• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توکل موسی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت موسی علیه‌السّلام در مبارزه اش با فرعونیان به خدا، توکل و اتکا داشت.





۱.۱ - قرارداد با شعیب

حضرت موسی علیه‌السّلام در قرارداد خود با شعیب علیه السلام به خدا، توکل کرد.
قال ذلک بینی وبینک ایما الاجلین قضیت فلا عدون علی والله علی ما نقول وکیل. «(موسى) گفت: «(مانعى ندارد،) اين قراردادى ميان من و تو باشد البته هر كدام از اين دو مدّت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما مى‌ گوييم گواه است!»

۱.۱.۱ - وکالت خدا

"وَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ"- خدا را در آنچه بين خود شرط و پیمان بستند، وکیل مى‌ گيرد، كه به طور ضمنى او را گواه هم گرفته، تا در صورت تخلف و اختلاف حكم و داوری بين آن دو با او باشد، و به همين جهت نگفت خدا شاهد باشد، بلكه گفت وكيل باشد، براى اينكه شهادت و داورى هميشه با خدا هست، احتياج به شاهد گرفتن كسى ندارد، و اما وكيل شدنش وقتى است كه كسى او را وكيل خود بگيرد مانند یعقوب كه وقتى مى‌ خواست از فرزندانش ميثاق بگيرد كه یوسف را به او برگردانند- بنا به حکایت قرآن کریم در آیه "فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ"- گفت:" اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ- خداوند بر آنچه مى‌ گويم وكيل است".

۱.۱.۲ - ملاقات با شعيب

در كتاب کمال الدین به سندى كه وى به سدیر صیرفی دارد، از او از امام صادق (ع) روایت كرده كه در حديثى طولانى فرمود: مردى از اقصاى شهر دوان دوان آمد، و گفت: اى موسى درباريان در مشورتند كه تو را به قتل برسانند، پس بى درنگ بيرون شو، كه من از خيرخواهان توام، پس موسى ترسناك و انديشناك از مصر بيرون شد، و بدون اينكه مركبى و حيوانى و خادمى با خود بردارد، پستى‌ها و بلنديهاى زمین را پشت سر گذاشت، تا به سرزمين مدین رسيد، در آنجا به درختى رسيد، و ديد كه در زير آن، چاهى است، و مردمى پيرامون چاه هستند، و آب مى‌ كشند، و دو دختر ضعيف هم ديد كه با خود رمه‌اى گوسفند دارند، پرسيد شما چرا ايستاده ‌ايد؟ گفتند، پدر ما پيرى سالخورده است و ما دو دختر ناتوانيم، نمى ‌توانيم با اين مردان بر سر نوبت در بيفتيم، منتظريم تا آنان از آب كشيدن فارغ شوند، ما مشغول شويم. موسى دلش به حال آن دو دختر بسوخت، پس دلو را از آنان گرفت و به آن دو گفت گوسفندانتان را نزديك بياوريد، پس همه آنها را سيراب كرد، دختران همان صبح زود كه آمده بودند، برگشتند، در حالى كه هنوز مردان برنگشته بودند.
موسى سپس به زير درخت رفت، و در آنجا نشست، و گفت: پروردگارا من بدانچه كه به من از خير نازل كرده ‌اى محتاجم. و روایت كرده كه: اين را وقتى گفت كه حتى به نيم دانه خرما هم محتاج بود، از سوى ديگر وقتى دختران نزد پدر برگشتند از آن دو پرسيد امروز چطور به اين زودى برگشتيد؟ گفتند بر سر چاه مردى صالح ديديم، كه دلش به حال ما سوخت، و برايمان آب كشيد، پدر به يكى از دختران خود گفت، برو آن مرد را نزد من آور، يكى از آن دو دختر با حالت شرم و حيا نزد آن جناب آمد، گفت پدرم تو را مى‌ خواند تا مزد آب كشيدن تو را به تو بدهد.
روايت كرده كه: موسى به دختر گفت راه را به من نشان بده، خودت از پشت سرم بيا، براى اينكه ما دودمان يعقوب به پشت زنان نگاه نمى‌ كنيم، پس وقتى نزد شعيب آمد و ماجراى خود را بدو گفت شعيب گفت مترس كه از شر مردم ستمكار نجات يافتى.
آن گاه گفت: من مى‌ خواهم يكى از اين دو دختر را به عقد تو درآورم، به شرط اينكه تو هم هشت سال، خودت را اجير من كنى، اگر اين مدت را به ده سال رساندى اختيار با خود تو است پس روايت فرموده كه: موسى همان ده سال را خدمت كرد، چون انبیاء همواره طرف فضل و تماميت را اختيار مى‌ كنند.

