عمران و آبادانی شهرها در قرآن کریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عمران و آبادانی شهرها در قرآن کریم از موضوعات قرآنی است که به اهمیت و چگونگی عمران و آبادانی شهرها از منظر
قرآن کریم پرداخته و عوامل موثر در آبادانیها را بیان نموده و به نقش انسانهای گذشته در عمران و آبادانی شهرها و همچنین علل و عوامل سقوط تمدنها و ملتهای گذشته و از بین رفتن و خراب شدن آثار به وجود آمده توسط آنان، بر اثر عذابهای الهی، از دیدگاه قرآن پرداخته است.
دین اسلام دینی فراگیر و جامع در تمام عرصههای زندگی و جامعه محسوب میشود که هدف آن سعادت
بشر و
هدایت او در مسیر کمال میباشد.
مکتب اسلام دینی است که مسائل مادی بشر را با معنویات پیوند زده و هیچگاه این دو مقوله را از همدیگر جدا ندانسته است.
قرآن بعنوان کلام الهی، مهمترین منبع استنباط
احکام به شمار میرود و احکام موضوعات جدید با بهرهگیری از عمومیات و اطلاقات آیات قابل استنباط است و احادیث
ائمه طاهرین (علیهالسّلام)، مصادیقی از آنها را ذکر کردهاند و آنها را تخصیص نزده و مقید نساختهاند.
یکی از حوزههای بسیار اثرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی، مهندسی میباشد. قرآن کریم مباحث مختلفی را در خصوص توجه به مسائل شهرسازی مطرح کرده که به طور حتم توجه به آنان میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
شهر اسلامی باید طوری برنامهریزی و طراحی شود که تبلور و نماد
خضوع و خشیت بندگان در برابر قدرت لایتناهی الهی شود. در برخی از آیات قرآنی به تعدادی از صفات شهر اسلامی پرداخته شده است که از جمله آنها میتوان به شهر امن اشاره کرد چرا که شهر اسلامی باید مستحکم باشد و بناهای ایمن و پر صلابتی در آن ساخته شود. ایجاد حصار و بارو دور شهر از شیوههای قدیمی امن نمودن شهرهای تاریخی محسوب میگردد.
معماری و شهرسازی اسلامی، معماری و شهرسازی است که به طور مستدل و با استناد به منابع دست اول دینی (آیات و روایات) بتوان آن را منتسب به اسلام نمود و در تطبیق آن با
سبک زندگی اسلامی، تردیدی نباشد.
آنچه مسلم و بدیهی است که
انسان بیشترین ساعات
عمر خود را در بناها و بخصوص
مسکن خود سپری میکند. مسکن و ساختمان از ابداعات و دست ساختههای بدیع و همیشگی انسان در هر
فرهنگ و
تمدن بوده و هنوز از تازگی، شگرفی، مطلوبیت و پیچیدگی در تمام ابعاد برخوردار است. با توجه به اهمیت نقش مهندسان شهرساز و معمار در ساماندهی محیط زندگی ضرورت دارد، مباحاث دینی، بخصوص آنچه در آیات قران کریم بدان پرداخته شده است، مورد توجه قرار گیرد.
در این نوشتار از آیات قرآن کریم با موضوعات عمران و آبادانی و تدبر در شهرهای گذشته و حال تدوین و ارایه شده است.
عمران به معنای سازه و ساختمانسازی، در معنای آبادی و آبادانی به کار رفته است.
زیرا با سازههای بشری است که آبادی تحقق مییابد و زندگی در آن رنگ و رویی تازه و دیگری پیدا میکند. از این روست که
خداوند در
آیه ۷۴ سوره اعراف و نیز ۱۵ و ۱۸
سوره سبا،
عمران و آبادانی را از نعمتهای ارزشمند الهی به بشر معرفی میکند و از این که محل سکونت انسان، آباد و عمران باشد، به عنوان نشانهای از نشانههای ربوبیت خود یاد کرده و
بخشش و
غفران خود را در آن نمودار و متجلی میداند.
خداوند در آیات ۴۸ و ۵۰
سوره روم آبادانی
زمین را از آثار رحمت خود معرفی میکند و در آیه ۴۰ سوره حج
حفظ آبادانی معابد و مکانهای پرستش را کاری ارزشمند میداند.
در ارزش و اهمیت آبادانی همین بس که خداوند در هنگام بر شماری نعمتهای الهی به
بشر به توانمندی وی بر عمران و آبادسازی زمین توجه میدهد و سپس از وظیفه آبادسازی و عمران کردن زمین به عنوان ماموریت اصلی سخن بیان میآورد. به این معنا که میفرماید:
(هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا) «آن خدایی است که شما را از زمین ایجاد و انشا کرده و توانایی آبادسازی آن را به شما بخشیده و از شما خواسته در آن به استعمار و آبادانی بپردازید.»
خداوند در آیات پیش گفته و آیات دیگر بر این معنا تاکید دارد که هم انسان از استعداد عمران و آبادسازی بهرهمند میباشد و هم اینکه زمین این استعداد و قابلیت آبادانی و عمران را دارا میباشد.
از سوی دیگر، از آن جایی که عمران و آبادانی در فرهنگ و آموزههای وحیانی قرآن، به دو شکل اساسی مادی و معنوی تقسیم میشوند، علل و عوامل ایجادی آن نیز به شکل مادی و معنوی میباشد. از اینروست که خداوند در آیات قرآنی به هر دو دسته از عوامل توجه داده است.
از عواملی که به عنوان عامل اصلی عمران و آبادانی زمین از آن در آموزههای قرآنی سخن به میان آمده، آبی است که از سوی خداوند بر زمین نازل و فرو فرستاده میشود؛ زیرا
آب نه تنها منبع حیات و زندگی است و رویش گیاهان و زندگی همه جانداران به آن میباشد، بلکه منشای اصلی عمران و آبادانی است.
شگفت اینکه در زبان و
ادبیات فارسی اصولا عمارت و آبادانی با آب آمیخته و عجین شده است و واژه آبادانی و آبادی با آب ساخته شده است. به این معنا که اصولا آبادی و آبادانی تنها در جایی تحقق مییابد که آب در آنجا باشد. اگر نگاهی به تاریخ تمدنی بشر بیافکنیم در مییابیم که آبادیها و تمدنهای بشری بزرگ و کوچک در کنار آبهای رودها و دریاها و برکهها و مانند آن شکل گرفته است؛ زیرا زندگی انسان و هر موجودی دیگر، وابسته به آب است و بی آب، اصولا زندگی و آبادانی تحقق نمییابد.
