ابن هانی اندلسی (شعر عاشورایی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن هانی (ابو القاسم یا ابو الحسن) شاعر بزرگ شیعی
مغرب، نژاد
مهلب بن ابی صفره، در
قرطبه (
۳۲۰ یا
۳۲۶ هجری) متولد شد.
پس از تحصیل در قرطبه، به اشبیلیه رفت و به دلیل سخنان بیپروای خود، از آنجا اخراج شد.
سپس به
الجزایر و
مصر سفر کرد و به دربار خلیفه فاطمی
المعز لدینالله خلیفه
فاطمی پیوست.
در سال
۳۶۱ هجری به قاهره رفت و پس از آن با اجازهٔ خلیفه به اشبیلیه بازگشت تا خانوادهاش را به قاهره بیاورد، اما در مسیر بازگشت (برقه) در ۲۴
رجب ۳۶۲ هجری (۳۶ سالگی) به قتل رسید.
اگرچه برخی فقهاء به دلیل اشعار مدحیاش او را تکفیر کردند، اما
ابن هانی بهعنوان سرمشق
مناقبسرایان شیعی
عرب و
عجم شناخته شد و در مصر و شمال‑مغرب آفریقا شهرتی بینظیر یافت.
دیوان او که شامل ۲۴۶ صفحه و شامل قصاید
مدح المعز، قصاید دیگر، یک قصیدهٔ هجایی و دو مرثیه است، اولین بار در بولاق (
۱۲۷۴ هجری) و سپس در
بیروت (
۱۳۲۶ هجری) چاپ شد.
او در اشعار خود به ملامت
امویان و ستمگران حقپسران
پیامبر میپردازد.
ابو القاسم یا ابو الحسن، محمّد بن هانی بن محمّد بن سعدون اندلسی از اعقاب مهلب بن ابی صفره، مهلب: (م
۸۳ هجری) فاتح
خراسان و
هند بود.
شاعر بزرگ شیعی مغرب است.
پدرش اهل یکی از دهات مهدیه در
تونس و مردی شاعر و اهل علم بود.
او به
اندلس منتقل شد.
ابن هانی در شهر قرطبه یا اشبیلیه به سال ۳۲۰ یا ۳۲۶ هجری متولد شد و کودکی و سنین تحصیل را در قرطبه گذراند.
آنگاه به اشبیلیه رفت و نزد حاکم آن شهر تقرب و محبوبیت بسیار یافت.
اما به علت سخنان بیپروایش مردم او را ملحد خواندند و حاکم دوستانه او را بیرون کرد.
ابن هانی آنگاه به الجزایر و مصر سفر کرد و به درخواست المعز لدین اللّه خلیفه فاطمی به دربار او راه یافت و همراه او به سال ۳۶۱ هجری که بنای شهر قاهره پایان یافت، به آن شهر رفت.
آنگاه از خلیفه اجازه خواست که به اشبیلیه رود و زن و فرزندان خود را به قاهره بیاورد، که مورد موافقت قرار گرفت.
ابو القاسم در راه بازگشت از اشبیلیه در شهر «برقه» به علت نامعلومی در ۲۴ رجب سال ۳۶۲ هجری در سن ۳۶ سالگی به قتل رسید.
بعضی فقهای اسلام
ابن هانی را به سبب اشعار غلوآمیزی که در مدح المعز لدین اللّه سروده بود تکفیر کردند.
اما او با قصاید مدحی خود سرمشق مناقبسرایان شیعی عرب و عجم شد.
ابن هانی با شعر خود در مصر و شمال و مغرب
آفریقا شهرتی به دست آورد که هیچ شاعر دیگر بدو نرسید.
او در اشعار خود یک شیعی
اسماعیلی متعصّب است.
روانی و بلاغت و نظم منطقی و فلسفی او، شعرش را خیلی زود در
جهان اسلام منتشر کرد و در محافل مذهبی اسماعیلیّه برای تبرّک خوانده میشد.
دیوان ابن هانی به ترتیب حروف تهجّی مرتّب شده و نخستین بار در «بولاق» به سال ۱۲۷۴ هجری و بعد در بیروت به سال ۱۳۲۶ هجری انتشار یافته است.
این دیوان دارای ۲۴۶ صفحه و شامل قصاید مدح المعز لدین اللّه و جمعی دیگر از رجال و یک قصیدهی هجایی و دو
مرثیه است.
