تواضع محمد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تواضع
ابوالفضل یغمایی
واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛
بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر.
مفهوم شناسی
تواضع در لغت به معنای فروتنی کردن، خود را کوچک یا کم مایه نشان دادن به نشانة احترام به مخاطب است. و به معنای خود را نیست انگاشتن در برابر خداوند نیز آمده است
و در اصطلاح علم اخلاق، شکستگی و فروتنی نفس است؛ به گونهای که برای خود هیچ برتری و امتیازی بر دیگران قائل نبوده، در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی دارد.
تفسیر آیه
به کسانی که به تو ایمان آوردهاند بپرداز و آنان را دور خود جمع کن و پر و بال رافت و رحمت برایشان بگستران؛ آن چنان که طیور جوجههای خود را زیر پر و بال میگیرند. این تعبیر، کنایه از تواضع همراه با مهربانی و عطوفت است. منظور از پیروی نیز در این جا اطاعت است.
پیامهای آیه
۱. تواضع در برابر یاران و پیروان و زیردستان، از صفات لازم برای رهبر و مبلّغ است.
۲. در اهمیّت تواضع همین بس که خداوند پیامبر را به آن فرمان میدهد.
۳. مؤمنان به قدری مقام دارند که رسول الله۹ مامور به فروتنی در برابر آنان میشود.
۴. تواضع تنها با زبان نیست، فروتنی در عمل نیز لازم است (واخفض جناحک).
ارزش تواضع
تواضع از صفات شریف و ملکات کریم است و اخبار و روایات در ارزش آن بسیار است که برخی از آنها را بیان میکنیم.
در برخی از روایات، خداوند تواضع را زمینة پذیرش عبادات قرار داده است؛ چنان که در حدیث قدسی به حضرت موسی علیهالسّلام وحی کرد: «من نماز کسی را که از برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من تکبّر ننماید، قبول میکنم».
برخی از روایات، رفعت و برتری انسان را مشروط به تواضع و فروتنی دانسته است؛ چنان که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرموده است: «هیچ کس تواضع نکرد، مگر این که خداوند او را بلند گردانید».
بر اساس برخی از احادیث حلاوت عبادت در تواضع نهفته است. روزی حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به اصحاب خود فرمود: «چرا من حلاوت عبادت را در شما نمیبینم؟» عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: «تواضع».
از نگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام تواضع بزرگترین عبادت شمرده شده است؛ آن حضرت فرموده است: «بر تو باد به فروتنی؛ زیرا آن از بزرگترین عبادت است».
فلسفة بعضی از عبادات تواضع دانسته شده است؛ چنان که حضرت امیر علیهالسّلام میفرماید: «نماز باعث میشود چهرههای شریف و بزرگوار فروتنانه به خاک مالیده شوند و اعضاء و اندامهای ارجمند از روی ذلّت به زمین چسبند و روزه سبب میشود که شکمها برای اظهار خضوع و ذلّت به پشتها برسند».
امام حسن عسکری۷ تواضع کننده را از صدّیقان و از شیعیان دانسته، میفرماید: «هرکس در دنیا برای برادر مؤمن خود تواضع کند، او در نزد خدا از جملة صدّیقان است و حقّاً که او از شیعیان علیّ بن ابی طالب۷ است».
موارد تواضع
تواضع و فروتنی که خود را کوچک کردن یا کوچک نشان دادن است، موارد فراوان دارد که به بعضی از آنها تصریح شده است:
۱. فروتنی آن است که از مجلس به جایی کمتر از مقام و موقعیّت خود راضی باشی (التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه).
۲. فروتنی آن است که به هر کس برخوردی، سلام کنی (التواضع... و ان تسلّم علی من لقیت).
۳. فروتنی آن است که مشاجره را رها کنی، هرچند حق با تو باشد.
۴. با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار شود (لمّا سئل عن حدّ التواضع، ان تعطی الناس من نفسک ما تحب ان یعطوک مثله).
۵. انسان را از فروتنی همین بس که اندازة خود را بشناسد (حسب المرء من تواضعه معرفته بقدره).
۶. فروتن آن است که خودنمایی و شهرت طلبی را دوست نداشته باشد (ثلاث هن راس التواضع... ویکره الریاء وسمعه).
۷. فروتن آن است که دوست نداشته باشد او را به پرهیزگاری بستایند.
۸. خریدن کالا و حمل کردن آن به خانه برای خانواده.