عنصر دیگر مادی که در آموزههای قرآنی به آن توجه داده شده است، عنصر
خاک خوب است. از اینروست که آیاتی از جمله
آیه ۲۷ سوره سجده و
آیه ۳۹ سوره فصلت و
آیه ۵ سوره حج و مانند آن از زمین مناسب رویش سخن به میان آورده است تا این معنا را تاکید کند که رویش نیازمند خاک مناسب است که سنگلاخ و شور نباشد و امکان بقا و نفوذ آن در باشد که از آن گاه به سرزمین خاشع نیز یاد میشود.
خداوند از عوامل دیگری چون
خورشید و
ماه و
باد به عنوان عوامل مادی عمارت و آبادانی سخن به میان میآورد، زیرا بی این عناصر نمیتوان سخن از سرزمین آب به میان آورد و اصولا شرایط زیستی مناسب برای انسان و
گیاه و جانوران است که اجازه میدهد تا سرزمینی آباد شود و عمارت و سازههای بشری در آن شدنی گردد.
از دیگر عوامل مهم مادی میبایست به انسانها به عنوان عامل اصلی برای عمران و آبادانی اشاره کرد؛ زیرا بیحضور انسان آبادانی و عمران به معنای واقعی تحقق نمییابد؛ از اینروست که خداوند در
آیه ۶۱ سوره هود ماموریت بشر را آبادانی زمین معرفی میکند.
از دیگر آیاتی که به انسان به عنوان یکی از عناصر مادی و اصلی آبادانی پرداخته میتوان به آیات ۷۴
و ۱۳۷
سوره اعراف و ۸۰ تا ۸۲
سوره حجر و
آیه ۱۴۹ سوره شعراء و
آیه ۹ سوره روم و آیات دیگر اشاره کرد که به نقش و جایگاه انسان در مساله عمران و آبادانی پرداخته است.
وظیفه آبادانی داشتن بر روی زمین:
(وَاِلَیٰ ثَمُودَ اَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ اِلَٰهٍ غَیْرُهُ هُوَ اَنْشَاَکُمْ مِنَ الْاَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ اِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ)«و به سوی
قوم ثمود، برادرشان
صالح را
فرستادیم گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید؛ شما را جز او هیچ معبودی نیست، و او شما را از زمین به وجود آورد و از شما خواست که در آن آبادانی کنید؛ بنابراین از او آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید؛ زیرا پروردگارم
به بندگانش نزدیک و اجابت کننده دعای آنان است.»
جانشینی خدا بر روی زمین:
(وَاِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ اِنِّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا اَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ اِنِّی اَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)«و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار میدهم. گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار میدهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خونریزی کند و حال آن که ما تو را همواره با ستایشت
تسبیح میگوییم و تقدیس میکنیم
پروردگار فرمود: من
از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری میدانم که شما نمیدانید.»
پرستش پروردگار شهر:
(اِنَّمَا اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَاُمِرْتُ اَنْ اَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ)«من فقط فرمان یافتهام که پروردگار این شهر را که آن را بسیار محترم شمرده و همه چیز در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، بپرستم و فرمان یافتهام که از تسلیم شدگان
فرمانها و احکام او باشم.»
سپاسگزاری عطای سرزمین:
(لَقَدْ کَانَ لِسَبَاٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)«یقیناً برای
قوم سبا در جای اقامتشان نشانهای
از قدرت و رحمت خدا وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ.
گفتیم: از
رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او
سپاسگزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر
دارید، و پروردگاری بسیار آمرزنده.»
برکت در آبادیها و سفر:
(وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَاَیَّامًا آمِنِینَ)«و میان مردم سبا و شهرهایی که در آنها
برکت نهادیم، آبادیهای به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم، و سیر و
سفر را در
میان آنان متناسب و بهاندازه مقرّر داشتیم،
و گفتیم: شبها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید.»
حیات زمین در
بهار:
(فَانْظُرْ اِلَیٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا اِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَیٰ وَهُوَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)«پس با تامل به آثار
رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگیاش زنده میکند، بیتردید این
خدای قدرتمند زنده کننده مردگان است و او بر هر کاری تواناست.»
خزان
پاییز:
(وَلَئِنْ اَرْسَلْنَا رِیحًا فَرَاَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ)«و اگر بادی
سوزان و زیانبار بفرستیم، پس آن
کشت و زرع را زرد شده ببینند، پس از آن
به جای جبران گناهانی که سبب این آسیب شده ناسپاس میشوند.
دانایی و توانایی خداوند در
خلقت:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ)«خداست که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی قدرت و نیرو داد، آنگاه بعد از نیرومندی و توانایی، ناتوانی و پیری قرار داد؛ هرچه بخواهد میآفریند و او دانا و تواناست.»
خزانههای آسمانها و زمین در سیطره خداست:
(هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ)«فقط آنانند که میگویند: به کسانی که نزد
پیامبر خدایند،
انفاق مکنید تا
از پیرامون او پراکنده شوند. در حالیکه خزانههای آسمانها و زمین در سیطره خداست، ولی منافقان نمیفهمند.»
خداوند، همهی نیازهای مادّی و معنوی، دنیوی و اخروی بشر را تامین میکند:
(وَاِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ)«و
یاد کنید هنگامی را که به
بنی اسرائیل گفته شد: در این شهر
بیت المقدس سکونت گزینید، و از هر جا که خواستید
از میوه و محصولاتش بخورید، و بگویید:
خدایا! خواسته ما ریزش
گناهان است. و از دروازه
شهر یا درِ معبد فروتنانه و سجدهکنان درآیید، تا گناهانتان را بیامرزم، قطعاً
پاداش نیکوکاران را بیفزایم.»
جامعه و تاریخ نیز قانون و زمانبندی و اصولی دارند:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)و هیچ شهری را
به خاطر فساد فراگیرش نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین
و روزگار و دورهای تغییرناپذیر بود.
جامعه و تاریخ نیز قانون و زمانبندی و اصولی دارند.
(قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)سرسبزی باغهای منطقهی سبا، استثنایی بوده:
(لَقَدْ کَانَ لِسَبَاٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)«یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانهای
از قدرت و رحمت خدا وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ.
گفتیم: از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاسگزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر
دارید، و پروردگاری بسیار آمرزنده.»
