زیربنای تولید معرفت دینی در حوزه قم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«تفسیر قرآن؛ زیربنای تولید معرفت دینی حوزه علمیه قم»
با آغاز سده چهاردهم هجری، پیچیدگی و تنوع روزافزون نیازهای اجتماعی و معرفتی بشر، همراه با تلاش تمدن مادی غرب برای گسترش نفوذ خود در جوامع اسلامی، پرسشهای جدید و عمیقی را درباره نسبت
قرآن کریم با مظاهر و مبانی تمدن مدرن غربی مطرح ساخت. این پرسشها ضرورت بازاندیشی در رویکردهای سنتی به قرآن و تفسیر آن را بهویژه در مراکز حوزوی برجسته نمود.
۱. رویکرد تحولآفرین حوزه علمیه قم:حوزه علمیه قم در مواجهه با چالشهای تمدن غرب، رویکردی تحولآفرین را در پیش گرفت که از محافظهکاری صرف به سمت کنشگری فعال و تمدنساز سوق یافته است. این رویکرد بر عقلانیت دینی و اجتهاد مبتنی بر تعامل منسجم میان معارف وحیانی و تحلیلهای عقلانی تأکید دارد؛ تعاملی که بسترساز تحولی بنیادین در نگرش حوزه قم به دانش تفسیر قرآن شده است.
۲. پیامدهای فقدان رویکرد نظاممند به دانش تفسیر: فقدان رویکرد نظاممند به دانش
تفسیر در ساختار علمی حوزههای علمیه، زمینهساز خودبسندگی و استقلالگرایی برخی علوم حوزوی، بهویژه
فقه و
اصول، و بروز شکاف معرفتی میان این علوم با منبع اصلی آنها یعنی قرآن کریم میگردد. این نقصان موجب گسست در پیوستگی علوم اسلامی و تعمیق فاصله میان قرآن و منظومه اجتهادی شده و در نهایت به تولید دانش دینی فاقد ارجاع جدی و بنیادین به قرآن منجر میشود.
۳. جایگاه محوری دانش تفسیر: بر همین مبنا، حوزه علمیه قم با قرار دادن دانش تفسیر در متن ساختار آموزشی خود، گامی اساسی در رفع خلأ ناشی از فقدان پیوند نظاممند میان علوم اسلامی و قرآن کریم برداشته است. اگرچه نقطه مطلوب این تحول، بازتعریف عمیق و محتوایی علوم حوزوی همچون فقه، اصول،
کلام،
اخلاق و
عرفان ذیل مرجعیت وحیانی و در تعامل مستقیم با قرآن است. در این نگرش دانش تفسیر نه صرفاً به عنوان دانشی مستقل و هم عرض با دیگر علوم، بلکه به مثابه رکن اصلی هویت معرفتی حوزه قم باید نهادینه شود.
۴. بایسته های تفسیر: بر اساس این نگاه تفسیر قرآن فراتر از شرح لغوی و نقل صرف
روایات تفسیری است و باید قادر باشد مواضع قرآن را در خصوص مسائل کلان اجتماعی در سطوح مختلف بهگونهای روشن و مستدل تبیین نماید. مفسر در این مسیر، ضمن التزام کامل به قواعد و مبانی سنتی تفسیر، ملزم است از ظرفیتهای معرفتی نوین بهرهمند گردد، بیآنکه دچار تحمیل معنا یا تأویلات ناروا و سلیقهای شود.
۵. نقش علامه طباطبایی و شاگردان: نمونه برجسته این رویکرد،
علامه طباطبایی است که با تألیف تفسیر ماندگار «
المیزان»، اثری علمی و روشمند در تاریخ اندیشه تفسیری شیعی پدید آورد. ایشان با اتخاذ رویکردی عقلانی، اجتهادی و نظاممند، تفسیر قرآن را از حاشیهنشینی در سنت درسی حوزههای قدیم به متن نظام معرفتی حوزه بازگرداند. این جریان عقلگرا و تفسیری که به وسیله علامه طباطبایی آغاز شد، در اندیشه و روش تفسیری شاگردان برجسته وی همچون
آیتالله جوادی آملی استمرار یافت و تقویت گردید.
بر اساس تأکید
رهبر معظم انقلاب در پیام یکصدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم و با توجه به رویکرد تمدنی این حوزه،
تفسیر قرآن بهعنوان زبان راهبردی دین و ابزار کلیدی اجتهاد قرآنمحور، نقش محوری در پاسخگویی به چالشهای اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی معاصر دارد. این رویکرد باعث ارتقای کیفیت اجتهاد دینی و تقویت پیوند نظاممند میان معارف وحیانی و نیازهای تمدنی جامعه شده و زمینهساز تمدنسازی اسلامی متناسب با مقتضیات زمان میگردد. بنابراین، گسترش دانش تفسیر در حوزههای علمیه هم ضرورتی علمی-معرفتی و هم ضرورتی تمدنی است که پویایی و اثرگذاری دین در عرصههای اجتماعی و فرهنگی را تضمین میکند.
• «گروه پژوهشی ویکیفقه.»