ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمد بن محمد بن نعمان، (۳۳۶-۴۱۳ ق) ملقب به شیخ مفید،
متکلم و
فقیه برجسته و از مراجع بزرگ
شیعه در عصر خویش بود که در سال ۳۳۶ هجری در حوالی
بغداد دیده به جهان گشود. از جمله اساتید وی
ابنقولویه قمی،
شیخ صدوق،
ابنولید قمی،
ابوغالب زراری و برخی از شاگردان او
سیدمرتضی علم الهدی،
سیدرضی،
شیخ طوسی،
نجاشی است. تعداد تالیفات شیخ مفید تا ۱۷۱ مورد شمارش شده است که برخی از این تالیفات عبارتند از:
المقنعه،
الفرائض الشرعیه،
مختصر التذکرة بأصول الفقه،
البیان فی تألیف القرآن و
الارشاد. ایشان در سال ۴۱۳ در بغداد وفات کرد و در
حرم مطهر امام جواد (علیهالسّلام) پائین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابنقولویه مدفون گردید.
در بین دانشمندان بزرگ ما که در اعصار مختلف میزیستهاند، مفاخر و نوابغ بسیاری بودهاند که امروز هر کدام مایه اعتبار و سند افتخار جهان تشیع به شمار میآیند. ولی از میان آنها شیخ مفید جایگاه خاصی دارد که از هر جهت او را از دیگران ممتاز میگرداند.
برای این که بهتر بتوانیم پی به اهمیت شخصیت والای علمی او ببریم، نخست اوضاع عمومی شیعیان پیش از او را از نظر خوانندگان میگذرانیم، سپس دورنمای عصری را که وی در آن زندگی میکرده است تشریح میکنیم، آنگاه به شرح مختصری از ماجرای زندگی پرحادثه او میپردازیم.
از زمان درگذشت پیغمبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا حدود سال ۳۰۰ هجری، شیعیان وضع ناگوار و موقعیت تاثرآوری داشتند، زیرا شیعه از روز نخست در اقلیت بوده است. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی میشد که از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین جهت در سراسر ممالک اسلامی از آفریقا و اسپانیای آن روز گرفته تا مصر و روم شرقی و سرحد چین که همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت، شیعه در محدودیت به سر میبرد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل و عقیده و ابراز وجود ممنوع بود!
از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظهای در کشورهای خاورمیانه از آن محدودیتها و آزادی کشیها برکنار ماندند. زیرا از یک طرف خلفای فاطمی که شیعه اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشکیل داده و از ابهت و جلال دربار بغداد کاستند. و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حکومت میکردند و شیعه بودند، و از جانب دیگر در مشرق و جنوب شرقی و شمال ایران نیز غوریان و صفاریان و طاهریان و کمی قبل از آنها حکمرانان علوی مازندران، پرچم استقلال برافراشته و بر ضد خلفای عباسی قیام کردند، و از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر آل بویه بود که از شیعیان با اخلاص به شمار میآمدند. عضد الدوله دیلمی که از سلاطین مقتدر این دودمان است دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام و مصر گسترش یافته و در احترام و حمایت شیعیان کوشا و در واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچهای بیش نبود.
این علل و عوامل دست به هم داد و موجب گردید که شیعیان از گوشه و کنار سر برآورند و با همتی شایان توجه به تشکیل جمعیتها و تاسیس حوزههای علمی و نشر معارف و حقایق اهل بیت عصمت و طهارت دست یازند. مسافرتهای ثقة الاسلام کلینی و شیخ صدوق دو پیشوای بزرگ شیعه به بغداد و اقامت آنها در آن شهر که مرکز خلافت و علمای عام بود و اهمیتی که میان آنان کسب کردند، همه از آزادی نسبی و موقعیت آن عصر حکایت میکند.
در عصر شیخ مفید که خود عرب بود شیعیان از آزادی و احترام بیشتری برخوردار گردیدند. وجود فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنها را بالا برد و بیش از پیش نزد دوست و دشمن بر احترام آنان افزود. شیخ مفید شیعیان را از پراکندگی نجات داد و اوضاع اسف بار آنها را سامان بخشید تا آنجا که به اوج عزت رسیدند.
شیخ مفید در محله ی "کرخ" بغداد که مرکز شیعیان بود میزیست، و مسجد معروف "براثا" در آن محله که تاکنون هم باقی است، و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس شیخ مفید بود.
