• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تمرکز در فتوا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




یکی از مباحث مطرح شده در فقه سیاسی است.
تمركز در فتوا و فقه پويا



مرجع كل يا مرجع اعلم يا مرجع مبسوط اليد، پديده‌اى است كه با شيخ مرتضى انصارى در حوزۀ نجف به ظهور درآمد و با رهبرى ميرزاى شيرازى در جنبش تنباكو نهادينه شد. اين پديده همزمان كاركردهاى مثبت و منفى داشته است. كاركرد مثبت آن ايجاد وحدت و انسجام و اقتدار در جامعه و در روحانيت و خلق ظرفيت بسيج گرى بوده است. وجه مشروعيت بخش مرجعيت چه در صورت تمركز و وحدت گرايى و چه در صورت پراكندگى اش اين بود كه مرجعيت (چنانكه پيشتر در كتاب روحانيت و قدرت به‌تفصيل مورد بحث قرارگرفته است) يكى از طبيعى‌ترين نهادهاى دموكراتيك بود كه با انتخابى طبيعى در طول زمان و بر مبناى كسب صلاحيت و عمل صالح و دانش صورت مى‌گرفت.
اما از كاركردهاى منفى مرجعيت كل اين بود كه با رحلت مرجع، خلاء مرجعيت پديد آمده و تا مدتى سرگردانى ميان مقلدان حادث مى‌شد. در دورۀ جمهورى اسلامى يكبار در پى رحلت آيت‌الله خمينى و يكبار در پى رحلت آيت‌الله اراكى در فضاى رسمى به‌طور نسبى چنين مشكلى بروز كرد، زيرا در فضاى غير رسمى، مراجع مقتدر و با نفوذى حضور داشتند كه ساخت سياسى، حضور رسمى آنان را بر نمى‌تابيد.
اين مشكل را البته بايد به نحو ساختارى حل كرد.
بدون شك در جامعه‌اى كه طى سده‌ها شخصيت محورى و فردگرايى و ساختارهاى سنتى قائم به فرد، سيطره داشته است، راه‌حل‌هاى تازه و ساختى به‌آسانى به نتيجه نمى‌رسند. گرچه نفوذ روحانيت همواره به
۵۵۲عنوان قطبى در برابر قطب سياسى مانع استبداد يكپارچه در ايران شده و به همين دليل تاريخ ايران مسيرى همچون اروپاى قرون وسطى و بعد از آن (عصر روشنگرى) را نپيمود، اما يك شباهت سبب پايدارى ويژگى فردگرايى مى‌شد. همانطوركه ساخت سياسى قائم به شخص بود، قطب مذهبى نيز شخصيت محور بود، با اين تفاوت كه جايگاه او غير موروثى و اكتسابى بود.
پس از رحلت آيت‌الله بروجردى، خلاء مرجعيت و مشكلات ناشى از آن رخ نمود. به ويژه «تضعيف اقتدار قطب مذهبى در برابر قدرت سياسى» و همچنين «سرگردانى مردم در تقليد» و «دورافتادگى روزافزون مراجع از مسائل مستحدثه و پاسخ‌هاى درخور به مسائل و فرزند زمان خويشتن بودن». در چنين شرايطى آيت‌الله مطهرى با استناد به رأى عده‌اى ديگر از اقطاب حوزه نظريۀ مرجعيت شورايى يا شوراى فتوا را مطرح كرد.
اين ديدگاه پس از جهل سال هنوز راهگشاست و مى‌تواند به عنوان نسخه‌اى پيشگيرانه مد نظر قرار گيرد.
دربارۀ ديدگاه علماى نامدار و شوراى فتوا، علاوه بر نقطه نظرات مساعد علمايى چون حاج آقا رحيم ارباب، آيت‌الله بروجردى و آيت‌الله غروى كه در مجال ديگرى بايد به آن پرداخت، در زير به بيان ديدگاه‌هاى صريح چند تن از علما مى‌پردازيم.
