شبهات تقیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
درباره
تقیه شبهاتی مطرح است.
درباره
تقیه شبهاتی مطرح است که مهم ترین آنها عبارتاند از:
۱. تقیه نوعی دروغگویی است، زیرا تقیه کننده برخلاف
عقیده باطنی خود سخن میگوید و تردیدی نیست که
دروغ گفتن
قبیح و
حرام است.
در پاسخ گفته شده: اولاً گاه تقیه در قالب رفتارهایی مانند
توریه صورت میگیرد که دروغگویی به شمار نمیرود. (=>توریه•) ثانیاً حتی بر فرض توأم بودن تقیه با دروغ، از آنجا که در این گونه موارد
مصلحت دروغ گفتن بیش از
راستگویی است و موجب نجات جان یا
دین مؤمنان میشود، قبیح و حرام نیست،
چنان که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گفتار دروغ
عمار برای حفظ جان خود را تأیید فرمود.
۲. گفتار و کردار تقیه کننده بر خلاف عقیده باطنی اوست و چنین حالتی
نفاق است: «یَقولونَ بِاَلسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلوبِهِم».
پاسخ این اشکال در گرو توجه به تفاوت اصولی تقیه با نفاق است و آن اینکه نفاق پنهان کردن
کفر و آشکار ساختن
ایمان با هدف دستیابی به مقاصد و منافع دنیوی است؛
ولی تقیه کتمان ایمان و اظهار کفر است.
افزون براین،
قرآن تقیه کنندگان را با آنکه ایمان خود را پنهان کرده و برخلاف آن رفتار میکنند، تمجید کرده و از آنان به عنوان
مؤمن یاد میکند: «و قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن ءالِ فِرعَونَ یَکتُمُ ایمـنَهُ»،
در حالی که
منافقان را نکوهیده و به مؤمن نبودن آنها تصریح کرده است: «و مِنَ النّاسِ مَن یَقولُ ءامَنّا بِاللّهِ وبِالیَومِ الأخِرِ و ما هُم بِمُؤمِنین» :
۳. تقیه با آیاتی از قرآن که
مسلمانان را به
تبلیغ احکام و
معارف الهی و پنهان نکردن آنها فرمان داده
تعارض دارد؛
مانند آیات ۴۵ عنکبوت/۲۹
و ۹۴ حجر/۱۵
و ۱۵۹
و ۱۷۴ بقره/۲
؛ همچنین ۶۷ مائده/۵
که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را به
ابلاغ آنچه بر او نازل شده امر کرده است و آیه ۳۹ احزاب/۳۳
که مؤمنان را چنین وصف میکند که در تبلیغ رسالات الهی از هیچکس نمیهراسند: «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِســلـتِ اللّهِ و یَخشَونَهُ و لایَخشَونَ اَحَدًا اِلاّ اللّهَ».
در پاسخ گفته شده: تقیه بهطور مطلق و در همه موارد جایز نیست تا با این
آیات تعارض داشته باشد، بلکه هنگام عمل کردن به تقیه همواره مصالح مهمتر
اسلام و مسلمانان در نظر گرفته میشوند؛
به تعبیر دیگر، تقیه در مواردی جایز یا واجب است که کاربرد آن
مصلحت بیشتری نسبت به تبلیغ معارف الهی داشته باشد و در غیر این صورت تقیه لازم نیست و حتی حرام است، بر همین اساس،
فقها تقیه را در مواردی مانند خطر تخریب خانه
کعبه، تخریب
مشاهد مشرفه، تحریف احکام الهی و
تحریف اصول دین و
مذهب ، جایز ندانسته اند.
احادیث نیز تقیه ای را که به
فساد در
دین یا ریخته شدن
خون بی گناهی بینجامد،
ممنوع دانسته اند. افزون بر این، حکم تقیه نسبت به افراد مختلف، متفاوت است و ممکن است به لحاظ موقعیت های گوناگون افراد، برای برخی جایز و نسبت به دیگران حرام باشد.
۴. تقیه از آن رو که در پیش گرفتن آن سبب
سوءظن و عدم اعتماد مسلمانان به گفتار و کردار یکدیگر میشود، مانع تحقق
وحدت جامعه اسلامی است.