هر چند علم کلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است، ولی در اثر محدودیتی که در کار شیعیان از نظر سیاسی بود، این موضوع از مرحله تالیف و تدوین کتاب تجاوز نمیکرد پیش از مفید شیخ صدوق که رئیس شیعیان بود سبک سادهای را در تصنیف و تالیف به وجود آورده بود و آن را به صورت املا به صورت ساده به مستمعین القا مینمود مفید نیز در پیگیری مکتب استاد کوشید و با استفاده ازمبانی علم کلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را به روی شیعیان باز کرد
و تلاشهایی را که متقدمین مانند ابنجنید اسکافی و قبل از او
ابنعقیل فقیه معروف
شیعه و
عیاشی ریخته بودند، به صورت دلپذیری درآورد به گفته نجاشی کتاب کوچکی در اصول فقه تصنیف کرد که مشتمل بر تمام مباحث آن بود.
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام و کنیهاش ابوعبدالله، در یازدهم ذی قعده (سالروز میلاد حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام) در سال ۳۳۶ ه. ق. در حوالی بغداددیده به جهان گشود. (البته گروهی معتقدند در سال ۳۳۸ به دنیا آمده است.
در عصر مفید، بغداد مرکز
علوم اسلامی بود و در پایگاه
خلفای عباسی،
فقه مذاهب مختلف تدریس میشد و در کنار مکاتیب، مکتب شیخ مفید جلوه خاصی داشته و از رونق بیشتری برخوردار بود. مفید در عصر خودش از مبتکران
علم کلام و
فقه استدلالی به شمار می رفت.
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) درباره او ضمن توقیعی خطاب به وی می فرماید: «شیخ السدید و مولی الرشید الاخ الولی الناصر لنا...».
شیخ طوسی درباره او میگوید: «ابوعبدالله مفید، معروف به ابنمعلم، از متکلمان طایفه
امامیه است که در فقه و کلام بر همه مقدم، فکرش عالی و حاضر جواب بود. ریاست شیعه در آن زمان به وی منتهی می شد».
شیخ مفید از چهرههای بسیار درخشان شیعه در
جهان اسلام است. او هم متکلم است و هم
فقیه.
ابنندیم در فن دوم از مقاله پنجم «
الفهرست» که در باره
متکلمان شیعه بحث میکند، از او به عنوان «ابنالمعلم» یاد کرده و او را ستایش مینماید. کتاب معروف او در فقه نیز «
المقنعة» است.
شیخ مفید از شاگردان
ابنابیعقیل است. وی در حومه بغداد دیده به جهان گشود و دانشهای ابتدایی را در خانواده و زادگاه خویش به پایان برد.
او در یک خانواده پرسابقه و اصیل در
تشیع و از سلاله نیکان و پاکان به دنیا آمد. سراسر وجود خاندان او مالامال از عشق به
اهلبیت رسالت (علیهمالسّلام) بود.
وی راهی بغداد گردید و در آنجا از محضر اساتید و دانشمندان کسب
علم (دانش) و دانش نمود تا در علم کلام، فقه و اصول سرآمد دانشمندان گردید.
شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و
سنی دارای جایگاهی رفیع است که به کلماتی از بزرگان اشاره میکنیم:
نجاشی، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در "رجال" پس از ذکر نام و نسب او تا "یعرب بن قحطان" جد نژاد عرب درباره او میگوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ما است- که رضوان خدا بر او باد- فضل او در فقه و
حدیث و
ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تالیفات متعددی دارد.»
شیخ طوسی، شاگرد او، در کتاب رجال خود، در بخش کسانی که از ائمه روایت نقل نکردهاند، از این عالم این گونه یاد میکند:
«محمد بن محمد بن نعمان دانشمندی بزرگ و موثق است.»
درباره استاد در «الفهرست» مینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابنالمعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنی دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.»
ابن شهر آشوب در مورد وی مینویسد: شیخ مفید ابو عبدالله محمد بن محمد بننعمان از شاگردان ابو جعفر بن قولویه بود وحضرت ولی عصر او را به «شیخ مفید» ملقب فرمود و من علت آن را در کتاب "مناقب آل ابی طالب" ذکر کردهام. او مولف حدود دویست کتاب بزرگ و کوچک است.
(البته مرحوم خویی این مطالب را بعید میشمرد و میفرماید: اگر توقیع حضرت به شیخ مفید ثابت باشد، این در اواخر عمر ایشان بوده و حال آن که شیخ مفید از دوران جوانی ملقب به مفید بود.
