• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

۱. شکوفایی تفسیر موضوعی در بستر قرن اخیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: علوم قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: تفسير و مفسران قرآن
عنوان موضوع فرعي سوم: روش هاي تفسيري
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: سيد ابراهيم سجادى
عنوان مقاله: شكوفايى تفسير موضوعى در بستر قرن اخير
چكيده مقاله: متن مقاله: قرن۱۴ بستر رشد انديشه هاى نوين و حركتهاى جديد در روش و بيش دانشوران و مصلحان جوامع اسلامى است.
احساس شديد فرهيختگان و عالمان اسلامى نسيت به بايستگى دگرديسى فرهنگى و اجتماعى, و زدودن غبار ركود و عقب ماندگى علمى و عملى از چهره امّت اسلامى , فروزش فرخنده اى بود كه نمودهاى آن بيش از هر دوره ديگر در قرن ۱۴ آشكار گرديد.
آنچه در پرتو اين احساس شكل گرفت, در دو منظر در خور مطالعه است :
الف . دگرگونى در فهم دينى و تفسير مفاهيم اخلاقى و اعتقادى.
ب . دگرگونى در ساختار تنظيم و شيوه ارائه دريافتها و معارف دينى به جامعه.
حركت نخست , محتوايى و زير بنايى بوده و حركت دوّم , صورى و ساختارى و در خدمت شتاب بخشيدن به دگرگونى محتوايى و هموار ساختن مسير آن.
نگاه جديد و برداشت نو از معارف دينى , خواه ناخواه نيازمند اتّخاذ زاويه اى جديد و شيوه اى نوين بود, چه اين كه روش ثابت و زاويه بسته نگاه , به طور معمول دستاوردهايى همسان و همانند را به همراه دارد . و آنان كه نگران بسته ذهنى , و كم انديشى, جزنگرى , سطر پيمايى و فقر فهم دينى جامعه بودند, همپاى بررسى راههاى عملى براى گشودن آفاق گسترده پويايى و پيشرفت در برابر چشمان نگران نسل خويش , به جستار شيوه هايى پرداختند كه پاسخ گوى اين نياز باشد.
پرهيز از جزنگرى و ساده انديشى, نگرشى جامع و چندى بعدى را مى طلبد. اين آرمانى بود كه در گستردگى و فراگيرى تفسير موضوعى مى توانست تحقق يابد.
بدين گونه تفسير موضوعى بر شاخه هاى انديشه پويندگى و اصلار جويى و تكامل طلبى عالمان دين در قرن چهارده , جوانه زد و به ثمر نشست.
برخى براين باورند كه نخستين نمودهاى اين روش جديد در ((الازهر)) شكل گرفت, ولى آنچه ترديد ندارد اين است كه در مجموع محافل و جوامع پيشرو اسلامى, فصل رويش فرا رسيده بود و زمينه برار رشد نگرش همه سويه و سيستمى به دين و معارف آسمانى قرآن, هموار مى شد و از اين روى در يك فضاى فرهنگى, بلكه در فضاهاى مختلف , تفسير موضوعى مورد توجه قرار گرفت و به رسميّت شناخته شد.
دو مبنا در بنيادتفسير موضوعى
در ميان مفسرانى كه به تفسير موضوعى اهتمام ورزيده اند, دو مبنا ديده مى شود:
گروهى از مفسران از آغاز در پى عناوين و سرفصلهايى هستند كه در متن قرآن مطرر شده و بايستى با تلاش مفسر, آيات مرتبط با آن در يك سوره و يا در كلّ قرآ شناسايى شود و مورد سنجش قرار گيرد. براساس اين باور تعريفى كه از تفسير موضوعى صورت مى گيرد اين خواهد بود : ۲ ((تفسير موضوعى دانشى است كه قضاياى قرآنى را كه هدف يكسانى دارند, به بحث مى گيرد, از راه گردآورى آيات پراكنده و وابسته به آن قضايا و مطالعه آنها به گونه خاص و براساس شرايط معين, به قصد فهم معانى آيات و شناخت عناسر قضايا و پيوند بين آنها.))۳
دسته ديگرى از مفسران تفسير موضوعى , براين باورند كه موضوع محورى را مى توان از مسائل عينى و نيازهاى فكرى و اجتماعى , خارج از متن قرآن برگرفت و در پهنه آيات وحى به بررسى شناختها و پيامهاى قرآن, پرداخت :
((بررسى موضوعى عبارت است از طرر مساله اى از مسائل اعتقادى, اجتماعى يا مسائل مربوط به هستى كه در زندگى مطرر است و پرداختن به بررسى و ارزشيابى آن مساله از ديدگاه قرآنى تا نقطه نظر و رهنمود قرآن در خصوص آن مساله آشكار گردد.)) شهيد صدر دو تعبير در تعريف تفسير موضوعى دارد كه يكى از آن دو , همسوست با مطلب مورد نظر. وى مى نويسد :
((نظر خواهى از قرآن, درباره يافته هاى بشرى , بيانى از تفسير موضوعى است.))۴ اين دو نگرش , در مواردى هم با يكديگر ناهمخوانى داشته اند, زيرا :
۱. در بينش نخست, موضوعات قرآنى از قبل معين و محدود است و مفسر هم موضوع را از قرآن مى گيرد و هم بررسى و ارزشيابى آن را در پرتو قرآن انجام مى دهد. ولى در نگاه دوم, قرآن ناظر بر مسائل فكرى زندگى است و براى هر مساله اى رهنمودى دارد و بر اين اساس , پا به پاى تجربه هاى بشرى به بازدهى و رهنمائيهايش ادامه مى دهد و مى تواند تا بى نهايت اظهار نظر كند .۵ ۲. گروه نخست مباحثى چون تفسير قرآن به قرآن و بحث جامع درباه ناسخ و منسوخهاى قرآن و يا بررسى مجازات قرآن را تفسير موضوعى مى داند.۶ ولى گروه دوم اين مباحث را پژوهشهاى تفسير يا قرآنى مى شمارند, امّا نام تفسير موضوعى بدان نمى دهند.۷
پيشينه تفسير موضوعى
هر چند تفسير موضوعى در قرن چهارده به شكوفايى رسيد و آوازه يافت, ولى مى توان ريشه هاى آن را در تفسير معصومين (ع) رديابى كرد.
پى جويى ريشه هاى اين نگرش تفسيرى, مى تواند در اعتبار آن بيفزايد و به آن پشتوانه شرعى و حجيّت ببخشد.
گروهى از قرآن پژوهان , با استفاده از مفهوم كلمه ((مثانى)) در آيه ۲۳ سوره زمر ((الله نزل احسن الحديث كتاباً متشهابها مثانى)) استفاد كرده اند كه :
مثانى صفت قرآن است , يعنى بعضى از آيات قرآن بر بعض ديگر نظاره گرند و پاره اى ديگر را روشن مى كنند.۸
بنابراين , تفسير موضوعى كه اساس آن بر جمع بين آيات و نتيجه گيرى از آنهاست, تاييد قرآنى دارد . پيامبر (ص) مى فرمايد :
((القرآن يفسر بهضه بعضاً.))۹
پاره اى از قرآن, بخش ديگر آن را تفسير مى كند.
