گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
و از سخنان او (علیهالسلام) در وصف خود و وصف دشمنانش؛ و گفته میشود درباره اصحاب جمل است«وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا،»۱«وَ قَدْ»:
واو: به حسب ماقبل آن،
قد: حرف تحقیق، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد.
«أَرْعَدُوا» :
فعل ماضی، مبنی بر ضم به دلیل اتصالش به واو جماعت،
و واو: ضمیر متصل، مبنی بر سکون، در محل رفع و فاعل است،
و الف فارقه است.
«وَ أَبْرَقُوا»:
واو: حرف عطف است،
أبرقوا: فعل ماضی، مبنی بر ضم به دلیل اتصالش به واو جماعت،
و واو: ضمیر متصل، مبنی بر سکون، در محل رفع و فاعل است،
و الف فارقه است،
و جمله «وَ قَدْ أَرْعَدُوا» بر جمله قبلش عطف شده است.
«وَ مَعَ هٰذَيْنِ الْأَمْرَيْنِ الْفَشَلُ؛»۲«وَ مَعَ» :
واو: حالیه است،
مع: مفعول فیه (ظرف)، منصوب و علامت نصب آن فتحه ظاهره است، و مضاف است.
«هٰذَيْنِ»:
مضافالیه، مجرور و علامت جر آن یاء است؛ زیرا مثنی است،
و ظرف متعلق به خبر مقدم محذوف است.
«الْأَمْرَيْنِ»:
بدل از «هٰذَيْنِ»، مجرور و علامت جر آن یاء است؛ زیرا مثنی است.
«الْفَشَلُ»:
مبتدای مؤخر، مرفوع و علامت رفع آن ضمه ظاهره در آخرش است،
و جمله در محل نصب و حال است.
«وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّىٰ نُوقِعَ،»۳«وَ لَسْنَا»:
واو: استئنافیه یا عاطفه است،
لسنا: (ترکیب) لَيْسَ: فعل ماضی ناقص، مبنی بر سکون به دلیل اتصالش به ضمیر رفع متحرک (نا)،
و نا: ضمیر متصل، مبنی بر سکون، در محل رفع و اسم «لَيْسَ» است.
«نُرْعِدُ»:
فعل مضارع، مرفوع و علامت رفع آن ضمه ظاهره در آخرش است، و فاعل آن ضمیر مستتر وجوبی «نحن» است،
و جمله «نُرْعِدُ» در محل نصب و خبر «لَيْسَ» است،
و جمله «لَسْنَا نُرْعِدُ» استئنافیه است و محلی از اعراب ندارد.
«حَتَّىٰ»:
حرف جر و نصب، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد.
«نُوقِعَ»: فعل مضارع، منصوب به «أن» مضمره (مقدر)
و علامت نصب آن فتحه ظاهره در آخرش است، و فاعل آن ضمیر مستتر وجوبی «نحن» است،
و مصدر مؤول (أن+فعل) در محل جر به حرف جر (حتی) است،
و جار و مجرور (حتی نوقع) متعلق به فعل «نُرْعِدُ» هستند.
«وَ لَا نُسِيلُ حَتَّىٰ نُمْطِرَ.»۴«وَ لاَ»:
واو: حرف عطف است،
لا: حرف نفی، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد.
«نُسِيلُ»:
فعل مضارع، مرفوع و علامت رفع آن ضمه ظاهره در آخرش است، و فاعل آن ضمیر مستتر وجوبی «نحن» است،
و این جمله بر جمله «وَ لَسْنَا نُرْعِدُ» عطف شده است.
«حَتَّىٰ»:
حرف جر و نصب، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد.
«نُمْطِرَ»:
فعل مضارع، منصوب به «أن» مضمره و علامت نصب آن فتحه ظاهره در آخرش است، و فاعل آن ضمیر مستتر وجوبی «نحن» است،
و مصدر مؤول در محل جر به حرف جر (حتی) است،
و جار و مجرور (حتی نمطر) متعلق به فعل «نُسِيلُ» هستند.