آيت‌الله شيخ عبدالكريم حايرى: مرحوم مطهرى تحت عنوان يك پيشنهاد مهم از قول آيت الله حايرى مى‌گويد «چه لزومى دارد كه مردم در همۀ مسائل از يك نفر تقليد كنند، بهتر اين است كه قسمت‌هاى تخصصى در فقه قرار دهند، يعنى هر دسته‌اى بعد از آنكه يك دوره عمومى را ديدند و اطلاع پيدا كردند تخصص خود را در يك قسمت معين قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصى از آنها تقليد كنند، براى مثال بعضى رشتۀ تخصصى خود را عبادات قرار دهند و بعضى معاملات و بعضى سياسات و بعضى احكام، (احكام باصطلاح فقه) همانطورى‌كه در طب اين كار شده و رشته‌هاى تخصصى پيش‌آمده، هر دسته‌اى متخصص يك‌رشته از رشته‌هاى پزشكى هستند، بعضى متخصص قلب هستند، بعضى متخصص چشم، بعضى متخصص گوش و حلق و بينى بعضى متخصص چيز ديگر. اگر اينكار شود هركسى بهتر مى‌تواند تحقيق كند در قسمت خودش، گمان مى‌كنم در كتاب الكلام يجر الكلام تأليف آقاى سيد احمد زنجانى سلمه الله اين مطلب از قول ايشان چاپ‌شده».
آيت الله مطهرى: «اين پيشنهاد بسيار پيشنهاد خوبى است و من اضافه مى‌كنم كه احتياج به تقسيم كار در فقه و به وجود آمدن رشته‌هاى تخصصى در فقاهت از صد سال پيش به اين‌طرف ضرورت پيدا كرده و در وضع موجود يا بايد فقهاء اين زمان جلو رشد و تكامل فقه را بگيرند و متوقف سازند و يا به اين پيشنهاد تسليم شوند.
تكامل هزار سالۀ فقه: زمانى بود كه فقه بسيار محدود بود، وقتى به كتب فقيهۀ قبل از شيخ طوسى مراجعه مى‌كنيم، مى‌بينيم چقدر كوچك و محدود بوده است، شيخ طوسى با نوشتن كتابى به نام «مبسوط» فقه را وارد مرحله جديدى كرد و توسعه داد، و همچنين دوره به دوره در اثر مساعى علما و فقها و وارد شدن مسائل جديد و تحقيقات جديد بر حجم فقه افزوده شد.
شوراى فقهى: پيشنهاد ديگرى هم داريم كه عرض
۵۵۳مى‌كنم و معتقدم اين مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است و آن اينكه در دنيا در عين اينكه رشته‌هاى تخصصى در همۀ علم‌ها پيدا شده و موجب پيشرفت‌ها و ترقيات محيرالعقول شده يك امر ديگر نيز عملى شده كه آن هم به نوبۀ خود يك عامل مهمى براى ترقى و پيشرفت بوده و هست، و آن موضوع همكارى و همفكرى بين دانشمندان طراز اول و صاحب‌نظران هر رشته است، در دنياى امروز ديگر فكر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تك‌روى كارى ساخته نيست، علما و دانشمندان هر رشته، دائما مشغول تبادل نظر با يكديگرند، محصول فكر و انديشه خود را در اختيار ساير اهل نظر قرار مى‌دهند، حتى علماى قاره‌اى با علما قاره ديگر همفكرى و همكارى مى‌كنند. در نتيجه اين همكارى‌هاى و همفكرى ها و تبادل نظرها بين طراز اول ها اگر نظريه مفيد و صحيحى پيدا شود زودتر بطلانش روشن مى‌شود و محو مى‌شود، ديگر سال‌ها شاگردان آن صاحب‌نظر در اشتباه باقى نمى‌مانند.
متأسفانه در ميان ما هنوز نه تقسيم كار و تخصص پيدا شده، نه همكارى و نه همفكرى و بديهى است كه با اين وضح انتظار ترقى و حل مشكلات نمى‌توان داشت».
آيت الله جزايرى: وى در بحثى تحت عنوان «طرح شوراى فتوائى» مى‌گويد: در كنار نظريۀ اعلميت كه مى‌گويد: افراد براى تشخيص احكام و مسائل شرعيه خود بايد به مجتهدين رجوع كرده و در مسائل خلافى منحصرا از اعلم تقليد نمايند، طرح شوراى فتوايى را مى‌توان قرار داد. طرح شوراى فتوائى عبارت است از اينكه افراد به جاى آنكه از شخص معينى تقليد كرده و در مسائل دينى از نظريات و افكار فرد بخصوصى پيروى كنند، مجمعى تشكيل شود كه در آن فقهاى مسلم عصر عضويت داشته و تك‌تك مسائل در آنجا مطرح شده مورد شور علمى تمام قرار گيرد و چون اتفاق نظر در تمام مسائل، بين همۀ افراد، ممكن نيست، شورا موظف باشد نظر اكثريت را اعلام كند و به جاى آنكه در موارد، فتواى اعلم (فرد داناتر) ملاك عمل قرار داده شود در اين طرح نظر اكثريت ملاك گشته و فتواى اكثريت بايد مورد عمل قرار گيرد. آيت‌الله جزايرى سپس به بحث درباره اينكه كدام روش علمى‌تر است‌؟ ارزش شور در مسايل علمى، تاريخ شورهاى علمى در فقه شيعه، پيدايش فرضيه اعلميت و اجتهاد و نسبت شورا با اعلميت و... مى‌پردازد.
آيت‌الله طالقانى: آيت الله طالقانى سه مدل را مورد بحث قرار مى‌دهد. ۱ - تمركز مطلق در فتوا و امور ادارى دين در يك يا چند فرد و مركز؛ ۲ - نبودن هيچگونه مركزيتى؛ ۳ - تمركز در فتوا و امور ادارى در هيات اجتماع و شورا. او در ذيل بند اول به نقد دلايل تقليد از اعلم مى‌پردازد و زيان‌هاى تمركز در فتوا و تمركز در اخذ وجوهات را بر مى‌شمارد و مى‌افزايد: بنابر آنچه كه گفته شد تمركز در فتوا و اداره، نه دليل فقهى دارد و نه مصلحت دين، و نه جامعه مسلمانان است.
صورت دوم كه نبودن هرگونه مركزيت، به هر صورت كه باشد، نيز (با اينهمه وسائل ارتباط) صلاح نيست، زيرا عدم ارتباط مراجع دين و اختلاف سليقه و محيط و اختلاف در جواب مراجعين، موجب تحير و پراكندگى مسلمانان و عدم تفاهم و تعاون رهبران مى‌گردد. چه‌بسا حوادثى براى مجتمع اسلامى مسلمانان
۵۵۴پيش مى‌آيد كه نظر يك با چند تن، مشخص تكليف نيست و تا وقت نگذشته بايد همه مراجع دينى با هم تصميم قاطعى بگيرند، كه با دورى و ناهمانگى و عدم تفاهم و وحدت نظر اخذ چنين تصميمى دشوار است...
اكنون بايد هر چندى يكبار، مراجع دين و اهل نظر و تشخيص، جمع شده تا مسائل و حوادث واقعه را مورد شور قرار دهند و پس از استخراج رأى از اين شورا نتيجه و تكليف قطعى عامه مسلمانان را اعلام كنند. پس از شروع زمان غيبت كبرى، شور در فتوا و استنباط مسائل به صورت بحث و طرح فقيه با علما و شاگردان محضر خود عمل مى‌شده و احترام و استناد به نظر اكثريت و اجماع پيوسته سيره فقها در بيان فتوا بوده، بنابراين شور و استناد به نظر اكثريت مطلب تازه‌اى نيست، تنها اين شور يا تبادل‌نظر با مجتهدين بزرگ كه در هر ناحيه و بلدى به سر مى‌برند مى‌بايستى تكميل گردد و اين مطلب منافى با زعامت و مرجعيت يك فرد صالح مقتدرتر از ديگران نيز نمى‌باشد، بلكه از لحاظ اجتماعى بيشتر به صلاح بوده و تمركز و وحدت رأى و فكر بيشترى فراهم مى‌نمايد.
هرگز مرجعيت و تمركز در فتوا را نمى‌توان به عنوان عامل بازدارنده از تجددطلبى فقه اجتهادى مطرح نمود و آن را همسو با حصر اجتهاد در مذاهب چهارگانۀ اهل سنت به شمار آورد.
به نظر مى‌رسد احياى مرجعيت به عنوان بعدى از امامت در عصر غيبت، خود دست آورد نوين از يك فرع فقهى (تقليد اعلم) بود كه زمينه را براى احياى ساير ابعاد فقهى امامت هموار كرده.




۱. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱۴.    
۲. ت، سوره۵۱، آیه۱۲.    



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۱، ص۵۵۱-۵۵۴.    


رده‌های این صفحه : سیاسی | سیاسی | سیاسی | فقه سیاسی




جعبه ابزار