سرسبزی باغهای منطقهی سبا، استثنایی بوده است. آیَةٌ
زیباییهای طبیعی یکی از آیات الهی:
(لَقَدْ کَانَ لِسَبَاٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)«یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانهای
از قدرت و رحمت خدا وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ.
گفتیم: از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاسگزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر
دارید، و پروردگاری بسیار آمرزنده.»
یکی از آیات الهی، زیباییهای طبیعی است. آیَةٌ جَنَّتانِ...
سکونت
حضرت آدم در
بهشت:
(وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ اَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ)«و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که
اگر نزدیک شوید از ستمکاران خواهید شد.»
باغسازی در بهشت:
(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ اَکْبَرُ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)«خدا به مردان و زنان با ایمان بهشتهایی را وعده داده که از زیرِ
درختانِ آن نهرها جاری است؟ در آن جاودانهاند، و نیز سراهای پاکیزهای را در بهشتهای ابدی
وعده فرموده و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا
که از همه آن نعمتها بزرگتر است؛ این همان کامیابی بزرگ است.»
ویژگیهای بهشت:
(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا اَبَدًا لَهُمْ فِیهَا اَزْوَاج مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیلًا)«و کسانی که
ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، به زودی آنان را در بهشتهایی که از زیرِ
درختانِ آن نهرها جاری است، وارد کنیم، در آنجا جاودانهاند؛ آنان را در آنجا همسرانی پاکیزه است، و آنان را در زیر سایهای پایدار
و دلپذیر، آرامبخش و خنک درآوریم.»
• ویژگیهای بهشت:
(یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)«تا گناهتان را بیامرزد، و شما را در بهشتهایی که از زیرِ
درختانِ آن نهرها جاری است و خانههای پاکیزه در بهشتهای جاویدان، درآورد؛ این است کامیابی بزرگ.»
تخلّف از فرمان انبیا، تخلّف از فرمان خداست:
(وَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ اَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُکْرًا)«چه بسیار آبادیها که
اهلش از فرمان پروردگارشان و فرستادگانش روی برگرداندند، پس ما آنان را به حساب سختی محاسبه کردیم و به عذاب بسیار شدیدی عذاب نمودیم.»
تخلّف از فرمان
انبیا، تخلّف از فرمان خداست.
(عَتَتْ عَنْ اَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ)زوال تمدّنها و جوامع، تحت
اراده الهی است:
(وَتِلْکَ الْقُرَیٰ اَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا)«و آن شهرها
یی که داستانشان را بر تو خواندیم هنگامی که اهل آنها
با کفر و تکذیب آیات خدا به خود
ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم.»
زوال تمدّنها و جوامع، تحت اراده الهی است.
(اَهْلَکْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا)سقوط ملّتها و تمدّنها، جلوهای از آیات الهی:
(اَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ اَفَلَا یَسْمَعُونَ)«آیا
مشرکان را
داستان بسیاری از ملتهایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که
اینان در مسکنهایشان قدم میزنند هدایت نکرد
و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟ همانا در این
سرگذشتها عبرتهاست، آیا نمیشنوند؟!»
سقوط ملّتها و تمدّنها، جلوهای از آیات الهی است.
(اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ...)قانونشکنی نیاکان، نسلهای بعدی را نیز شرمنده میکند:
(وَاسْاَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ اِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ اِذْ تَاْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَاْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«از آنان سرگذشت شهری را که در ساحل
دریا بود بپرس، هنگامی که
اهلش در
روز تعطیلیِ شنبه از حکم خدا تجاوز میکردند؛ به این صورت که روز
تعطیلیِ شنبه ماهیهایشان
به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل میآمدند و به روی آب آشکار میشدند و غیر شنبهها نمیآمدند
و آنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید میپرداختند؛ اینگونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند،
آزمایش میکردیم.»
دنیا، جولانگاه طغیانگران خواهد شد:
(وَحَرَامٌ عَلَیٰ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا اَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ)«و بر
اهل شهری که نابودشان کردیم، محال است که
در قیامت به سوی ما باز نگردند.»
در آیندهی تاریخ نیز مفسدان تاخت و تاز خواهند کرد:
(وَحَرَامٌ عَلَیٰ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا اَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ)«و بر
اهل شهری که نابودشان کردیم، محال است که
در قیامت به سوی ما باز نگردند.»
عذاب خداوند، پس از اتمام حجّت:
(وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَاَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ)«و همانا پیامبری از خود آنان برای
هدایت شان آمد، ولی او را تکذیب کردند، پس عذاب
خدا آنان را در حالی که ستمکار بودند، فرا گرفت.»
قهر الهی، بعد از اتمام حجّت شهروندان:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ)«و
مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود.»
وظیفهی انبیا و امامان هشدار است:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ)«و
مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود.»
زندگی برای هیچ شهروندی ماندگار و پایدار نیست:
(وَاِنْ مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ اَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا)«هیچ شهری
از شهرهای یاغیان و مفسدان نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت
به عذاب نابود میکنیم یا به عذابی سخت دچار میسازیم. انجام این کار در کتاب
لوح محفوظ نگاشته شده است.»
برچیده شدن بساط زندگی روی زمین:
(وَاِنْ مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ اَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا)«هیچ شهری
از شهرهای یاغیان و مفسدان نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت
به عذاب نابود میکنیم یا به عذابی سخت دچار میسازیم. انجام این کار در کتاب
لوح محفوظ نگاشته شده است.»
برچیده شدن بساط زندگی روی
زمین، نه یک تصادف، بلکه بر اساس قانونی است که
خداوند، از پیش تعیین و ثبت کرده است.
خداوند متعال در آیات مختلف، سرگذشت شهرها و مردم شهرهای گوناگون را مثال زده و توصیه به سیر و
سفر و دیدن آنها و عبرتآموزی نموده است.
قرآن کریم در آیاتی انسان را به گردش تشویق میکند و حتی در بعضی آیات ترک جهانگردی را در انسان سرزنش میکند.
آثار تاریخی هر کشور، علاوه بر معرفی تمدن و فرهنگ هر منطقه، بیانگر اتفاقاتی است که در گذشته افتاده و گاه گردش در دل آثار باستانی سیاحتی است در دل هزاران سال تجربه. خرابه کاخهای بزرگی که روزی تجلی امپراتوریهای بزرگ زمین بودند و مردمان، چنان این حکومتها را پرتوان و شکستناپذیر میپنداشتند، که حتی در مخیلهشان هم نمیگنجید در گوشهای از زمان، جا خوش کنند و خاک بخورند.
