث را خالد بن عبدالله قسری از پدر خود، عبداللّه بن یزید و او نیز از بجلی شنیده و نقل کرده است.
[۹]ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
[۱۰]ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۵۱، ابن ابی حاتم، کتاب الجرح والتعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳.
[۱۱]ابن ابی حاتم، ج۲، ص۱۸۵، ابن ابی حاتم، کتاب المراسیل، چاپ احمد عصام کاتب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۲]بخاری جُعفی، ج۸، ص۳۱۷، محمد بن اسماعیل بخاری جُعفی، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۱۳]ابن عبد البرّ، ج۴، ص۱۵۷۰، ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
[۱۴]علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۵ـ۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
ابن معین به سبب آنکه افراد خاندان بجلی ملاقات او را با پیامبر انکار کرده و هیچیک جز خالد بن عبداللّه به این نکته اشاره نکردهاند، در صحابی بودن وی دودل است.
[۱۵]ابن عبد البرّ، ج۴، ص۱۵۷۰، ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
[۱۶]ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
جز ابن عساکر
[۱۷]ابن عساکر، ج۷، ص۳۶۹، ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، لابن منظور، ج۷، چاپ احمد راتب حمّوس و محمد نساجی عمر، دمشق۱۴۰۵/۱۹۸۵.
که یک حدیث دیگر نیز از او نقل کرده است، همه منابع تنها همین حدیث را به او نسبت دادهاند.
در وقایع قتل عثمان (۳۵)، در پاسخ به استمداد عثمان از معاویه، به دستور معاویه به فرماندهی سپاهی چهارهزار نفری از مردم شام برای نجات عثمان رهسپار مدینه شد اما پیش از رسیدن، در وادی القری '، خبر قتل خلیفه سوم را شنید و بی آنکه اقدامی کند، به شام بازگشت.
[۱۹]ابن ابی الحدید، ج۳، ص۹۲، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
[۲۰]محمد بن جریر طبری، سلسله اول، ص۲۹۸۵، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
[۲۱]ابن کثیر، ج۷، ص۱۸، ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، قاهره۱۳۵۱/۱۹۳۲.
[۲۲]ابن اثیر، ج۳، ص۱۷۰، ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
[۲۳]نصر بن مزاحم، ص۷۸، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
برخی درنگ و کندی او را، در رسیدن به مدینه و یاری رساندن به عثمان، به اشاره معاویه و تعمّدی دانسته
[۲۴]احمد بن اسحاق یعقوبی، ج۲، ص۱۸۶، احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، چاپ افست قم.
و در برخوردهایی که پیش از نبردصفیّن میان هواداران علی علیهالسّلام و معاویه پیش آمد، این نکته را متذکر شدهاند.
[۲۵]نصر بن مزاحم، ص۳۶۸، به نقل از مکتوب ابوایوب خالد بن یزید انصاری خطاب به معاویه، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
به استناد منابع موجود، مهمترین نقش سیاسی بجلی شرکت فعّال در زمینه چینیهای معاویه در جنگ صفّین، و تضعیف قدرت حضرت علی علیهالسّلام، و نیز نقش نظامی وی در پیکار صفّین بوده است.
چنانکه معاویه او را به توصیهعمرو عاص، همراه جمعی از مردان معتمد و صاحب نفوذ قحطانی یمن، نزد شُرَحْبیل بن سمط کندی فرستاد تا او را با مقاصد خود همراه سازد؛
[۲۶]نصر بن مزاحم، ص۴۴، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
و در صفّین نیز فرماندهی گروه پیاده نظامِ سپاه اعزامی از دمشق را برعهده داشت.