پاسخ این است که اصولاً از مهم ترین
اغراض تقیه که چه بسا آن را ضروری میسازد، پیشگیری از اختلاف و
تشتّت در جامعه اسلامی و تضمین وحدت راهبردیِ آن است. تقیه نه تنها مانع وحدت نیست، بلکه خود بهترین عامل وحدت اجتماعی و سیاسی
جامعه است. گواه آن،
سیره عملی اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه رفتار
حضرت علی(علیه السلام) با دستگاه
خلافت زمان خود است، زیرا اگر آنها یا پیروانشان تقیه نمیکردند و به
معارضه آشکار با
خلفا برمی خاستند، اختلافات و درگیری های
فرقه ای پدید آمده و اساس اسلام را در معرض خطر قرار میداد.
۵.
شیعیان به سبب
التزام عملی بیشتر نسبت به رویه تقیه، گاه با این اتهام مواجهاند که در کاربرد تقیه زیاده روی میکنند تا آنجا که آن را از اصول دین به شمار آورده اند.
در پاسخ گفته شده: اولاً تقیه یکی از احکام دین در تمامی
شرایع الهی و همه
مذاهب اسلامی است و به
مذهب شیعه اختصاص ندارد. گواه آن گزارش
منابع حدیثی و
فقهی اهل سنت از موارد پرشماری از کاربرد تقیه در
سیره پیامبر اکرم و بسیاری از
صحابیان و
تابعین و فقهای متقدم است. (=>همین مقاله، مشروعیت تقیّه) ثانیاً راز اینکه شیعیان نسبت به سایر
فرق اسلامی بیشتر ناگزیر از تقیه بوده اند، در این واقعیت تلخ تاریخی نهفته است که شیعه در طول حیات پرفراز و نشیب خود از جنبه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، سخت در تنگنا و فشار بوده است. در
عهد معاویه حضرت علی (علیه السلام) را بر فراز
منابر دشنام میدادند.
پس از وی
امویان و
عباسیان نیز با شیعیان رفتاری خشونت آمیز داشتند. حادثه
عاشورا در سال ۶۱ هجری،
واقعه حَرّه و کشتار مردم
مدینه از جمله ۷۰۰ نفر از
اصحاب پیامبر،
شهادت زید بن علی در زمان
هشام بن عبدالملک،
کشته شدن بسیاری از شیعیان در
واقعه فخ و دوران وحشت انگیز حاکمیت
حجاج و سختگیری شدید او نسبت به
شیعه،
گواه و نمونههایی از این رفتارند. بر این اساس، امامان شیعه برای حفظ جان خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و نابودی جامعه شیعه و ایجاد شقاق و
تفرقه در جامعه اسلامی، تقیه را ضروری دانسته، گاه پیروان خود را بدان فرا میخواندند، نتیجه آنکه رفتار تقیه ای شیعیان و تأکید آنان بر این آموزه دینی بیشتر ناشی از ضرورت های تاریخی و اوضاع و احوال واقعی بوده که از خارج بر آنان تحمیل شده است و تقیه در مذهب شیعه هرگز یک اصل مهم اعتقادی بسان اصول دین به شمار نمیرود.
(۱) سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۷ ق)، اجوبة مسائل، صیدا، مطبعة العرفان، ۱۳۷۳ ق.
(۲) الجصاص (م ۳۷۰ ق)، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۳) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، الاصابه، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۴) آل کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳ ق)، اصل الشیعه و اصولها، به کوشش علاء آل جعفر، قم، مؤسسه امام علی (علیهالسلام)، ۱۴۱۵ ق.
(۵) السبحانی، اضواء علی عقائد الشیعه، مؤسسة الامام الصادق (علیهالسلام)، ۱۴۲۱ ق.
(۶) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، الامالی، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ ق.
(۷) عبدالحلیم الجندی، الامام جعفر الصادق (علیهالسلام)، قاهرة، ۱۳۹۷ ق.
(۸) ابن قتیبة (م ۲۷۶ ق)، الامامة و السیاسه، به کوشش علی شیری، بیروت، شریف رضی، ۱۴۱۳ ق.
(۹) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۰) ابن کثیر (م ۷۷۴ ق)، البدایة والنهایه، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
(۱۱) الزبیدی (م ۱۲۰۵ ق)، تاج العروس، بیروت، مکتبة الحیات.
(۱۲) الطبری (م ۳۱۰ ق)، تاریخ الامم والملوک، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۳) ابن عساکر (م ۵۷۱ ق)، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۱۴) احمد بن یعقوب (م ۲۹۲ ق)، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق.
(۱۵) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) علی الکورانی، تدوین القرآن، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ ق.