۹. کارهای معمولی و جزئی را خود انجام دادن، چون وصله کردن پیراهن و پینه کردن کفش و دوشیدن شیر و با اعضای خانواده بلکه با دیگران هم غذا شدن و روی زمین نشستن و....
تواضع آری، ذلّت نه
در اخلاق بیان شده که نیکویی هر صفتی در وسط بودن و تعادل آن است و دو طرف افراط و تفریط آن، هلاک کننده است. بنابراین تواضع، حدّ وسط است و طرف افراط آن، صفت کبر است و طرف تفریطش، ذلّت و پستی است. پس همچنان که تکبّر مذموم است، ذلّت و خواری هم مذموم است. و برای مؤمن جایز نیست که خود را ذلیل و خوار کند. مثلاً دانشمندی که مشغول تدریس است، اگر پینه دوزی یا بزّازی وارد شود و او درس را به احترامش ترک کند و از جا برخیزد و او را در کنار خود قرار دهد و با او به گفت وگو نشیند و موقع رفتن، همراه او برود و او را بدرقه نماید، وی از راه مستقیم تجاوز کرده، خود را خوار کرده است.
این عالم، پس از تدریس میتواند در کنار او باشد و به وی مهربانی نماید، اگر حاجتی دارد و در توان اوست برآورده سازد، نه این که خود را بیش از اندازه و در انظار شاگردان کوچک نماید.
آثار تواضع از دیدگاه قرآن و روایات
۱. تواضع در برابر حق، سبب قرار گرفتن انسان در زمرة نیکوکاران است.
۲. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «هرکه بتواند لباس زیبا بپوشد، امّا از سر فروتنی این کار را نکند، خداوند جامة کرامت بر او بپوشاند».
۳. برخورداری از روحیّة تواضع در برابر خدا، مایة ایمان به آیات الهی است.
۴. تواضع برخی از مسیحیان عصر بعثت، مایة حق پذیری آنان شد.
۵. تواضع در برابر مؤمنان، مایة جلب محبّت خداوند میشود.
۶. برخورد کریمانه در برابر گفتار جاهلانة افراد نادان، برخاسته از روح فروتنی است.
۷. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، زیور شرافت خانوادگی است».
۸. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی باعث انتشار فضایل میشود».
۹. امام علی علیهالسّلام فرمود: «ثمرة فروتنی، دوستی است و ثمرة تکبّر، ناسزا (شنیدن) است» (ثمرة التواضع المحبة الثمرة اکبر المسبّة).
۱۰. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، به تو سلامت میبخشد» (التواضع یکسبک السلامة).
۱۱. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، جامة ابهّت بر قامت تو میپوشاند» (التواضع یکسوک المهابة).
۱۲. امام علی علیهالسّلام فرمود: «هر کس دلش برای خدا کرنش کند، بدنش از طاعت خدا خسته نمیشود» (من تواضع قلبه لله لم یسام بدنه من طاعة الله).
۱۳. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «خدای متعال به من وحی فرمود که فروتن باشید، هیچ کس بر دیگری فخر نفروشد و احدی به دیگری زورگویی و تجاوز نکند» (تواضعوا حتّی لایبغی احد علی احد).
۱۴. امام کاظم علیهالسّلام فرمود: «همانا زراعت در خاک میروید و روی تخته سنگ نمیروید. حکمت نیز چنین است. دل شخص فروتن آباد میشود، ولی دل انسان متکبّر آباد نمیشود؛ زیرا خداوند فروتنی را ابزار خرد قرار داده است و تکبّر را ابزار نابخردی» (انّ الزرع بنبت فی السهل ولا ینبت فی الصفا فکذلک الحکمة تعمر فی قلب المتواضع ولا تعمر فی قلب المتکبر الجبّار لان الله جعل التواضع آلة العقل وجعل التکبّر من آلة الجهل).
راههای دست یابی به تواضع
۱. پاکی دل
امام علی علیهالسّلام فرمود: «برای رسیدن به فروتنی جز از سلامت سینه (و دل پاک) کمک نتوان گرفت».
۲. علم
امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، ثمرة دانایی است».
از قدیم گفتهاند: درخت پر بار، سر به زیر است.
۳. یاد عظمت خدا
امام علی علیهالسّلام فرمود: «سزاوار نیست کسی که بزرگی خدا را میشناسد خود را بزرگ شمارد؛ زیرا رفعت و بزرگی کسانی که عظمت خدا را میشناسند در این است که در برابر او فروتن و متواضع باشند».