[۲۷]ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۱۵، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
در درگیریهای سپاه معاویه با طلایه داران سپاه حضرت علی علیه السّلام بر سر آب فرات شرکت داشت و از آنجا که سرسختانه مدعی هواداری عثمان بود، تا آنجا پیش رفت که در برابر دستور معاویه مبنی بر آزاد گذاشتن سپاه حضرت علی علیهالسّلام در استفاده از آب فرات به توصیه عمروعاص مقاومت کرد تا به گفته خود انتقامِ تشنه جان سپردنِ عثمان را از ایشان بگیرد.
[۲۸]نصر بن مزاحم، ص۱۷۰، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
[۲۹]ابن ابی الحدید، ج۳، ص۳۲۵، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
با این حال، ابرهة بن صباح حبشی نقل کرده است که او در خطبهای برای شامیان، شرکت خود و یارانش را در جنگ صفین ناخواسته و به انگیزهدفاع از خود و خانهاش ذکر کرده است.
[۳۲]نصر بن مزاحم، ص۲۴۱ـ۲۴۲، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
[۳۳]علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
پس از پایان پیکار صفین و پیروزی عمروعاص در ماجرای حکمیّت نیز، بجلی در خطبهای دیگر، خطاب به هواداران حضرت علی علیهالسّلام، آنان را به پذیرش نتیجه حکمیت و صبر بر کشتگان خود دعوت کرده است.
[۳۴]نصر بن مزاحم، ص۵۴۸، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
)
بدین ترتیب همّ خود را مصروف تثبیت موفقیت به دست آمده و پیروزی معاویه کرد.
در ۳۸، یک سال پس از پیکار صفّین، بجلی به فرماندهی گروهی از سپاهیان دمشق همراه با عمروعاص به مصر رفت و با او در نبرد مهم مسناة شرکت جست، که به هزیمت و سپس کشته شدن محمد بن ابی بکر (والی مصر از جانب حضرت علی علیهالسّلام) انجامید.
[۳۵]احمد بن اسحاق یعقوبی، ج۲، ص۱۹۴، احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، چاپ افست قم.
[۳۶]محمد بن یوسف کندی، ص۲۹، محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت۱۹۰۸.
ظاهراً پس از مرگ عمروعاص (۴۳) نفوذ بجلی رو به کاستی نهاد، زیرا تا حوادث ۵۲ ذکری از او نیست و در واقعه برخورد میان حُجر بن عدیّ، صحابی مشهور، و معاویه، که به شهادت حجر بن عدیّ در مرج عذراء انجامید، نامش در زمره کسانی ذکر شده که معاویه را به نرمش و نهی از قتل او فراخوانده است.
[۳۷]بخاری جُعفی، ج۱، ص۱۴۹، محمد بن اسماعیل بخاری جُعفی، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۳۸]محمد بن جریر طبری، سلسله دوم، ص۱۳۷، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
[۳۹]ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
ظاهراً بجلی قبل از معاویه درگذشته است. زیرا معاویه در بستر مرگ خطاب به فرزند بجلی، عبداللّه، برای پدرش که وی را از کشتن حجر بن عدیّ نهی کرده بود، طلب آمرزش کرد.
[۴۴]ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
براساس این منابع، مرگ او باید میانه سالهای ۵۲ (واقعه مرج عذراء) و ۶۰ (مرگ معاویه) باشد.
بنابراین اشاره ابو الفرج اصفهانی به حضور یزید بناسد نامی در هیئتی از امرای یمن، که پس از مرگ معاویه نزد یزید بن معاویه رفتند، ظاهراً باید راجع به شخص دیگری باشد.
[۴۵]علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۱۸، ص۲۷۵ـ۲۷۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
↑ ابن حزم، ص۳۸۸، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، تاریخ مقدمه۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۲.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۳.
↑ ابن حزم، ص۳۸۸، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، تاریخ مقدمه۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۴.
↑ ابن اثیر، ج۵، ص۴۷۵، ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۵.
↑ نصر بن مزاحم، ص۴۴، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۶.
↑ ابن عبد البرّ، ج۴، ص۱۵۷۰، ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
۷.
↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۴ـ۵، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۸.
