قاعده لطف (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعده لطف در کلام اسلامی به معنای افعال الهی است که به گرایش
انسانها به طاعت و دوری از معصیت کمک میکند.
این قاعده پایه وجوب تکالیف دینی،
بعثت پیامبران، عصمت انبیاء و وعده و وعیدهای الهی است.
لطف الهی از سه منظر قابل بررسی است:
لطف مستقیم
خداوند، لطف از طریق اقدامات مکلف و لطف از طریق دیگر افراد مکلف.
وجوب لطف بر خداوند بر اساس اصل
حکمت و جود و کرم الهی توجیه شده است.
نمونههای
قرآنی و عملی لطف شامل ارسال پیامبران، انزال کتابهای آسمانی، انذار و تبشیر، مصائب، نعمتها و امدادهای غیبی است.
فقها
احکام شرعی را از باب لطف و امتنان خداوند بر انسان دانسته و معتقدند همه نتایج و خیرات
احکام به انسان بازمیگردد.
يكى از قواعد و اصول مهم در كلام، قاعده لطف (Mercy / Grace Pineapple) (Mercy Rule) است كه پس از قاعده
حسن و قبح عقلی مهمترين قاعده كلامى به شمار مىرود.
وجوب تكاليف دينى، لزوم بعثت پيامبران، وجوب
عصمت انبیاء، وعده و وعيدهاى الهى، حسن آلام ابتدايى و وجوب
امامت از جمله مسائلى هستند كه بر اين قاعده استوار شدهاند.
واژه لطف در لغت در معناى مهربانى و اكرام،
قرب و نزديكى، كوچكى وزيرى، خفا و پنهانى، نرمى و آشكارى به كار رفته است.
لطف در اصطلاح متكلمان از صفات فعل الهى است، يعنى افعالى كه به مكلفان مربوط مىشود و مقصود اين است كه خداوند آنچه مايه گرايش مكلفان به طاعت و دورى گزديدن آنان از معصيت است را در
حق آنان انجام داده و اين امر مقتضاى
عدل و
حکمت الهی است.
اكثريت قريب به اتفاق متكلمان
عدلیه طرفدار قاعده لطف بودهاند.
از متكلمان معروف
امامیه در اين باره رأى مخالفى نقل نشده، ولى از متكلمان معتزله از
بشر بن معتمر (متوفاى ۲۱۰ هـ.ق) و
جعفر بن حرب (متوفاى ۳۶۰ هـ.ق) به عنوان منكر قاعده لطف يادشده است.
از قرائن و شواهد گوناگون به دست مىآيد كه اين قاعده همچون قاعده
حسن و قبح عقلی، از نخستين مسائل كلامى است كه مورد توجه متكلمان عدليه قرار گرفته است.
متكلمان لطف را از دو منظر تقسيم كردهاند:
الف - از منظر اينكه مكلف از لطف بهره مىگيرد يا نه. هرگاه از آن بهره گيرد و در سايه لطف تكليف را انجام دهد، آن را لطف «
محصل» گويند.
ب - از منظر فاعل آن كه به اين اعتبار لطف سه گونه است:
۱ - لطف، فعل مستقيم و بىواسطه
خداوند است، مانند تشريع تكاليف دينى، ارسال پيامبران و اعطاى معجزه به آنان؛
۲ - لطف، فعل مباشرى كسى است كه مورد لطف قرار گرفته است، مانند تفكر و نظر در دلايل
توحید و معجزات پيامبران و پيروى از دستورات دين؛
۳ - لطف، فعل مكلفان ديگر است مانند تبليغ
احکام الهی كه فعل پيامبران، لطف است در
حق مكلفان و امر به معروف و نهى از منكر كه فعل عموم مكلفان است و هركس آن را انجام دهد، نتيجهاش لطف است در حق مكلفان ديگر. (۴)
مشهورترين دليل عقلى بر وجوب لطف بر خداوند، اصل
حکمت است به اين بيان كه ترک لطف مستلزم نقض غرض است و نقض غرض مخالف حكمت و باطل است، پس عمل به لطف واجب است
«و اللطف واجب ليحصل الفرض به»
همچنين وجوب لطف بر اساس جود و كرم خداوند تبيين شده است.
از مطالعه
آیات قرآن به روشنى استفاده مىشود كه ارسال پيامبران، اخلاق ويژه و
سیره عملى آنان، انزال كتب آسمانى، بيان معارف الهى در قالب مثالهاى ساده و گويا، انذار و تبشيرهاى الهى توسط پيامبران، مصائب و ناملايمات، نعمتها و موهبتهاى مادى، نصرتها و امدادهاى غيبى، همگى از مصاديق و مظاهر لطف الهى به شمار مىروند كه برخى مقتضاى حكمت خداوند و برخى مظهر و جلوه جود و احسان الهى هستند.
فقها عموما
احکام شرع را از باب لطف و امتنان خالق بر
انسان دانستهاند و معناى اين سخن آن است كه همه نتايج، خير و مصلحت تمامى
احکام شرعی به انسان عايد مىشود و عنوان لطف و امتنان در مورد فرض قبلى قابل صدق نيست.
۴- الالهيأت ۴۸/۲-۴۷، مکی عاملی، حسن، الإلهيات على هدى الكتاب والسُّنة والعقل،
۴- الاقتصاد فى الاعتقاد / ۷۸. غزالی، محمد بن محمد، الاقتصاد في الاعتقاد،
•
عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۳۳۴-۳۳۵.