امام علی علیهالسّلام فرمود: «در شگفتم از آدمیزاد، که آغازش نطفهای است و فرجامش لاشهای و در این میان انبان نجاست و با این احوال، تکبّر میورزد».
۴. توجه به ریشههای شکل گیری شخصیّت امام صادق علیهالسّلام فرمود: «هیچ مردی تکبّر نکرد، مگر به سبب احساس خواری و حقارتی که در خود یافت».
۵. کارهای خود و خانواده را انجام دادن
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «به راستی که خوش دارم مرد با خوش حالی و افتخار چیزی را با دست خودش برای خانواده ببرد و بدین وسیله کبر را از خود دور کند».
و امام صادق علیهالسّلام فرمود: «هرکه خودش جامه اش را وصله کند و کفشش را پینه زند و کالایش را حمل کند، هر آینه از کبر به دور است».
در برابر چه کسانی تواضع نکنیم؟
۱. کافران معاند و محارب.
۲. متکبّران.
۳. ثروتمندان به خاطر ثروتشان. امام علی علیهالسّلام فرمود: «کسی که به ثروتمندی به خاطر ثروتش فروتنی کند دو سوم دینش را از دست داده است».
۴. کسانی که آشکارا گناه میکنند.
و از موارد استثنایی گذشته،
به همه میتوان بلکه لازم است فروتنی شود، که از میان همه، خدا،
پیامبر۹،
امامان علیهالسّلام؛ پدر و مادر
و استاد
از ویژگی خاصّی برخوردارند.
مؤمنان
به طور کلّی و آنها که همیشه یا گاهی با انسان همراهند چون زن و فرزند
یا مهمان
و هم سفر
نیز باید در برابرشان تواضع داشت.
حکایت
۱. احترام به پدر و پسر
پدر و پسری از برادران مؤمن امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام خدمت ایشان رسیدند. حضرت برایشان بلند شد و با احترام آن دو را در بالای مجلس نشاند و خود مقابل آنها نشست. سپس دستور داد غذایی آوردند و آن دو، غذا خوردند. پس از غذا قنبر (غلام حضرت علی علیهالسّلام) آفتابه و لگنی چوبی و حولهای برای خشک کردن دست هایشان آورد و جلو آمد که روی دست مرد آب بریزد. امیرالمؤمنین علیهالسّلام از جا پرید و آفتابه را گرفت تا بر روی دست مرد آب بریزد، امّا مرد خودش را به خاک افکند و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! خدا مرا ببیند که شما روی دست من آب میریزید؟ حضرت فرمود: «بنشین و بشوی؛ زیرا خداوند عزّوجلّ تو را میبیند که برادرت که بر تو امتیاز و فضیلتی ندارد خدمتت میکند و قصدش از این خدمت آن است که خداوند در بهشت ده برابر جمعیّت دنیا عطایش فرماید». مرد نشست و علی علیهالسّلام به او فرمود: «تو را به بزرگی حقّ من که تو آن را شناختی و حرمتش را به جای آوردی و برای خدا فروتنی کردی تا جایی که خداوند در برابر آن این پاداش را به تو داد که مرا مامور کرد تا جامة تشریف خدمت خود را بر قامت تو بپوشانم سوگند میدهم که وقتی دستانت را میشویم کاملاً آسوده باشی، همان گونه که اگر قنبر به دستت آب میریخت». مرد اطاعت کرد. وقتی حضرت دست او را شست، آفتابه را به محمّد بن حنفیه (پسرش) داد و فرمود: «فرزندم! اگر این پسر بدون پدرش بر من وارد میشد، خودم دستش را میشستم، امّا خداوند عزّوجلّ خوش ندارد که وقتی پدر و پسری در یک جا جمع باشند میان آنها برابری نهند؛ بلکه باید پدر روی دست پدر آب بریزد و پسر روی دست پسر آب بریزد». محمّد بر دست پسر آن مرد آب ریخت. امام حسن عسکری۷ فرمود: «کسی که در این زمینه (تواضع) از علی علیهالسّلام پیروی کند، شیعة حقیقی است».
۲. اکتفا به یک نوع غذا
امام صادق علیهالسّلام فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پنج شنبه شبی برای افطار در مسجد قبا بود. فرمود: «آیا نوشیدنی هست؟» اوس بن خولی انصاری قدحی دوغ آمیخته به عسل خدمت حضرت آورد. چون پیامبر۹ آن را در دهان گذاشت و چشید، از نوشیدن خودداری کرد، فرمود: اینها دو نوشیدنی است که با یکی از آنها از دیگری بی نیازی حاصل میشود. من این را نمیآشامم، ولی تحریم هم نمیکنم، بلکه برای خدا فروتنی میکنم».