حضرت على (ع) فرموده است :
((ينطق بعضه ببعض.))۱۰
بعضى از آيات قرآن, در پرتو برخى ديگر از آيات لب مى گشايند و سخن مى گويند.
پيامبر اكرم (ص) در كار تفسير آيات, عملاً از نگرش موضوعى بهره جسته برخى آيات را در تبيين معناى برخى ديگر از آيات به كار گرفته است .۱۱ چنانكه على (ع) نيز در ثابت كردن اين واقعيت خارجى كه ممكن است فرزندى شش ماهه تولد يابد , از كنار هم نهادن آيات و تفسير موضوعى بهره جسته است .۱۲ شهيد صدر مى نويسد :
((شايد اين پرسش مطرر شود كه دست يافتن به ديدگاههاى زير بنايى و تئوريهاى اساسى قرآن چه ضرورتى دارد! در صورتى كه مى بينيم خود پيامبر (ص) اين ديدگاهها را به صورت يك سلسله تئوريهاى مشخص و كلى ابراز نكرده است.
حقيقت اين است كه پيامبر (ص) نظريات قرآن را ارائه مى داد, ولى از راه برابر ساختن و عملى كردن آنها در ميدان زندگى . و هر مسلمانى كه در آن فضا قرار مى گرفت , هر چند به گونه اجمال به آن نظريّات پى مى برد.))۱۳ در اين ميان هستند كسانى كه معتقدند براى نخستين بار عمر و بن بحر جاحظ (م ۲۵۵ ه) با اين روش قرآن را تفسير كرد و عناوينى چون :((العذاب فى القرآن)),( الملائكة فى القرآن)) و ... را بحث گذاشت .۱۴ و بعضى هم عقيده دارند كه نخستين مفسر تفسير موضعى قتادة بن دعامه (م : ۱۱۸ ه) است.
و به طور كلى آنچه را كه تحت عنوان تفسير موضوعى در آثار قرآن پژوهان پيش از قرن چهارده نيز مى توان رديابى كرد, در چهار نوع خلاصه مى شود :
۱. تفسير قرآن به قرآن كه مفيدترين نوع تفسير موضوعى است.
۲. تفسير آيات الاحكام.
۳. تحقيقاتى كه تحت عنوان ((الاشباه و النّظائر فى القرآن)) انجام يافته است, به گونه اى كه يك واژه قرآنى در كلّ كيات , معنى شناسى مى شود. نخستين مفسرى كه به اين كار دست زد, مقاتل بن سليمان (ت ۱۵۰ه) است.
۴. جمع آورى آيات مربوط به يك موضوع و مطالعه آنها از قبيل آيات ناسخ و منسوخ و ...۱۶ كار عملى تفسير موضعى , يكى از مباحث نظرى و تئوريهاى بنيادى آن, ثابت كردن تناسب در قرآن است كه تئورى يك موضوع بودن قرآن و نيز يگانكى موضوع در سوره ها بر آن استوار است و علماى قرن ۱۴ نيز رابطه مستحكم بين تفسير موضوعى و دانش تناسب را مورد تاكيد قرار داده اند.۱۷ نخستين دانشمندى كه از علم تناسب سخن گفت, شيخ ابوبكر نيشابورى (م ۳۲۴ه) است و فخر رازى .
زمينه هاى توجه به تفسير موضوعى
به هر حال , در قرن ۱۴ روش تفسيرى كه صدها سال بدان توجه لازم نشده بود, مفسران را به خود خواند.
آنچه حوزه هاى تفسيرى را آماده ساخت كه با اين روش روى آورند , عوامل و زمينه هاى چندى است كه به برخى از آنها, كه اهميت بيش ترى دارند , اشاره خواهيم داشت.
۱. سب ويژه قرآن در بيان تدريجى معارف
گروهى از مفسران و كارشناسان مباحث قرآنى بر اين نكته اصرار دارند كه قرآن هر موضوعى را به گونه پراكنده و در سوره هاى گوناگون و در هر جا, بعدى از ابعاد آن موضوع را بيان كرده است و هر موضوعى تنها با جمع آورى و جمع بندى تمام آيات مربوط به آن , به گونه كامل, درخور شناخت است .۱۸ و اين نگاه جامع و جمع بندى آيات در زمينه يك موضوع قرآنى, خود شكلى از تفسير موضوعى است.
۲. رشد علوم بشرى
اگر چنين سبك تفسيرى در گذشته به گونه لازم رشد نيافته است , يكى از سبيهاى آن نبود تخصصهاى لازم براى شكافتن مسائل علمى و اجتماعى قرآن است ... و با فراهم شدن اين مهارتها, كار تفسير موضعى رونق گرفت و حقايقى از قرآن به دست آمد كه بر ذهن متفكران پيشين (به دليل در اختيار نداشتن راههاى جديد) نگذشته بود.
۳. تلاش براى نماياندن ديدگاههاى علمى ـ اجتماعى اسلام
برخى محققان مساله رو آورى به تفسير موضوعى را نتيجه اهتمام مصلحان به رويارويى با فرهنگ مهاجم استعمار دانسته و مى گويند :
((اين تهاجم دانشمندان دينى را بر آن داشت كه ديدگاههاى علمى و اجتماعى اسلام را در متون دينى به مطالعه گرفته و مساله همخوانى ديدگاههاى قرآن را با تمدّن و علم, به اثبات رسانند و رهنمودها و ديدگاههاى اسلامى ـ قرآن را براى حلّ مشكلات زندگى در عصر حاضر , آشكار سازند.))۲۰ ۴. ردّ اتّهام مستشرقان
گروهى از خاور شناسان قرآن را دربر دارنده مطالب پراكنده و بدون يگانگى در موضع و نظم و پيوند دانسته اند. ۲۱ در برابر چننين اتهامى دانشمندان مسلمان در صدد برآمدند كه تفسير قرآن را به گونه موضوعى مورد بررسى قرار دهند.۲۲ ۵. پيشرفت تكنيك و امكانات تحقيق برآورده ساختن پيش نيازهاى علمى و مطالعات تفسير موضعى نياز به معجمهاى دقيق و جامعى دارد كه بتوان هر آيه را به آسانى در ارتباط با آيات ديگر مورد مطالعه قرار داد و اين ابزار و زمينه ها در قرون اخير بيش از گذشته فراهم آمده بود.۲۳ سه تصوير از پيوستگى مفاهيم قرآنى انديشه نظام دار بودن معارف قرآن, يكى از پايه هاى قديم تحقيق موضوعى در تفسير را شكل داده است. هنگامى كه مجموعه آراى قرآن پژوهان را در زمينه پيوستگى معارف قرآن مورد مطالعه قرار دهيم. سه نظر اصلى رخ مى نمايد كه هر يك در درون , آراى بسيارى را جاى داده است.
سه نظريه اصلى عبارتند از :
۱. نظريه ارتباط سيستمى مفاهيم قرآن .
۲. نظريه يگانگى موضوعى هر سوره.
۳. ارتباط و همسويى بيانهاى گسسته قرآن درباره يك موضوع.
