ابن زهره سیاسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو المکارم عزالدین حمزه بن علی (م
۵۸۵ هـ.ق) یکی از علما و بزرگان شیعه است.
او در رمضان
۵۱۱ ق در حلب بهدنیا آمد و در خانوادهای علمی و سادات رشد کرد.
تحصیلاتش را نزد پدر، استادش، ابن حاجب حلبی و ابو منصور سید کبیر آغاز کرد.
بیشتر دانش و مراتب علمیاش را از محضر مفید ثانی و شاگردان او کسب نمود.
او بهویژه در ادبیات عرب،
فقه و
اصول،
کلام، حکمت و
نجوم مهارت داشت .
خاندان بنى زهره از خانوادههای برجستۀ علمی و فقهی مکتب
امام صادق (علیهالسلام) بودند و نقش مهمی در جامعهٔ شیعی داشتند.
از شاگردان برجستۀ او میتوان به فقیه نامآور
ابن ادریس حلی اشاره کرد.
غنیه النزوع ،
قبس الانوار،
نکت و
رسائل و القیاس از جمله آثار او هستند.
او در سال ۵۸۵ (هجری قمری) در حلب درگذشت.
ابو المكارم عزالدين حمزه بن على معروف به
ابن زهره يكى از علماى بزرگ شيعه در سدۀ ششم (هجری قمری) است.
ابو المكارم در
رمضان سال ۵۱۱ (هجری قمری) در شهر حلب ديده بهجهان گشود و در خاندان علم و سيادت نشوونما كرد.
ابو المكارم ابتدا از حضور والد استادش و ابن حاجب حلبى و ابو منصور سيد كبير به مقام علمى ارتقا يافت، هر چند بيشتر مراتب علمى او از محضر
مفید ثانی و شاگردان او نصيبش شد.
فقيه بزرگ اسلام ابن ادريس حلى از شاگردان مكتب او بودند كه من بعد خود به مقام اجتهاد و استادى نائل گرديدند.
عزالدين يكى از بزرگان علماى شيعه در عصر خويش بود كه در ادبيات عرب و فقه و اصول و كلام و حكمت و نجوم مهارت داشت. با دانشمند جهان تشيع
ابن شهر آشوب مازندرانی همعصر بود و چون محل دفن و وفات مازندرانى نيز در زادگاه ابو المكارم است، احتمال دارد كه به عشق علما و استفاده از امثال سادات بنى زهره بدان ديار هجرت كرده باشد و پس از ابن زهره چند سالى زعامت شيعيان به همين ابن شهر آشوب در آن ديار منتهى شد.
به سال ۵۸۰ موقعىكه صلاحالدين ايوبى از تصرف مصر فارغ گشت، در بيرون حلب نيرو پياده نمود. فرماندار حلب از اين امر خيلى مضطرب شد و از شيعيان حلب استمداد نمود. شيعيان ضمن در خواستهايى از قبيل استفاده از مسجد جامع شهر و گفتن «حى على خير العمل» در اذان و نظارت ابو المكارم به شؤون جارى و مسائل مختلف زندگى آنها خواهش فرماندار را قبول كردند و او نيز خواستههاى آنها را پذيرفت و استقلال خويش را باز يافت.
ابن زهره آثار ارزنده و معروفى نيز دارد كه عبارتاند از:
• غنيه النزوع در فقه و اصول استدلالى كه سالها مورد استفاده اعلام بزرگ بوده است؛
• قبس الانوار در نصره عتره اطهار؛
• نكت در علم نحو
• رسائلى در قياس
• رسائلى در فروع مسائل اسلامى به رشتۀ تحرير برد.
ابن زهره در كتاب غنية النزوع در باب جهاد به جاى امام و سلطان از واژۀ امام الاصل استفاده مىكند
و مىنويسد: «جهاد فرض است... در صورت امر امام اصلى يا كسىكه از جانب وى منصوب است و در حكم امام (ع) مىباشد.»
سادات بنى زهره كه در اين بخش به اسامى بعضى آنها اشاره مىشود اغلب از شخصيتهاى بزرگ علمى و فقهى مكتب امام صادق (عليهالسلام) بودهاند و نسبت آنها با ۹ واسطه به همين رييس مكتب منتهى مىشود. سادات بنى زهره ستارگانى درخشان در آسمان تشيع علوى بودند و ابو المكارم چون خورشيد بين اين ستارگان مىدرخشيد.
لفظ و كلمۀ ابن زهره در اصطلاح علما، مقصود
ابو المكارم حمزه بن على بن زهره (عليهم الرحمة) است.
مؤلف
روضات الجنات مىنويسد: خاندان زهره از بزرگترين خاندانهاى علمى ما بوده و در دنياى تشيع كمنظير و در عالم اسلام به علم و فضيلت و كمال مشهور بودند، مخصوصا ابو المكارم كه از مفاخر فقها و در ملكات فاضله و قداست نفس يگانه عصر بود.
علامه امینی در شهداء الفضيله مىنويسد: عمو زاده علاء الدين به نام بدر الدين حسن بن محمد بن على حسن بن زهره يكى از علماى اوايل قرن
هشتم از سادات و نقباى حلب بود. متأسفانه در سال
۷۳۲ غافلگيرانه و مظلومانه به شهادت رسيد.
اما سادات بنى زهره: جدّ ابو المكارم مشهور به ابو المحاسن، زهره بن على و برادر ابو المكارم، سيد عبداله بن على و فرزند سيد عبدالله، سيد محمد برادر زاده ابو المكارم و خود سيد على پدر آنها از علما و نويسندگان عصر خويش بودهاند. عمو زاده ابو المكارم علاء الدين ابو الحسن على (متوفاى ۷۷۵) از شاگردان علامه حلّى بود. بدر الدين محمد، برادر علاء الدين و سيد حسين فرزند علاء الدين اين هر سه از محضر علامه استفاده كردند. گويند به مجرد اينكه علاء الدين از محضر علامه (با حضور برادر و فرزند خود) اجازه روايت و اجتهاد خواست، علامه حلّى اعلى الله مقامه اجازۀ مبسوطى براى هر سۀ آنها مرقوم داشت كه عين آن اجازه را در كتب صاحب تراجم علما مىتوانيد بخوانيد (جلد ۲۵ بحارالانوار) احمد بن محمد بن زهره استاد شهيد اول و همچنين عمو زادۀ او احمد بن قاسم از شاگردان شهيد نيز از علماى بزرگ عصر خويشند.
ابن زهره سرانجام در سال ۵۸۵ (هجری قمری) سه سال قبل از ابن شهر آشوب در شهر حلب وفات نمود.
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۱، ص۸۸-۸۹.