)
علامه حلی از این دانشمند عظیم الشان سخن گستر، بهتر و روشن سخن گفته و مینویسد: "محمدبن محمدبن نعمان مکنّی به "ابوعبدالله" و ملقب به "مفید" است. درباره علت نامگذاریش به "مفید" حکایتی است که ما آن را در کتاب بزرگ خود، در رجال، آوردهایم. مفید معروف به "ابی المعلم" بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. کلیه دانشمندان ما که بعد از وی آمدهاند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل و دانش او در فقه و کلام و حدیث مشهورتر از آنست که به وصف آید. او موثقترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت... "
شهید قاضی نورالله شوشتری دانشمند عالی مقام و سخن گستر نامی، پس از ذکر نام آن بزرگ مرد علم و دین در کتاب نفیس فارسی خود "مجالس المؤمنین" سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدین گونه آغاز میکند: "... افادت پناهی که عقل مستفاد از قوت قدسیه ی او مستفید، و فکر فلک پیمای او با ملااعلی در گفت و شنید بود. مجتهدی قدسی ضمیر، و متکلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه پردازی فیروز چنگ، اشاعره از سطوت مناظره ی او در کنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند... "
فقیه
ابویعلی جعفری که عنوان دامادی و جانشینی شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید: (او اندکی از شب را میخوابید و باقی شبانه روز را یا نماز میخواند یا مطالعه میکرد یا درس میگفت یا
قرآن تلاوت می کرد).
به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقها و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیدهاند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید و مذاهب اسلامی و متفکری برجسته، و مصنفی پرکار و دانشمندی سخنور و... و اوصافی از این قبیل یاد کردهاند مانند: ابن داود در "رجال" ابن ادریس حلی در "مستطرفات سرائر"، علامه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ ابوعلی حائری صاحب "روضات الجنات" و دیگران.
در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان علامه بحرالعلوم بسنده کرده و میگذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی که داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود مینویسد:
"محمد بن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله" استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سرکوب گر فرقههای گمراه، دانشمندی که تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود. کلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثقترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و کلام بود و هر کس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است... "
شیخ مفید دانشمند ذوفنون و بلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار بزرگ مینمود. این معنی از سخنان خوب و بد آنان به خوبی پیدا است.
ابن ندیم که از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد میزیسته در فهرست خود نوشته است: "ابن المعلم - ابوعبدالله" ریاست متکلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم کلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه کس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از کتابهای او دریافتم که دانشمندی عالیقدر است... "
و در جای دیگر مینویسد: "ابن المعلم - ابوعبدالله محمد بن محمدبن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه و کلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال ۳۳۸ هجری روی داده است، از کتابهای او..
در فهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تالیفات شیخ مفید ذکر نشده است و به جای آنها چند نقطه دیده میشود گویا بوده است ولی حذف شده است.
ابن جوزی دانشمند مشهور که او نیز هم عصر شیخ مفید بوده در وقایع سال ۴۱۳ هـ مینویسد: "محمدبن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود، و کتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف کرده است. سید مرتضی از جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظرهای در خانه اش واقع در "درب ریاح" منعقد ساخته بود که در آن عموم دانشمندان گرد میآمدند، او در نزد امرای اطراف که متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در ماه رمضان امسال (۴۱۳هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت... "
عماد حنبلی، یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او میگوید: «او بزرگی از بزرگان
امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه میباشد. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره میپرداخت. موقعیت شایان توجهی در تشکیلات دولت
آلبویه داشت. او
صدقه فراوان میداد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و
روزه و خوش لباس بود. او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار میگرفت. نزدیک ۷۶ سال عمر کرد و بیش از ۲۰۰ جلد تالیف دارد.
تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از ۸۰ هزار نفر از شیعیان شرکت جستند و درگذشت او در
ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد...».
خطیب بغدادی کهاندکی پس از وی میزیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است که از شخصی چون خطیب بعید نیست.
سخنان خطیب به روشنی میرساند که متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تالیفات و مکتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشتهاند. چنان که از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن میگردد.
شیخ عبدالله یافعی در "مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان" ضمن وقایع سال (۴۱۳هـ) و دانشمندانی که در آن سال درگذشتهاند مینویسد: " دانشمند شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به "مفید" و "ابن معلم" میباشد. وی در کلام و فقه و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت "آل بویه" با طرفداران هر مسلک و عقیدهای با جلالت و عظمت مناظره میکرد. وی در سال ۴۱۳ه وفات یافت. "
ابن ابی طی میگوید: "وی از مستمندان دستگیری بسیار میکرد، فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز و روزه اش فراوان، و لباسش زبر بود. " دیگری گفته است: گاه بود که عضد الدوله شیخ مفید را زیارت میکرد. مفید شیخی متوسط القامه، لاغراندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال زندگی کرد. بیش از دویست کتاب تصنیف کرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است؛ زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع کردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد.
