سید اسماعیل حمیری (شعر عاشورایی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو هاشم (ابو عامر) سید اسماعیل بن محمد بن یزید بن ربیعهی حمیری در سال
۱۰۵ هجری در
عمّان متولد شد، پدران
یمنی و در
شام ساکن بودند.
او یکی از بزرگترین شاعران
شیعه زمان خود بود که بهدلیل سبک روان و فراوانی اشعار، دیوان جامع او تاکنون تدوین نشده و تنها حدود ۲۳۰۰ قصیده از او جمعآوری شده است.
پس از پناه به
بصره و حمایت حاکمان شیعه، از مذهب
کیسانی به مذهب جعفری گرایید و بهعنوان «
سیّد الشعرا» شناخته شد.
ابوهاشم (ابو عامر) اسماعیل بن محمّد بن یزید معروف به
سیّد در سال ۱۰۵ هجری در عمّان متولد شد.
پدران وی یمنی بودند که در شام سکونت داشتند و «
سید» جزو نام او بوده و هاشمی نبوده است.
وی مشهورترین شاعر شیعه و مدافع مذهب و زبان گویای این طایفه بود.
طبعش به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همهی اشعار او نشده است.
تنها ۲۳۰۰ قصیده از
هاشمیات او را جمع آوردهاند.
جدّش یزید بن زیاد معروف به «
ابن مفرّغ» (م
۶۹ ه) نیز شاعری بزرگ بود.
سید الشعرا از جوانی به تشیّع گرائید بر خلاف والدینش که از
خوارج و
اباضی مذهب بودند و
امام علی (علیهالسّلام) را سبّ میکردند او طبع خدادادیاش را در سرودن مدایح
اهل بیت (علیهمالسلام) به کارانداخت.
والدینش قصد کشتنش را داشتند که او به
عقبة بن سلم بن مهنّا امیر شیعی بصره پناه برد و تا مرگ پدر در خانهی او به سر برد.
در زمان سقوط دولت اموی، مذهب تشیع در بصره و
اهواز رونق پیدا کرد و حاکم بصره نیز شیعیان را حمایت میکرد.
سید اسماعیل ابتدا کیسانی
بود ظاهرا بعد از عیادتی که
امام صادق (علیهالسّلام) در
کوفه از او نمود و بعضی صفات ملکوتی آن حضرت بر وی تجلّی نمود از مذهب کیسانی دست برداشت و به مذهب جعفری گرائید و از آن پس تا پایان عمر مؤمن و مدافع آن مذهب باقی ماند.
مقامش در تشیّع به جایی رسید که امام صادق (علیهالسّلام) اشعارش را میشنید و سهبار بر او رحمت میفرستاد و او را «
سیّد الشعراء» خواند.
ابو عامر از
قرآن و
حدیث و
فقه و
تاریخ اسلام و
سیره رسول اللّه و علی (علیهالسّلام) و سایر ائمه اطهار (علیهمالسّلام) به خوبی مطّلع بود و تقریبا همهی احادیثی را که در مناقب
علی (علیهالسّلام) و نکوهش مخالفان او وارد شده را در اشعار خود گنجانده است.
در شعر دلائل خلافت و ولایت علی (علیهالسّلام) و اثبات عقاید شیعه و ابطال اقاویل مخالفان و مثالب غاصبان حقوق اهل بیت (علیهمالسّلام) را با زبانی تند و گزنده آمیخته و با تولّی و تبرّی صریح بیان کرده است.
حمیری روزگار سه امام (
امام باقر (علیهالسّلام)، امام صادق (علیهالسّلام) و
امام موسی کاظم (علیهالسّلام) و ده خلیفه (
هشام بن عبدالملک،
ولید بن یزید،
یزید بن ولید،
ابراهیم بن ولید و
مروان حمار از
امویان،
سفّاح،
منصور دوانقی،
مهدی،
هادی و
هارون الرّشید از
عباسیان) را درک کرد.
وقتی سفّاح به خلافت رسید او رسما به دربار عباسیان پیوست و شاعر مدّاح آن خاندان گردید. (
۱۳۲ق)
سید الشعرا ۲۳
غدیریه دارد که
علامه امینی اشعاری از آنها را در
الغدیر آورده است و
هاشمیات سیّد و مراثی او برای شهیدان
طف پیوسته منبع الهام شاعران شیعی بوده است.
دیوان اشعارش به صورت جامع به چاپ نرسیده است. اگرچه نسخهی خطی آن در یکی از کتابخانههای یمن و نسخهی دیگری در «
مکتبة طاهریه»
دمشق محفوظ است.
وفات
حمیری به سال
۱۷۹ هجری در
بغداد در محلهی «رمیله» در حالیکه ۷۴ سال سن داشت اتفاق افتاد و به امر
هارون الرّشید از جنازهی او تجلیل و تشییع به عمل آمد.