خداوند در
آیه ۴۴ سوره فاطر میفرماید: «آیا در زمین گردش نمیکنند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان زندگی میکردند چگونه بود (با اینکه) آن گروه از ایشان قدرتمندتر بودند».
از تاریخ و سرگذشت شهرهای گذشته باید درس گرفت:
(وَتِلْکَ الْقُرَیٰ اَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا)«و آن شهرها
یی که داستانشان را بر تو خواندیم هنگامی که اهل آنها
با کفر و تکذیب آیات خدا به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم.»
به تمدنهای ویران شده گذشته، باید به دیده عبرت نگریست و درسهای تازه گرفت:
(اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَیٰ قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا قَالَ اَنَّیٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَاَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ اِلَیٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ اِلَیٰ حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ اِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)«یا چون آن کسی که به دهکدهای گذر کرد، در حالیکه دیوارهای آن بر روی سقفهایش فرو ریخته بود
و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر میآمد گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده میکند؟ پس خدا او را صد
سال میراند، سپس وی را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار
در این منطقه درنگ کردهای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ کردهام.
خدا فرمود: بلکه صد سال درنگ کردهای! به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر که
پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه تغییری نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن
که جسمش متلاشی شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوی، و تا تو را نشانهای
از قدرت و ربوبیّت خود برای مردم
در مورد زنده شدن مردگان قرار دهیم، اکنون به استخوانها
یِ دراز گوشت بنگر که چگونه آنها را برمیداریم و به هم پیوند میدهیم، سپس بر آنها
گوشت میپوشانیم. چون
کیفیتِ زنده شدنِ مردگان بر او روشن شد، گفت: اکنون میدانم که یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.»
آثار باستانی میتواند وسیلهی عبرت باشد:
(وَلَقَدْ اَتَوْا عَلَی الْقَرْیَةِ الَّتِی اُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ اَفَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ نُشُورًا)«یقیناً
مشرکان مکه بر شهری که
محل زندگی قوم لوط بود و بر آن باران عذاب باریده شد، گذر کردهاند، پس آیا آنجا را ندیدهاند؟
چرا! دیدهاند ولی
عبرت نگرفتهاند، چون برانگیخته شدن
مردگان را
برای رسیدن به پاداش اعمال امید و انتظار ندارند.»
عبرت از گذشته، سنت الهی در نابودی شهرهای در معرض قهر خدا:
(وَکَمْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَاْسُنَا بَیَاتًا اَوْ هُمْ قَائِلُونَ)«چه بسیار شهرهایی که اهلش را
به سبب گناهانشان هلاک کردیم و عذاب ما در حالی که
شب یا نیم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسید!!»
عبرت از شهرهای تکذیب حقایق:
(تِلْکَ الْقُرَیٰ نَقُصعَلَیْکَ مِنْ اَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ کَذَٰلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَیٰ قُلُوبِ الْکَافِرِینَ)«این شهرهاست که بخشی از داستانهایش را برای تو بیان میکنیم، و یقیناً پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند، ولی آنان بر آن نبودند که به حقایقی که پیش از آمدن آن دلایل تکذیب کرده بودند
ایمان بیاورند؛ اینگونه خدا بر دلهای
کافران به سزای لجاجت و عنادشان مُهر میزند.»
با دیدهی عبرت به تاریخ شهرها بنگریم:
(مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا ۖ اَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ)«پیش از آنان
اهل هیچ شهری که آن را نابود کردیم
با دیدن معجزه ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان میآورند؟!»
آشنایی با فلسفهی تاریخ و شناخت اقوام گذشته:
(اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَیٰ اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب میشوند، عذاب سختی از
آسمان نازل خواهیم کرد.»
آشنایی با فلسفهی تاریخ و شناخت اقوام گذشته، مورد توجّه
قرآن است.
(آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)از خرابهها نیز میتوان درس گرفت:
(اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَیٰ اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب میشوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد.»
از خرابهها نیز میتوان درس گرفت.
(آیَةً... لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)عبرت گرفتن، به دقّت و
تعقّل نیاز دارد:
(اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَیٰ اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب میشوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد.»
عبرت گرفتن، به دقّت و تعقّل نیاز دارد. افراد غافل با دید سطحی نمیتوانند حقایق را درک کرده و عبرت بگیرند.
(لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)تعقّل و
اندیشه، شرط هدایت و عبرتگیری:
(اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَیٰ اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب میشوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد.»
تعقّل و اندیشه، شرط هدایت و عبرتگیری است.
(لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)شهروندانی میتوانند از تاریخ عبرت بگیرند که....:
(وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَاَیَّامًا آمِنِینَ)«و میان مردم سبا و شهرهایی که در آنها برکت نهادیم، آبادیهای به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم، و سیر و
سفر را در
میان آنان متناسب و بهاندازه مقرّر داشتیم،
و گفتیم: شبها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید.»
افراد و ملّتهایی میتوانند از تاریخ عبرت بگیرند و پایدار بمانند که بسیار بردبار و سپاسگزار باشند.
(لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ)تاریخ گذشتگان، بهترین درس برای آیندگان:
(وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا اَصْحَابَ الْقَرْیَةِ اِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ)«و برای آنان
که با تو برخورد خصمانه دارند اهل آن شهر (از شهرهای قدیم روم در منطقه
انطاکیه) را مثل بزن، هنگامی که پیامبران به آنجا آمدند.»
تاریخ گذشتگان، بهترین درس برای آیندگان است.
(وَ اضْرِبْ لَهُمْ)عبرتآموزی از شهر:
(وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا اَصْحَابَ الْقَرْیَةِ اِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ)«و برای آنان
که با تو برخورد خصمانه دارند اهل آن شهر (از شهرهای قدیم روم در منطقه انطاکیه) را مثل بزن، هنگامی که پیامبران به آنجا آمدند.»
در بیان داستان، عبرتها مهم است، نام قریه، نژاد، زبان و تعداد افراد مهم نیست.
(اَصْحابَ الْقَرْیَةِ)پندآموزی در بازدید آثار باستانی:
(وَکَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ)«چه بسیار
اهل شهرهایی را که
به سبب فراوانی نعمت در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس اینها خانههای ایشان است که پس از آنان
خراب و ویران شده و جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفتهاند، و فقط ما وارث آنان هستیم!»