ابن حجر عسقلانی در "لسان المیزان" از دانشمند عالیقدر ما بدینگونه یاد میکند: "دانشمند بزرگ رافضه (شیعه) ابوعبدالله بن معلم، صاحب تصانیف بدیع است که دویست کتاب میباشد. او به خاطر عضد الدوله قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی (شیعه) جنازه ی او را تشیع کردند. در سال ۴۱۳ وفات یافت.
ابن حجر میگوید: "مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مکتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی که گفتهاند او بر هر دانشمند بلند قدری منت (حق) دارد.
پدرش در "واسط" معلم بود، و مفید در آنجا متولد گردید. بعضی هم گفتهاند در "عکبرا" متولد شده است" (واسط شهرکی بین بغداد و سامراء. امروز در ناحیه دهکده دُجیل واقع در سه یا چهار فرسخی بغداد، و عکبرا در همین مسیر واقع در ده فرسخی بغداد بوده است. (نگاه کنید به نمراصد الاطلاع" در لفظ "واسط" و "عکبرا"))
خطیب بغدادی نوشته است: "مفید کتابهای بسیاری در گمراهی شیعه! و دفاع از اعتقاد آنها و نکوهش از صحابه و تابعین و ائمه دین و مجتهدین نوشته است (منظور خطیب آن دسته از صحابه و تابعین و ائمه و مجتهدین عامه است که شیخ مفید افکار و عقاید و روش آنها را مورد تجزیه و تحلیل و تخطئه و تنقید قرار داده است... (نگاه کنیده به فهرست کتب شیخ مفید)) او با کتابها و نظریاتش بسیاری را گمراه ساخت! تا این که خداوند اهل تسنن را با مرگ وی آسوده گردانید. "
گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانه اش میرفت و هر گاه بیمار میشد به عیادتش میشتافت. شریف ابویعلی جعفری شوهر دختر شیخ مفید گفته است: "مفید جزاندکی از شب را نمیخوابید. سپس بر میخاست و به نماز میایستاد، یا مطالعه میکرد، یا مشغول تلاوت قرآن میگشت. "
سایر دانشمندان عامه مانند ابن عماد حنبلی در "شذرات الذهب" و ابن کثیر شامی در "البدایة و النهایه" در وقایع سال ۴۱۳ و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود با نیکی و بدی از وی یاد کردهاند.
محدث حاج میرزا حسین نوری در اثر کتاب "خاتمه مستدرک الوسایل" پنجاه تن از استادان شیخ مفید را نام میبرد و در مقدمه چاپ جدید "بحارالانوار" این تعداد به ۵۹ تن رسیده است. ممکن است بیش از اینها هم بودهاند. شیخ مفید در نزد اینان که از شیعه و سنی و زیدی بودند علوم متداول عصر یعنی ادبیات عرب، قرائت، کلام، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، رجال و غیره را فرا گرفته است.
نامهای شماری از استادان شیخ که همگی از اعاظم فقها و متکلمین و محدثین و رجال نامی بودهاند عبارت است از:
• جعفر بن محمد قولویه قمی
• شیخ صدوق
• ابوعبدالله صفوانی احمد بن محمد بن ولید قمی،
• ابوجعفر محمد بن حسین بزوفری
• علی بن محمد رفاء
• علی بن ابی الجیش بلخی
• ابوعبدالله جعل
• ابوغالب زراری
• ابنجنید اسکافی
• ابوعلی صولی بصری
• ابوحفص عمر بن محمد (معروف به ابن زیات).
• ابوالحسن علی بن مالک نحوی.
• ابوعبدالله مرزبانی
گروه بیشماری از دانشمندان کلیه مذاهب جزء شاگردان وی بودهاند، ولی متاسفانه جز ۱۵ نفر آنها را که در مقدمه "بحارالانوار" نام بردهاند، از بقیه اطلاع درستی نداریم. قبلاً از علمای عامه نقل کردیم که در مجلس وی از عموم مذاهب شرکت مینمودند، و گروهی از دانشمندان محضرش برخاستند، ولی اینان چه کسانی بودهاند، به درستی معلوم نیست.