ديدگاه نخست
اين باور كه مجموع معارف قرآن, داراى ساختار منسجم و ارتباط و نظم منطقى است , دقتها و ژرفكاويهايى را سبب گرديده كه در سه ديدگاه خلاصه مى شود :
الف . بيان اجمالى سرفصلها بعضى كوشيده اند كه سرفصلهاى اصلى موضوعات معارف قرآن را معرفى كنند. و با اشاره به اين كه تمام مباحث قرآن, جز زير مجموعه اين فصلها قرار مى گيرند و نيز به دليل پيوند منطقى كه بين اين عنوانها وجود دارد, كل قرآن, داراى يك واحد سازمان يافته است.
علامه طباطبائى مى نويسد :
((قرآن با وجود اين كه گستردگى معرفتى شگفت انگيزى دارد, بازگشت همه معارف و پيامهاى فراوان و گونه گون
آن از اخلاق گرفته تا احكام, عبادات, معاملات, مسائل سياسى و اجتماعى, وعد و وعيد, قصه ها و اندرزها, همه و همه به چند اصل است كه عبارتند از :
توحيد, نبوت , معاد و شاخه هاى آنها و آنچه به هدايت بندگان و اصلار دنيا و آخرت آنان نظر دارد.))۲۴ هم ايشان درباره چگونگى پيوستگى توحيد با اخلاق و كردار از نگاه قرآن مى نويسد :
((توحيد در مقام اعتقاد مثلاً, به صورت اثبات اسما و صفات حسناى الهى و اعتقاد داشتن به آنها در مىآيد و در مقام اخلاق , آدمى را متخلق به اخلاق شايسته اى چون : رضا , تسليم, شجاعت, عفت, سخاوت و ... و پاك شده از صفات پست مى سازد و در مرحله عمل , وادار به اعمال صالر و پرهيز از حرامهاى الهى مى كند.))۲۵ محمد عبده مطالب محورى و اصولى معارف قرآن را به امور زير خلاصه مى كند :
۱. توحيد.
۲. بشارت به يكتا پرستان و هشدار به مخالفان آنان.
۳. عبادت كه سبب زنده شدن و استوارى توحيد در دلهاست.
۴. بيان راهى كه منتهى به نعمتهاى دنيوى و اخروى مى شود و چگونگى پيمودن آن.
۵. داستانهاى مربوط به موافقان و مخالفان دين خدا به قصد اندرز و شناساندن سنتهاى الهى در مورد بشر.۲۶ برخى محققان بر اين باورند :
((قرآن براى اين جهان , آغاز و انجامى قائل است و تعيين مسيرى, كه از آنها به توحيد, معاد و رسالت تعبير شده است و تمام معارف دين به همين سه بخش بر مى گردد.))۲۷ و گروهى بر اين باورند كه مباحث قرآن به چهار دسته تقسيم مى شود :
۱. توحيد كه غرض اساسى در قرآن را تشكيل مى دهد.
۲. قصص و سرگذشت امّتها و پيامبران ... به منظور آشكار شدن عظمت و قدرت الهى.
۳. تشريع قوانين فردى و اجتماعى به قصد سامان دادن زندگى دنيوى انسانها و تضمين مصالر آنان.
۴. نظام اخلاقى قرآن كه از دستاوردهاى ايمان است و ضامن اجراى تشريع به شمار مىآيد.۲۸ رشيد رضا , وارد شرر بيش ترى شده است و هدفهاى ده گانه اى را براى معارف قرآن بر شمرده است :
۱. پايه دين (ايمان به خدا و معاد و عمل صالر).
۲. پيامبر و وظايف پيامبرى.
۳. ويژگيهاى اسلام.
۴. اصلار اجتماعى و سياسى براساس مبانى ويژه.
۵. تكليفها و وظيفه هاى فردى.
۶. نظام سياسى اسلام.
۷. رهنمودها و نظام اقتصادى.
۸. جنگ و جهاد.
۹. حقوق انسانى , دينى و اجتماعى زن.
۱۰. مبارزه با نظام برده دارى.۲۹ از متفكران معاصر امامى , استاد مصبار يزدى, مجموع داده هاى معرفتى قرآن را عبارت مى داند از : خداشناسى, جهان شناسى, انسان شناسى, راه شناسى, راهنما شناسى, انسان سازى , برنامه هاى عبادى , احكام فردى و احكام اجتماعى كه هر كدام با ديگرى پيوند منطقى دارد و محور در اين مجموعه مباحث خداشناسى است.۳۰ در ميان محققان غير مسلمان , مستشرق فرانسوى ((ژول لابوم)) نظرى در خور مطالعه دارد. وى تمام آيات قرآن را به هجده فصل تفسيم كرده و براى هر فصل فرعهايى بر شمرده كه مجموع آنها به ۳۵۰ فرع مى رسد. سرفصلهاى قرآن از نظر او عبارتند از :
تاريخ , محمد , تبليغ, بنى اسرائيل, تورات, نصرانيها, ماورا الطبيعة, توحيد, قرآن, دين, عقائد, عبادات, شريعت, نظام اجتماعى, علوم و فنون, تجارت, تهذيب اخلاق و رستگارى.۳۱ هدف محققانى كه ديدگاههاى آنان مورد مطالعه قرار گرفت دو چيز است : شناسيايى مباحث كليدى و كشف پيوند بين آنها كه هر دو هدف در راستاى يگانگى مطالب و نظام دارى معارف قرآن است.
ب . يگانگى مفهومى سوره ها در مجموع سوره بقره
اين دريافت , از پيوستگى مطالب قرآن , در كلام مفسران پيشين زمينه مطالعه ندارد و در ميان مفسران قرن ۱۴, صثاحب المنار, به يادآورى كوتاهى در اين باره آن هم در مورد بعضى سوره ها بسنده كرده است.۳۲ مفسرى كه به عنوان نخستين طرار اين تصوير شناخته شده ((سعيد حوّى)) است كه اثرش را به نام ((الاساس فى التّفسير)) در ۱۱ مجلد و ۶۷۹۹ صفحه , در سال ۱۳۹۸ آمداه كرده و در ۱۴۰۵ به زيور چاپ آراست . نام برده سوره حمد را مقدمه قرآن مى داند ۳۳ و سوره بقره را واحدى مى شمارد كه از يك مقدمه , سه بخش و يك خاتمه تشكيل شده ۳۴ و تمام موضعات قرآنى را در خور دارد و ديگر سوره هاى قرآن , هر كدام موضوعى را كه جز مضامين سوره بقره است به بحث مى گيرد و ممكن است يك محور چندين بار در كلّ قرآن به هدف خاصى, تكرار شود. وى در نتيجه گيرى نهايى مى نويسد : سوره بقره ۲۴ بار در قرآن توضير داده شده است.۳۵ مثلاً پنج آيه اول سوره بقره درباره تقوا سخن مى گويد و سوره آل عمران همين موضوع را شرر مى دهد۳۶
سوره مائده , فسق و آثار آن را شرر مى دهد كه مضمون آيه ۲۶ و ۲۷ سوره بقره را تشكيل مى دهد.۳۷
سوره انعام موضوعش احتجاج با كافران درباره عبوديت خلق به درگاه خداوند است كه در آيه ۲۸ و ۲۹ سوره بقره بدان اشاره شده است .۳۸
موضوع سوره اعراف, هدايت است كه مضمون آيه ۳۸ بقره است .۳۹
سوره انفال و توبه درباره جنگ و جهاد سخن مى گويد كه محتواى آيات ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ سوره بقره را تشكيل مى دهد.۴۰
سوره يونس, ترديد ناپذيرى قرآن را موضوع خود مى شناسد كه در نخستين آيه سوره بقره تذكر داده شده است.۴۱
موضوع سوره يوسف نزول قرآن از سوى خداوند است كه آيات ۲۱ ـ ۲۵ سوره بقره , از آن سخن مى گويد. ۴۲ و ...
