دیوان محاسبات (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ديوان محاسبات نهادی نظارتی در نظام مالی عمومی است که وظیفه آن رسیدگی به حسابهای دستگاههای استفادهکننده از بودجه کشور و ارائه گزارش تفريغ بودجه به مرجع قانونی است.
این نهاد به عنوان پدیدهای جدید در
حقوق عمومی شناخته میشود و یافتن مشابه تاریخی آن در ادوار اسلامی دشوار است.
در
صدر اسلام، حسابرسی بهصورت شخصی و توسط
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)،
امام علی (علیهالسلام) و خلفای نخست انجام میشد و به تدریج در خلافتهای بعدی با پیچیدهتر شدن امور دیوانی تحول یافت.
در دورههای
اموی و
عباسی، با بهرهگیری از حسابنویسان ایرانی، رومی و قبطی، نظام دیوانی توسعه پیدا کرد و تغییر زبان دفاتر به عربی و ایجاد دفاتر منظم حسابرسی از مهمترین تحولات آن بود.
در دوران پسین، از جمله
عصر قاجار، روشهای محاسبات عمومی بر اساس رسوم اداری هر دوره سامان یافت تا سرانجام رويهای واحد در محاسبات دولتی پدید آمد.
ديوان محاسبات بدان معنا كه امروز در قوانين ماليه دنيا متداول است به تمامى حسابهاى وزارتخانهها، مؤسسات، شركتهاى دولتى و ساير دستگاههايى كه به نحوى از آنجا از بودجه كشور استفاده مىكنند، رسيدگى يا حسابرسى مىكنند تا معلوم شود كه هيچ هزينهاى از اعتبارات قانونى تجاوز نكرده و هر وجهى در محل خود به مصرف رسيده باشد.
ديوان محاسبات حسابها و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآورى و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مرجع قانونى ارائه مىدهد.
ديوان محاسبات به اين شرح از پديدههاى جديد حقوق عمومى است و يافتن سابقه آن در ادوار اسلامى بسيار دشوار و حتى غير ممكن است. دلايل اين امر را مىتوان به قرار زير توجيه كرد:
به طور معمول حسابرسى در صدر اسلام توسط شخص پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) انجام مىشد.
تأكيدات امام على (علیهالسلام) در مورد صرفهجويى در هزينههاى عمومى و حسابرسى از واليانى كه از جانب خود به امارت در بلاد مختلف اسلامى منصوب مىكردند؛ به ويژه آنچه كه در نامههاى مختلف آن حضرت (۱)
در آثارى چون
نهج البلاغه، باقى مانده است كه در برخى از آنها عبارت شديداللحن
«فارْفَعْ إِلَیَّ حِسابَکَ» ديده مىشود، حكايت از اعمال شيوه پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حسابرسى توسط شخص اول حكومت دارد.
رفتار خليفه اول و دوم نيز بدانگونه كه در تاريخ
اهلسنت به جاى مانده است، بر نظارت عاليه خليفه استوار بوده و حسابرسىها بهطور شخصى و با شيوه متكى بر تشخيص فردى انجام مىشده است. (۳)
ابن خلدون در تفسير كلمه ديوان به پيچيدگى محاسبات ديوانهاى متداول در
عصر خلفا اشاره مىكند كه نشانگر تحول حسابرسى در ادوار خلافت است.
تخلفاتى كه در حسابرسىها كشف مىشد موجب اتخاذ شيوههاى جديد براى جلوگيرى از تخلفات مالى مىشد.
بيشتر حسابرسان ديوانها از
ایران،
روم و
قبطیان بودند و آخرين حسابنويس ايرانى به نام
زادان فروخ بود كه به دست
حجاج كشته شد و از آن پس ديوانها به امر حجاج از فارسى به عربى برگردانده شد
و در زمان
عبدالملک بن مروان در
شام تمامى ديوانها به عربى برگردانده شدند و در
مصر نيز از سال ۸۷ (هجری قمری) در خلافت
ولید بن عبدالملک كار تقريب ديوانها خاتمه
يافت.
استفاده از فناورىها و مهارتهاى اهالى سرزمينهايى كه به قلمروى اسلام مىپيوست، حاوى نكات مثبت و منفى قابل توجهى است.
ابن خلدون اين تحول را با روند تدريجى انتقال فنآورى و مهارتهاى علمى از سرزمينهاى فتح شده به
مسلمانان توجيه مىكند
اما برخى ديگر از مورخان تعصبات نژادى را عامل آن به شمار مىآورند. (۸)
در عصر خلفاى عباسى،
برمکیان يکبار ديگر ديوانها و حسابرسى آنها را متحول كردند (۹) و دفاتر حسابرسى آنها را به وجود آوردند و از آن پس كار حسابرسى به افراد ماهر، دقيق و امين واگذار شد.
با گسترش دولتهاى محلى در سرزمينهاى اسلامى، طرز حسابدارى و محاسبات عمومى و طرز تنظيم دفاتر و صورتحساب هاى عمومى به تناسب مقررات و رسوم ادارى هر عصر و خواستههاى حاكمان رويههاى متفاوتى را به وجود آورد و به تدريج اصول مختلفى براى نگهدارى حسابها، دفاتر، دخلها و خرجهاى عمومى پديد آمد و در حقيقت آييننامه مشخص و قانون واحدى بر محاسبات عمومى حاكم نبود و در دوران قاجار كار عمده محاسبات عمومى توسط مستوفيان انجام مىشد كه داراى سلسلهمراتب ادارى خاصى بود و كار مداوم آنان سرانجام در دربارهاى سلطنتى قاجار به رويه واحدى منتهى شد كه همه از آن پيروى مىكردند.
• عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۸۸-۸۹.