نامهای شماری از شاگردان شیخ چنین است:
• سید مرتضی علم الهدی
• سیدرضی
• شیخ طوسی
• نجاشی
• ابوالفتح کراجکی
• ابویَعْلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری
• سالار بن عبد العزیز دیلمی معروف به "سَلاّر"
• جعفر بن محمد دوریستی
پیش از مفید،
علم کلام و
اصول فقه در میان دانشمندان
اهلسنت رونقی به سزا داشت فقها و متکلمین بسیاری در اطراف بغداد گرد آمده و در رشتههای گوناگون
اصول عقائد، سرگرم بحث و مناظره بودند.
دانشمند بزرگوار مشهور شیخ ابوطالب طبرسی در کتاب نامدارش "احتجاج" سه توقیع (نامه) از حضرت "ولی عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) " نقل کرده که به افتخار شیخ مفید صادر گشته و حضرت او را مشمول عنایات خاص و الطاف مخصوص خود قرار داده است. برای آگاهی از این توقیعات و مضامین آنها نگاه کنید به آخر "احتجاج طبرسی" و کتابهای "مجالس المؤمنین" قاضی نورالله شوشتری، "رجال" علامه بحرالعلوم، روضات الجنات سید محمد باقر خوانساری، خاتمه مستدرک، تنقیح المقال" شیخ عبدالله مامقانی و سایر منابع، به خصوص سخن علامه بحرالعلوم و محدث نوری پیرامون آنها.
در ظرف سه سال سه توقیع از ناحیه امام زمان (علیهالسّلام) به او رسید که امام در خطابهایش به او چنین میفرمایند:
۱- للاخ الاعزا السدید الشیخ المفید: برادر عزیز و استوار شیخ مفید.
۲- سلام علیک ایهاالعبد الصالح الناصر للحق الداعی الیه. سلام بر توای بنده شایسته خدا وای یاری دهنده حق و دعوت کننده به سوی آن.
و جالب اینجاست که در زمان غیبت کبری هیچ توقیعی از ناحیه مقدسه نرسیده است. مگر برای شیخ مفید و شیخ اسدالله کاظمینی رحمهما الله تعالی.
در یکی از نامهها که در اواخر ماه صفر سال ۴۱۰ از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید ارسال شده امام چنین میفرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد سلام بر توای دوستدار مخلص دین که در ولایت ما مخصوص به یقین گشتهای... پس از ستایش و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست و درود به سید و مولی و پیغمبر گرامی ما حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خداوند توفیقت را در یاری از حق مستدام فرماید و پاداشت را در نشر علوم برای ما براستی زیاد و فراوان نماید... بدان که ما رخصت یافتیم تا تو را به نامه نگاری مشرف ساخته و دستور دهیم احکام ما را به دوستانمان که نزد تو هستند برسانی، خداوند آنان را به طاعت خود عزیز فرموده و به وسیله رعایت و حراست خود مهم آنان را کفایت فرماید، پس تو به یاری خدا واقف شو بر آن دشمنانی که از دین خدا بیرون رفتهاند. بدانچه اکنون برایت بیان میدارم و در رساندن آن به سوی آنان که اطمینان داری بر آن وجهی که برای تو مینویسم...
ما اگر چه بر طبق آنچه خداوند برای ما و شیعیانمان مصلحت دانسته تا مادامی که دولت دنیا در دست فاسقان است جایمان از جای ستمگران دور است، ولی با این حال به احوال شما آگاهیم چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و ما از پیش آمد ناگواری که برای شما اتفاق افتاده آگاه هستیم و این پیشامد بدان سبب شد که بسیاری از شما به سوی آنچه پیشینیان صالح از آن روگردان بودند متمایل گشته و بدان عهدی که از ایشان گرفته شده بود پشت پا زدند، گویا اینان نمیدانند که ما در فکر شما هستیم و از یاد شما بیرون نرفتهایم وگرنه بلای سختی به شما میرسید و دشمنان شما را مستاصل میکردند. پس از خدا بترسید و در بیرون آمدن از فتنهای که بر سر شما و بر سر آنکه اجلش نزدیک شده سایه افکنده است به ما کمک کنید، و حفظ کنید خود را از آن فتنه کسی که به آرزویش رسیده باشد و آن فتنه نشانهای است برای حرکت کردن و اظهار نمودن شما امر و نهی ما برای همدیگر. خدا به پایان رساند نور خود را اگر چه مشرکان نخواهند...