سوره كهف, شرر ديگرى است بر مسائل مربوط به متقين , منافقين و كافران كه در مقدمه سوره بقره درباره آن سخن رفته است.۴۳
سوره هاى كوچك قرآن نيز هر كدام ناظر به موضوعى از موضوعات سوره بقره است; مثلاً موضوع دو سوره ((فلق)) و ((ناس)) استعاذه است و ارتباط دارد با آيات ۳۰ـ۳۸ سوره بقره كه داستان آدم و اغواى شيطان در آنها به بحث گذاشته شده است .۴۴
ديدگاه سعيد حوّى با اين كه سالهاست در اختيار مفسّران و پژوهشگران قرار گرفته است, ولى گويا هنوز ارزشيابى و اظهار نظر جدّى درباره آن صورت نگرفته است.
ج . پيوستگى معارف قرآن بر اساس معنا شناسى
اين نظريه , سومين تصويرى است كه از سيستم معارف قرآن , ارائه شده, اين تصوير , مبتنى بر دانش معنا شناسى است ۴۵ كه دانشمند ژاپنى ((توشيهيكو ايزوتسو)) آن را طرر كرده است . نام برده, گرچه هدف اصلى خود را در اين تحقيق , ارائه جهان بينى و جهان شناسى قرآنى از راه مطالعه كلمات كليدى قرآن , مى داند, ۴۶ ولى در ضمن كار تحقيق به پيوند ميان مفاهيم واژه هاى كليدى قرآن, اشاره كرده و مى نويسد:
((ممكن است كسى چنان بينديشد كه هر كارى كه بايد صورت بگيرد, عبارت از آن است كه از كلّ قرآن, همه كلمات مهمى كه به تصورات و مفاهيم مهمى چون اللّه , اسلام, نبى, امام و كافر و ... ارتباط دارد, جدا كنند و معناى قرآنى هر يك از اين كلمات را , مورد تحقيق و ملاحظه قرار دهند, ولى اين كار در مواقع , چندان ساده نيست; چه اين كه اين كلمات يا مفاهيم در قرآن , هر يك تنها و جداى از كلمات ديگربه كار نرفته , بلكه ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر دارند و معنى محسوس و ملموس خود را دقيقاً از مجموع دستگاه ارتباطات متقابل , به دست مى دهند. به عبارت ديگر, اين كلمات ميان خود گروههاى گوناگون بزرگ و كوچك مى سازد كه اين گروهها نيز بار ديگر از راههاى مختلف با هم پيوند , پيدا مى كنند و سرانجام يك كل نظام مند و سامان دار و يك شبكه بسيار پيچيده را شكل مى دهند. آنچه در حقيقت براى منظور خاص ما اهميت دارد همين نوع نظام و دستگاه تصورى است كه بيش از مفاهيم و تصورات منفرد و جدا از يكديگر, در قرآن به كار مى رود.))۴۷ موئلف در فص اول كتاب خود, به تشرير پيوند بين واژه هاى كليدى قرآن مى پردازد و بر سه واژه ((كليد)), ((كانون)) و ((ميدان معنا شناسى)) تكيه فراوان دارد.
به عقيده وى, واژه هاى كليدى قرآن مجموعه هاى بسيارى را تشكيل مى دهند كه آن مجموعه ها ميدانهاى معنى شناسى قرآن هستند و در هر ميدانى يك كانون و مركز وجود دارد كه ديگر كلمات كليدى آن ميدان را پيرامون خود نگه مى دارد; مثلاً :
ايمان, اللّه , تصديق, اسلام, شكر, تكذيب, عصيان, كفر و ... يك ميدان معنى شناسى را تشكيل مى دهند و در آن ايمان به عنوان كانون مطرر است و واژگان :
كفر, اللّه , شرك , عصيان , تكذيب , استكبار , ظلم , ضلال و فسق, ميدان ديگرى را شكل مى دهند و كانون, كلمه كفر است و واژه هاى : صراط مستقيم , تيه , ضلال , غوايه , عوج , رشاد , اهتدا و هدا , ميدان سومى را تشكيل مى دهند و مركزيت آن را واژه صراط , بر عهد دارد.
بدبين ترتيب , كفر, در ميدان دوم, كانون است و در ميدان اول واژه , معمولى است و واژه هاى : تكذيب , عصيان , اللّه و كفر از اعضاى مشترك كانون اول و دوم به شمار مىآيند و كلمه ضلال كانون دوم را با سوم پيوند مى دهد .۴۸ اينروتسو تئورى خود را با نگرشها و استدلالهاى دلپذير و حوصله در خور تحسينى پى گرفته است و در يك جمله , تحقيقى كه ارائه داده از استحكام در خور توجهى برخوردار است.
نظريه يگانگى موضوعى هر سوره
دومين تصويرى كه از معارف قرآن در قرن ۱۴ ارائه شده, يگانگى موضوع در سوره هاى قرآن است.
البته اين كه ديدگاه يادشده به قرن ۱۴ مربوط باشد , چندان قطعى نيست و بعضى بر اين باورند كه نخستين بار اين تفكر به وسيله ((ابن قيّم جوزيه)) مطرر گرديد۴۹و بعضى فخررازىرانخستين منادى اين باور مى شناسد.۵۰ شاطبى ۵۱ و بقاعى ۵۲ نيز درباره يگانگى موضوعى سوره هاى قرآن سخن گفته اند.
به هر حال در قرن ۱۴ مفسران توانمندى چون علامه طباطبائى, ۵۳ محمد عبده, ۵۴ سعيد حوّى , سيد قطب ۵۵, و دانشمندانى چون عبداللّه دراز , ۵۶ محمد عبداللّه شحاته, محمد البهى , محمود شلتوت, يگانگى موضوعى سوره ها را به شكلى پذيرفته اند و در عمل هم به تفسير سوره ها براساس اين باور پرداخته اند. مثلاً شلتوت در ((الى القرآن الكريم)) هدفهاى هر سوره را مورد توجه قرار داده و به تصوير كشيده است . عبداللّه محمود شحاته در ((اهداف كلّ سورة و مقاصدها)) اساس نوشته خود را همين موضوع قرار داده است. محمد باقر حجّتى در كتاب ((درآمدى به تحقيق در اهداف و مقاصد سوره هاى قرآن)) سعى بايسته اى در اين ميدان به كار بسته است.
محمدبهى ۲۴ سوره قرآن را تحت عنوان ((التفسير الموضوعى للقرآن الكريم)) مورد تحقيق قرار داده است.
