• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمر خیام‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




عمر بن ابراهیم خیام (نیمه نخست قرن ۵ ـ ۵۱۷ هـ.ق) از مشاهیر صوفیه و عارفان دوره سلجوقیان و از حکیمان و ریاضیدانان بزرگ اسلامی بود.
او در تصوف، حساب، لغت، فقه، تفسیر، نجوم، هیئت، تاریخ و سیره، تجوید و قرائت و فنون حکمت مقامی
وی در ریاضیات یگانه و سرآمد عصر خویش بود.
به تصریح برخی از دانشمندان در فلسفه و حکمت، جایگزین شیخ ابوعلی سینا و حکمای یونان محسوب می‌شد.
وی از شاگردان شیخ الاسلام ناصرالدین محمد منصور بود.
او یکی از هشت حکیم زمان سلطان جلال الدین ملکشاه بود که در سال ۴۶۷ (هجری قمری) مأمور اصلاح تقویم شمسی در ایران شد.
وی موفق شد تقویم جلالی را به وجود آورد.
در طول مدتی که در رصدخانه به سر می برد، زیجی ترتیب داد و جدول نظرات کواکب را اصلاح نمود.
وی در علم جبر و ریاضیات رساله ای تدوین نمود که در آن ۲۱ قسم معادلات جبری را برشمرد.
او در طول مدتی که در رصدخانه به سر می برد، زیجی ترتیب داد و جدول نظرات کواکب را اصلاح نمود.
ایشان در نظم، نثر عربی و فارسی هم تسلط کامل داشته و از شاعران و نویسندگان بزرگ عصر خویش به شمار می رفت.
در زبان فارسی، رباعیات بسیار شیوا می سرود که زبان‌های گوناگون دنیا همچون عربی، لاتینی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، دانمارکی، ایتالیایی و غیره ترجمه شده است
درباره ویژگی‌های اخلاقی وی در منابع آمده است که فردی بدخلق بود؛ از این رو آمدوشد اهل علم نزد او کمتر بود.
بعضی آثار و تألیفات او به شرح زیر است:
رساله‌ای در شرح مشکلات اقلیدس، رساله‌ای در طبیعیات، رساله ای در کلیّات وجود ،رساله ای در کون و تکلیف، رساله‌ای در بیان زیج ملکشاهی، الضیاء العقلی لوازم الامکنه، رساله وجود، نوروزنامه، رساله ای در موسیقی و رباعیات.
سال وفات ایشان در منابع مورد اختلاف است و آن را در سال های ۵۱۵ (هجری قمری)، ۵۱۷ (هجری قمری) و ۵۲۵ (هجری قمری) ذکر کرده‌اند.



ابوالفتح (ابوحفص) عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری منابع تولد خیام را بین سال های ۴۱۷ (هجری قمری) و ۴۴۰ (هجری قمری) در نیشابور ذکر کرده اند. وی بیشتر عمر خویش را در آن شهر گذراند و به بعضی از بلاد چون بلخ، اصفهان، بغداد و مکه سفر نمود.
[۱] نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
او از مشاهیر صوفیه و عارفان دوره سلجوقیان و از حکیمان و ریاضیدانان بزرگ اسلامی بود.
[۲] نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
از حافظه خوبی برخوردار بود؛ چنانکه گفته‌اند کتابی را در اصفهان هفت مرتبه خواند و چون به نیشابور بازگشت آن را از حفظ بازگو کرد. بعدها چون با نسخه اصلی مقابله نمودند اختلاف چندانی نیافتند.
[۳] بیهقی، علی بن زید، تاریخ حکماء الاسلام، ص۱۳۸.


نیشابوری از شاگردان شیخ الاسلام ناصرالدین محمد منصور بود.

خیام نیشابوری در آثار خود از کسانی چون ابوعبداللّه محمد بن عیسی ماهان، ابوجعفر خازن خراسانی و ابونصر بن عراق که پیش از او قسمتی از انواع معادلات جبری را یافته بودند، اسم برده است.
[۵] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.