چون جمادی الاولی این سال در رسد بدانچه در آن اتفاق میافتد پند گیرید و برای آنچه پس از آن میآید از خواب غفلت بیدار شوید به زودی از آسمان برای شما نشانه و آیت آشکاری ظاهر گردد و مانند آن نیز از زمین نمودار شود و در مشرق زمین جریان ناگوار و حزن آوری اتفاق افتد و مردمی که از اسلام بیرون هستند بر سر مردم عراق مسلط گردند و به کردار ناپسند آنها روزی بر مردم عراق تنگ گردد و پس از این جریان با نابود شدن مرد سرکش از اشراراندوه بر طرف گردد و از نابودی او مردمان با تقوا و نیکان خشنود گردند برای آنان که در اطراف جهان اراده انجام حج را دارند وسائل آماده گردد و ما را نیز در آماده کردن وسائل حج به اختیار و توافق ایشان سهمی است که آن با نظم و ترتیب در کار آشکار گردد. پس هر یک از شما باید کاری کند که او را بدوستی و محبت ما نزدیک گرداند و از آنچه موجب سخط و ناراحتی ماست بپرهیزد زیرا کار ما چنین است که بطور ناگهانی در میرسد و هنگامی در آید که توبه او را سود ندهد و پشیمانی از گناه وی را نجات نبخشد. خداوند راه رستگاری را به شما الهام فرماید و در توفیق یابی به رحمتش درباره شما لطف نماید.
شهر بغداد که از مراکز مهم علمی عصر به شمار میرفت، در آن زمان مملو از فقها و متکلمان مذاهب مختلف بود. پیروان مذاهب اهل تسنن که از نظر علم کلام آنها را "معتزلی" و "اشعری" میگفتند، در مجامع عمومی و گاهی در حضور خلیفه مجلسها گرفته و هر کس برای اثبات مرام خود حجتها میآورد و دلیلها اقامه میکرد. علمای شیعه که تا آن روز به آن محافل راه نداشتند، با طلوع شیخ مفید در بغداد، نه تنها در مجامع آنها شرکت مینمودند، بلکه "شیخ مفید" و "ابن معلم" یگانه عالم مبرّز و سخنوری بود که با نیروی علم و بیان و منطق محکم خود در تمام موارد بر همگان غلبه مییافت.
از خطیب بغدادی که هم عصر شیخ مفید بوده است نقل شده که گفته است: "او اگر میخواست میتوانست ثابت کند که ستون چوبی از طلاست"! علی بن عیسی رمانی و قاضی ابوبکر باقلانی قاضی القضاة بغداد، فاضل کتبی و ابوعمرو شطوی و ابوحامد اسفرائنی شافعی قاضی عبد الجبار معتزلی و غیرهم از دانشمندان بزرگی بودند که اغلب اوقات مفید با آنها در بحث امامت و اصول عقائد به گفتگو میپرداخت و آنها را ملزم و محکوم میساخت.
داستان مناظرات آنها بسیار شیرین و خواندنی است. سید مرتضی که بزرگترین شاگرد شیخ مفید است آنها را در کتابی جمع نموده که از جمله یک داستان آن را برای نمونه میآوریم:
در کتاب "مجموعه ورّام" مینویسد: "مفید در اصل از "عکبرا" است، در ایام کودکی همراه پدرش به بغداد آمد و نزد ابوعبدالله معروف به "جعل" به تحصیل پرداخت. سپس به مجلس "ابویاسر" که در دروازه خراسان تدریس میکرد حضور یافت. چون ابو یاسر از عهده بحث و پرسشهای او درمانده شده او را به "علی بن عیسی رمّانی" که از بزرگان علمای کلام بود ارجاع داد و گفت چرا به نزد او نمیروی تا از او استفاده کنی؟ مفید گفت او را نمیشناسم و کسی ندارم مرا به او معرفی کند. ابویاسر یکی از شاگردان خود را همراه او کرد و نزد رمانی فرستاد چون مجلس رمانی از فضلا و دانشمندان پر بود، مفید در صف آخر نشست و به تدریج که مجلس خلوت شد نزدیکتر رفت. در آن اثناء مردی از اهل بصره آمد و از رمانی پرسید چه میفرمایید در باره حدیث غدیر (که به عقیده شیعه پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را جانشین بلافصل خود گردانید" و داستان غار (که به اعتقاد اهل سنت دلیل برخلافت ابوبکر است)؟ رمانی گفت داستان غار درایت (یعنی امری مسلم و معقول) است و حدیث غدیر روایت و منقول میباشد، و آنچه از درایت و امر مسلم استفاده میشود از روایت مستفاد نمیگردد. مرد بصری سکوت کرد و برخاست و از مجلس بیرون رفت.