خرابهها و بقایای تمدّنهای گذشته، بهترین پندآموز نسلهای بعدی است.
(فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ) (از جمله برنامههای تربیتی، بازدید از همین اماکن است.)
درس از تاریخ و سرگذشت پیشینیان.:
(وَتِلْکَ الْقُرَیٰ اَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا)«و آن شهرها
یی که داستانشان را بر تو خواندیم هنگامی که اهل آنها
با کفر و تکذیب آیات خدا به خود
ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم.»
از تاریخ و سرگذشت پیشینیان باید درس گرفت.
(تِلْکَ الْقُری اَهْلَکْناهُمْ)عبرت نگرفتن مردم
مکه از پیشینیان:
(اَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ اَفَلَا یَسْمَعُونَ)«آیا
مشرکان را
داستان بسیاری از ملتهایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که
اینان در مسکنهایشان قدم میزنند هدایت نکرد
و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟ همانا در این
سرگذشتها عبرتهاست، آیا نمیشنوند؟!»
مردم مکّه از انقراض اقوام پیشین آگاه بودند و آثار به جای مانده از آنان در گذرگاه آنان بود، ولی عبرت نمیگرفتند.
(اَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ)بررسی اقوام گذشته:
(اَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ اَفَلَا یَسْمَعُونَ)«آیا مشرکان را
داستان بسیاری از ملتهایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که
اینان در مسکنهایشان قدم میزنند هدایت نکرد
و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟ همانا در این
سرگذشتها عبرتهاست، آیا نمیشنوند؟!»
عوامل
عزّت و ذلّت اقوام گذشته را بررسی کنید و از آن درس عبرت گیرید.
(اِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً)لزوم حفظ آثار باستانی نیاکان: اَ
(اَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ اَفَلَا یَسْمَعُونَ)«آیا مشرکان را
داستان بسیاری از ملتهایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که
اینان در مسکنهایشان قدم میزنند هدایت نکرد
و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟ همانا در این
سرگذشتها عبرتهاست، آیا نمیشنوند؟!»
حفظ آثار باستانی نیاکان، برای عبرت آیندگان لازم است.
(مَساکِنِهِمْ)عبرت از شهرهای نابود شده:
(وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْاَلِیمَ)«در آنجا
پس از زیر و رو شدن شهر و هلاکت مردم نشانه و عبرتی
از قدرت، غضب خود و محکومیت مجرمان برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند به جا گذاشتیم.»
• عبرت گرفتن از پیشینه شهرها:
(وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَاْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِاَنْعُمِ اللَّهِ فَاَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ)«و خدا
برای پندآموزی به ناسپاسان مَثَلی زده است: شهری را که
امنیت و
آسایش داشت و
رزق و روزیِ
مردمش به فراوانی از همه جا برایش میآمد، پس نعمت خدا را ناسپاسی کردند، در نتیجه خدا به کیفر اعمالی که همواره مرتکب میشدند، بلای گرسنگی و ترس فراگیر را به آنان چشانید.»
قریه: قری: جمع کردن. شهر را از آن قریه گویند، که مردم در آن جمع شدهاند. اکثر استعمال در شهر است، گاهی به معنای
روستا نیز آید. از بیان مثالهای قرآنی در مورد تاریخ و اقوام گذشته، عبرت بگیریم.
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا)• مطالعه پیشینه شهرها با هدف عبرت:
(مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا اَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ)«پیش از آنان
اهل هیچ شهری که آن را نابود کردیم
با دیدن معجزه ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان میآورند؟!»
با دیدهی عبرت به تاریخ بنگریم.
(اَ فَهُمْ یُؤْمِنُونَ)• درس گرفتن از پیشینه تخریب شهرها:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)«و چه بسیار شهرها را در حالیکه اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر
آب که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است. از تاریخ درس بگیرید.
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ...)• تجربهاندوزی شهرهای اقوام پیشین:
(اَلَمْ یَاْتِهِمْ نَبَاُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ اِبْرَاهِیمَ وَاَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ ۚ اَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ ۖ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَٰکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ)«آیا خبر کسانی که پیش از آنان بودند به اینان نرسیده؟ خبر
قوم نوح و
عاد و
ثمود و
قوم ابراهیم و
اصحاب مدین و شهرهای زیر و رو شده
قوم لوط که پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند
ولی نپذیرفتند؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد، ولی آنان بودند که همواره بر خود ستم میکردند.»
تاریخ و اخبار اقوام گذشته، بسیار مهم و مفید است. «نَبَاُ» (به خبر مهم و مفید «نَبَاُ» گفته میشود)
تاریخ و شهروندان گذشته، آئینهای برای آیندگان:
(وَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ اَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُکْرًا)«چه بسیار آبادیها که
اهلش از فرمان پروردگارشان و فرستادگانش روی برگرداندند، پس ما آنان را به حساب سختی محاسبه کردیم و به
عذاب بسیار شدیدی عذاب نمودیم.»
تاریخ و گذشتگان، آئینهای برای آیندگان است.
(وَ کَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ...)بازدید آثار باستانی برای پندآموزی:
(وَکَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ)«چه بسیار
اهل شهرهایی را که
به سبب فراوانی نعمت در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس اینها خانههای ایشان است که پس از آنان
خراب و ویران شده و جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفتهاند، و فقط ما وارث آنان هستیم!»
خرابهها و بقایای تمدّنهای گذشته، بهترین پندآموز نسلهای بعدی است.
(فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ) (از جمله برنامههای تربیتی، بازدید از همین اماکن است.)
• بازدید اثار باستانی برای پند گرفتن:
(اَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ ۚ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ ۖ اَفَلَا یَسْمَعُونَ)«آیا مشرکان را
داستان بسیاری از ملتهایی که ما پیش از آنان هلاک کردیم که
اینان در مسکنهایشان قدم میزنند هدایت نکرد
و برای آنان روشن نساخت که سرانجام کفرپیشگان هلاکت است؟ همانا در این
سرگذشتها عبرتهاست، آیا نمیشنوند؟!»
بازدید از آثار باستانی و آثار به جای مانده از اقوام پیشین مورد سفارش
اسلام است؛ امّا به شرط آنکه همراه پند و
عبرت باشد، نه از روی
غفلت.
(اَ وَ لَمْ یَهْدِ)سرگذشت سرزمین سبا عبرتانگیز است:
(لَقَدْ کَانَ لِسَبَاٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ ۖ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)«یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانهای
از قدرت و رحمت خدا وجود داشت، دو
باغ از طرف راست و چپ.
