• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرف خ۳

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خبر متواتر اجمالی
معنای مشترک میان اخبار کثیرِ قطع آور
خبر متواتر اجمالی، قدر متیقن از خبرهای راویان متعددی است که به طور جداگانه مضامینی را روایت کرده‌اند که نه الفاظ خبرهای آنها یکسان است و نه معنا و مضمون آنها و این در حالی است که تبانی همه آنها بر کذب و توطئه محال است مانند آن که گروهی چند خبر را به طور جداگانه نقل کنند، یکی بگوید: خبر فرد واحد حجت است، دیگری بگوید: خبر فرد ثقه حجت است و سومی بگوید: خبر فرد عادل حجت است، که خبر آخر، متیقن از تمامی این اخبار است و صدور آن از معصوم علیه السّلام یقینی است.
«شهید صدر» بر اساس حساب احتمالات، از تواتر اجمالی تعریف دیگری ارایه داده و می‌گوید: تواتر اجمالی، تواتری است که میان مدلول‌های اخبار مختلف هیچ گونه اشتراکی (در مدلول مطابقی، تضمنی و، التزامی) وجود ندارد، ولی با این حال، وضع به گونه‌ای است که به صدق یکی از آنها اطمینان حاصل می‌شود.
[۱] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۴۱.

گفته شده که بحث تواتر یا متواتر اجمالی را اولین بار مرحوم «آخوند» مطرح کرده است.
[۲] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۶۱.

[۳] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص (۴۲۴-۴۲۳).

خبر متواتر لفظی
اخبار راویان کثیرِ قطع آور، متّحد در لفظ و معنا
خبر متواتر لفظی، خبری است که گروه کثیری از راویان در تمام طبقات که تبانی آنها بر کذب و توطئه عادتاً محال است، آن را با الفاظ و کلمات یکسان نقل کرده باشند، مانند: حدیث متواتر «انما الاعمال بالنیات» و حدیث غدیر «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و حدیث ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین».
این احادیث شریف با همین الفاظ به صورت تواتر نقل شده تا این که سند آن به پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وسلّم رسیده است.
به بیان دیگر، اگر خبرهای راویان متعددی، همگی در مدلول مطابقی به طور کامل مشترک باشد به آن مدلول مطابقی، خبر متواتر لفظی گفته می‌شود.
[۴] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۴۲.

[۵] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۱۲۹.

[۶] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۱۶۲.

[۷] ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۲۰۰.

[۸] رشاد، محمد، اصول فقه، ص۲۰۵.

[۹] فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص۳۳.

[۱۰] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۰۴.

[۱۱] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۶۱.

خبر متواتر معنوی
اخبار راویان کثیرِ قطع آور، متّحد در معنا و متفاوت در الفاظ
خبر متواتر معنوی، مقابل خبر متواتر لفظی بوده و در جایی است که خبرهای نقل شده از عده‌ای که تبانی آنها بر کذب عادتاً محال می‌باشد از نظر الفاظ، متفاوت ولی از نظر معنا و مفهوم، همگی یک حقیقت را افاده نماید؛ به بیان دیگر، اگر اخبار متعدّد در مدلول تحلیلی (مدلول تضمّنی یا التزامی) اشتراک داشته باشندو مدلول مطابقی آنها یک سان نباشد، آن مدلول مشترک را خبر متواتر معنوی می‌گویند.
[۱۲] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۴۱.

همانند اخبار متواتری که درباره جنگ‌های حضرت علی علیه السّلام و دلاوری‌های آن حضرت در غزوه احد، احزاب، بدر، حنین و خیبر نقل شده است، که هر چند الفاظ آنها تواتر لفظی ندارد، ولی از مجموع آنها، یک معنا و حقیقت استفاده می‌شود و آن شجاعت حضرت علی علیه السّلام است.
[۱۳] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۶۱.

[۱۴] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۱۲۹.

[۱۵] صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص۱۸۷.