در این موقع مفید خود را به رمانی نزدیک گردانید و گفت: سوال دارم. رمانی گفت: بگو! شیخ مفید گفت: چه میفرمایید درباره کسی که بر امام عادل خروج کند و با وی جنگ نماید؟ رمانی گفت: او کافر است، بعد گفت: نه فاسق است. شیخ مفید پرسید: راجع به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) چه میگویید؟ رمانی گفت: او امام است. مفید گفت: درباره طلحه و زبیر (دو آتش افروز جنگ جمل بر ضد امیرالمؤمنین بودند) چه میفرمایید؟ رمانی گفت: آنها از این عمل توبه کردند. شیخ مفید گفت: جناب استاد! داستان جنگ جمل درایت و امر مسلمی است و توبه کردن طلحه و زبیر روایت میباشد!! رمانی که متوجه موضوع شد گفت: مگر موقعی که آن مرد بصری از من سئوال کرد تو حاضر بودی؟ شیخ مفید گفت: آری: رمانی گفت: این سخن به جای آنچه من گفتم! اشکال تو وارد است!! آنگاه پرسید: تو کیستی و نزد کدام یک از علمای این شهر درس میخوانی؟ مفید گفت: نزد شیخ ابوعبدالله جعل. رمانی گفت: بنشین تا من مراجعت کنم. سپس برخاست و به درون خانه رفت و پس از لحظهای برگشت و نامهای سربسته به وی داد گفت: این را به استاد خود بده. مفید نامه را آورد و به استادش تسلیم کرد. استاد نامه را گشود و شروع به قرائت آن کرد و طی مطالعه آن به خنده افتاد. پس از قرائت نامه گفت: رمانی ماجرائی را که میان تو و او در مجلس وی روی داده نوشته و سفارش تو را نموده و تو را ملقب به "مفید" کرده است. (البته از ابن شهر آشوب مازندرانی نقل شده که لقب "مفید" را حضرت امام زمان (علیهالسّلام) به مفید دادهاند. ممکن است چنین بوده و شیخ بزرگوار به این لقب شهرت داشته، و رمانی و قاضی عبدالجبار این لقب را برای او تایید کردهاند.)
به طور خلاصه مناظرات شیخ مفید و آزادی نسبی که شیعه در زمان آل بویه یافتند، چندان هم پایدار نماند. زیرا بعد از عضدالدوله - حتی در زمان خود وی - به واسطه درگیریهای شیعه و سنی چند بار شیخ مفید دستگیر و تبعید شد. از جمله به گفته ابن اثیر در سال ۳۹۳ هـ که بهاء الدوله دیلمی پسر عضدالدوله، الطائع لله خلیفه عباسی را از خلافت خلع کرد، بغداد سر به شورش برداشت. بهاء الدوله نیز سرلشکر خود را به بغداد فرستاد و او سنی و شیعه را از اظهار مذهب خود منع کرد، و شیخ مفید را تبعید نمود.
و باز ابن اثیر مینویسد: در سال ۴۰۹ ه سلطان الدوله پسر بهاء الدوله، ابن سهلان را به حکومت بغداد منصوب داشت، و چون او وارد بغداد شد، ابوعبدالله بن نعمان فقیه شیعه را تبعید کرد.
این تبعیدها و دستگیریها گاهی عمدی بود که از ناحیه سلطان یا حکمران او انجام میگرفت، و زمانی به خاطر فرو نشاندن نزاع بین دو فرقه و جلوگیری از هجوم اکثریت سنی بر ضد اقلیت شیعه در محله "کرخ" بغداد - محل اقامت شیخ مفید - روی میداده است.
شیخ طوسی در کتاب "فهرست" بیست کتاب او را نام میبرد، وی مینویسد: از جمله کتابهای او کتاب مقنعه در فقه، کتاب ارکان نیز در فقه، رسالهای در فقه که برای فرزندش نوشته و کامل نیست، کتاب ارشاد، کتاب ایضاح در امامت، کتاب افصاح، کتاب نقض بر ابن عباد در امامت، کتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، کتاب نقض بر ابن قتیبه در حکایت و محکی، کتاب احکام اهل جمل، کتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراکنده) قریب یکصد مسئله است، کتاب فصول از عیون و محاسن، کتاب احکام متعه و غیر اینها که در فهرست کتب وی ثبت است. و نیز کتاب مسئله کافیه در ابطال توبه خاطئه، کتاب النصره لسید العتره فی احکام البغاه علیه بالبصره. ما تمام این کتابها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی و برخی را که بارها بر او میخواندند و او میشنید، شنیدهایم.