خیام در تصوف، حساب، لغت، فقه، تفسیر، نجوم، هیئت، تاریخ و سیره، تجوید و قرائت و فنون حکمت مقامی بس عالی داشت؛ به ویژه در ریاضیات یگانه و سرآمد عصر خویش بود.
به تصریح برخی از دانشمندان در فلسفه و حکمت، جایگزین شیخ ابوعلی سینا و حکمای یونان محسوب می‌شد.
[۶] نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
او با حسن صباح و وزیر اعظم نظام الملک همعصر و نزد سلاطین عصر خود، به‌ویژه سلطان سنجر (حکومت ۵۱ ـ ۵۵۲) بسیار محترم بود و تقربی بسزا داشت. وی یکی از هشت حکیم زمان سلطان جلالالدین ملکشاه بود. که در سال ۴۶۷ (هجری قمری) مأمور اصلاح تقویم شمسی در ایران شد و نوروز را که در نیمه برج حوت قرار داشت، به اول برج حمل آوردند و از این راه تقویم جلالی به وجود آمد.
[۱۲] صفا، ذبیح‌الله، گنج سخن، ج۱، ص۲۲۶.
ابن اثیر در حوادث سال ۴۶۷ (هجری قمری) به این رخداد اشاره کرده است. خیام در طول مدتی که در رصدخانه به سر می برد، زیجی ترتیب داد و جدول نظرات کواکب را اصلاح نمود. همچنین در علم جبر و ریاضیات رساله‌ای تدوین نمود که در آن ۲۱ قسم معادلات جبری را برشمرد.
[۱۶] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
از سخن او بر می‌آید از ۲۱ قسم معادلات جبری که او برشمرده است، ریاضیدانان پیش از او تنها یازده قسم را حل کرده بودند و او ده قسم دیگر را وضع و حل نموده است.
[۱۷] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.


نیشابوری در نظم و نثر عربی و فارسی هم تسلط کامل داشته و از شاعران و نویسندگان بزرگ عصر خویش به شمار می‌رفت. در زبان فارسی، رباعیات بسیار شیوا می‌سرود. برخی به اشتباه رباعیات شاعران دیگر را به او نسبت داده‌اند و نزدیک ۱۵۰۰ رباعی به نام او معروف شده که از آن میان آن‌چه متعلق به او است شاید از سیصد تجاوز نکند.
[۱۸] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
رباعیات وی به زبان‌های گوناگون دنیا همچون عربی، لاتینی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، دانمارکی، ایتالیایی و غیره ترجمه شده است. =ویژگی‌های اخلاقی=
ابوحفص درباره ویژگی های اخلاقی وی در منابع آمده است که وی فردی بدخلق بود؛ از این رو آمدوشد اهل علم نزد او کمتر بود.
[۲۰] شهروزی، محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح، ص۳۹۴.
نیز در آموختن علم به دیگران بخل می‌ورزید. اگر از او سؤالی می‌کردند، درباره آن پرسش به طور مبسوط بحث می‌کرد و هرگز به اصل سؤال نمی‌پرداخت. دراین باره منابع جریانی را بین وی و ابوحامد غزالی نقل کرده‌اند که خیام در جواب سؤال غزالی چنان به حواشی پرداخت که صدای مؤذن به اذان گفتن بلند شد و بدون آن‌که خیام به پاسخ بپردازد، مجلس را ترک گفتند. بعضی منابع عقیده دارند وی فردی لاابالی و به محرمات دینی و منهیات اسلامی بی‌پروا بوده است و بعضی از اشعار او را گواه این بی‌پروایی او گرفته‌اند. هرچند بعضی دیگر از آن‌ها دایر بر اخلاق و مواعظ و معانی مبتکره می‌باشند.