↑ ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۴ـ۵، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۹.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۱۰.
↑ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۵۱، ابن ابی حاتم، کتاب الجرح والتعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳.
۱۱.
↑ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۱۸۵، ابن ابی حاتم، کتاب المراسیل، چاپ احمد عصام کاتب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۲.
↑ بخاری جُعفی، ج۸، ص۳۱۷، محمد بن اسماعیل بخاری جُعفی، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۳.
↑ ابن عبد البرّ، ج۴، ص۱۵۷۰، ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
۱۴.
↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۵ـ۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۱۵.
↑ ابن عبد البرّ، ج۴، ص۱۵۷۰، ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
۱۶.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۱۷.
↑ ابن عساکر، ج۷، ص۳۶۹، ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، لابن منظور، ج۷، چاپ احمد راتب حمّوس و محمد نساجی عمر، دمشق۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۸.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۱۹.
↑ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۹۲، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
۲۰.
↑ محمد بن جریر طبری، سلسله اول، ص۲۹۸۵، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
۲۱.
↑ ابن کثیر، ج۷، ص۱۸، ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، قاهره۱۳۵۱/۱۹۳۲.
۲۲.
↑ ابن اثیر، ج۳، ص۱۷۰، ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
۲۳.
↑ نصر بن مزاحم، ص۷۸، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۲۴.
↑ احمد بن اسحاق یعقوبی، ج۲، ص۱۸۶، احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، چاپ افست قم.
۲۵.
↑ نصر بن مزاحم، ص۳۶۸، به نقل از مکتوب ابوایوب خالد بن یزید انصاری خطاب به معاویه، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۲۶.
↑ نصر بن مزاحم، ص۴۴، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۲۷.
↑ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۱۵، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
۲۸.
↑ نصر بن مزاحم، ص۱۷۰، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۲۹.
↑ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۳۲۵، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
۳۰.
↑ محمد بن جریر طبری، سلسله اول، ص۳۲۶۵، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
۳۱.
↑ ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۴، ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
۳۲.
↑ نصر بن مزاحم، ص۲۴۱ـ۲۴۲، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۳۳.
↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۳۴.
↑ نصر بن مزاحم، ص۵۴۸، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره۱۳۸۲، چاپ افست قم۱۴۰۴.
۳۵.
↑ احمد بن اسحاق یعقوبی، ج۲، ص۱۹۴، احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، چاپ افست قم.
۳۶.
↑ محمد بن یوسف کندی، ص۲۹، محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت۱۹۰۸.
۳۷.
↑ بخاری جُعفی، ج۱، ص۱۴۹، محمد بن اسماعیل بخاری جُعفی، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۸.
↑ محمد بن جریر طبری، سلسله دوم، ص۱۳۷، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
۳۹.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۴۰.
↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۱۵۰، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۴۱.
↑ ابن اثیر، ج۳، ص۴۸۴، ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
۴۲.
↑ محمد بن جریر طبری، سلسله دوم، ص۱۳۹، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
۴۳.
↑ محمد بن جریر طبری، سلسله دوم، ص۱۴۴، محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن۱۸۷۹ـ۱۸۹۶، چاپ افست تهران۱۹۶۵.
۴۴.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۴۵.
↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، ج۱۸، ص۲۷۵ـ۲۷۶، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
۴۶.
↑ ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص ۶۵۱، ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر۱۳۲۸.
۴۷.
↑ ابن حزم، ص۳۸۸، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، تاریخ مقدمه۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۴۸.
↑ ابن عساکر، ج۷، ص۳۶۹، ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، لابن منظور، ج۷، چاپ احمد راتب حمّوس و محمد نساجی عمر، دمشق۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۴۹.
↑ ابن اثیر، ج۵، ص۴۷۵، ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
۵۰.
↑ ابن حزم، ص۳۸۸، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، تاریخ مقدمه۱۳۸۲/۱۹۶۲.