۳. تواضع امام رضا علیهالسّلام
روزی حضرت علیّ بن موسی الرضا علیهالسّلام به حمّام رفت. در حمّام فردی که امام را نمیشناخت از ایشان تقاضا کرد تا آن حضرت بر بدن او کیسه بکشد. امام رضا علیهالسّلام بی درنگ برخاست و به بدن او کیسه کشید. پس از دقایقی برخورد محترمانه افرادی که در حمّام بودند با آن حضرت، موجب شد که آن شخص امام علیهالسّلام را بشناسد، همان دم با کمال شرمندگی از امام علیهالسّلام عذرخواهی کرد؛ امام رضا علیهالسّلام دست از کار نکشید و با کمال میل به کیسه کشیدن خود ادامه داد.
۴. در کنار جذامیها
در مدینه چند بیمار جذامی بودند. مردم با تنفّر و وحشت از آنها دوری میکردند. این بی چارگان بیش از آن اندازه که از لحاظ جسمی از بیماری خود رنج میبردند، از لحاظ روحی از تنفّر و انزجار مردم رنج میکشیدند و چون میدیدند دیگران از آنها تنفّر دارند، خودشان با هم نشست و برخاست میکردند. یک روز هنگامی که دور هم نشسته بودند و غذا میخوردند، امام سجّاد۷ از آن جا عبور کرد. آنها امام علیهالسّلام را به سر سفره خود دعوت کردند. امام علیهالسّلام معذرت خواست و فرمود: «من روزه دارم. اگر چنین نبود از مرکب پایین میآمدم؛ ولی در عوض از شما تقاضا میکنم که فلان روز مهمان من باشید». حضرت این را گفت و رفت. روز موعود فرا رسید؛ امام علیهالسّلام دستور فرمود تا در خانه اش غذایی بسیار عالی بپزند. مهمانان جذامی طبق وعدة قبلی حاضر شدند. سفرهای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام سجّاد نیز در کنار همان سفره، غذای خود را صرف کرد و به هر کدام از آنها مقداری پول نیز عنایت کرد.
۵. امام کاظم علیهالسّلام و مرد سیاه پوست
روزی امام کاظم علیهالسّلام از کنار مردی سیاه پوست و زشت رو عبور کرد. حضرت به او سلام کرد و کنارش نشست و مدّتی طولانی با او گرم صحبت شد. سپس به او فرمود: برای برآورده کردن نیازهایت آماده هستم. برخی از حاضران از روی تعجّب به آن حضرت عرض کردند: ای پسر رسول خدا! شما با آن همه مقام و منزلت این گونه با یک سیاه پوست زشت رو صحبت میکنید! امام کاظم علیهالسّلام در پاسخ فرمود: «(چنین نگویید! ) چرا چنین برخوردی نکنم؟ او برادر و همسایه ماست و پدر ما و او حضرت آدم است(پس در پدر مشترک هستیم) و بهترین ادیان (اسلام) میان ما و او پیوند یگانگی برقرار کرده است».
۶. پایین آمدن از منبر
ملاّ عبّاس تربتی با شیخ عبّاس قمی سابقة دوستی داشت و با هم دیگر صمیمی بودند. یک روز شیخ عبّاس قمی از بالای منبر، چشمش به ملاّ عبّاس میافتد که در گوشهای از مجلس نشسته و به سخنانش گوش میدهد. همان وقت میگوید: ای مردم! جناب ملاّ عبّاس تشریف دارند از ایشان استفاده کنید و از منبر پایین میآید و از ملاّ عبّاس میخواهد که تا پایان ماه رمضان به جای ایشان منبر برود و در آن ماه، دیگر منبر نرفت.
شعر
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبّر به خاک اندر اندازدت
گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان
چو استادهای بر مقام بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده در آمد زپای
که افتادگانش گرفتند جای
گرفتم که خود هستی از عیب پاک
تعنّت مکن بر من عیب ناک
یکی حلقه کعبه دارد به دست
یکی در خراباتی افتاده مست
گر آن را بخواند، که نگذاردش؟
ور این را براند، که باز آردش؟
• • • •
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من چیستم
گر او هست حقّا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد
بلندیْت باید، تواضع گزین
که این بام را نیست سُلَّم جز این
دفتر تبلیغات اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی بلاغ، برگرفته از مقاله «تواضع».