شیخ مفید در کلیه فنون و علوم اسلامی تالیف و تصنیف دارد، و تقریباً از همه موضوعات علمی و دینی سخن به میان آورده و به تجزیه و تحلیل و نقض و ابرام و تخطئه و تصویب آنها پرداخته است. چنانکه از انبوه تالیفات پر ارزش او پیداست، اغلب آنها پاسخ سوالات گوناگون علمی بوده که از شهرها و کشورهای اسلامی از وی نمودهاند، و ردّ عقاید و نظریات دانشمندان نامی عصر از فرقههای غیرشیعه بوده است. محدث حاج میرزا حسین نوری مینویسد: "کمتر در کتب علمای شیعه که پس از وی آمدهاند یافت میشود که از مسایل متعلق به امامت و ادله اثبات آن از کتاب و سنت از نظر درایت و روایت ولو با اشاره به آنها در کتابهای شیخ مفید مطلبی نباشد و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء.
ذهبی - که خود از بزرگان و علمای اهل سنت است. - از کتابهای این دانشمند شیعی با عبارت «تصانیف بدیعة و کثیرة» یاد می کند.
ابن شهر آشوب در کتاب خویش ۵۲ کتاب را بر می شمارد و افزون بر آنچه شیخ طوسی و نجاشی ذکر کردهاند، از ۱۵ کتاب دیگر نام میبرد بر این اساس، شمار کتابهای شیخ ۱۹۰ عنوان میشود.
نجاشی
۱۷۱ جلد کتاب از تالیفات شیخ را ذکر کرده است که اسامی برخی از آنها به این ترتیب است:
۱.
المقنعه ۲.
الفرائض الشرعیه۳.
احکام النساء۱.
مختصر التذکرة بأصول الفقه۱.
الکلام فی دلائل القرآن۲.
وجوه اعجاز القرآن۳.
النصرة فی فضل القرآن۴.
البیان فی تالیف القرآن۱.
مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعة۲.
الارشاد۳.
الجمل۱.
اوائل المقالات۲.
نقض فضیله المعتزله۳.
الافصاح۴.
الایضاح۵.
الارکان.
شیخ مفید در سال ۴۱۳ در
بغداد، پس از ۷۵ عمر درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگردش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او از کثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نماز گزارد و در حرم مطهر
امام جواد (علیهالسّلام) پائین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابنقولویه مدفون گردید.
نجاشی، شاگرد شیخ، از زمان فراق استاد چنین میگوید: «مفید (رحمةاللهعلیه) سه شب مانده به آخر ماه رمضان سال ۴۱۳ ه. وفات یافت و ولادتش روز یازدهم ذی قعده سال۳۳۶ ه. بود. شریف مرتضی ابو القاسم علی بن حسین (سید مرتضی) در میدان اشنان برپیکر او نماز گزارد. میدان با وجود وسعت فراوانی که داشت، از کثرت معیت به تنگ آمده بود. بعد از نماز، جسد مطهرش را درخانه اش به خاک سپردند. چند سال بعد او رابه مقابر قریش، کنار مرقد حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام منتقل ساختند.
شیخ طوسی ولادت مفید را سال ۳۳۸ دانسته بود. و نجاشی که رجال خود را بعد از فهرست شیخ تالیف کرده، ۳۳۶ ضبط نموده است. همچنین شیخ وفات استادش را دو شب مانده به آخر ماه رمضان و نجاشی سه شب مانده به آخر ماه مبارک دانسته است، ولی سال وفات مفید سال ۴۱۳ هـ بوده است. به هرحال بر اساس قول شیخ طوسی و ابن ندیم، مفید هنگام رحلت ۷۵ سال و به گفته نجاشی ۷۷ سال داشته است.
شیخ مفید در پایین پای امام موسی بن جعفر و امام محمد تقی یعنی کاظمین (علیهماالسلام) جنب آرامگاه استادش جعفربن محمد قولویه قمی آرمیده است. گفتنی است که فیلسوف نامی اسلام شیعه خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کنار آنها و پایین پای آن دو امام همام مدفون میباشد. علائم قبور هر سه بزرگان نیز برای زائران معلوم است. سید مرتضی بزرگترین شاگرد مفید، و مهیار دیلمی شاعر برازنده عصر، فوت پیشوای علمای شیعه را مرثیه گفتند و مراثی آنها در دیوان هر دو که چاپ شده موجود است.
۲:۲۰.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زندگینامه شیخ مفید»، تاریخ بازیابی ۹۹/۸/۲۸. •
کتابخانه دیجیتال موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، برگرفته از مقاله «مفید، محمد بن محمد»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۷. •
حیدریان، محمدرضا، فرهنگ کوثر ۱۳۷۹، شماره ۴۶، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۷. • نرم افزار کتابخانه مهدویت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.