عمر خیام آثار و تألیفاتش به شرح زیر است:
• رساله‌ای در شرح مشکلات اقلیدس (عربی)؛ • رساله ای در طبیعیات؛ • رساله‌ای در کلیّات وجود به زبان فارسی که برای فخرالملک بن مؤیدالملک نوشته است. • رساله‌ای در کون و تکلیف (عرب)؛ • رساله‌ای در بیان زیج ملکشاهی؛ • الضیاء العقلی در حکمت؛ • رساله در تعیین مقدار طلا و نقره در اجسام سوخته شده (عربی)؛ • لوازم الامکنه؛ • ترجمه فارسی خطبه ابن سینا در توحید؛ • رساله در حلّ بعضی از مسائل جبر و مقابله (عربی)؛ • رساله وجود (عربی)؛ • رساله‌ای به زبان عربی در جواب سه سؤال که درباره با حکمت از او شده بود. • نوروزنامه (فارسی)؛
[۲۴] نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
رساله‌ای در موسیقی؛ • مساحت و مکعبات؛ • میزان الحکم؛ • رباعیات؛ • سلسلة الترتیب به فارسی که در آن از عرفان و تصوف دفاع کرده است.

ابوالفتح درباره سال وفاتش در منابع اختلاف است.
منابع آن را در سال های ۵۱۵ (هجری قمری)، ۵۱۷ (هجری قمری) و ۵۲۵ (هجری قمری) و در نیشابور ذکر کرده‌اند.
آرامگاه او اکنون نزدیک نیشابور در جوار امامزاده محمد محروق می‌باشد.

(دیگر منابع:
[۲۹] قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۲۴۳.
[۳۰] قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۵۲.
[۳۷] قزوینی، محمد، یاداشت‌های قزوینی، ص۱۰۱۹.
[۳۹] خیام‌پور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، ص۲۰۰.
[۴۰] منزوی، احمد، فهرست نسخه‌های خطی فارسی، ج۲، ص۸۳۱.
[۴۱] تفضلی، مهین، فرهنگ بزرگان، ص۳۹۷.
[۴۴] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۴۴۲۳.
[۴۶] زرشناس، زهره، تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز، ص۵۷.
[۴۷] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۹۱۵.
)

۱. نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
۲. نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
۳. بیهقی، علی بن زید، تاریخ حکماء الاسلام، ص۱۳۸.
۴. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۷۶۰.    
۵. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
۶. نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
۷. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۳۸.    
۸. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۱۹۸.    
۹. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۷۶۰.    
۱۰. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۲۲.    
۱۱. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۷۶۰.    
۱۲. صفا، ذبیح‌الله، گنج سخن، ج۱، ص۲۲۶.
۱۳. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۲۲.    
۱۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۹۸.    
۱۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۱۹۸.    
۱۶. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
۱۷. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
۱۸. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۳۱۰.
۱۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۳۸.    
۲۰. شهروزی، محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح، ص۳۹۴.
۲۱. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۵، ص۳۱۱.    
۲۲. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۲۲.    
۲۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۱۹۸.    
۲۴. نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، ج۱، ص۶۰.
۲۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۳۸.    
۲۶. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۱۹۸.    
۲۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۲، ص۲۱۰.    
۲۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۲، ص۲۱۰.    
۲۹. قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۲۴۳.
۳۰. قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۵۲.
۳۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۳۱۰    
۳۲. تهرانی، محمدمحسن، الذریعه،    
۳۳. تهرانی، محمدمحسن، الذریعه،    
۳۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۸۷.    
۳۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه،ج۱۱، ص۱۷۷.    
۳۶. السلجوقی آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۸، ص۱۳۰.    
۳۷. قزوینی، محمد، یاداشت‌های قزوینی، ص۱۰۱۹.
۳۸. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۷۸۲.    
۳۹. خیام‌پور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، ص۲۰۰.
۴۰. منزوی، احمد، فهرست نسخه‌های خطی فارسی، ج۲، ص۸۳۱.
۴۱. تفضلی، مهین، فرهنگ بزرگان، ص۳۹۷.
۴۲. سرکیس، الیان بن یوسف، معجم المطبوعات العربیة والمعربه، ج۱، ص۳۳۱.    
۴۳. سرکیس، الیان بن یوسف، معجم المطبوعات العربیة والمعربه،ج۲، ص۸۵۶.    
۴۴. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۴۴۲۳.
۴۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۲۶۹.    
۴۶. زرشناس، زهره، تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز، ص۵۷.
۴۷. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۹۱۵.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «عمر بن ابراهیم خیام»، ج۴، ص۲۴۷-۲۴۸.
  1. [[رده:مورخان






جعبه ابزار