۵. شک و ریب در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: پرسش و پاسخ
عنوان موضوع فرعي دوم: معارف قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: آيت الله عبدالله جوادي آملي
عنوان مقاله: شك و ريب در قرآن
چكيده مقاله: متن مقاله: پاسخ به يك اشكال
ممكن است كسى بگويد اگر در قرآن زمينهاى براى شك و ريب نيست، پس اين همه شك و ريبى كه كافران درباره قرآن داشته و دارند چيست؟ «أدل دليل على امكان شىء وقوعه» بهترين دليل بر ممكن بودن چيزى، وقوع و تحقق آن است و اكنون كه شك و ريب درباره قرآن تحقق يافته روشن مىشود كه قرآن زمينه شك و ريب را دارد. علاوه بر اينكه خود قرآن كريم نيز در موارد متعددى سخن از شك و ريب كافران گفته است مانند آنكه فرمود «بل هم فى شك من ذكرى» (۱) و «بل هم فى شك منها» (۲) و «و انا لفى شك مما تدعوننا اليه مريب» (۳) و «و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون» (۴) .
يكى از پاسخهايى كه مفسران بزرگ به اين سؤال دادهاند اين است كه شك و ريب در چيزى بر دو قسم است گاهى آن چيز نقص و ضعف و بطلانى دارد و اين امر سبب شك و ريب مىگردد و گاهى شك و ريب از نقص و ضعف شاك ومرتاب نشئت مىگيرد و ربطى به مشكوك فيه ندارد. به طور مثال اگر در قضيهاى رابطه محمول با موضوع ضرورى نباشد، اين قضيه فى نفسه قابل شك و ريب است چون ممكن است اين موضوع داراى اين محمول باشد يا نباشد. ولى اگر در قضيهاى رابطه محمول با موضوع ضرورى باشد،موضوع قضيه بالضروره واجد محمول است و معمول نيزبالضروره براى موضوع ثابت است، چنين قضيهاى ذاتا «مما لا ريب فيه» است. يعنى موردى براى ترديد ندارد و اگر كسى در آن ترديد داشته باشد براى آن است كه اين قضيه و موضوع و محمول آن را به خوبى نشناخته است .
قرآن كريم معارف اصلى خود را ضرورى مىداند و اين ضرورت را با عبارات مختلف درباره مبدأ و معاد و وحى و نبوت بيان فرموده است و براى تلحيل ديدگاه خود در اين زمينه به دو مطلب اساسى تأكيد مىورزد. يكى اينكه اصول كلى دين منزه از ريب و شك است. ديگر آنكه برخى از انسانها به دليل كفر و نفاقى كه دارند درباره اصول دين شك مىكنند و آنگاه در تحليل بينش غلط آنان مىفرمايد: شك آنها در قرآن به دليل نابينا بودن ايشان است كه معارف ضرورى و روشن قرآن را نمىبينند. زيرا روز بودن روز و شب بودن شب امرى بديهى و ضرورى است ولى اگر كسى ترديد داشته باشد كه الان شب است يا روز، نه براى آن است كه با وجود بر آمدن خورشيد، روز بودن مشكوك است بلكه به خاطر نابينا بودن شك كنندهاست كه حواس مدركه خود را از دست داده است .
قرآن كريم كسانى را كه قدرت تعقل خود را از دست داده باشند كور مىداند: «فانها لا تعمى الابصار ولكن تعمى القلوب التى فى الصدور» (۵) سخن قرآن اين است كه اگر چراغ روشن درون انسان كه همان عقل و فطرت اوست بر اثر گناه و كفر و نفاق خاموش گردد، انسان كوردل مىشود و اگر نهان كسى كور باشد قدرت تشخيص بين حق و باطل را ندارد، آنگاه تفاوت كلام اللّه و كلام بشر را درك نمىكند و همان گونه كه در كلام بشر شك مىكند، دركلام«اللّه» نيزشك مىكند. «بل ادّارك علمهم فى الاخرة بل هم فى شك منها بل هم منها عمون» (۶) اين كافران گرفتار كورى شدهاند و به همين دليل، درباره توحيد و قيامت و وحى الهى شك دارند و اين مطلب نظير همان است كه گفته شد قرآن كريم شفاى همه مريضىهاست، ولى در عين حال، برخى به دليل مريض بودن و سوء هاضمه مزاجشان، نه تنها از قرآن استفاده نمىبرند بلكه همين قرآن سبب خسران و شدت مرضشان مىشود چنانكه مىفرمايد «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين ولا يزيد الظالمين الاخسارا» (۷) و نيز فرمود «فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا» (۸) . چه اينكه ميوه شيرين و شاداب براى مبتلايان به بيمارى دستگاه گوارش نه تنها عامل فربهى و نمو نيست بلكه زمينه افزايش درد خواهد بود، «و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجسا الى رجسهم و ماتوا و هم كافرون» (۹) ، همان طور كه در مثال مزبور افزايش بيمارى مبتلايان به سوء هاضمه در اثر خوردن ميوه شيرين، به نقص قابلى بر مىگردد نه به سوء تأثير فاعلى، افزايش رجس و پليدى در ممثل نيز به نقص كافران و منافقان بر ميگردد نه به سوء تأثير قرآن حكيم .
پىنوشتها
[۱] سوره ص، آيه ۸
[۲] سوره نمل، آيه ۶۶
[۳] سوره ابراهيم، آيه ۹
[۴] سوره توبه، آيه ۴۵
[۵] سوره حج، آيه ۴۶
[۶] سوره نمل، آيه ۶۶
[۷] سوره اسراء، آيه ۸۲
[۸] سوره بقره، آيه ۱۰
[۹] سوره توبه، آيه ۱۲۵
منابع: تفسير موضوعى قرآن كريم (قرآن در قرآن)
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۸