۱.۲ - مبارزه با فرعونیان

حضرت موسی علیه‌السّلام در مبارزه خویش با فرعونیان به خدا، توکل کرد.
فلما ترءا الجمعان قال اصحـب موسی انا لمدرکون• قال کلا ان معی ربی سیهدین. «هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم!» • (موسى) گفت: «چنين نيست! يقيناً پروردگارم با من است، بزودى مرا هدايت خواهد كرد!»

۱.۲.۱ - حفظ و يارى خدا

"فَأَتْبَعُوهُمْ"- فرعونیان دنبال بنی اسرائیل را گرفتند "مشرقين" و در صبحگاهى به ايشان رسيدند، "فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ" همين كه دو صف لشکر يكديگر را ديدند "قالَ أَصْحابُ مُوسى‌" ياران موسى از بنى اسرائيل با ترس و لرز گفتند: "إِنَّا لَمُدْرَكُونَ" دارند به ما مى‌ رسند.
"قال موسى كلا"- موسى گفت حاشا كه به ما برسند" إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ" خدا با من است و به زودى مرا هدايت مى‌ كند، و مراد از اين معيت حفظ و يارى خداست، همان يارى كه خداى تعالى در اول بعثتش و بعثت برادرش به آن دو وعده داده بود كه "إِنَّنِي مَعَكُما"، نه معيت به معناى ايجاد و تدبیر، چون معيت به اين معنا در موسى (ع) و فرعون به طور مساوى بود و اختصاص به موسى (ع) نداشت و معناى اينكه فرمود: به زودى مرا هدايت مى‌ كند، اين است كه به زودى مرا دلالت مى ‌كند به اينكه چگونه شما را از شر فرعون و فرعونيان نجات دهم.

۱.۲.۲ - وعده‌ خدا

موسى ع هم چنان آرام و مطمئن بود، و مى‌ دانست وعده‌ هاى خدا درباره نجات بنى اسرائيل و نابودى قوم سركش تخلف ناپذير است.
لذا با يك دنیا اطمینان و اعتماد رو به جمعيت وحشت زده بنى اسرائيل كرد و" گفت: چنين نيست آنها هرگز بر ما مسلط نخواهند شد، چرا كه پروردگار من با من است و به زودى مرا هدايت خواهد كرد" (قالَ كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ).
اين تعبير ممكن است اشاره به همان وعده‌ اى بوده باشد كه خداوند به هنگام ماموريت دادن به موسى و هارون فرمود: إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌:" من همه جا با شما هستم مى‌ شنوم و مى‌ بينم".
او مى ‌داند خدا همه جا با او است مخصوصا تكيه روى نام "رب" (خداوند مالك و مصلح) نشان مى‌ دهد كه او مى ‌دانست كه اين راه را نه با پاى خود مى‌ پيمايد كه با لطف خداوند قادر مهربان طى مى‌ كند.


۱. قصص/سوره۲۸، آیه۲۸.    
۲. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‌۱۶، ص۳۷.    
۳. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‌۱۶، ص۳۸.    
۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۱.    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۶. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‌۱۵، ص۳۸۷.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۴۶.    
۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج‌۱۵، ص۲۴۳.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «موسی».    



جعبه ابزار