اکنون قبرش در محلهی شیعهنشین کرخ بغداد در جنیته (باغچه) جنب
قطیع الربیع واقع است.
| الی اهل بیت ما لمن کان مؤمنا• • • • • من الناس عنهم فی الولایة مذهب | | |
| | |
| و کم من شقیق لامنی فی هواهم• • • • • و عاذلة هبّت بلیل تؤنّب | | |
| | |
| فقلت: دعینی لن احبّر مدحة• • • • • لغیرهم ما حجّ للّه ارکب | | |
| | |
| اتنهیننی عن حبّ آل محمد؟! • • • • • و حبّهم ممّا به اتقرّب | | |
| | |
| و حبّهم مثل الصّلاة و انّه• • • • • علی الناس من بعد الصّلاة لاوجب | | |
| | |
۱ - به خاندانی دل بستهام که مؤمنین از مردم را در ولایت از آنان گریز نیست.
۲ - بسا برادری که مرا در عشق این خاندان، ملامت کرده است و مادر نکوهش گرم، نیز هر شب به سرزنشم مینشیند.
۳ - گفتم: مرا رها کنید تا آنگاه که حاجیان راهی خانهی خدایند، سخن را به ستایش دیگری جز این خاندان نمیآرایم.
۴ - مرا از مهر خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باز میدارید؟ حال آنکه محبّت آنان وسیلهی تقرّب من است.
۵ - دوستی آنها چون نماز است و به راستیکه این دوستی پس از نماز، از همهچیز واجبتر است.
• • •
| امرر علی جدث الحسین• • • • • و قل لاعظمه الزکیّه | | |
| | |
| یا اعظما لازلت من• • • • • و طفاء ساکبة رویه | | |
| | |
| ما لذّ عیش بعدرضّک بالجیاد الاعوجیه | | |
| | |
| قبر تضمن طیّبا• • • • • آباؤه خیر البریه | | |
| | |
| آباؤه اهل الریا• • • • • سة و الخلافة و الوصیه | | |
| | |
۱ - بر قبر
ابا عبد اللّه الحسین (علیهالسّلام) بگذر و به استخوانهای پاک او بگو:
۲ -ای استخوانهایی که هنوز تروتازه و شاداب هستید، پیوسته باران رحمت بر شما روان و ریزان باد!
۳ - بعد از اینکه اسبهای اصیل، شما (استخوانها) را از هم پاشیدند و له کردند، دیگر زندگی لذّتی ندارد.
۴ - قبری که بدن طیّب و پاکی را دربر دارد که پدران او نیز بسیار نیکوکار بودند.
۵ - اجداد او همگی صاحب ریاست و خلافت و وصایت بودند.
| و الخیر و الشیم المهذبة• • • • • المطیّبة الرضیه | | |
| | |
| فاذا مررت بقبره• • • • • فاطل به وقف المطیّه | | |
| | |
| وابک المطهر للمطهّر• • • • • و المطهرة الزکیّه | | |
| | |
| کبکاء معولة غدت• • • • • یوما بواحدها المنیه | | |
| | |
| و العن صدی عمر بن سعد• • • • • و الملمّع بالنقیه | | |
| | |
| شمر بن جوشن الذی• • • • • طاحت به نفس شقیه | | |
| | |
۶ - نیکوکار مهذب و پاکیزه و مورد رضایت بودند.
۷ - هنگامیکه به قبر حسین (علیهالسّلام) بگذری مانند شتر زانو بزن و درنگ کن. (مرکب خود را برای مدّتی نگه دار! )
۸ - و گریه کن بر این پاک نهادی که فرزند پاک مرد و پاک زنی پیراسته است. (به خاطر پدر و مادر مقدس و مطهر او نیز اشک بریز)
۹ - آنچنان گریه کن که زنی بر مرگ یکتا فرزندش شیون میکند.
۱۰ و ۱۱ - سپس به
عمر بن سعد و
شمر بن ذی الجوشن آن دو شقی لعنت بفرست.
| جعلوا ابن بنت نبیهم• • • • • غرضا کما ترمی الدریّه | | |
| | |
| لم یدعهم لقتاله• • • • • الا الجعالة و العطیّه | | |
| | |
| لما دعوه لکی تحکم• • • • • فیه اولاد البغیه | | |
| | |
| اولاد اخبث من مشی• • • • • مرحا و اخبثهم سجیه | | |
| | |
۱۲ - پسر دختر پیامبرشان را کشتند به گونهای که گویا تیری به سوی هدف پرتاب کنند. (او را هدف تیر قرار دادند).
۱۳ - و هیچ چیزی جز رشوه آنها را به کشتن او دعوت نکرد.
۱۴ - آنان این کار را انجام دادند و او را شهید کردند برای اینکه اولاد ستم و بغی حکومت کنند.
۱۵ - اولاد خبیثترین و پستترین افرادی که ممکن است وجود داشته باشد.
| انی لاکره ان اطیل بمجلس• • • • • لا ذکر فیه لآل بیت محمد | | |
| | |
| لا ذکر فیه لاحمد و وصیه• • • • • و بنیه ذلک مجلس قصف ردی | | |
| | |
| ان الذی ینساهم فی مجلس• • • • • حتی یفارقه لغیر مسدد | | |
| | |
سید حمیری هنگامیکه در شهر بصره در مجلس نشسته بود و سخن از زراعت و نخلستان و... به میان میآمد، با غضب بلند میشد و مجلس را ترک میکرد. وقتی علت را از او میپرسیدند میگفت: دوست ندارم در مجلسی که در آن ذکر اهل بیت نباشد بنشینم.