با اين همه, انديشه پيوند مفاهيم قرآنى هر سوره هنوز به صورت كامل و همه جانبه بر كرسى عمل ننشسته است و هنوز طرفداران اين تفكر در كشف موضوع هر سوره در تلاشند و آراى آنان هنوز سامان نهايى نيافته است ; چه اين كه در مورد سوره نسا, سعيد حوّى تاكيد دارد كه موضوع اصلى آن ((تقوا)) است, ۵۷ ولى محمد بهى و سيد قطب مى گويند موضوع آن جامعه است كه شامل خانواده نيز مى شود و در اين سوره از عوامل استحكام , خطرات داخلى و تهديدهاى خارجى كه ساختمان به هم پيوسته جامعه را تهديد مى كند, سخن رفته است .۵۸ نمونه ديگر اختلاف نظر طرفداران اين تفكر, درباره موضوع سوره بقره است كه به گونه هاى مختلف به تصوير كشيده اند:
نويسنده ((النباالعظيم)) درباره سوره بقره اين باور را دارد كه اين سوره از يك مقدمه و چهار مقصد و يك خاتمه تشكيل شده است :
مقدمه , شان هدايتى قرآن را بحث مى كند.
مقصد اول : عموم مردم را به اسلام فرا مى خواند.
مقصد دوم : عهده دار دعوت از اهل كتاب به اسلام است.
مقصد سوم : به شرر قوانينى از اسلام مى پردازد.
مقصد چهارم : از انگيزه پاى بندى دينداران به دستورات دينى سخن گفته است .
خاتمه در مقام بيان و معرفى كسانى است كه دين را پذيرفته اند.۵۹ علامه طباطبائى درباره موضوع سوره بقره, اظهار داشته است :
((پذيرش بندگى خداوند , مقتضى اين است كه موئمن به كلام او كه به وسيله انبيا ابلاغ مى گردد, ايمان داشته و بين پيامبران فرق قائل نشود.))۶۰ سعيد حوّى مى نويسد :
سوره بقره دربرارنده يك مقدمه , سه قسمت و يك خاتمه است . در مقدمه كه ۲۰ آيه اول سوره را دربر مى گيرد, سه گروه از مردم , سه گروه از مردم ; يعنى متقيان , كافران و منافقان , سخن به ميان آمده است :
در قسمت اول ; يعنى آيه ۲۱ تا ۱۶۷ , محور بحث, دعوت مردم به تقواست.
در قسمت دوم كه از آيه ۱۶۸ شروع و با آيه ۲۰۷ پايان مى گيرد, تقوا, شرطها و اركان آن , مورد بحث است.
قسمت سوم يعنى آيات ۲۰۸ ـ ۲۸۴, عهده دار بيان قوانين اسلام است.
خاتمه كه از دو آيه آخر سوره تشكيل يافته , فشرده اى از تمام مطالب سوره است.۶۱ بنابراين , تعيين موضوع محورى هر سوره, هنوز نيازمند تحقيق و بررسى است و هنوز هستند كسانى كه در اصل اين ديدگاه ترديد دارند ۶۲ و يا مانند امين الخولى و عفت شرقاوى منكر آن هستند.۶۳
ارتباط و همسويى بيانهاى گسسته قرآن درباره يك موضوع
سومين دريافت , از پيوستگى معارف قرآنى كه به عنوان واقعيتى ترديد ناپذير, در محافل پژوهشى شناخته شده است, يگانگى مطالب وابسته به يك موضوع است.
چنانكه پيداست سبك بيانى قرآن به گونه اى است كه يك موضوع بارها و بارها به صورت گسسته در سوره هاى مختلف و به مناسبتهاى گونگون و از زاويه هاى متفاوت مورد بررسى قرار گرفته است. به شكلى كه در نگاه سطحى , ممكن است ارتباطى ميان آنها ديده نشود, در حالى كه اين بيانهاى گسسته درباره يك موضوع, نه تنها با يكديگر پيوند استوار دارند كه كامل كننده و روشن گر هم نيز هستند. و اين پژوهشگر توان مند است كه مى تواند به آسانى از اين اجزاى به ظاهر دور افتاده , واحدهاى سازمان يافته را به نمايش بگذارد.
مفسران مسلمان, بلكه محققان غير مسلمان نيز, محتواى قرآن را مطالب تجزيه شده و در عين حال منسجم و پيوسته اى يافته اند كه نياز , به جستن و كنار هم نهادن جديد دارد.
((بوكاى)) از قرآن پژوهان غير مسلمان مى نويسد :
((ديدگاه قرآن را در هر زمينه, بايستى با يافتن و جمعآورى آيات مربوط آن , از سراسر قرآن بازيافت)) ۶۴
مستشرقان, از سال ۱۸۳۷ م به كار تفسير موضوعى قرآن علاقه نشان داده اند و مستشرق هلندى ((فت)) تحقيقى را در پنج قسمت, تحت عنوان : ((محمد و القرآن)) در مجله هلندى ((والدليل)) در سال ۱۸۴۵ م به چاپ رسانده است .۶۵
گستردگى موضوعات قرآنى در نگاه مفسران قرن ۱۴
شگفتى محققان حوزه معارف قرآنى در قرن ۱۴ تنها بدين دليل نبود كه مطالب قرآن را در قالب موضوعهاى بسيارى به صورت نامرئى سازمان يافته مى ديدند, بلكه در كنار آن جامع بودن و چشم اندازهاى گسترده موضوعهاى قرآنى نيز برايشان اعجاز آميز مى نمود.
افزون بر محققان مسلمان, پژوهشگرانى چون ((بوكاى)) اعتراف كرده اند: خدشه ناپذيرترين ديدگاههاى علمى , ديدگاههاى قرآن است و اين كتاب آسمانى درباره آفرينش ستارگان, زمين , طبقه حيوان, طبقه گياهان و توالد انسانها, مسائلى را مطرر كرده است كه اثرى از خطا در آنها ديده نمى شود.۶۶
دانشمندان در اين قرن دريافتند كه قرآن در شاخه هاى گوناگون دانش طبيعى ديدگاههايى دارد و در زمينه هاى مختلف علوم انسانى , روان شناسى, قانون گذارى, جامعه شناسى, عقائد, اقتصاد, نظام تربيتى و ... سخن نهايى را مى گويد.۶۷ بدين ترتيب , جامع بودن قرآن به معنى بالا پذيرفته شد, ۶۸منتهى با افزودن اين مطلب :
((اگر قرآن از پديده جوّى و مسائل زيستى و حياتى سخن مى گويد, با نگاه يك دانشمند زيست شناسى تفاوت دارد و قرآن از همه اينها مى خواهد نتيجه توحيدى و معنوى به بشر ارائه دهد.))۶۹
مفسران با چنين چشم داشتى از قرآن, به كار تفسير موضوعى همّت گماشتند و با اين اعتقاد به تحقيق در موضعات مختلف علوم انسانى و طبيعى پرداختند , چنانكه با همين ايده كتاب ((دستور الاخلاق فى القرآن)), ((من علم الطب القرآنى)), ((روان شناسى در قرآن)), ((باد و باران در قرآن)), ((عدالت اجتماعى در اسلام)) و دهها كتاب ديگر به رشته تحرير درآمد و صدها موضوع علمى از ديدگاه قرآن, مورد مطالعه و بررسى قرار گرفت.