(۱۷) شمس الدین الذهبی (م ۷۴۸ ق)، تذکرة الحفّاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۸) المفید (م ۴۱۳ ق)، تصحیح اعتقادات الامامیه، به کوشش درگاهی، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق.
(۱۹) الفیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ق)، تفسیر الصافی، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۲ ق.
(۲۰) العیاشی (م ۳۲۰ ق)، تفسیر العیاشی، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة.
(۲۱) ابن کثیر (م ۷۷۴ ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق.
(۲۲) سید مصطفی خمینی (م ۱۳۵۶ ش)، تفسیر القرآن الکریم، نشر آثار الامام (قدس سره)، ۱۴۱۸ ق.
(۲۳) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۲۴) الفخر الرازی (م ۶۰۶ ق)، التفسیر الکبیر، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق.
(۲۵) رشید رضا (م ۱۳۵۴ ق)، تفسیر المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۲۶) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (علیهالسلام)، به کوشش ابطحی، قم، مدرسه امام مهدی (عج)، ۱۴۰۹ ق.
(۲۷) مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۲۸) العروسی الحویزی (م ۱۱۱۲ ق)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۲۹) مرتضی الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، التقیه، به کوشش فارس الحسون، قم، مؤسسة قائم آل محمد (عج)، ۱۴۱۲ ق.
(۳۰) مصطفی قیصر العاملی، التقیة عند اهل البیت (علیهمالسلام)، المجمع العالمی لاهل البیت (علیهمالسلام)، ۱۴۱۵ ق.
(۳۱) محمد علی صالح، التقیة فی فقه اهل البیت (علیهمالسلام)، بهمن، ۱۴۱۸ ق.
(۳۲) التقیه فی الفکر الاسلامی، مرکز الرسالة، قم، مرکز الرسالة، ۱۴۱۹ ق.
(۳۳) میرزا علی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریرات البحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ ق.
(۳۴) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، قم، مطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ ق.
(۳۶) الطبری (م ۳۱۰ ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۳۷) القرطبی (م ۶۷۱ ق)، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق.
(۳۸) یوسف البحرانی (م ۱۱۸۶ق)، الحدائق الناضره، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش.
(۳۹) غلام رضا کاردان، الرد علی شبهات الوهابیه.
(۴۰) امام خمینی (قدس سره)، الرسائل، به کوشش تهرانی، اسماعیلیان، ۱۳۸۵ ق.
(۴۱) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، رسائل فقهیه، به کوشش لجنة تحقیق تراث الشیخ الاعظم، قم، مؤسسة الکلام، ۱۴۱۴ ق.
(۴۲) الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۴۳) ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، روض الجنان، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
(۴۴) ابن الجوزی (م ۵۹۷ ق)، زادالمسیر، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق.
(۴۵) الترمذی (م ۲۷۹ ق)، سنن الترمذی، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
(۴۶) البیهقی (م ۴۵۸ ق)، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۴۷) ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق)، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق.
(۴۸) مغنیه، (م ۱۴۰۰ ق)، الشیعة فی المیزان، قاهرة، دارالشروق، ۱۳۹۹ ق.
(۴۹) الجوهری (م ۳۹۳ ق)، الصحاح، به کوشش عبدالغفور العطاری، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق.
(۵۰) البخاری (م ۲۵۶ ق)، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ ق.
(۵۱) مسلم (م ۲۶۱ ق)، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر.
(۵۲) سید نور الله التستری (م ۱۰۱۹ ق)، الصوارم المهرقه، به کوشش سیدجلال الدین محدث، تهران، نهضت، ۱۳۶۷ ش.
(۵۳) ابنسعد، الطبقات الکبرى (م ۲۳۰ ق)، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر؛ عقائد الامامیه، المظفر (م ۱۳۸۱ ق)، قم، انصاریان
(۵۴) السبحانی، العقیدة الاسلامیه، قم، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام)، ۱۴۱۹ ق.
(۵۵) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، علل الشرایع، به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق.
(۵۶) ابن ابی جمهور (م ۸۸۰ ق)، عوالی اللئالی، به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق.
(۵۷) ابراهیم الثقفی الکوفی (م ۲۸۳ ق)، الغارات، به کوشش سید جلال الدین المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ ش.
(۵۸) سید محمد صادق روحانی، فقه ا لصادق (علیهالسلام)، قم، دارالکتاب، ۱۴۱۳ ق.