ابن هانی در ملامت و هجو بنی امیه و اعمال قبیحشان، کسانیکه حق فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از آغاز غصب نمودند، سزاوارتر به ملامت میبیند، آنانیکه افراد غیر لایق را مقدّم داشتند و در خلافت امری را محکم کردند که بعد از آن به عنوان لغزش از آن یاد نمودند.
او پس از
نوحهسرایی بر
امام حسین (علیهالسّلام) به قاتلان و مسببان اصلی این فاجعه هجوم میبرد.
| و اولی بلوم من امیّة کلّها• • • • • و ان جلّ امر عن ملام و لوّم | | |
| | |
| اناس هم الدّاء الدّفین الّذی سری• • • • • الی رمم بالطّف منکم و اعظم | | |
| | |
| هم قدحوا تلک الزّناد الّتی روت• • • • • و لو لم تشبّ النّار لم تتضرّم | | |
| | |
| و هم رشحوا تیما لارث نبیّهم• • • • • و ما کان تیمیّ الیه بمنتمی | | |
| | |
| علی ایّ حکم اللّه اذ یافکونه• • • • • احلّ لهم تقدیم غیر المقدّم؟! | | |
| | |
| و فی ایّ دین الوحی و المصطفی له• • • • • سقوا آله ممزوج صاب بعلقم؟! | | |
| | |
| و لکنّ امرا کان ابرم بینهم• • • • • و ان قال قوم فلّته غیر مبرم | | |
| | |
۱ و ۲ - بیشترین و بزرگترین ملامتها که بر بنی امیه و اعمال قبیحشان میشود به کسانی برمیگردد که در آغاز حقّ فرزندان پیامبر را غصب نمودند. بنی امیه حقوق کسانی را غصب کردند که ستارههای پنهانی بود که به سوی دشت
نینوا حرکت میکردند.
۳ - آنها چوبهای زیرینی را افروختند که اگر آنها را نیفروخته بودند آتش بعدی شعلهور نمیگشت.
۴ - کسی را جانشین پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کردند و او را مقدّم داشتند که از قبیلهی «تیم» بود و لیاقت این کار را نداشت.
۵ - آنان براساس چه حکمی از خدا چنین کاری را انجام دادند و کسی را مقدّم نمودند که حقش مقدم شدن نبود.
۶ - این در کجای
دین وحی و مصطفی جا داشت که با افکندن شکاف بین آنان و
علقمه، آنان را اینگونه سیراب کنند؟! (آنان تشنه به شهادت رسیدند).
۷ - آنان در
خلافت امری را محکم کردند که بعد از آن به عنوان لغزش از آن یاد نمودند.
| باسیاف ذاک البغی اول سلها• • • • • اصیب علی لا بسیف ابن ملجم | | |
| و بالحقد حقد الجاهلیه انه• • • • • الی الآن لم یظعن و لم یتصرم | | |
| و بالثار فی بدر اریقت دماؤکم• • • • • و قید الیکم کل اجرد صلدم | | |
| اذا ما بناء شاده اللّه وحده• • • • • تهدمت الدنیا و لم یتهدم | | |
| بکم عزّ ما بین البقیع و یثرب• • • • • و نسّک ما بین الحطیم و زمزم | | |
| فلا برحت تتری علیکم من الوری• • • • • صلاة مصّل او سلام مسلّم | | |
| و اقسم انی فیک وحدی لشیعة• • • • • و کنت ابرّ القائلین بمقسم | | |
| | |
۱ -
علی (علیهالسّلام) اولینبار بهوسیلهی ستمکارانی کشته شد که در
سقیفه بر او ضربه زدند نه با شمشیر
ابن ملجم مرادی.
۲ - این کینه و حقد جاهلیتی بود که تا هماکنون هم ادامه دارد.
۳ - و به خونخواهی کشتگان بدر خون فرزندان علی (علیهالسّلام) را ریختند و دخترانش را به اسارت درآوردند.
۴ - در مصیبت شما میبایست دنیا زیرورو شود امّا خداوند چنین نخواست.
۵ - به خاطر وجود شما
بقیع و یثرب (
مدینه) عزّت داده شد و
حطیم و
زمزم مورد ستایش واقع شد.
۶ - و به خاطر وجود شماست که نماز نمازگزار و سلام سلامدهنده بالا میرود.
۷ - و من سوگند یاد میکنم که شیعهی شما هستم و به نام مقدّس شما سوگند میخورم.
محمدزاده، مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۱، ص۱۵۷.