شرايط تفسير موضوعى
مفسران و قرآن پژوهان قرن ۱۴ افزون بر شرايط عامى كه براى كار تفسير قرآن لازم دانسته اند, شرايط خاصى را نيز در خصوص تفسير موضوعى مورد تاكيد قرار داده اند.
شرايط عام تفسير
از آنجا كه شرر اين شرايط , نوشته را از موضوع اصلى تحقيق باز مى دارد , به بيان فهرست اين شرايط بسنده مى شود .
۱. پاكس رور و آمادگى و شوق معنوى براى درك معارف وحى.۷۰ ۲. آگاهى از قواعد دستورى و مبانى لغوى و ظرايف ادبى و بيان زبان عرب.۷۱ ۳. آشنايى با تاريخ اسلام و اسباب نزول .۷۲ ۴. آشنايى با تفسير و آراى مفسران.۷۳ ۵. آشنايى با روايات و سنّت پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) و در ارتباط دانستن آنها با آيات قرآن.۷۴ ۶. توجه به سياق ويژه و تناسب و جايگاه آيه, نسبت به آيات پيش و پس از آن .۷۵ نگاه سيستمى به مفاهيم قرآن, شرط تفسير موضوعى شناخت سياق عام و توجه به پيوند سيستمى يك آيه با آيه هاى ديگر قرآن در همان موضوع و نيز موضوعات همسو و همانند, از شرايط ويژه تفسير موضوعى است , تا آن جا كه مى توان گفت :
نگاه به كلّ قرآن, يكى از اصول بنيادين مفسران موضوعى در عصر جديد است.۷۶ محمد عبده در اين باره مى نويسد :
((گفته شده است كه برخى آيات قرآن , برخى ديگر را تفسير مى كند و بهترين نشانه بر حق بودن معنى لفظ , همخوانى آن با سياق سخن و سازگارى آن با هدف قرآن, است.))۷۷
استاد ناصر مكارم اظهار مى دارد :
((همه اجزاى هستى يك واحد به هم پيوسته را تشكيل مى دهد و طرز مطالعه صحير آنها اين است كه همه را در ارتباط با هم مورد بررسى قرار دهيم.
در كتاب تدوين ; يعنى قرآن مجيد, نيز مطلب همين گونه است و روابط دقيق و ظريفى در ميان تمام موضوعات قرآنى وجود دارد و بايد آنها را در ارتباط با يكديگر مورد تفسير قرار داد.))۷۸
استاد جوادى آملى مى نويسد :
((سراسر قرآن مثانى است ; يعنى به هم منعطفند و گرايش دارند و يكديگر را روشن مى كنند, به يكديگر تكيه مى كنند و به يكديگر پناهنده مى شوند و اين نشانه انجام كامل قرآن است.))۷۹
علامه طباطبايى , ۸۰ استاد جوادى آملى ۸۱ و عدنان شريف ۸۲ ريشه اين بينش را در خود قرآن جسته اند, آن جا كه فرموده است .
((اللّه نزل احسن الحديث كتاباً متشابهاً مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربّهم)) زمر ۲۳/ زيرا صفت مثانى براى قرآن بدين معنى است كه رابطه بين آيات آن, از گونه رابطه و نظارت متقابل است.
علامه طباطبايى مى نويسد :
((اين از شگفتيهاى قرآن است كه آيه اى از آيات آن, امكان ندارد كه به تنهايى به مطلبى راهنمايى نكند و معنايى را نتيجه ندهد. هرگاه آيه اى ضميمه آيه مناسبى شود, حقيقتى از حقايق تازه را ارائه مى دهد و آن گاه آيه سوم آن حقيقت (كشف شده) راه, مورد تصديق و گواهى قرار مى دهد. اين , از شوئون قرآن و ويژگيهاى آن است ... اين راهى است كه كسى آن را فرا روى خود قرار نمى دهد . اگر مفسران اين راه را مى پيمودند, امروز چشمه سارهاى زلال قرآن و گنجينه هاى عظيم آن بيش از گذشته و آنچه اكنون هست , در دسترس ما قرار مى گرفت.))۸۳ بر اين اساس نگريستن همراه با تفكر در همه قرآن براى پژوهشگران موضوعى است اهميت ويژه اى برخوردار است و ناديده گرفتن و يا كم بها دادن به سياق عام , ارزش كار آنان را به شدّت مى كاهد.
موضوع شناسى علمى , دومين شرط تفسير موضوعى
در نگاه صدر , حركت تفسيرى , در بررسيهاى موضوعى قرآن از متن زندگى بشر و واقعيتهاى فكرى موجود در آن, آغاز مى شود و نه با انتخاب موضعى از قرآن و آيات وابسته به آن :
((تفسير موضوعى كار خود را با آشنايى و فراگيرى محصول تجربه فكرى بشر و دريافت افكار و محتواى آن آغاز مى كند و آن گاه به سراغ قرآن مى رود. البته نا با اين تصميم كه تجربه بشرى بر قرآن تحميل شود, يا انگيزه هاى تسليم و كرنش قرآن در برابر دانشهاى بشرى فراهم آيد! بلكه هدف اين است كه تجربه بشرى با مطالب قرآن در يك بستر پژوهشى قرار گيرد, تا نظر قرآن به گونه روشن در برابر موضوع مورد تجربه انسان آشكار گردد.))۸۴ ((رسالت تفسير موضوعى در هر مرحله و در هر عصرى اين است كه تمام ميراث فرهنگى بشرى و افكار و مقوله هايى كه خود مفسر فرا گرفته است , با خود داشته و در پيشگاه قرآن قرار دهد تا قرآن درباره مجموعه اين دست آوردهاى بشرى داورى كند.))۸۵ بدين ترتيب , قرآن مرجع است و درباره تجربه بشرى نظر مى دهد و پا به پاى افزايش تجربيات بشرى تا بى نهايت ابراز نظر قرآن نيز تا بى نهايت , تداوم پيدا مى كند. و براساس تجربه انسانى , غنا , بارورى و فهم صحير قرآن ميسر مى گردد.))۸۶ گروهى ديگر از مفسران نخواسته اند تا بدين پايه موضوع شناسى علمى و آشنايى با علوم بشرى و تجربى را در فهم قرآن دخالت دهند, ولى به ارزش آن تصرير كرده و نوشته اند :
((ليكن اين معنا (غنا محتوايى قرآن و بى نيازى آن از غير) مستلزم آن نيست كه انسان با قرآن برخورد جاهلانه نمايد و آنچه از علوم و معارف كه اندوخته است, آنها را نديده بگيرد و همانند يك فرد بسيط تحصيل نكرده در حضور اين كتاب الهى قرار گيرد, زير بين تحميل و بين تحمّل نمودن فرق است ... هر چه انسان در مدرسه جهان آفرينش از آيات كتاب تكوينى خداوند, بهره مى برد و آگاهى مى يابد, قدرت تحمّل او نسبت به آيات كتاب تدوين افزون تر مى شود.))۸۷ در ميان دانشوران اهل سنت كسانى چون نويسنده ((منهجية البحث فى التّفسير الموضوعى للقرآن الكريم))۸۸ و نويسنده (( دستور الاخلاق فى القرآن)) به اين ديدگاه گرايش پيدا كرده اند.۸۹
دخالت ندادن ذهنيّتها, سوّمين شرط تفسير موضوعى
همه كسانى كه صادقانه در صدد راهيابى به ديدگاه قرآن, در زمينه هاى عقيدتى, اجتماعى, علمى بوده و هستند, از كجرويها و نگرشهاى متعصبانه و پيشداوريها شكايت داشته اند. بر اين اساس, زدايش علاقه ها و دلبستگيهاى تصورى را براى مفسران موضوعى , ضرورى شمرده اند تا دستاوردهاى آنان به غبار تفسير به راى و گرايشهاى مذهبى , فلسفى, اجتماعى, دلبستگى به مكتبهاى بشرى, دانش طبيعى وايده و آرمانهاى مقطعى آلايش نيابد.۹۰ بهره گيرى صحير از روايات اهل بيت (ع) در تفسير موضوعى
تلاش براى دريافت معارف موضوعى از قرآن , همپاى همه آثار ارزشمند و افقهاى روشن, گذرگاههاى خطر خيرى نيز دارد كه از آن جمله فرو غلتيدن در تفسير به راى بود كه ياد كرديم و از آن دست , بيگانه ماندن از معارف ناب
اهل بين است كه اكنون بدان اشاره داريم.