(۵۹) علی محمد فتح الدین، فلک النجاه، به کوشش اصغر علی، دارالسلام، ۱۴۱۸ ق.
(۶۰) سید محمد حسن بجنوردی، القواعد الفقهیه، به کوشش مهریزی و درایتی، قم، هادی، ۱۴۱۹ ق.
(۶۱) مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، مدرسة الامام امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ۱۴۱۱ ق.
(۶۲) العاملی الشهید الاول (م ۷۸۶ ق)، القواعد والفوائد، به کوشش سید عبدالهادی، قم، مکتبة المفید.
(۶۳) الکلینی (م ۳۲۹ ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۶۴) ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م ۶۳۰ ق)، الکامل فی التاریخ، به کوشش عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۶۵) امام خمینی (قدس سره) (م۱۳۶۸ش)، کتاب البیع، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق.
(۶۶) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، الکتاب الطهاره، قم، لجنة تحقیق تراث الشیخ، المؤتمر العالمی لمیلاد الشیخ الانصاری، ۱۴۱۵ ق.
(۶۷) محمد امین زین الدین، کلمة التقوی (فتاوی)، قم، مهر، ۱۴۱۳ ق.
(۶۸) المتقی الهندی (م ۹۷۵ ق)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق.
(۶۹) السرخسی (م ۴۸۳ ق)، المبسوط، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۷۰) الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، مجمع البیان، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق.
(۷۱) الهیثمی (م ۸۰۷ ق)، مجمع الزوائد، به کوشش العراقی و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق.
(۷۲) لطف الله صافی گلپایگانی، مجموعة الرسائل، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج)، ۱۴۰۴ ق.
(۷۳) ابن خالد البرقی (م ۲۷۴ ق)، المحاسن، به کوشش حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۲۶ ش.
(۷۴) فیاضی، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات بحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ ق.
(۷۵) السبحانی، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۷۶) مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، المدونة الکبری، مصر، مطبعة السعاده.
(۷۷) سید مرتضی، مسائل الناصریات، کوشش مرکز البحوث والدراسات، تهران، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ ق.
(۷۸) الشهید الثانی (م ۹۶۵ ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۷۹) النوری (م ۱۳۲۰ ق)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
(۸۰) احمدبن حنبل (م ۲۴۱ ق)، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
(۸۱) الطبرسی (م قرن ۷)، مشکاة الانوار، به کوشش هوشمند، دارالحدیث.
(۸۲) توحیدی، مصباح الفقاهه، تقریرات بحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، مکتبة داوری.
(۸۳) الفیومی (م ۷۷۰ ق)، المصباح المنیر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق.
(۸۴) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، معانی الاخبار، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ ش.
(۸۵) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، المکاسب، به کوشش لجنة التحقیق، المؤتمر العالمی، ۱۴۲۰ ق.
(۸۶) امام خمینی (قدس سره)، المکاسب المحرمه، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق.
(۸۷) الشهرستانی (م ۵۴۸ ق)، الملل والنحل، به کوشش سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفة.
(۸۸) العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، منتهی المطلب، چاپ سنگی.
(۸۹) السبحانی، منشور عقاید الامامیه، مؤسسة امام صادق (علیهالسلام).
(۹۰) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق.
(۹۱) احمدی میانجی، مواقف الشیعه، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۹۲) ابن تیمیه (م ۷۲۸ ق)، منهاج السنة النبویه، مصر، المطبعة الکبری الامیریة، ۱۳۲۱ ق.
(۹۳) ری شهری، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق.
(۹۴) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۹۵) السید محمد بن عقیل (م ۱۳۵۰ ق)، النصائح الکافیه، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۲ ق.
(۹۶) المقداد السیوری (م ۸۲۶ ق)، نضد القواعد الفقهیه، به کوشش کوه کمری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ ق.
(۹۷) نعمت الله صفری، نقش تقیه در استنباط، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۱ ش.
(۹۸) سید نعمت الله الجزائری (م ۱۱۱۲ ق)، نور البراهین، به کوشش رجائی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
(۹۹) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۰۰) الحر العاملی (م۱۱۰۴ ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۱۰۱) احمد الوائلی، هویة التشیع، بیروت، دارالصفوة، ۱۴۱۴ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تقیه:کتمان یا ابراز عقیده یا انجام کاری بر خلاف میل قلبی به سبب خاص»، ج۸.