اجتهاد عقلی (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اجتهاد عقلى عبارت است از صدور حكم بر اساس مصلحتها و منافع امت که پایههاى عقلانى داشته و توسط مجتهدان به عنوان منافع عالیه شناخته شود.
برخی فقیهان اهل سنت میان دو نوع بینش برای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تفاوت قائلاند: بینش وحیى ویژه ایشان و بینش عقلانى-اجتهادى که با دیگران مشترک است.
وحی امر الهی و خارج از اختیار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، اما آن حضرت نیز نیازمند تعقل و اجتهاد است.
اجتهاد عقلى گاهی به معناى آزادی اظهار نظر افرادِ فاقد صلاحیت فقهى تعبیر میشود.
پیروان ایدهٔ اجتهاد آزاد معتقدند داشتن اطلاع مختصر از دین کفایت میکند تا حق اجتهاد و اظهار نظر ایجاد شود.
این نظریه بهنحوى شبیهِ تعمیم
امامت است که امامت را برای همه مردم ممکن میداند.
شهید مطهری اجتهاد آزاد را نوعی التقاط و متاثر از فرهنگ غرب میداند که سلیقه زمان را بهجای معیار
اسلام مینشاند.
او هشدار میدهد که چنین رویکردی اسلام را به آنچه نیست میآراید و از آنچه هست پاک میکند.
به اعتقاد وی «تجددگرایى افراطى» ریشه چنین اندیشهای است که زمینهساز آفت نهضتها میشود.
جمعاً اجتهاد عقلى قابل دفاع است اگر مبتنی بر مصالح امت و معیار شرع باشد، اما اجتهاد آزادِ متاثر از تجددگرایى افراطى قابل انتقاد است.
اجتهاد عقلى يعنى صدور حكم با توجه به منافع و مصلحتهاى امت كه فقط پايههاى عقلى داشته باشد و از جانب مجتهدين به عنوان منافع علياى امت شناخته شود. گفته مىشود كه هرگونه اصلاح گرايى دينى كه به مقصد دفاع از منافع مسلمانان به راه انداخته شود، در جمع این مساله قابل بررسى است.
شمارى از فقهاى اهل سنت، دامنۀ مسئله ملازمه عقلى و صحت
اجتهاد عقلى را به عرصۀ عقلانيت نبى كشانده و براى پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دو نوع بينش را به اثبات رساندهاند: نخست بينش حاصل از وحى كه ويژه آن حضرت بوده و قابل تسرى به ديگران نمىباشد و دوم بينش حاصل از عقلانيت اجتهادى نبى، كه با انسانهاى ديگر مشترك و همطراز مىباشد.
به اعتقاد اينان وحى يك امر الهى است كه اختيار آن در دست
نبی نيست، تا هر زمان كه بخواهد با عالم غيب الهى ارتباط برقرار سازد. نبى نيز مانند ديگران احتياج به تعقل و عمل به عقل دارد.
اجتهاد عقلى بهمعناى شناختن حق آزادى اجتهاد براى كسانى است كه فاقد صلاحيتهاى تعريف شده در اجتهاد فقاهتى هستند. كسانىكه به صرف، داشتن اطلاعاتى مختصر در مورد دين به خود يا به ديگران حق اجتهاد و اظهار نظر در دين را مىدهند، پيروان تز اجتهاد عقلى هستند.
نظريۀ «
اجتهاد عقلى يا آزاد» شبيه نظريۀ «تعميم امامت» است كه عدهاى با تكيه بر اين نظريه معتقد بودند: امامت در فرد خاصى منحصر نيست و همۀ آحاد مردم مىتوانند امام و رهبر خود باشند.
اجتهاد آزاد را مىتوان نمود ديگرى از بينش التقاطى، آن هم از نوع غربى آن دانست. چرا كه اين فكر التقاطى تحت تاثير فرهنگ غرب، مطرحشده است.
شهيد مطهرى معتقد است: «برخى ديگر كه به مسايل روز توجه دارند و درباره آينده مىانديشند متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مايه مىگذارند. سليقۀ روز را معيار قرار مىدهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جاى آنكه اسلام را معيار حق و باطل زمان قرار دهند، سليقه و روح حاكم بر زمان را معيار اسلام قرار مىدهند. مثلا مهريه نبايد باشد چون زمان نمىپسندد. تعدد زوجات، يادگار عهد بردگى زن است، پوشيدگى هم همينطور، اجازه و مضاربه و مزارعه هم يادگار عهد فئوداليسم است و فلان حكم ديگر يادگار عهدى ديگر، اسلام دين عقل و اجتهاد است. اجتهاد چنان است و چنين حكم مىكند.» در بينش فوق «اجتهاد آزاد» پوششى است براى مشروعيت دادن به آنچه كه از ديگران اخذ شده است.
ريشۀ اين تفكر چيست؟ و تز «اجتهاد آزاد» از كجا آمده است؟
استاد شهيد ريشۀ اين تفكر را تجددگرايى افراطى مىداند. «بههرحال تجددگرايى افراطى - كه هم در شيعه وجود داشته و دارد و هم در سنى - و در حقيقت عبارت است از آراستن اسلام به آن چه از اسلام نيست و پيراستن آن از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان كردن آفت بزرگى براى نهضت است و وظيفۀ رهبر نهضت است كه جلوى آن را بگيرد.»
•
عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۱، ص۹۵.