گروهی از معتزله نظریّه احباطوتکفیر را مطرح نموده؛ لیکن در چگونگی آن اختلاف کردهاند. برخی از آنان از طریق موازنه وارد شده و گفتهاند: به عنوان مثال اگر مکلّف گناهی مرتکب شود که ده جزء کیفر دارد، سپس طاعتی با بیست جزء ثواب انجام دهد، ده جزء ثواب انجام گرفته، ده جزء از کیفر گناه را از بین میبرد، در نتیجه ده جزء ثواب باقی میماند که به مکلّف به همان اندازه پاداش داده میشود. عکس قضیه هم همین گونه است.
مشهورمتکلّمان امامیّه قائل به بطلان نظریّه احباطوتکفیر معتزلی و در مقابلِ «موازنه» آنان، قائل به «موافات» هستند؛ یعنی اعطای ثواب بر ایمانوطاعت، مشروط به علم خداوند متعال بر مردن مؤمن بر ایمان؛ وعقاب بر کفروعصیان، منوط به علم الهی به مردن کافر بر کفروگناهکار بر عدم توبه است.
برخی امامیّه گفتهاند: اصلِ سقوط ثواب ایمان به مردن بر کفروسقوطِ عقابکفر به مردن بر ایمان، غیر قابل انکار است وروایات زیادی بر محو بسیاری از طاعتها بر اثر ارتکاب گناهانی وکفّاره قرار گرفتن برخی طاعتها برای بسیاری از گناهان، دلالت دارد؛ لیکن عمومیت و فراگیری این مسئله نسبت به همه طاعاتومعاصی معلوم نیست و نیز معلوم نیست مبنای این سقوط، اِحباطوتکفیر است و یا موافات.
برخی پنداشتهاند تقسیم گناه به کبیرهوصغیره مبتنی بر نظریّه احباطوتکفیر معتزلی است؛ یعنی هر گناهی که به سبب طاعت از بین برود صغیره و هر گناهی که طاعت را از بین ببرد کبیره است. امّا این گمان باطل است؛ زیرا مشهورامامیّه در عین تقسیم گناه به کبیره و صغیره قائل به بطلاناحباطوتکفیر معتزلی شدهاند.
بنابر قول مشهور ـ که گناه را به کبیره و صغیره تقسیم کردهاند ـ اجتناب از گناهان بزرگ (کبائر) سبب تکفیرگناهان کوچک (صغائر) از سوی خداوند متعال است. چنانکه ظاهر برخی آیات بر آن دلالت دارد.
در تحقق عدالت ـ بنابر قول مشهور مبنی بر تقسیم گناه به دو قسم ـ اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر کفایت میکند و صرف ارتکاب صغائر به عدالت ضرر نمیرساند.
برخی گفتهاند: زیان نرساندن صغائر به عدالت شخص در فرض یادشده مبتنی بر تکفیر صغائر به سبب اجتناب از کبائر نیست، بلکه بر اساس مفاد ادلّه موجود است.