گفتیم: از
رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاسگزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر
دارید، و پروردگاری بسیار آمرزنده.»
سرگذشت سرزمین سبا عبرتانگیز است.
(لَقَدْ کانَ لِسَبَاٍ... آیَةٌ)عبرت از تاریخ شهرهای پیشین:
(وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّاَکُمْ فِی الْاَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا ۖ فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْاَرْضِ مُفْسِدِینَ)«و به یاد آورید که خدا شما را جانشینانی پس از
قوم عاد قرار داد، و در
زمین، جای
مناسبی به شما بخشید که از مکانهای هموارش برای خود قصرها بنا میکنید، و از کوهها خانههایی میتراشید، پس نعمتهای خدا را یاد کنید و در زمین تبهکارانه
فتنه و آشوب برپا نکنید.»
از تاریخ گذشتگان عبرت بگیریم.
(وَ اذْکُرُوا... بَعْدِ عادٍ)نشانههای عبرت:
(وَلَقَدْ تَرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ)«
پس با عذاب آسمانی، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم و از آن شهر نشانهای روشن
از سنگهایی که بر سر اهلش فرو باریدیم برای مردمی که میاندیشند، بر جای گذاشتیم.»
حکایت شهرها:
(ذَٰلِکَ مِنْ اَنْبَاءِ الْقُرَیٰ نَقُصُّهُ عَلَیْکَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِیدٌ)«(ای پیامبر! ) این (مطالب) (گوشهای) از گزارشهای شهرها
و اهل آنها است که آن را بر تو حکایت میکنیم، برخی از آن
شهرها هنوز برجایند، و برخی درو شده بر باد رفتهاند!»
منظور آیه این باشد که در بعضی موارد، تنها خودشان را هلاک نمودیم از این روی آثارشان باقی است، ولی در بعضی دیگر آنها را همراه با تمامی آثار و خانههایشان نابود کردیم.
قهر الهی از روی حکمت:
(وَتِلْکَ الْقُرَیٰ اَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا)«و آن شهرها
یی که داستانشان را بر تو خواندیم هنگامی که اهل آنها
با کفر و تکذیب آیات خدا به خود
ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان وقتی معلوم مقرّر نمودیم.»
قهر الهی از روی
حکمت بوده و دارای زمانی خاص است.
سرنوشت معین برای شهرها:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)«و هیچ شهری را
به خاطر فساد فراگیرش نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین
و روزگار و دورهای تغییرناپذیر بود.»
جامعه و تاریخ نیز قانون و زمانبندی و اصولی دارند.
(قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)اتمام حجت قبل از نابودی شهرها:
(وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَیٰ حَتَّیٰ یَبْعَثَ فِی اُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا ۚ وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَیٰ اِلَّا وَاَهْلُهَا ظَالِمُونَ)«و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه
پیش از نابودی در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما
در هیچ حالی از احوال نابودکننده شهرها نبودهایم مگر در حالی که اهلش ستمکار بودهاند.»
• نابودی شهرها، بعلت ایمان نیاوردن علیرغم دیدن
معجزه:
(مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا ۖ اَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ)«پیش از آنان
اهل هیچ شهری که آن را نابود کردیم
با دیدن معجزه ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان میآورند؟!»
• نابودشدن شهرها بعلت فساد فراگیر:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)«و هیچ شهری را
به خاطر فساد فراگیرش نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین
و روزگار و دورهای تغییرناپذیر بود.»
•
ظلم، مایهی هلاکت است:
(وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا اِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَیٰ قَالُوا اِنَّا مُهْلِکُو اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ ۖ اِنَّ اَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ)«و زمانی که فرستادگان ما با بشارت
ولادت اسحاق نزد
ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود میکنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند.»
• عذاب الهی برای شهروندان فاسق:
(اِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَیٰ اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ)«ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب میشوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد.»
• درهم شکستن شهرهای ستمکار:
(وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَاَنْشَاْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ)«و چه بسیار از شهرهایی که
اهلش ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم.»
• هلاک شدن همه آن آبادیهای پیشین:
(وَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ هِیَ اَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی اَخْرَجَتْکَ اَهْلَکْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ)«چه بسیار آبادیهایی که
اهلش از
اهل آبادی تو که تو را بیرون کردهاند نیرومندتر بودند، ما آنان را هلاک کردیم و یاوری
در برابر عذاب برای آنان نبود.»
این آیه به
پیامبر دلداری میدهد که ما همه آن اقوام پیشین را هلاک کردیم با آنکه از مردم مکّه بسیار قویتر بودند.
• هلاک شدن شهرهای طغیانگر:
(وَکَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا ۖ فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیلًا ۖ وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ)«چه بسیار
اهل شهرهایی را که
به سبب فراوانی نعمت در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس اینها خانههای ایشان است که پس از آنان
خراب و ویران شده و جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفتهاند، و فقط ما وارث آنان هستیم!»
• نجات شهروندان مومن قبل از
عذاب:
(فَاَخْرَجْنَا مَنْ کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)«پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود
پیش از آمدن عذاب بیرون بردیم.»
• نابودی شهرهای ستمکار:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)«و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر آب
که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.» • نابودی شهرهای ظالم:
(وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَاَنْشَاْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ)«و چه بسیار از شهرهایی که
اهلش ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم.»
اگر
ظلم به صورت یک سیره و روش در آید، قهر الهی را در پی خواهد داشت. «کانَتْ ظالِمَةً» لکن اگر ظلمی مداوم نباشد و
انسان با متوجّه شدن آن
توبه کند آن قهر را به دنبال نخواهد داشت).
• نابودی کاخهای ظالمان:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)«و چه بسیار شهرها را در حالی که اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر آب
که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.» • عذاب با فرو رفتن خانه در زمین:
(فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْاَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ)«پس او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و هیچ گروهی غیر از
خدا برای او نبود که وی را
برای رهایی از عذاب یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند.»
• در برابر قهر خدا، نه سقفی میماند و نه ستونی:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)«و چه بسیار شهرها را در حالیکه اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر آب
که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.» در برابر قهر خدا، نه سقفی میماند و نه ستونی.
(خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها)• مرگ ساکنان خانهها:
(اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَهُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ اَحْیَاهُمْ اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ)«آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانههای خود در حالیکه هزاران نفر بودند، بیرون آمدند
با دیده عبرت ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید
و آنان بدون فاصله مردند، سپس آنان را زنده کرد
تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست. خدا نسبت به مردم دارای فضل و
احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.»
(کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)«این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان میکند، باشد که بیندیشید.»
شهرها تا زمانی که شاخصهای اصلاحگری را با خود به همراه دارند، از آفات الهی در امانند و در بیمه خداوند قرار دارند؛ بلاها و آسیبها، همواره مخصوص قریهها و اجتماعات ناصالح و ستمکار و فاسق پیشه است. آیات زیر دلیلی بر این مدّعاست:
۱.
(وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُری بِظُلمٍ وَ اَهلُها مُصلِحُونَ)«چنین نبود که پروردگارت آبادیها را به ظلم و ستم نابود کند در حالیکه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند.»
۲.
(وَ کَاَیِّن مِن قَریَةٍ عَتَت عَن اَمرِ رَبِّها و رُسُلِهِ فَحاسَبناها حِساباً شدیداً وَ عَذَّبناها عَذاباً نُکراً)«چه بسیار شهرها و آبادیها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردهاند و ما حساب آنها را به شدت رسیدیم، و به مجازات کم نظیری گرفتار ساختیم.»
۳.
(فَکَاَیِّن مِن قَریَةٍ اَهلَکناها وَ هِیَ ظالِمةٌ) «چه بسیار از آبادیها که آنها را نابود کردیم در حالیکه ستمگر بودند.»
مهلت الهی به شهروندان ستمگر:
(وَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَمْلَیْتُ لَهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ اَخَذْتُهَا وَاِلَیَّ الْمَصِیرُ)«و چه بسا شهرها که به
اهل آنها در حالیکه ستمکار بودند، مهلت دادم، سپس آنان را
به عذابی سخت گرفتم؛ و بازگشت همه به سوی اوست.»
یکی از سنّتهای الهی، مهلت دادن به ستمگران است پس
عجله ما بیهوده است.
(وَ کَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَمْلَیْتُ)هشدار قبل از نابودی شهروندان:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ)«و
مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود.»
تهدید الهی برای برخورد با فسق شهروندان:
(وَاِذَا اَرَدْنَا اَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً اَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا)«هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذرانهایش را
به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه فرمان میدهیم، چون
سرپیچی کنند و در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم میشود، پس آنان را به شدت درهم میکوبیم
و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.» تهدیدهای الهی را جدّی بگیریم و خود را اصلاح کنیم، چون عامل اجرای تهدیدهای الهی عملکرد خود ماست.
(فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ)مجازات شهرهای ستمکار سخت است:
(وَکَذَٰلِکَ اَخْذُ رَبِّکَ اِذَا اَخَذَ الْقُرَیٰ وَهِیَ ظَالِمَةٌ ۚ اِنَّ اَخْذَهُ اَلِیمٌ شَدِیدٌ)«و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که
مردم آبادیها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه میکند. بیتردید مؤاخذه او دردناک و سخت است.»
تهدید مردم شهرها در جای خود، یکی از عوامل مؤثّر تربیتی است:
(وَکَذَٰلِکَ اَخْذُ رَبِّکَ اِذَا اَخَذَ الْقُرَیٰ وَهِیَ ظَالِمَةٌ ۚ اِنَّ اَخْذَهُ اَلِیمٌ شَدِیدٌ)«و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که
مردم آبادیها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه میکند. بیتردید مؤاخذه او دردناک و سخت است.»
قهر الهی، بعد از اتمام حجّت شهروندان:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ)«و
مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود.»
قهر الهی، بعد از اتمام حجّت است.
تنبیه باید بعد از
تذکّر باشد.
(وَ ما اَهْلَکْنا... اِلَّا لَها مُنْذِرُونَ)• نابودی شهرها پس از اتمام حجت:
(وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَیٰ حَتَّیٰ یَبْعَثَ فِی اُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا ۚ وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَیٰ اِلَّا وَاَهْلُهَا ظَالِمُونَ)«و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه
پیش از نابودی در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما
در هیچ حالی از احوال نابودکننده شهرها نبودهایم مگر در حالیکه اهلش ستمکار بودهاند.»
قهر خدا زمانی است که سیمای شهر را
ظلم بگیرد:
(وَکَذَٰلِکَ اَخْذُ رَبِّکَ اِذَا اَخَذَ الْقُرَیٰ وَهِیَ ظَالِمَةٌ ۚ اِنَّ اَخْذَهُ اَلِیمٌ شَدِیدٌ)«و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که
مردم آبادیها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه میکند. بیتردید مؤاخذه او دردناک و سخت است.»
سنّت الهی، هلاکت شهروندان مرفّه بیایمان است: وَ
(کَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا ۖ فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیلًا ۖ وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ)«چه بسیار
اهل شهرهایی را که
به سبب فراوانی نعمت در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس اینها خانههای ایشان است که پس از آنان
خراب و ویران شده و جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفتهاند، و فقط ما وارث آنان هستیم!»
سنّت الهی، هلاکت مرفّهان بیایمان است.
(اَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ)نابودی شهرها بعلت طغیانگری شهروندان:
(وَکَمْ اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا ۖ فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیلًا ۖ وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ)«چه بسیار
اهل شهرهایی را که
به سبب فراوانی نعمت در زندگی خود گرفتار سرمستی و طغیان شده بودند، هلاک کردیم، پس اینها خانههای ایشان است که پس از آنان
خراب و ویران شده و جز اندکی مورد سکونت قرار نگرفتهاند، و فقط ما وارث آنان هستیم!»
• شهرها نابود میشوند...:
(وَاِنْ مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ اَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا)«هیچ شهری
از شهرهای یاغیان و مفسدان نیست مگر آنکه آن را پیش از
قیامت به عذاب نابود میکنیم یا به عذابی سخت دچار میسازیم. انجام این کار در کتاب
لوح محفوظ نگاشته شده است.»
• نابودی شهرهایی که شهروندانش ستمکارند:
(وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَیٰ حَتَّیٰ یَبْعَثَ فِی اُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا ۚ وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَیٰ اِلَّا وَاَهْلُهَا ظَالِمُونَ)«و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه
پیش از نابودی در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را بر آنان بخواند، و ما
در هیچ حالی از احوال نابودکننده شهرها نبودهایم مگر در حالیکه اهلش ستمکار بودهاند.»