خبر متواتر منقول
نقل حدیث متواتر به وسیله خبر واحد
خبر متواتر منقول به خبری گفته می‌شود که تواتر آن برای خود شنونده حاصل نشده، بلکه برای فرد دیگری، نسبت به تواتر خبر علم پیدا شده و او آن خبر متواتر را برای شنونده به صورت خبر واحد نقل کرده است.
توضیح:
گاهی خود انسان تواتر را تحصیل می‌کند، مثل این که خبری را از صد نفر شنیده و به آن یقین پیدا کرده است، و گاهی فرد دیگری، در مسئله‌ای نقل تواتر کرده و می‌گوید: «هذا الحکم او الخبر متواتر»؛ یعنی او آن حکم را از صد نفر شنیده یا بر اثر بررسی کتاب‌های روایی متوجه شده که خبری متواتر است و سپس آن را نقل کرده است. در اصطلاح، به این قسم دوم خبر متواتر منقول می‌گویند.
دراین که آیا خبر متواتر منقول همان اعتبار خبر متواتر محصَّل را دارد یا این که در حکم خبر واحد است و یا حکم دیگری دارد اختلاف است؛ مرحوم «آخوند خراسانی» معتقد است کسی که برایش نقل تواتر شده باید بررسی کند که نقل کننده تواتر از خبر چند نفر برایش علم پیدا شده است، آن گاه خود او نیز باید بررسی کند که آیا از آن تعداد خبر برایش علم به دست می‌آید یا نه. اگر وی با این تعداد خبر به علم می‌رسد، آن نقل تواتر از نظر مسبب (مخبرٌبه) برایش حجت است. اما اگر منقول الیه، ناقل تواتر را فرد خوش باوری بداند و از نقل این تعداد برای وی علم به مخبرٌ به مضمون خبر حاصل نمی‌شود، اثر نقل تواتر این است که او نقل را به لحاظ اخبار همان چند نفر (سبب) می‌تواند منشا اثر قرار بدهد؛ اما به لحاظ مسبب (درستی مضمون خبر) اثری ندارد. البته منقول الیه می‌تواند اخبار، قراین و شواهد دیگری به نقل آنها بیفزاید تا برای خودش سبب علم گردد، و اگر قراین و اخبار دیگری یافت نشد، نقل تواتر از نظر صدق مسبَّب و مخبر به اثری ندارد.
[۱۶] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۳۳۵.

[۱۷] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۴، ص (۲۶۸-۲۶۷).

[۱۸] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۰۳.

[۱۹] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص۳۸۱.

[۲۰] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۴۱۵.

خبر مجرد از قرینه
خبر واحد فاقد قرینه دلالت کننده بر صدق
خبر مجرد از قرینه، مقابل خبر محفوف به قرینه، و به معنای خبر واحد بی قرینه است؛ به بیان دیگر، به خبر واحدی گفته می‌شود که از هر گونه نشانه و قرینه دلالت کننده بر صدق آن، خالی است. این همان خبر واحدی است که اصولیون در حجیت و عدم حجیت آن بحث می‌کنند. بیشتر روایات رسیده از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وسلّم و امامان معصوم علیهم السّلام اخبار واحد مجرد از قرینه می‌باشد.
#عناوین مرتبط#خبر واحد.
[۲۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۴۸.

[۲۲] موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص۲۹.

[۲۳] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۱۶۴.

خبر محفوف به قرینه
خبر واحدِ دارای قرینه دالّ بر صدق
خبر محفوف به قرینه، مقابل خبر مجرد از قرینه، و به معنای خبر واحد همراه با قراین قطعی یا اطمینان آور می‌باشد، مانند آن که کسی خبر دهد زید از دنیا رفته است این خبر به خودی خود یقین آور نیست و ناگهان صدای شیون و زاری از خانه زید بلند شود و جنازه‌ای را از خانه بیرون آورند، در این جا به کمک این قراین، به مرگ زید علم و یا اطمینان پیدا می‌شود. قرینه ممکن است شهرت روایی یا فتوایی یا عملی روایت و یا موافقت با عقل، نص کتاب، سنت و اجماع باشد.
خبر محفوف به قرینه قطعی، حجت است، چون از آن، یقین به وجود می‌آید و یقین هم ذاتاً حجت است فرقی ندارد که یقین از راه تواتر یا به کمک قراین به دست آمده باشد؛ به خلاف خبر محفوف به قرینه ظنی که مشمول بحث حجیت ظن می‌گردد.
[۲۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۴۸.

[۲۵] حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۳، ص۲۰۶.

[۲۶] رشاد، محمد، اصول فقه، ص۲۰۸.

[۲۷] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۱۶۴.

[۲۸] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۱۶۴.

[۲۹] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص (۱۰۴-۱۰۳).

[۳۰] مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص۴۶۲.

[۳۱] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۵۷.

[۳۲] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۶۳.

[۳۳] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۲۵.




جعبه ابزار