بررسى و كندوكاو در متن آيات و سوره هاى قرآن و دريافت نكته هاى جديد و پرجاذبه از آيات, ممكن است اين پندار را پديد آورد آه نيازى به درنگ در سنّت , روايات پيامبر و اهل بيت نيست ! ولى حقّ اين است كه حتى مشروع بودن اين حركت تفسير را ما بايد از مفسران واقعى آن كه پيامبر و عترت اويند, فراگيريم .چنانكه گروهى از دانشوران بدين نكته تصرير كرده و برابرى و هماهنگى دريافتهاى تفسيرى موضوعى را با معارف اهل بين , لازم و مايه اطمينان شمرده اند.۹۱
پاورقىها
۱. مصطفى مسلم, مباحث التفسير الموضوعى (دمشق, دارالقلم, ۱۴۱۰)۱۷/.
۲. از اين گونه است تعريفهايى كه در كتابهاى زير آمده است :
مصطفى مسلم, مباحث التفسير الموضوعى ;۱۶/ مكارم شيرازى (پيام قرآن, مدرسه اميرالموئمنين , ۱۳۶۷) ;۲۰/۱ بيومى , محمد رجب , التفسير القرآنى (مصر, الموئسسة العربية الحديثة) ;۹۱/ رومى , محمد بن عبدالرحمن, بحوث فى اصول التفسير و مناهجه (مكتبة التوبة, ۱۴۱۳) ۶۲/.
۳. زاهر عواض, دراسات فى التفسير الموضوعى ۷/ به نقل از : مباحث فى التفسير الموضوعى ۱۶/.
۴. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى ۱۶/ و ۱۷ ; صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية ۱۷/.
۵. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية ۱۷/.
۶. مصصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى ;۱۸/ رومى , محمد بن عبدالرحمان , بحوث فى اصول التفسير و مناهجه ۶۵/ و ۶۷.
۷. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية ۱۷/.
۸. جوادى آملى , تفسير موضوعى قرآن ميد (مركز فرهنگى رجا, ۳۶۵) ۱۵.
۹. شهرستانى, سيد هبة الدين, تنزيه التنزيل, به نقل از : خرمشاهى, بهاالدين, قرآن پژوهى (نشر مشرق, تهران )۳۲۳/.
۱۰. نهج البلاغه, خطبه ۱۳۳.
۱۱. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية ۳۰/.
۱۲. العمرى , احمد جمال, دراسات فى التفسير الموضوعى للقصص القرآنى (مصر, مكتبة الخانجى , ۱۴۰۶)۵۰.
۱۳. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية ۳۴/.
۱۴. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم (عمان, دارالبشير, ۱۴۱۶)۱۷ـ۱۸.
۱۵. همان ۱۹/.
۱۶. رومى , محمد بن عبدالرحمان, بحوث فى اصول التفسير و مناهجه ۶۲/.
۱۷. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ;۱۰۶/ رومى , محمد بن عبدالرحمان , مباحث فى التفسير الموضوعى ۵۷/.
۱۸. جوادى آملى , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ;۳۶/۱ ناصر مكارم , پيام قرآن, ;۲۲/۱ بوكاى , مقايسه اى ميان تورات, انجيل , قرآن و علم, ترجمه دبير, (دفتر نشر فرهنگ اسلامى) ;۲۶۹/ سبحانى , مفاهيم القرآن, شرقاوى , عفت , قضايا انسانية فى اعمال المفسرين (دارالنهضة العربية , بيروت , ۱۹۸۰)۷/.
۱۹. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ;۱۹/ سبحانى , جعفر , مفاهيم القرآن ( قم, انتشارات توحيد, ۱۴۰۴) ۱۶.
۲۰. شرقاوى , عفت, قضايا انسانية فى اعمال المفسرين (بيروت, دارالنهضة , ۱۹۸۰) ;۸۲/۸۱ صدر محمد باقر , المدرسة القرآنية ۳۷/.
۲۱. اجنش جولد تسهير, مذاهب التفسير الاسلامى , ترجمه عبدالحليم نجار (مصر, مكتبة خانجى , ۱۳۱۴ ه) ۴/.
۲۲. رومى , فهد بن سليمان, منهج المدرسة العقلية الحديثة (ط ۳, موئسسة الرّسالة , ۱۴۰۷) ;۲۲۲ دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم۱۰۴/.
۲۳. مكارم شيرازى , ناصر , پيام قرآن, ۳۲/۱.
۲۴. طباطبايى , محمد حسين , الميزان فى تفسير القرآن (موئسسة مطبوعاتى اسماعيليان) ۴۰/۱.
۲۵. طباطبايى , محمد حسين , الميزان, ترجمه محمد باقر همدانى موسوى , (دفتر انتشارات اسلامى ) ۲۰۳/۱۰.
۲۶. رشيد رضا, المنار (بيروت , دارالمعرفة) ۳۶/۱.
۲۷. جوادى آملى, عبدالله , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ۴۱/۱.
۲۸. بوطى , محمد سعيد رمضان , روائع القرآن (دمشق , مكتبة فرابى )۱۶۵/.
۲۹. رشيد رضا, موحى محمدى , ترجمه محمد على خليلى (تهران , بنياد علوم اسلامى , ۱۳۶۱); رشسد رضا, المنار , ۲۰۶/۱۱ ـ ۲۹۳.
۳۰. مصبار يزدى , محمد تقى , معارف قرآن (قم , دفتر انتشارات اسلامى, ۱۳۷۴)۵ـ۲۰.
۳۱. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى ۲۲/.