• نابودی شهروندان ستمکار:
(وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا اِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَیٰ قَالُوا اِنَّا مُهْلِکُو اَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ ۖ اِنَّ اَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ)«و زمانی که فرستادگان ما با بشارت
ولادت اسحاق نزد
ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود میکنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند.»
• نابودی شهرهای ستمکار:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)«و چه بسیار شهرها را در حالیکه اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر
آب که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.» • هلاکت شهرها بدنبال ظلم، یک سنت الهی است:
(وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَاَنْشَاْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ)«و چه بسیار از شهرهایی که
اهلش ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگر پدید آوردیم.»
• نابودی شهرها بعلت فساد فراگیر:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)و هیچ شهری را
به خاطر فساد فراگیرش نابود نکردیم مگر اینکه برای آن سرنوشتی معین
و روزگار و دورهای تغییرناپذیر بود.»
• هلاکت شهر بعلت فسق شهروندان:
(وَاِذَا اَرَدْنَا اَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً اَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا)«هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذرانهایش را
به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه فرمان میدهیم، چون
سرپیچی کنند و در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم میشود، پس آنان را به شدت درهم میکوبیم
و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.» بازگشت شهروندان نابودشده بسوی
خدا:
(وَحَرَامٌ عَلَیٰ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا اَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ)«و بر
اهل شهری که نابودشان کردیم، محال است که
در قیامت به سوی ما باز نگردند.»
نتیجهی ظلم، نابودی است:
(فَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ اَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ)و چه بسیار شهرها را در حالیکه اهلش ستمکار بودند، هلاک کردیم، پس
به سبب نزول عذاب سقفهای خانههایشان خراب شده و دیوارهایشان بر سقفها فرو ریخته است و
چه بسیار چاههای پر آب
که به سبب نابود شدن مالکانش متروک افتاده و کاخها و قصرهای برافراشته
و محکمی که بی ساکن و بی صاحب مانده است.» • هلاک شدن شهرهای ستمکار: وَ
(کَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَاَنْشَاْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ)«و چه بسیار از شهرهایی که
اهلش ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگر پدید آوردیم.»
• نابودی شهرهای طغیانگر:
(وَلَقَدْ اَهْلَکْنَا مَا حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُرَیٰ وَصَرَّفْنَا الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)«و به راستی ما
اهل آبادیهایی را که پیرامون شما
اهل مکه بودند
به کیفر طغیانشان هلاک کردیم و آیات خود را به صورتهای گوناگون
برای آنان بیان داشتیم، باشد که برگردند.»
زمین، گاهی مامور قهر خداوند است.:
(فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْاَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ)«پس او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و هیچ گروهی غیر از خدا برای او نبود که وی را
برای رهایی از عذاب یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند.»
زمین، گاهی مامور قهر خداوند است.
(فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْاَرْضَ)رفاه شهروندان ظالم روزی گرفته خواهد شد:
(وَمَا اَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ اِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ)«و
مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم دهندگانی برای آنان بود.»
رفاه مخالفان دین، شما را غمگین نکند که روزی آن را خواهیم گرفت.
(ما اَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ)
• انصاریان، حسین، دانش نامه اسلامی، به نشانی: http://wiki. ahlolbait.com
• انصاریان، استاد حسین، پایگاه اطلاع رسانی به نشانی: http://www.erfan.ir/farsi
• اخوت هانیه، بررسی نقش آیات قرآن و احادیث شیعه در شکلگیری کالبد مسکن سنتی، فصل نامه شیعه شناسی، دوره ۱۳، شماره ۵۲، زمستان ۱۳۹۴، صفحه ۱۹۱-۲۳۴.
• پارس قران به نشانی: http://parsquran.com/data
• پور جعفر محمدرضا، انصاری مجتبی، وثیق بهزاد، بررسی باغ و عناصر منظر در قرآن، مجموعه مقالات قرآن و علوم روز (قرآن و هنر (۲))، مشهد: بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه- شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، ۱۳۸۷.
• خامنهای، سید علی به نشانی http://farsi. khamenei.ir/others-note?id=۴۲۰۷۵.
• دانش نامه حوزوی ویکی فقه به نشانی: http://wikifeqh.ir.
• دانش نامه اسلامی با موضوع حضرت هود (علیهالسّلام) به نشانی: http://wiki. ahlolbait.com.
• دولتی کریم، جمالی حامد و قاسمی مرتضی، کشف سرزمین قوم عاد از منظر قرآن و باستانشناسی، مجله قرآن و علم شماره ۱۴.
• رزاقی ابوالقاسم، مسجد پایگاه توحید و تقوی، صفحه ۱۲-۱۳ به نشانی: https://www.mehrnews.com/news/۲۸۸۹۳۶۳.
• رهبری، پایگاه اطلاع رسانی به نشانی: https://www.leader.ir/fa/content/۱۷۴۷/leader.ir
• رهبری حسن، شهر و روستا در فرهنگ قرآن، پژوهشهای قرآنی ۱۳۸۷ شماره ۵۴ و ۵۵ ویژه نامه قرآن و مهندسی فرهنگی۰
• فصلنامه قرآن و علوم بشری، واکاوی مدل ارزیابی شهر اسلامی با رویکردی بر قرآن کریم، دوره ۲، شماره ۲، پاییز ۱۳۹۳، صفحه ۵۳-۷۶.
• قرائتی محسن، تفسیر نور، ، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳، چاپ یازدهم.
• قرائتی محسن، سیمای مسکن و شهر اسلامی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۹۴.
• میری سید سعید واکبری زهره، شگفتی اعجازآمیز قرآن در اشاره به سازه مستحکم آهن و مس در عملیات سدسازی ذوالقرنین، مطالعات تفسیری، سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸.
• معاونت فرهنگی وتبلیغات نمایندگی ولی فقیه در سپاه، قرآن بشیر، انتشارات بیان جوان، ۱۳۹۶.
• مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۱.
• منصوری، آیتالله خلیل، به نشانی: http://www.samamos.com
• ویکی فقه به نشانی: WikiFeqh: خانهسازی_ قوم_ ثمود_ قرآن.
• هاشمی فشارکی، سید جواد، و دل زنده، علی، معماری و شهرسازی اسلانی در آیینه قوانین و مقررات، انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین، ۱۳۹۸.
• Encyclopedia of Islam، New Edition، V. Ι، A-B، Leiden- London، ۱۹۶۰.
• و برخی منابع دیگر که در داخل متن ذکر شده است.