بسیج نیروهای رزمنده (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بسیج نیروهای رزمنده از اصول کلیدی در پشتیبانی نظامی و تقویت جبهههای
جهاد در آموزههای اسلامی محسوب میشود.
این مفهوم در سه سطح با تأکید بر ایجاد الفت،
اخوت و پیوندهای اجتماعی تبیین شده است.
آیات قرآنی بر نقش محوری
خداوند در ایجاد
وحدت قلوب و همبستگی اجتماعی تأکید دارند.
الگوی همگرایی ابرها و
نزول باران بهعنوان تمثیلی طبیعی از فرآیند تألیف قلوب در جوامع انسانی ارائه شده است.
يكى از مؤثرترين راههاى پشتيبانى نظامى و تقويت جبهههاى جهاد، بسيج كليۀ نيروهايى است كه توان بالقوه و بالفعل رزم با دشمن را دارند و مىتوانند به هنگام نياز، با حضور در جبههها سرنوشت جنگ را به نفع
اسلام تعيين كنند.
در تعاليم سياسى و فرامين جهادى اسلام، لزوم بسيج نيروهاى رزمنده به سه صورت ديده مىشود:
پشتيبانى از راه تحكيم الفت، اخوت و پيوندهاى اجتماعى
(اذ كنتم اعداء فالّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمة إخوانا) در اين آيه تأليف قلوب به عنوان خصيصه نبوت و از وظايف و نيز از جمله نتايج درخشان رسالت و از آثار و بركات وجودى نبى اكرم (صلاللهعلیهوآله) بهشمار رفته و از آن تعبير به نعمت خداوندى شده است.
ناگفته پيداست براى يک جامعه فضيلت، امتياز، نيروى معنوى و قدرتى برتر از آن نيست كه افراد آن جامعه يكدل و يک هدف و از نظر فكرى و اعتقادى و راه و رسم زندگى، داراى ايدۀ واحد بوده و براى ساختن يک جامعۀ متشكل بزرگ با يكديگر بجوشند و برادرانه قانون و نظم را با عاطفه و محبت يكجا تحقق بخشند.
(لَوْ أَنْفَقْتَ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً مٰا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ) هرگاه تو آنچه را كه از ارزشهاى مادى در زمين وجود دارد براى ايجاد تأليف، نزديكى، ارتباط و همبستگى قلبى ميان آنان انفاق مىكردى، هرگز قادر به تحقق آن نمىشدى، اين قدرت الهى است كه ميان آنان چنان الفت و ارتباط قلبى را بهوجود آورده است.
مىتوان آيه مذكور را بهاين ترتيب توضيح داد:
نفاق و تشتت آراء و اهواء و تضاد فكرى و قلبى آنان به حدى بود كه هرگز با انفاق و صرف مال قادر نبودى كه بين آنان وحدت و همبستگى ايجاد كنى و دلها و خواستهاى آنان را به يكديگر نزديک گردانى، ولى خداوند با قدرت خويش چنين واقعيت دشوارى را تحقق بخشيد.
(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ يُزْجِي سَحٰاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكٰاماً فَتَرَى اَلْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ) (آيا نمىبينى خداوند چهسان به وسيلۀ باد، ابرهاى پراكنده را مىرساند و سپس آنها را به هم نزديک و پيوسته مىگرداند و آنگاه آنها را متراكم و انباشته مىسازد، در آن هنگام مشاهده مىكنى كه از لابهلاى آن ابرها رگبار باران خارج مىشود.)
برحسب محاسبات دقيق نسبت به هر صد مترى كه از جو زمين بالا رويم حرارت هوا يک درجه پايين مىآيد، بنابراين به جايى خواهيم رسيد كه بخار آب در آنجا به حالت اشباع مىرسد و چون اندكى از اين حد بر تكاثف بخار آب بيفزايد بهطورى كه تراكم و تكاثف آن در اين ناحيه از ساير بخارات موجوده در هوا بيشتر شود، فورا ريزش باران از لابهلاى ابرها شروع مىشود.
در پارهاى موارد بههنگام ريزش باران رعد و برق نيز حادث مىشود كه خود معلول فعل و انفعالات ديگرى است كه بهموقع برخورد ابرها و تأليف آنها بهوجود مىآيد.
در حقيقت رعد و برق اثر برخورد و تخليه بار دو نوع الكتريسته منفى و مثبت است كه ابرها حامل آن مىباشد.
بنابراين فعل و انفعالاتى كه ميان ابرها بههنگام ريزش باران پديد مىآيد، مىتواند روشنگر ارتباط و همبستگى اجزا و امتزاج منظمى باشد كه قرآن براى افهام آن كلمۀ تأليف را بهكار برده است. گويى باران اثر همان تأليف و تركيب خاصى است كه بين ابرها در شرايط خاصى بهوجود مىآيد.
• عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۱، ص۴۰۹.