۳۲. رشيد رضا, المنار ۲۸۸ ـ ۲۸۹.
۳۳. سعيد حوّى , الاساس فى التفسير (مصر , دارالاسلام, ۱۴۱۲)/۱.
۳۴. همان, ۶۱/۱.
۳۵. همان, ۶۷۷۰/۱۱.
۳۶. همان, ۶۸۵/۲.
۳۷. همان, ۱۲۹۵/۳.
۳۸. همان, ۱۵۵۷/۳.
۳۹. همان, ۳۵۱۸/۴.
۴۰. همان, ۲۱۰۱/۴.
۴۱. همان, ۲۴۱۳/۵.
۴۲. همان, ۲۵۲۵/۵.
۴۳. همان, ۴۱۶۳/۸.
۴۴. همان, ۶۷۶۰/۸.
۴۵. ايزوتسو در تعريف معنى شناسى مى نويسد :
((معنى شناسى بدان صورت كه من آن را مى فهمم, تحقيق و مطالعه اى تحليلى درباره كلمات كليدى زبان است به منظور آن كه سرانجام جهانبينى قومى شناخته شود كه آن زبان را نه تنها همچون وسيله سخن گفتن و انديشيدن بلكه مهمتر از آن همچون وسيله اى براى تصور كردن و تفسير كردن جهانى كه آن قوم را احاطه كرده است , به كار مى برد, )) توشيهيكو ايزوتسو, خدا و انسان در قرآن , ترجمه احمد آرام (شركت سهامى انتشار , تهران , ۱۳۶۱)۴/.
۴۶. همان ۴/.
۴۷. همان ۵/.
۴۸. همان ۵۱/ـ۵۲.
۴۹. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم۹۸/.
۵۰. همان ۹۹/.
۵۱. همان ۱۰۰/.
۵۲. همان ۱۰۲/.
۵۳. طباطبايى , محمد حسين , الميزان فى تفسير القرآن, ۱۶/۱ و ۷۸/۱۵.
۵۴. عبداللّه محمود شحاته , درآمدى بر تحقيق در اهداف , مقاصد سوره هاى قرآن , ترجمه محمد باقر حجتى (دفتر نشر فرهنگ اسلام , ۱۳۶۹)۲۷.
۵۵. حوى , سعيد , الاساس فى التفسير , ۶۸۷/۲.
۵۶. دراز, محمد عبداللّه, النباالعظيم (كويت , دارالقلم) ۱۴۲/.
۵۷. حوى, سعيد, الاسلام فى التفسير, ۹۷۷/۲ و ۹۸۰ و ۱۲۷۰.
۵۸. التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ـ تفسير سوره نسا (مصر , مكتبة وهب,۱۴۰۰) ۳ و ;۱۰ سيد قطب , فى ظلال القرآن (داراحيا التراث العربى , بيروت ,۱۳۹۱) ۲۰۵/۲.
۵۹. دراز , محمد عبداللّه , النّبا العظيم ۱۶۳/.
۶۰. طباطبايى , محمد حسين, الميزان فى تفسير القرآن, ۴۳/۱ و ۴۴۰/۲.
۶۱. حوى, سعيد, الاساس فى التفسير, ۶۱/۱ و ۶۷۳/۱.
۶۲. منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ۱۲۰/.
۶۳. همان ۱۱۱/.
۶۴. بوكاى , مقايسه اى ميان تورات, انجيل , قرآن و علم , ترجمه مهندس دبير ۲۵۳/ و ۲۶۹.
۶۵. الصغير, محمد حسين على, المستشرقون و الدراسات القرآنية (مكتب الاعلام الاسلامى , ۱۴۱۳ ه)۷۲/.
۶۶. بوكاى , مقايسه اى ميان تورات , انجيل , قرآن و علم , ترجمه مهندس دبير (دفتر نشر فرهنگ اسلامى )۷۳/.
۶۷. عدنان شريف, من علم الطب القرآنى (بيروت , دارالعلم للملايين)۱۰/.
۶۸. جوادى آملى, عبدالله , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ۷۳/۱.
۶۹. شهيد مطهرى, آشنايى با قرآن , (صدرا, ۱۳۷۲) ۱۹۸/۴.
۷۰. عدنان شريف, من علم الطب القرآنى ;۲۴/ جوادى آملى, تفسير موضوعى قرآن مجيد.
۷۱. قاسمى , جمال الدين , محاسن التاويل (دارالفكر, بيروت, ط ۱۳۹۸ ۲)۳۲۵.
۷۲. سبحانى, جعفر, منشور جاويد قرآن (كتابخانه عمومى امام اميرالموئمنين, ۱۳۶۰);۳۰۳/۳ رومى, محمدبن عبدالرحمن, اتجاهات التفسير فى القرآن الرابع عشر,;۸۹۱/۳ دغامين,زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى للقرآن الكريم ۴۳/.
۷۳. مصطفى مسلم, مباحث فى التفسير الموضوعى ۵۳/.
۷۴. جوادى آملى, عبدالله , زن در آيينه جلال و جمال (مركز نشر فرهنگى رجا ,۱۳۷۱)۵۱.
۷۵. عائشة , عبدالرحمن, التفسير البيانى القرآن الكريم (دارالمعارف, مصر ,۱۳۸۸)۷/۱.
۷۶. رومى , فهدبن سليمان , منهج المدرسة العقلية الحديثة فى التفسير ;۲۳۱/ التفسير البيانى للقرآن الكريم, ۷/۱.
۷۷. همان ۲۲۴۰/.
۷۸. مكارم شيرازى , ناصر , پيام قرآن , ۱۹/۱.
۷۹. جوادى آملى , عبدالله , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ۱۲۹/۱.
۸۰. طباطبايى , محمد حسين , الميزان فى تفسير القرآن ۳/۱ـ۱۲,۱۹۰/۱۲.
۸۱. جوادى آملى , عبدالله , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ۲۹/۱.
۸۲. عدنان الشريف, من علم الطب القرآنى ۲۴/.
۸۳. طباطبايى, محمد حسين , الميزان , ۳۱۲/۲.
۸۴. صدر, محمد باقر, المدرسة القرآنية, ۲۵ و ۲۸.
۸۵. همان ۲۲/.
۸۶. همان ۲۲/ـ۲۴.
۸۷. جوادى آملى , عبدالله , تفسير موضوعى قرآن مجيد, ۷۴/۱.
۸۸. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى ۴۴/.
۸۹. دراز , محمد عبدالله , دستور الاخلاق فى القرآن ۱۷/.
۹۰. دغامين , زياد خليل محمد, منهجية البحث فى التفسير الموضوعى ;۴۴/ حكيم , محمد باقر, علوم القرآن ;۸۳/ صغير, محمد حسين على, دراسات قرآنية ;۳۶/ دراز, محمد عبدالله, دستور الاخلاق فى القرآن ۱۸/.
۹۱. جوادى آملى, عبدالله , زن در آيينه جلال و جمال ۵۲.
منابع: پژوهشهاى قرآنى شماره۸ - ۷ - ص ۱۲۸_ ۱۴۹
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۹۱/۰۴/۱۴



جعبه ابزار