• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: مباشرت


مُباشَرَت از واژگان به‌کار رفته در فقه، در سه معنا به کار رفته؛ نخست به انجام دادن کاری بدون واسطه معنا شده؛ دوم به معنای مقابل تسبیب و سوم به معنای استمتاع از همسر است.
مباشرت وقتی به امر یا اموری اضافه شود بدین‌معنا است که شخص، خـود اقدام به انجام دادن کاری کند، بدون آنکه وکیل، اجیر یا نایب بگیرد. مباشرت مقابل تسبیب این است که شخص به طور مستقیم مبادرت به انجام دادن کاری کند، نه به طور غیر مستقیم با فراهم کردن مقدمات و زمینه‌های آن؛ و مباشرت وقتی به نساء یا مرأه اضافه می‌شود عبارت است از استمتاع از زن از طریق آمیزش، لمس کردن، بوسیدن و مانند اینها.



از احکام مباشرت به معنای نخست در باب‌های طهارت، صلات، حج، اجاره، وکالت و قسم سخن گفته‌اند.

۱.۱ - طهارت

از شرایط صحت وضو، غسل و تیمم، مباشرت در انجام دادن آنها است. بنابراین، اگر دیگری، مکلف را وضو یا غسل و یا تیمم دهد، باطل است، مگر در صورت اضطرار و ناتوانی از وضو گرفتن و غسل و تیمم کردن که در این صورت، جایز و صحیح است.به قول مشهور، تجهیز میّت توسط غیر ولی، منوط به اذن ولی است. در صورت خودداری از اذن و عدم مباشرت در تجهیز میت، اذن وی ساقط است.
مستحب است غسل عید فطر در نهر انجام گیرد. در صورت عدم امکان، مستحب است مکلف خود برای غسل از چاه و مانند آن با خشوع آب بکشد.

۱.۲ - صلات و حج

اصل در عبادت، آن است که مکلف خود آن را به جا آورد؛ زیرا مطلوب در عمل عبادی، خضوع و خشوع و اظهار بندگی است و با انجام دادن دیگری این هدف محقق نمی‌شود؛ از این‌رو، اجیر و نایب گرفتن برای به جا آوردن عبادات صحیح نیست؛ بلکه به جا آوردن تبرعی عبادت برای کسی کفایت نمی‌کند، حتی اگر مکلف ناتوان از انجام دادن آن باشد، مگر حج که در صورت مستطیع بودن مکلف و نگزاردن حج در سال استطاعت، چنانچه پس از آن بر اثر پیری یا بیماری برای همیشه توانایی گزاردن حج را از دست بدهد، بنابر قول مشهور، واجب است نایب بگیرد.انجام دادن برخی عبادات مستحب، مانند حج و نماز مستحب، از طرف فرد زنده جایز است؛ لیکن به تصریح برخی، دلیلی بر مشروع بودن نیابت در آنها به گونه‌ای که خطاب استحباب آن از مکلّف ساقط شود وجود ندارد؛ هر چند برای منوب عنه ثواب مترتب می‌شود.

۱.۳ - اجاره

قضای روزه و نمازهای واجب فوت شده میت بر ولی او واجب است؛ لیکن در اینکه مباشرت شرط است و ولی نمی‌تواند دیگری را بر انجام دادن آنها اجیر کند، یا شرط نیست و اجیر کردن جایز است، مسئله محل اختلاف است. بنابر قول نخست اگر کسی حتی تبرعی این کار را انجام دهد، از عهده ولی میت ساقط نمی‌شود.
[۱۵] علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۷۷.
[۱۶] شهید اول، ذکری الشیعة، ج٢، ص۴۴۹.
[۱۷] رشتی، کتاب الاجارة، ص۲۷۲.
[۱۸] رشتی، کتاب الاجارة، ص۲۷۶.
[۱۹] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۱۰۵.
کسی که در سالی معین برای گزاردن حج اجیر شده است، نمی‌تواند در همان سال برای به جا آوردن حج دیگری اجیر گردد.
[۲۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۷۷-۳۷۸.
همچنین اگر شرط شود که اجیر، خود عبادتی را انجام دهد، وی نمی‌تواند فردی دیگر را برای انجام دادن آن اجیر کند.
[۲۱] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۷، ص۱۳۲ – ۱۳۳.
در این فرض، چنانچه قبل از انجام دادن عمل بمیرد، اجاره باطل و اجرت دریافتی از ترکه او برداشته و به موجر بازگردانده می‌شود.
[۲۲] خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج١، ص۲۲۹.

۱.۴ - یمین

اگر کسی بر انجام دادن یا ندادن کاری قسم بخورد، تنها در صورت مباشرت در تخلف، قسمش شکسته و کفاره واجب می‌شود؛ اما اگر کسی را در فعل یا ترک آن کار اجیر یا وکیل کند، قسم شکسته نمی‌شود. همچنین اگر قسم بخورد فلان کالا را نمی‌خرم یا نمی‌فروشم، در صورتی که کسی را در خریدن یا فروختن آن وکیل کند، قسمش شکسته نمی‌شود، مگر آنکه نیت او هنگام قسم انجام ندادن آن کار در هر صورت، حتی با اذن دادن و امر کردن دیگری و مانند آن، باشد.
[۲۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۱۸.

۱.۵ - عقود و ایقاعات

در اجرای صیغه عقد، همچون بیع، نکاح و اجاره و نیز ایقاع، همچون طلاق، شفعه و ابراء، مباشرت شرط نیست و شخص می‌تواند برای اجرای آن وکیل بگیرد؛ مگر آنکه نیابت‌پذیر نباشد، مانند نذر، قسم، ظهار و لعان.
[۲۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۸۰.


از مباشرت به معنای دوم در باب غصب و دیات سخن گفته‌اند.
تلف کردن مال، جان و یا عضو دیگری موجب ضمان است؛ چه به گونه مباشرت انجام گیرد یا به گونه تسبیب، مگر جایی که مباشر قوی‌تر از مسبِّب باشد.


۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲، ص۳۱۱.    
۲. وحید بهبهانی، محمدباقر، مصابیح الظلام، ج۳، ص۳۴۹.    
۳. وحید بهبهانی، محمدباقر، مصابیح الظلام، ج۳، ص۳۵۱.    
۴. وحید بهبهانی، محمدباقر، مصابیح الظلام، ج۴، ص۱۱۶.    
۵. وحید بهبهانی، محمدباقر، مصابیح الظلام، ج۴، ص۳۵۷.    
۶. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۵۱.    
۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۷۵.    
۸. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۷۵-۷۶.    
۹. زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۳۴۰.    
۱۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۷۶.    
۱۱. خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۲۰۶.    
۱۲. کاشف الغطاء، احمد، سفینة النجاة، ج۲، ص۶۸.    
۱۳. زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۳۴۰.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۷۹.    
۱۵. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۷۷.
۱۶. شهید اول، ذکری الشیعة، ج٢، ص۴۴۹.
۱۷. رشتی، کتاب الاجارة، ص۲۷۲.
۱۸. رشتی، کتاب الاجارة، ص۲۷۶.
۱۹. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۳، ص۱۰۵.
۲۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۷۷-۳۷۸.
۲۱. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۷، ص۱۳۲ – ۱۳۳.
۲۲. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج١، ص۲۲۹.
۲۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۱۸.
۲۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۸۰.




• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۴۷۸.



جعبه ابزار