در مدح اهل بیت رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قصیدهای سروده که «
اربلی» در «
کشف الغمه» میگوید: «این سروده از آیین راست و درست او ما را آگاه میکند.» :
| علی آل الرّسول و اقربیه• • • • • سلام کلّما سجع الحمام | | |
| | |
| الیسوا فی السمآءهم نجوم؟ • • • • • و هم اعلام عزّ لا یرام | | |
| | |
| فیا من قد تحیّر فی ضلال• • • • • امیرالمؤمنین هو الامام | | |
| | |
| رسول اللّه یوم (غدیر خمّ) • • • • • اناف به و قد حضر الانام | | |
| | |
| و ثانی امره الحسن المرجّی• • • • • له بیت المشاعر و المقام | | |
| | |
۱ - تا کبوتران آواز میخوانند، بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دودمان او درود باد!
۲ - آیا آنان ستارگان آسمان و اعلام جاویدان عزّت نیستند؟
۳ -ای سرگشته در گمراهی! امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) امام است.
۴ - پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر خم و در حضور خلق، امامتش را اعلام فرمود.
۵ - و دومین پیشوای امر ولایت
حسن (علیهالسّلام)، آن مایهی امیدی است که خانهی خدا و مشاعر و مقام از آن اوست.
| و ثالثه الحسین فلیس یخفی• • • • • سنا بدر اذا اختلط الظلام | | |
| | |
| و رابعهم علیّ ذو المساعی• • • • • به للدین و الدنیا قوام | | |
| | |
| و خامسهم محمّد ارتضاه• • • • • له فی الماثرات اذن مقام | | |
| | |
| و جعفر سادس النجباء بدر• • • • • ببهجته زها البدر التمام | | |
| | |
| و موسی سابع و له مقام• • • • • تقاصر عن ادانیه الکرام | | |
| | |
۶ - و سومین پیشوا، حسین است که هرچند تاریکیها بهم آمیزند، نور ماه وجودش پنهان نمیماند.
۷ - و امام چهارم علی است. آن پیشوای راه حق و کوشایی که قوام دین و دنیا به اوست.
۸ - و امام پنجم امام محمد باقر (علیهالسّلام) است. آنکه خدا از او خشنود و در کارهای نیک صاحب مقام است.
۹ - و جعفر (علیهالسّلام) ششمین امام این خاندان نجیب است و چون ماه کاملی است که درخشش تمامی آسمان به نور اوست.
۱۰ - و موسی (علیهالسّلام) امام هفتم است و او را مقامی است که بزرگواران روزگار را توانایی نزدیک شدن به آن نیست.
| علیّ ثامن و القبر منه• • • • • بارض الطوس ان قحطوا رهام | | |
| | |
| و تاسعهم طرید بنی البغایا• • • • • محمّد الزکیّ له حسام | | |
| | |
| و عاشرهم علیّ و هو حصن• • • • • یحنّ لفقده البلد الحرام | | |
| | |
| و حادی العشر مصباح المعالی• • • • • منیر الضوء الحسن الهمام | | |
| | |
| و ثانی العشر حان له القیام• • • • • محمّد الزکیّ به اعتصام | | |
| | |
| اولئک فی الجنان بهم مساغی• • • • • و جیرتی الخوامس و السّلام | | |
| | |
۱۱ - علی (علیهالسّلام) هشتمین امامی است که قبر او در سرزمین
طوس خواهد بود.
۱۲ - محمد زکی (علیهالسّلام) آن مرد صاحب شمشیر، اما مطرود ستمزادگان، امام نهم است.
۱۳ - علی (علیهالسّلام) آن دژ محکمی که بلد حرام (
مکه) از فقدانش مینالد، امام دهم است.
۱۴ - و حسن (علیهالسّلام) امام همام یازدهم، وجودی نوربخش و چراغ راه قلههای اوج کمال است.
۱۵ - محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) زکی، آن صاحب زمان، قائم و پناهگاه خلق، دوازدهمین پیشواست.
۱۶ - اینان مایهی آسایش من در بهشتند و من در زیر سایهی پنج تنم، «و السّلام».
• • •
| و اذا الزّجال توسّلوا بوسیله• • • • • فوسیلتی حبّی لآل محمّد | | |
| | |
در آن زمان که مردمان هریک بهوسیلهای متوسل میشوند، من به محبّت آل محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسّل میجویم.
• • •
اشعار زیر منسوب به
سید حمیری است که قاضی
نور اللّه شوشتری در کتاب خود آورده است:
| پیشآور آن میطربانگیز جانفزا• • • • • برهم شکن مرا و رنج و زهد زاویه | | |
| | |
| نوشین مئی که تشنگی من برد مدام• • • • • از شیعیان به خون یزید معویه | | |
| | |
| سایر شود ز فعل وی اجرام ثابته• • • • • زنده شود به بوی وی اجسام بالیه | | |
| | |
مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۱، ص۸۴.