• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قانون اساسی (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: قانون اساسی.


قانون اساسی (Constitution) مجموعه‌ای از قواعد کلی و منسجم است که نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تعیین می‌کند.
این قانون حدود آزادی فردی در برابر قدرت و همچنین چارچوب اعمال نهادهای حاکم را مشخص می‌سازد.
قانون اساسی هم از نظر محتوا شامل قواعد عرفی، حقوقی و نهادی است و هم به صورت متن مدون و رسمی با تشریفات قانونی تصویب می‌شود.
اقسام قانون اساسی شامل یک‌دست و مختلط، سخت و نرم، مدون و غیرمدون و دموکراتیک و غیردموکراتیک است.
در اصطلاح حقوقی عربی، واژه «دستور» غالباً به معنای قانون اساسی به کار می‌رود.



قانون اساسى (constitution) مجموعه‌اى از قواعد كلى و اساس منسجم و متعاملى است كه نظام سياسى، اقتصادى و اجتماعى دولت را مشخص مى‌كند.
قانون اساسى به معناى عام كلمه، به تمامى قواعد و مقرراتى گفته مى‌شود كه مربوط به قدرت، انتقال و اجراى آن است.
پس موازين و اصول حاكم بر روابط سياسى افراد در ارتباط با دولت، نهادهاى سياسى كشور و طرز تنظيم آن‌ها و همچنين نحوه سرشكن شدن قدرت در ميان فرمانروايان و فرمانبران، از جمله قواعد و مقررات قانون اساسى به شمار مى‌آيد.
قانون اساسى از يک‌سو حدود آزادى فردى را در برابر عملكرد قدرت و از سوى ديگر حدّ و مرز اعمال تشكيلات حاكم را در برخورد با حوزه حقوق فردى رسم مى‌كند.


قانون اساسى از دو زاويه، قابل بررسى است:
يكى از لحاظ محتوايى و ديگرى از لحاظ تركيب ظاهرى آن.
قانون اساسى به لحاظ محتوايى شامل تمامى قواعدى است كه به صورت قانون يا مقررات يا عرف يا رسم و عادت در ارتباط با دولت و سياست در جامعه وجود دارد؛ يعنى شامل محتواى قواعد است.
اما در مفهوم شكلى به يک سلسله اصول و قواعد مدون و مرتبى گفته مى‌شود كه زير لواى يک متن رسمى و تشريفاتى به وسيله مقامات صلاحيت‌دار به تصويب رسيده باشد و بر افراد و تشكيلات سياسى و متصديان امور و همچنين بر قوانین عادى به عنوان قانون برتر حكم براند.


قانون اساسى اقسامى دارد كه عبارتند از:
- قانون اساسى يک دست و قانون اساسى مختلط؛
- قانون اساسى سخت و قانون اساسى نرم؛
- قانون اساسى مدون و قانون اساسى غير مدون؛
- قانون اساسى دموكراتيک و قانون اساسى غيردموكراتيک.


از قانون اساسى تعبيرهاى مختلفى به عمل آمده كه از آن جمله مى‌توان به نظامنامه اساسى كه در اوايل مشروطه در ایران شهرت يافته بوده، اشاره كرد.
همچنين كلمه دستور كه به معناى ضابطه و فرمان معتبر به كار مى‌رود، از جمله واژه‌هاى اختصاصى است كه امروز در اصطلاح حقوقى زبان عربى معاصر به معنى (قانون اساسى) مورد استفاده قرار گرفته است.
كلمه دستور در اصل، دستور بوده كه به معناى صاحب‌منصب به كار مى‌رفته است.
دستور به معناى صاحب دست‌نشينانى مانند وزير و امير گفته مى‌شده است.
با توجه به اين نكته كه در لغت فارسى دست به معناى قدرت به كار مى‌آيد، معناى دستور مترادف با صاحب قدرت است.
دستور با ضمه دال معرب دستور است كه امروز در لغت عرب به معناى قانون اساسى است و مضموم كردن حرف اول آن به اين دليل بوده است كه فعول با فتحه اول در لغت عرب نيامده است.
كاربرد كلمه دستور در زبان حقوقى عربى به گونه‌اى است كه مفهوم اساسى را نيز با خود همراه دارد و به همين لحاظ معمولا حقوقدانان عرب از حالت انطباق قوانين عادى با قانون اساسى به دستورى بودن قوانين عادى تعبير مى‌كنند.
با توجه به ريشه يونانى كلمه قانون و ريشه عربى داشتن، به نظر مى‌رسد، واژه دستور براى زبان فارسى و قانون اساسى براى زبان عربى مناسب‌تر بوده است.
[۱] طباطبایی، محیط، تطور حكومت در ايران بعد از اسلام، ص۲۲۰.
[۲] عمید زنجانی، عباس‌علی، درآمدى بر فقه سياسى، ص۲۸-۲۹.



۱. طباطبایی، محیط، تطور حكومت در ايران بعد از اسلام، ص۲۲۰.
۲. عمید زنجانی، عباس‌علی، درآمدى بر فقه سياسى، ص۲۸-۲۹.



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۳۳۷-۳۳۸.    






جعبه ابزار